برای استفاده از قدرت ضمیر ناخودآگاه، ابتدا باید آن را برنامهریزی کنیم. اولین مورد از عوامل مؤثر در برنامهریزی ضمیر ناخودآگاه، تکرار است. تکرار، جزء جدانشدنی نماز است. ما در نماز دو نوع تکرار داریم. یکی، تکرار برخی عبارتها و مفاهیم و دوم، تکرار خودِ نماز در هر روز و در پنج وقت. به تکرارهای اذان، اقامه و نماز توجه کنید.
تمام این موارد در نمازهای ما وجود دارد که اینها حداقلهاست. زیرا من دعاهای قنوت را، چون ممکن است متفاوت باشند، حساب نکردهام یا مثلا ذکر رکوع و سجده را همان ذکرهای معروف، یعنی «سبحان ربی العظیم و بحمده» و «سبحان ربی الأعلی و بحمده» در نظر گرفتم. به علاوه، میدانیم که توصیۀ فراوانی در مورد خواندن تسبیحات حضرت زهرا (س) بعد از هر نماز شده است که با هر بار خواندن آن یعنی ۳۴ بار الله اکبر، ۳۳ مرتبه الحمدلله و ۳۳ بار سبحان الله به آمار بالا اضافه میشود. اینهمه تکرار برای چیست؟ آیا جز برای جا گرفتن در ضمیر ناخودآگاه است؟ اگر هر بار که این عبارتها را میخوانیم، مفهوم آن را هم به خاطر بیاوریم و به آن باور و اعتقاد داشته باشیم، چه اتفاقی میافتد ولی متأسفانه حواسمان نیست که در طول شبانهروز چقدر این مفاهیم را تکرار میکنیم و برای چه این کار را انجام میدهیم.
تکرار در نماز، تنها در گفتن بعضی جملهها نیست. ما هر بار برای نماز، وضو میگیریم و رو به قبله میایستیم. در هر نماز، تکبیر و قیام و رکوع و سجود و تشهد داریم. یکی ایستاده، یکی خمیده و یکی نشسته، همگی این جملهها را تکرار میکنیم و رفتارها و حالت ها را تکرار میکنیم. عجب سمفونیِ (هم آوایی) هماهنگی دارد این نماز!
من مجموعهای از مفاهیم و عباراتی را میبینم که سرشار از باورهای مثبت و مفید هستند. رو به سویی میایستم که تمام عالم مرا به آنسو هل میدهد. گویا همۀ موجودات، هم میخواهند و هم کمک میکنند که من به آنسو بروم. رو به سوی خدایی که بزرگ است. خدایی که من به او تکیه کردم و از او آرامش میگیرم؛ به ویژه اینکه جز او خدای دیگری نیست. پس پشت من به کسی گرم است که همۀ عالَم هم نمیتواند او را ناتوان از انجام کاری کند. چه خدایی! خدایی که رحمان و رحیم است. خدایی که کارش مهربانی است و کاری جز مهربانی ندارد و نمیکند.
چقدر لذت میبرم از اینکه خودم را در آغوش چنین خدایی بیاندازم و دائم از او تشکر کنم؛ تشکر از این بابت که با من همراه استچقدر لذت میبرم از اینکه خودم را در آغوش چنین خدایی بیاندازم و دائم از او تشکر کنم؛ تشکر از این بابت که با من همراه است. چقدر خیالم راحت است که از چنین خدایی طلب کمک میکنم و میخواهم که مرا در راه درست زندگی نگه دارد؛ راه کسانی که قبل از من، طعم نعمتِ موفقیت را چشیدهاند. خدا خیر مطلق است. هیچچیز منفیای در او نیست (تسبیح خداوند) و من تسلیم محضِ این خیر مطلق هستم. من تسلیم اوامر کسی هستم که جز امر به خیر و خوبی از او صادر نمیشود. ببینید چقدر عبارت های مثبت و زیبا را هر روز تکرار میکنید.
بسیاری از عنوانهای برنامهها و سخنرانیها، جنبۀ تبلیغاتی دارند تا مخاطبانشان را به خود جذب کنند. هر نماز هم یک جلسۀ انگیزشی است که ما را فرامیخواند. حالا به عنوان نماز و به عبارتهای تبلیغاتی آن در اذان و اقامه خوب نگاه کنید: «حی علی الفلاح؛ پیش به سوی موفقیت و رستگاری»، «حی علی خیر العمل؛ پیش به سوی بهترین رفتارها» و «حی علی الصلاة؛ پیش به سوی نماز». وقتی کتابهای موفقیت را بخوانید یا به بعضی از عرفانهای دستسازِ بشر سری بزنید، میبینید که یک قاعدۀ ثابت در آنها برای برنامهریزیِ ضمیر ناخودآگاه، تکرار عبارتهای تأکیدی، مثبت و امیددهنده است. اینهمه عبارت زیبا، مثبت و امیدبخش فقط در یک وعده نماز است و ما هر روز پنج بار این عبارت ها را تکرار میکنیم.
نماز و تمرکز روی جزئیات
در یادداشت های قبلی کمی در مورد تمرکز صحبت کردم. گفتم که برای برنامهریزی ضمیر ناخودآگاه باید روی چیزی که میخواهیم به آن القاء کنیم، تمرکز داشته باشیم. در نماز هم، روی تمرکز و عدم حواسپرتی بسیار تأکید شده است. دلیلش این است که اگر بخواهیم به قلبمان نزدیک شویم و ذکرهای حیاتبخش نماز را به آن القاء کنیم، باید تمرکز داشته باشیم.
برای به دست آوردن تمرکزِ بالا باید کانالهای ورودی اطلاعات، محدود به موارد مورد نیاز باشد؛ نباید هرچیزی را دید و شنید و نباید حتی در هر موردی فکر و خیال داشت. این چیزی است که در نماز وجود دارد. در نمازِ درست، ما به هرچیزی فکر نمیکنیم؛ هر جایی را نگاه نمیکنیم؛ به سخن کسی گوش نمیکنیم؛ چیزی نمیخوریم و نمینوشیم؛ راه نمیرویم و حتی اجازۀ حرکت اضافه هم نداریم. درست مثل کسی که مشغول تمرین برای یادگیری یا به دست آوردن مهارتی است. ما به معنای واقعی، راههای ورودی را محدود میکنیم و آنها را تحت کنترل خودمان در میآوریم.
یکی از راههای تمرکز این است که یک یا چند عبارت را با توجه و دقت تکرار کنید. به این وسیله، ذهنتان از بقیۀ مسائل خالی میشود و به یک تمرکز نسبی میرسید.
یکی از راههای تمرکز این است که یک یا چند عبارت را با توجه و دقت تکرار کنید. به این وسیله، ذهنتان از بقیۀ مسائل خالی میشود و به یک تمرکز نسبی میرسید. در نکتۀ قبل، به تکرارهای فراوان در نماز اشاره کردم. اصلا نماز بدون تکرار معنا ندارد. تکرار عبارتهایی مثل «الله اکبر»، «الحمدلله»، «سبحان الله» و «لا اله الا الله» در اذان، اقامه، نماز و در تسبیحات حضرت زهرا (س) به روشنی دیده میشود. تکرارهای هدفمندی که هم در عبارتها و هم در حالتها و ارکان نماز وجود دارند؛ تکرارهایی که البته علاوه بر بالا بردن تمرکز، نتایج دیگری هم دارند.
تمرین و توصیۀ دیگر این است که جملات مثبتی را برای چند دقیقه تکرار کنید و به آنها فکر کنید. مگر نماز جز این است؟ همۀ نماز، بیان و تکرار جملات مثبت است. نمازگزار باید در طول نماز سعی کند به چیزی غیر از آنها حتی فکر هم نکند. هدیه و ارمغان نماز این است که ما را نه فقط در جزئیات، بلکه در سراسر زندگی به تمرکز میرساند. انگار ما یک کار بیشتر نداریم و آن، زندگی کردن در حال تسلیم بودن برای خدا و حرکت در مسیر صراط مستقیم است. نماز به ما مهارتی میدهد که همین یک کار را با تمرکز کامل انجام دهیم. حواسمان پرت نشود و مشغول دیگر کارها نشویم. این مهارت از طریق اصلاح دائمی رویکرد ما در زندگی به دست میآید.