به گزارش ایرنا، هفدهم دیماه هر سال برای ورزش ایران یادآور یک روز خاص است روزی که جهان پهلوان این سرزمین چشم از دنیا فرو بست تا یک ملت را در شوک فرو برد. بعد از کوچ ابدی غلامرضا تختی گمانهزنیهایی در خصوص مرگ وی انجام شد اما فارغ از تمام این گمانهها آنچه امروز در ذهن مردم ایران سوال باقی مانده این است که چرا دیگر پهلوانی مانند تختی در این دیار ظهور نکرد و چرا تختی یک ابرقهرمان با مکتبی پهلوانانه بود.
راستی تختی که بود و با چه عناوینی محبوب دل مردم شد؟ تختی در چهار دوره مسابقات المپیک و چهار رقابت جهانی موفق به کسب سه نشان طلا و چهار نقره شده و مدال برنزی در کارنامه وی دیده نمیشود. کسب هفت نشان جهانی و المپیک از یک کشتیگیر ابرقهرمان خواهد ساخت و او را محبوب دل مردم میکند اما تاریخ ورزش کشور و حتی جهان نشان داده که مدال راز ماندگاری و از همه مهمتر محبوبیت یک قهرمان نیست زیرا بعد از تختی بزرگانی در کشتی ایران ظهور کردند که بیش از غلامرضا مدال کسب کرده و حتی کیفیت مدالی جهان و المپیک آنان مرغوبتر از تختی بود.
تختی مکتب بود و بسیاری از قهرمانان ما دانشآموخته مکتب تختی به شمار میروند؛ مکتبی که برگرفته از آموزههای ایرانی اسلامی است. اما چرا در میان شاگردان مکتب تختی کسی نتوانست هم ردیف وی قرار گیرد و حتی پا از وی فراتر بگذارد؟
در مکتب تختی نوع برخورد با مردم بسیار مهم بود. تختی اگر بزرگان کشتی جهان را در خاک خود می نشاند اما خود خاک خورده مردم و کف خیابانها بود. تختی ژست خاصی در برابر مردم نداشت بلکه خود را از جنس مردم قلمداد میکرد. او بارها سکوهای جهانی و المپیک را فتح کرد و بزرگانی از جهان پائینتر از او قرار میگرفتند اما سکو واقعی تختی، دل مردم بود.
عکسهای زیادی از تختی در روزنامه، مجلات و آرشیو خبرگزاریها مانده و مردم حتی تا دههها بعد از عکس این قهرمان را زینتبخش خانه خود میکردند زیرا تختی با هر پست و عکسی قهرمان این مردم بود.
ژست تختی گرفتن هر چند برای بسیاری از قهرمانان ما به یک عادت تبدیل شده اما حتی آنها در عکسهای خود نیز نمیتوانند به راحتی شبیه تختی باشند. چندین کارگردان نیز دنبال روایت زندگی این قهرمان در قاب تصویر بودند اما مردم استقبال چندانی از سناریوها آنها نداشتند زیرا مردم تختی را در واقعیت دوست دارند نه فیلمهایی که ذهنیت یک فرد و جلوههای هنری بر آن تاثیر است.
تختی جهان پهلوان بود لقبی که از بزرگان کشتی جهان به او رسیده بود اما امروزه برخی با کسب یک عنوان ملی، جهانی یا المپیکی به پهلوان خودخوانده در کشور تبدیل میشود و حتی در جمع دوستان یا همفکران خود جهان پهلوان لقب میگیرد. اما واقعیت برخی از جهان پهلوانهای کنونی آن است که در شرایط مختلف در برابر مردم همان ورزشکاری هستند که جامعه را از بالاترین سکوی مدالی نگاه میکنند.
تختی سکو زده نبود تختی باور داشت که تنها مردم هستند که میتوانند یک قهرمان را چند دهه در سکوی اول قلب خود نگه دارند، تختی میدانست مردمی بودن راحت، اما مردمی ماندن بسیار سخت است. تختی میدانست لذت کسب طلای جهان و المپیک سالها ماندگار میشود و ورزشکار را به اوج غرور خواهد رساند اما این غرور با باخت در برابر یک حریف دیگری خرد خواهد شد و شاید هم او را از چشم مردم و هواداران بندازد.
تختی برای مردم و با مردم بود، دیدن مشکلات مردم برای تختی بسیار سخت بود حتی سختتر از فینال المپیک ملبورن و مبارزه به مصدومیت. تختی خود را در برابر مردم مسوول میدانست و حتی برای کمک به آنان پیشقدم بود اقدامی که اکنون در بین بسیاری از قهرمانان ما رایج است اما این قهرمانان در مسیر کمک به همنوع در تله فضای مجازی و تمجیدهای فیک و کاذب گرفتار میشوند تا جایی که کلیپهای چند دقیقهای از کمک آن برای مردم جذابت چندانی ندارد.
تختی عزت و محبوبیت را با پست و مقام معامله نکرد بلکه خدمت به مردم را یک رسالت میدانست که میشود با رفتار و گفتار فردی هم آن را انجام داد. تختی در عصری زیست که شماری از قهرمانان نامدار به دنبال نزدیک کردن خود رژیم گذشته بودند اما جهان پهلوان این دیار رسما از کرسی شهرداری تهران چشم پوشی کرد تا نشان دهد هیچ جایگاه و منصبی برای او بالاتر از مردمداری نیست.
تختی از اولینهای ورزش ایران به شمار میرود و حتی یک طلای و ۲نقره المپیک او موجب نشد تا بارها خود را قهرمان کشتی خطاب و تافته جدا بافته قلمداد کند. تختی هیچ وقت رقیب را خوار نشمرد و حتی در ادبیات خود حرمتها را نگه میداشت او با کسب سه نشان المپیک هنوز رکورددار کشتی ایران به شمار میرود اما در هیچ مجله یا نشریهای از تختی نقل قول نشده که من قهرمان المپیکم و میتوانم در تمام امور دخالت کنم.
بله تختی یک فرد بود که مکتبسازی کرد؛ مکتبی که امروز بسیار در تلاش برای رسیدن به آن هستند اما اینکه چرا در این ۶ دهه مدعیان نتوانستند یک نسخه رفتاری نزدیک به تختی را به جامعه ارائه کنند، سوالی جداگانه است که پاسخ به آن را باید در رفتار، گفتار، مسلک و مردمداری قهرمانان بعد از تختی جستجو کرد.
نظر شما