تهران- ایرنا- نماز، راه‌های رسیدن به مقصد و جزئیات آن‌ها را به ما نشان می‌دهد. نماز، هر کاری می‌کند تا در مسیر درست قرار بگیریم و به مقصد برسیم اما این ما هستیم که باید به مقصد برسیم و با تلاش خودمان این مسیرها را پیدا کرده و از آنها عبور کنیم.

بعضی‌ها فکر می‌کنند اگر نمازشان کار نکرد، برای این است که عباراتش را درست اَدا نمی‌کنند یا برای این است که لهجه خوب و غلیظی ندارند یا شاید پیش‌نماز آن‌طور که باید، نیست! اینها همه اشتباه است. نباید انتظار داشته باشیم که نماز این‌طور عمل کند. به این مثال توجه کنید: شخصی به یک بیماری سخت دچار شد و پزشکان از او قطع امید کردند. او ناامید نشد و پس از جستجوی فروان، پزشکی را یافت که راه درمان را به خوبی می‌دانست و چندین مریض مانند او را درمان کرده بود. به هر سختی که بود، با پول و پارتی و هر وسیله‌ای که در اختیارش بود از آن پزشک وقت گرفت.

پزشک او را معاینه کرد، به او نسخه داد و او را امیدوار کرد که بیماری‌اش خوب خواهد شد. پزشک بسیار خوبی بود؛ مهربان و بامهارت. وقتی بیمار از مطب بیرون آمد، احساس کرد حالش خیلی بهتر شده و امید به زندگی دوباره به او برگشته است اما بعد از گذشت فقط چند هفته از دنیا رفت! نه به خاطر ماهر نبودن پزشک و نه به خاطر گیر نیاوردن یا تقلبی بودن داروها! زندگی او فقط به این خاطر به پایان رسید که به نسخه پزشک و دستورات او توجه نکرد. او اصلا داروهایش را تهیه و مصرف نکرده بود.

با این همه سختی به پزشک رسید. این همه پول خرج کرد. نسخه گرفت اما مسئله اینجاست که او فکر می‌کرد حالا که نسخه گرفته، دیگر همه چیز تمام است. فکر می‌کرد مساله مهم، داشتن نسخۀ شفابخش از پزشک است و گرفتن و مصرف کردن داروهای داخل نسخه و عمل به دستورهای پزشک، دیگر اهمیتی ندارد. هرچند نسخه داشت و اگر داروها را به درستی مصرف می‌کرد، به احتمال زیاد خوب می‌شد ولی به همین سادگی از دنیا رفت.

شاید بگویید این مثال در عالَم واقع امکان‌پذیر نیست. مگر امکان دارد کسی با این شرایط، وقتی به نسخه شفابخش خود دست پیدا می‌کند، آن را نادیده بگیرد و فکر کند فقط با دیدن پزشک و گرفتن نسخه از او شفا پیدا می‌کند؟ شما درست می‌گویید ولی متأسفانه روش بسیاری از افراد در برخورد با نماز و قرآن همین‌طور است. نسخه نماز در دستانمان است، اما فقط به آن نگاه می‌کنیم. در همین راستا می توانیم برخی از نمازگزاران را به کسانی تشبیه کنیم که به محض یافتن یک نقشه گنج، خود را ثروتمند می‌دانند و با تکبّر و تحقیر به دیگران می‌نگرند.

آنها در توهم‌اند که به محض یافتن آن نقشه، به اندازه‌ای ثروتمند هستند که دیگران در مقابلشان به حساب نخواهند آمد. این عده به جای حرکت کردن و استفاده از آن نقشه، می‌ایستند و به دیگران فخر می‌فروشند؛ آنها را تکفیر می‌کنند و خود را سعادتمند می‌دانند.

کسی که نقشه گنج دارد، می‌تواند به سرعت ثروتمند شود اما باید حرکت کند؛ وسایل حرکت به سوی جزیره گنج را فراهم کند؛ دانش لازم برای خواندن نقشه و تفسیر علائم آن را کسب کند یا خود دریانورد باشد یا فردِ ماهری را با خود همراه کند. از دریاها و خطراتش عبور کند و با دزدان دریایی نبرد کند و باید آن‌قدر تلاش کند تا در نهایت گنج را از دل خاک بیرون بکشد و در بازار به بهترین خریدار بفروشد.

در تمام این مراحل، او باید آگاهانه عمل کند، زیرا در هر یک از آنها احتمال گمراه شدن بسیار است اما اگر نحوه استفاده از نقشه را بداند، بی‌شک راه را خواهد یافت. اسلام آن نقشه را در اختیار مسلمانان قرار داده است اما افسوس که رهروان اندک‌اند. نماز بخشی از همان نقشه راه و نقشه رسیدن به گنج است که خدا آن را به ما هدیه کرده؛ شاید مهمترین بخش آن یعنی نماز بتواند انسان را برای رسیدن به اهدافش توانمند کند اما این شمایید که باید بر بال آن سوار شوید و با آن حرکت کنید. اگر از آن درست استفاده نکنید، مانند نقشه گنجی است که قاب کرده و به دیوار زده‌اید. هر روز به آن نگاه می‌کنید و بدون توجه رد می‌شوید. اگرچه این نقشه بسیار ارزشمند است ولی حقیقت این است که به تنهایی شما را ثروتمند نمی‌کند مگر آنکه آن را بخوانید و به آن عمل کنید.

نماز، راه‌های رسیدن به مقصد و جزئیات آن‌ها را به ما نشان می‌دهد. با شروع حرکتمان، علائم مسیرِ درست را نشان داده و در هنگام انحراف، به ما هشدار می‌دهد. خلاصه، نماز هر کاری می‌کند تا ما در مسیر درست قرار بگیریم و به مقصد برسیم اما به هر حال این ما هستیم که باید به مقصد برسیم. این ما هستیم که باید با تلاش خودمان این مسیرها را پیدا کرده و از آنها عبور کنیم.

بیایید این مسئله را برای خودمان روشن کنیم. ببینیم نظر قرآن در مورد نمازی که قرار است ما را به موفقیت برساند چیست. واقعیت این است که نماز اثر دارد. درست مثل خواندنِ قرآن اما اثر آن برای یک عده خیلی بیشتر است. نماز برای کسانی که با آن آشنایی بیشتری دارند، بیشتر کار می‌کند. نماز برای کسانی که علم و ایمان بالاتری دارند، بیشتر به درد می‌خورد. نماز برای کسانی که به خاطر علم و آگاهی‌شان، به خشوع رسیده‌اند، مؤثرتر است.

برای اینکه نماز بهتری بخوانیم، باید بدانیم در نماز چه می‌گوییم. برای اینکه نمازمان ما را تغییر دهد، باید به عبارات آن دقت کنیم و به آنها باور داشته باشیم. برای اینکه با نماز به موفقیت برسیم، باید به این نسخه شفابخش عمل کنیم. باید بگذاریم و بخواهیم که او در ما تغییر ایجاد کند. می‌بینید؟ در این جملات، فاعل ماییم. این ماییم که باید همه کارها را انجام دهیم. باید فقط آن راهی را برویم که از طرف خدا برای خوشبختی‌مان ترسیم شده، نه آنکه از خودمان راه تعیین کنیم.

به این سخنان و این داستان که از آیت الله حسن‌زاده آملی نقل شده دقت کنید: عبادت، باید سازندگی داشته باشد. این درد را آدم به که باید بگوید؟ ۴۰ سال مسجد، عبادت و هیئت، حتی یک قدم هم فرق نکرده‌ام. چرا این عبادت که باید من را شارژ کند، نکرده است؟ چون عادت کرده‌ام. به وظیفه‌ام عمل نکرده‌ام. چرا ۴۰ سال است درجا می‌زنم؟ یعنی اهل نظر اگر بخواهند در مورد من نظر بدهند، می‌گویند این با ۴۰ سال قبل هیچ فرقی نکرده است... اوایل طلبگی، به قم آمده بودم.

طرف‌های صفائیه یک اتاق گرفتم. ساختمانی چند طبقه بود. من طبقه بالا را اجاره کرده بودم. دو پیرمرد نیز مستأجر طبقۀ پایین بودند. کار هر روز آن دو پیرمرد، سه وعده رفتن به حرم و ادای نماز پشت سرِ مراجع بود. من گاهی به حال اینها غبطه می‌خوردم که اینها خودشان را وقف عبادت کرده‌اند. یک روز دیدم که صدای ناله و تک و توک از پایین می‌آید. گفتم خدا رحم کند. رفتم پایین. دیدم این دوتا پیرمرد، دست به یقه شده‌اند. آن فحش‌هایی که تو عمرمان نشنیدیم، به هم تحویل می‌دهند.

عبادت چه قدر تأثیر داشته است؟ زد و خورد بود. ما آمدیم بین آنها آشتی بدهیم. بر سرِ چه دعوا می‌کنید؟ ۱۰۰ تومان اینجا گذاشتم حالا نیست. سر یک چیز جزئی دعوا می‌کردند. به هم فحش می‌دادند. این نتیجه سه وعده به حرم رفتن است. این به درد نمی‌خورد.»(پرتال جامع محتوای تبلیغ دینی، حضور قلب شرط قبولی عبادات.rcb.ir)

در نتیجه قدم اول، آگاهی و دانستن است تا بتوانیم حق و باطل را از هم جدا کنیم. قدم دوم، ایمان آوردن به حق است. از نظر قرآن، آنان که ایمان نمی‌آورند، جاهل و ناآگاه‌اند. بعد باید مرحله به مرحله، علم و ایمانمان را بالاتر ببریم. همین مسئله ما را به خشوع می‌رساند. کسانی که از نظر شخصیتی به این مرحله برسند، آماده‌اند که به موفقیت‌های بزرگ در زندگی دست پیدا کنند. هرکدام از این قدم‌ها روی نماز تأثیر می‌گذارند. نماز هم روی آن دیگری تأثیر می‌گذارد.

یعنی اگر من با کمی آگاهی و ایمان شروع به نمازخواندن کنم، نماز نه تنها این آگاهی و ایمانم را تقویت می‌کند، بلکه به آن خشوع نیز اضافه می‌کند. همین افزایش علم، باور و خشوع، دوباره روی نمازخواندن من تأثیر می‌گذارد و آن را بهتر می‌کند. این نمازِ بهتر، باز هم ایمان و خشوع من را بالاتر می‌برد و تشنگی‌ام را برای به دست آوردن علم بیشتر می‌کند. این اثرگذاریِ دوطرفه تا بی‌نهایت ادامه دارد؛ به این می‌گویند «مارپیچ بالابرنده!» مارپیچی که ما را تا سعادت ابدی‌مان بالا می‌برد. از این مفهوم (یعنی مارپیچ بالابرنده) به خاطر اهمیت زیادش در قسمت‌های مختلف یادداشت‌ها استفاده کرده‌ام که به مرور آنها را مشاهده می‌کنید.

ما نماز می‌خوانیم تا خودمان را به دست خودمان تغییر دهیم. نماز می‌خوانیم تا نگاهمان را به دنیا و آخرت تغییر دهیم. با نمازخواندن، قرار نیست نعمت‌های خدا همه به سمت ما تغییر جهت دهند. قرار است ما راهمان را به سوی آنها کج (یا بهتر است بگویم راست) کنیم. برخی نمازگزاران، تصوری نادرست دارند که اتفاقا بسیار تخریب کننده است. بعضی‌ها در نیت نماز می‌گویند «نماز می‌خوانم برای رضای خدا قربة الی الله». نیتِ آنها این است که نماز را برای رضای خدا می‌خوانند.

شاید در ذهن برخی این‌طور باشد که ما یک خوش‌خدمتی و ستایش‌گری، یا به تعبیری چاپلوسی نسبت به خدا می‌کنیم تا او از ما راضی شود، به ما آسیبی نزند، نعمت‌هایش را از ما نگیرد و چیزهای بیشتری هم به ما عطا کند. مانند رعیت یک پادشاهِ خودخواه که سعی می‌کند با مجیزگویی و چاپلوسی، خودش را به درگاه پادشاه، مقرّب‌تر کرده و از مزایای آن استفاده کند اما این طرز تفکر، ‌دور از حکمت و آموزه‌های قرآنی و اهل‌بیت پیامبر است.

نیّتی این‌چنین برای نماز، جز گمراهی چیزی در بر ندارد. تقرّب به خدا خوب است، اما هیچ‌گاه با چاپلوسی دروغین اتفاق نمی‌افتد. اگر کسی در نماز بگوید «خدایا من فقط تو را می‌پرستم و از تو یاری می‌جویم»، ولی در زندگی سر تسلیم به اوامر ناحقّ هرکس ‌و ناکسی جز خدا فرود آورد، این چاپلوسی‌ها گمراهی است. اگر کسی فکر کند صرفا با اذکار و اعمالِ نماز، می‌تواند خدا را از خود راضی کرده و غرق در نعمت شود، زهی خیال باطل! اینها همگی توهماتی است از سوی شیطان. از نگاه قرآن، نماز خواندنی نیست، برپاکردنی است. یعنی باید تمام‌قد ایستاد و مفاهیم نماز را برپا کرد، عمل نمود و ایستادگی کرد.

با چنین نیتی، نماز خاصیتش را از دست می‌دهد. نیت نماز باید این باشد که «خدایا! نماز می‌خوانم تا به سوی تو حرکت کنم». نه اینکه با این نیت نماز بخوانم تا خدا را به سوی خود حرکت دهم. خدا به هیچ‌کس و هیچ‌چیز وابسته نیست و هیچ‌گونه نیازی ندارد. بنابراین نه با نمازِ من‌ و شما و نه با نماز همه مخلوقات، کوچک‌ترین تغییر و حرکتی نمی‌کند. در واقع آن مفهوم درستی که باید در ذهن ما شکل بگیرد این است که «ما نماز می‌خوانیم تا مسیر درستِ حرکت به سوی خدا را بیابیم». معنای «قربة الی الله» هم همین است. رضای خدا شامل حال کسانی می‌شود که با یاد او، مسیر حرکت را هر لحظه دنبال می‌کنند و به سویش روانه می‌شوند، نه کسانی که نشسته‌اند و حرکتی نمی‌کنند.

خواهیم دید که نماز و دعا در مسیر حرکت به سوی قرب خدا ضروری‌اند و بدون آنها این حرکت امکان‌پذیر نیست. بنابراین باید این گونه بدفهمی‌ها را اصلاح کرد. ما نماز را برای خدا نمی‌خوانیم. نماز را برای خودمان می‌خوانیم تا به سوی او حرکت کنیم و با حرکت به سوی او، در سایه رضا و رحمتش قرار بگیریم. برخی مبلغان نیز به این طرز فکر غلط در مورد نماز دامن می‌زنند و با تبلیغ غلط، قدرت بی‌بدیل نماز را برای تغییر انسان و جامعه از بین می‌برند. شاهد ما وضع کنونی برخی جوامع اسلامی است. آنها با وجود برپایی نماز، همچنان درگیر بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی‌اند و نماز را راهکار برون‌رفت از این مشکلات نمی‌دانند.

بسیاری از مسلمانان با اینکه نقشه در دستانشان است، به جای حرکت، فقط ایستاده‌اند و به نقشه نگاه می‌کنند، حتی بلد نیستند آن نقشه را بخوانند و جهت حرکت را بیابند. شاید قرآن در مورد همین‌ها گفته است «وای بر نمازگزاران! همان‌ها که از نمازشان غافلند». یعنی آنهایی که نمی‌دانند نمازشان را چگونه برای ساختن خود و حرکتشان به سمت موفقیت استفاده کنند. آنهایی که فکر می‌کنند در حال حرکت‌اند، غافل از اینکه یا ایستاده‌اند یا حتی دارند به عقب برمی‌گردند. در حقیقت، این جهل و ناآگاهی است که مسلمانان را عقب نگه می‌دارد، نه اسلام با احکام پیشرفته و بی‌نظیرش.

در این یادداشت ها قرار است از این زاویه به نماز نگاه کنیم و با این دسته از ویژگی‌های نماز بیشتر آشنا شویم. زمانی که آنها را شناختیم، وقت عمل کردن فرا می‌رسد. این دیگر دست شماست. می‌توانید دست به کار شوید یا از کنار آن بگذرید و آن را جدی نگیرید. هرچند مطمئنم شمایی که این یادداشت ها را انتخاب کرده‌اید و در حال مطالعه آن هستید، می‌خواهید درون همان مارپیچ بالابرنده قرار بگیرید و به سوی نهایتِ موفقیت قدم بردارید. پس بیایید آگاهی و باورمان را نسبت به این نقشه گنج بالا ببریم تا بتوانیم از آن به بهترین شکل استفاده کنیم.