از موارد مشخص تحلیل های فاقد چارچوب نظری و مبتنی بر استنباط شخصی از تحولات غرب آسیا موضوع ضعیف شدن ایران است. این نظر با طرح موضوع ضربات وارده به محور مقاومت خصوصا به رهبریت حزب الله و شهادت سید حسن نصرالله همچنین سقوط بشار اسد، چنین نتیجه می گیرد که جمهوری اسلامی ایران در منطقه ضعیف شده و با اضافه کردن مشکلات اقصادی ناشی از تحریم ها و روی کار آمدن (دونالد) ترامپ که تصور می کنند سیاست فشار حداکثری را احیاء خواهد کرد، تصویری کاملا اشتباه از قدرت واقعی جمهوری اسلامی ایران در اذهان بوجود می آورد.
برای برآورد عینی از قدرت واقعی ایران در منطقه لازم است هم بحث خود را در چارچوب یک نظریه ارائه کنیم و هم منطقه را تعریف کنیم. نظریه انتخابی برای این بحث نظریه ژئوپلیتیک (جغرافیای قدرت) و منطقه مورد نظر آسیای جنوب غربی است. البته آسیای جنوبی غربی را می توان یک ابرمنطقه نامید که مرزهای آن بین چین و روسیه و اروپا محصور می شود و خود شامل مناطق آسیای مرکزی، قفقاز، آسیای جنوبی، خلیج فارس و آسیای غربی (همسایگان ایران) می شود.
نظریه ژئوپلیتیک به بررسی تاثیر جغرافیا بر سیاست و روابط بین الملل می پردازد. این نظریه به تحلیل چگونگی تاثیر ویژگی های جغرافیایی مانند موقعیت جغرافیایی، منابع طبیعی، توپوگرافی مرزها، آب و هوا، زمین شناسی و بالاخره تاثیرات فرهنگی و اجتماعی بر رفتار کشورها و قدرت های جهانی می پردازد. البته این نظریه کلان خود به نظریه های مشخص تری مانند هارتلند، جزیره جهانی و نظریه های دریایی تقسیم می شود که نیازی به تشریح آنها در این یادداشت نیست. به طور کلی، نظریه ژئوپلیتیک سعی دارد تا روابط بین الملل را از منظر جغرافیای تحلیل کند و نشان دهد که چگونه عوامل جغرافیایی می توانند بر تصمیم گیری های سیاسی و راهبردی کشورها تاثیر بگذارد.
برای برآوردی عینی و انتزاعی از قدرت یا ضعف ایران که برای همه قابلیت سنجش داشته باشد از هوش مصنوعی (ChatGBT) پرسیدم آیا جمهوری اسلامی ایران ضعیف شده است؟ پاسخ به شرح زیر بود:
«تحلیل وضعیت جمهوری اسلامی ایران از جنبههای مختلف میتواند نشاندهنده نقاط قوت و ضعف این کشور باشد. در سالهای اخیر، برخی عوامل به ضعف جمهوری اسلامی ایران اشاره دارند، در حالی که برخی دیگر نشاندهنده توانمندیها و پتانسیلهای این کشور هستند. در زیر به برخی از این جنبهها پرداخته میشود:
نقاط ضعف:
۱. تحریمهای اقتصادی: تحریمهای بینالمللی، به ویژه از سوی ایالات متحده، تأثیرات منفی بر اقتصاد ایران داشته و موجب کاهش درآمدهای نفتی و مشکلات اقتصادی برای مردم شده است.
۲. مشکلات اقتصادی داخلی: نرخ بالای تورم، بیکاری و نارضایتی عمومی از وضعیت اقتصادی، فشارهای اجتماعی را افزایش داده و به کاهش مشروعیت نظام کمک کرده است.
۳. تنشهای اجتماعی: نارضایتیهای اجتماعی و اعتراضات عمومی در سالهای اخیر، به ویژه در زمینههای اقتصادی و سیاسی، نشاندهنده وجود چالشهایی در مدیریت داخلی کشور است.
۴. تضعیف روابط بینالمللی: روابط ایران با برخی کشورهای غربی و همسایگان تحت تأثیر تنشهای سیاسی قرار گرفته و این موضوع میتواند به انزوا و کاهش نفوذ ایران منجر شود.
نقاط قوت:
۱. قدرت نظامی: ایران دارای نیروهای مسلح قوی و توانمندیهای نظامی است که به آن اجازه میدهد تا در برابر تهدیدات خارجی مقاومت کند.
۲. تأثیرگذاری منطقهای: ایران همچنان به عنوان یک بازیگر کلیدی در خاورمیانه شناخته میشود و نفوذ خود را در کشورهایی مانند عراق، سوریه و لبنان حفظ کرده است.
۳. منابع طبیعی: ایران یکی از بزرگترین ذخایر نفت و گاز را در اختیار دارد که میتواند در صورت رفع تحریمها، به رشد اقتصادی کمک کند.
۴. فرهنگ و تاریخ غنی: ایران دارای یک تاریخ و فرهنگ غنی است که میتواند به عنوان یک منبع قدرت نرم عمل کند و در دیپلماسی فرهنگی مؤثر باشد.
در نهایت، ارزیابی وضعیت جمهوری اسلامی ایران نیازمند توجه به این جنبهها و تحلیل دقیقتر شرایط داخلی و بینالمللی است. بنابراین میتوان گفت که جمهوری اسلامی ایران در برخی زمینهها ضعیف شده است، اما در عین حال هنوزهم توانمندیها و نقاط قوتی دارد که میتواند بر آن تکیه کند.»
پاسخ فوق را همه می توانند مورد سنجش قرار دهند و بعد آن را در ژئوپلیتیک (جغرافیای قدرت) آسیای جنوب غربی مورد مطالعه تطبیقی قرار دهند؛ یعنی تمام مولفه های مشابه را با یکایک کشورهای های آسیای جنوب غربی و مناطق کوچکتر همسایگان ایران مقایسه کنند. اگر این مقایسه بدون وارد کردن مولفه های ذهنی صورت گیرد حتما این نتیجه گیری مورد قبول خواهد بود که حاصل جمع جبری نقاط قوت جمهوری اسلامی ایران همچنان در مقایسه با نقاط قوت سایر کشورهای منطقه در موقعیت برتری است.
با مطالعه عینی از جمع جبری نقاط قوت و نقاط ضعف جمهوری اسلامی ایران در ابرمنطقه آسیای جنوب غربی، به شرط عدم ورود قدرت های خارج از منطقه، می توان گفت که تحولات غرب آسیا در قدرت عینی و واقعی جمهوری اسلامی ایران تاثیری تعیین کننده نداشته است هرچند نمی توان انکار نمود که مجموعه تحولات مذکور در نمایش قدرت و نفوذ منطقه ای ایران بی تاثیر نبوده است. اما آنچه مهم است توان و توازن منطقه ای است.
توان منطقهای یا توازن منطقهای به وضعیتی اشاره دارد که در آن نیروها و عوامل مختلف در یک منطقه خاص به گونهای متعادل و هماهنگ عمل میکنند. این مفهوم میتواند در زمینههای مختلفی مانند اقتصاد، سیاست، محیط زیست و جامعهشناسی مورد استفاده قرار گیرد.
در زمینه اقتصادی، توازن منطقهای به تعادل میان عرضه و تقاضا در یک منطقه خاص اشاره دارد. در زمینه سیاسی، میتواند به توزیع قدرت و نفوذ میان گروههای مختلف در یک منطقه اشاره کند و در زمینه های دفاعی که نتیجه مشخص تری دارد. همچنین در مسائل زیستمحیطی، توازن منطقهای به حفظ تعادل اکوسیستمها و منابع طبیعی در یک منطقه مربوط میشود. به طور کلی، توازن منطقهای به معنای حفظ یک وضعیت پایدار و متعادل در یک منطقه خاص است که به جلوگیری از بحرانها و ناپایداریها کمک میکند.
اگر توان منطقه ای جمهوری اسلامی ایران را در همین وضعیت کنونی با وجود تحولات غرب آسیا در چارچوب نظریه ژئوپلیتیک (جغرافیای قدرت) مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم به خوبی متوجه خواهیم شد که قدرت ایران به هر میزانی که برآورد شود وزنه تعادل منطقه است و می تواند با دوری یا نزدیکی خود به هر کشور در منطقه موجب تغییر و تصحیح روندهای منطقه ای شود.
کسانی که بر اساس ساخته های ذهنی خود با تصویری از ایران ضعیف شده قدرت های بیرون از منطقه را دعوت به مداخله در منطقه می کنند قدرت درک آن را ندارند که تصمیم گیری قدرت های بیرون از منطقه برای مداخله در امور سایر مناطق بر اساس برآوردهای عینی از قدرت های منطقه و جایگاه آنها در معادلات منطقه ای و توازن منطقه است نه بر اساس آمال و آرزوهای سیاسی.
درک این موضوع و فهم قدرت ژئوپلیتک برای واقعگرایان آمریکایی راحت تر است از فهم آن توسط آرمانگرایان اروپایی. اینجاست که فکر می کنم آرزوهای خیالپردازانی که با تصوری غلط از میزان قدرت واقعی جمهوری اسلامی ایران، قدرت های فرا منطقه ای را به مداخله دعوت می کنند نقش بر آب است. آنها نمی دانند که محاسبات واقعگرایان آمریکایی ها بر اساس درک از قدرت عینی و جایگاه قدرت عینی در توازن منطقه ای صورت می گیرد. این که خرده علائمی از تغییر رفتار آمریکا در دوره دوم ترامپ نسبت به دوره اول او در خصوص جمهوری اسلامی ایران مشاهده می شود ناشی از همین محاسبه جدید از معادلات منطقه ای و نقش توازن بخش جمهوری اسلامی ایران در منطقه است و خوب درک می کنند که ایران وزنه ثبات در آسیای جنوب غربی است.
*تحلیلگر و دیپلمات ارشد بازنشسته
نظر شما