شیخ فضل الله نوری، از جمله روحانیون و شخصیتهای تاثیرگذار در تاریخ معاصر ایران است كه نقش مهمی را در جلوگیری از انحراف مشروطه و قانون اساسی ایفا كرد.
در واقع وی با شناخت كامل از استعمار نو كه خواهان ایجاد حكومتی غربی در قالب قانون اساسی و انقلاب مشروطه بود، خواستار ایجاد حكومت مشروطه بر مبنای دین حنیف اسلام یا همان 'مشروطه مشروعه' و مجلسی با نظارت شرع بود؛ تا بتواند از این طریق دست غارتگران را به طور كامل از سرزمین اسلام كوتاه نماید.
اما پافشاری وی بر ایجاد قانونی اساسی مطابق بر شرع و بیان عبارتی چون: مشروطه ای را كه از سفارت انگلیس سردرآورد، نمی خواهیم، سبب اختلاف بین مشروطه خواهان و طرفداران وی شد و كسانی كه از همان ابتدا با تحصن در سفارت انگلیس خواهان ایجاد مشروطیت بودند، با زمینه چینی شیخ را دستگیر و به شهادت رساندند و مهر پایان بر انقلابی زدند كه با هدف آغاز عصری جدید با تحولی نوین شكل گرفته بود.
در سال 1223 هجری خورشیدی، 'شیخ فضل الله'، فرزند ملا عباس نوری مازندرانی در 'كجور' از توابع نوشهر دیده به جهان گشود.او دوران كودكی خویش را با تحصیل علوم دینی در زادگاه خویش سپری كرد و پس از مدتی برای تكمیل دوران تحصیل، به نجف اشرف رفت و در آنجا از مجلس درس استادان بنامی چون 'میرزا حسین نوری، شیخ رافقی و آیت الله میرزای شیرازی' بهره جست و بعد از مدتی با كسب دانش فراوان به درجه اجتهاد رسید.
دیری نپایید كه او به تهران بازگشت و با تدریس در حوزه علوم اسلامی و نوشتن آثار ارزنده بسیاری مورد استقبال طلاب و روحانیون قرار گرفت.
از جمله آثار ایشان می توان رساله منظوم فقهی الدرر التنظیم به عربی، بیاض (كتاب دعا)، رساله فقهی فی قاعده ضمان الید، رساله فی المشتق، صحیفه قائمیه (صحیفه مهدویه)، ضمایمی بر كتاب تحفه الزائر از مرحوم مجلسی، اقبال سید بن طاووس با توضیحات شیخ، رساله تحریم استطراق حاجیان از راه جبل به مكه معظمه، روزنامه شیخ (لوایح آقا شیخ فضل اله)، تحریم مشروطیت، حاشیه بر كتاب شواهد الربوبیه ملاصدرا و حاشیه بر كتاب فرائد الاصول شیخ انصاری' را نام برد.
شیخ فضل الله نوری در روزگاری زندگی می كرد كه كشور پس از پیروزی نهضت تنباكو، شاهد تحولات، آشفتگی بسیار و نیز تشكیل انجمن های مخفی برای هدایت مبارزان بود. در واقع این دوران با وقوع انقلاب مشروطه و جریان های سیاسی بسیاری كه هر كدام به نحوی در ایجاد اعتراض و اعتصاب در كشور تاثیرگذار بودند، همراه شد.
از جمله این جریان ها می توان اهانت به ساحت روحانیون توسط مسیو نوز بلژیكی و در خواست صدور فرمان مشروطیت را یادآوری كرد كه سبب مهاجرت و تحصن رهبران روحانی از جمله شیخ فضل الله نوری به قم شد.
مظفرالدین شاه كه اوضاع كشور را به دلیل اعتصاب و آشفتگی بسیار نابسامان می دید، ناچار شد خواسته آنان را بپذیرد، پس مسیو نوز را اخراج و فرمان مشروطیت را امضا و با تشكیل مجلس شورا موافقت كرد.
اما این پایان ماجرا نبود، چنانكه اندكی بعد، شیخ فضل الله نوری به هنگام تصویب قانون اساسی در مجلس، خواهان تصویب قانونی شد كه بر پایه اسلام و شریعت باشد و اینگونه اختلافات فكری و عقیدتی و درگیری بین مخالفان و طرفداران شیخ فضل الله ایجاد شد و بر روند نابسامانی ها افزود.
پس از تلاش شیخ و حمایت علمای نجف، اصل نظارت فقها با تغییراتی به عنوان اصل دوم متمم قانون اساسی تصویب شد. اما تصویب آن، تضمینی برای اجرا نداشت و شیخ هر روز شاهد توهین روزنامه ها به دین و ائمه معصومین (ع) بود، به همین دلیل پیشنهاد كرد، عنوان حكومت، به حكومت 'مشروطه مشروعه' تغییر یابد.
این امر سبب شد تا مشروطه طلبانی كه در دوران پیروزی نهضت در سفارت انگلیس متحصن شده بودند به مخالفت با عقاید وی و طرفداران او بپردازند. بنابراین با تبلیغاتی قوی و گمراه كننده، توانستند جو سیاسی و اجتماعی كشور را با خود همراه سازند و موجبات اعتراض همگان را علیه شیخ و برنامه ریزی برای حمله به خانه او ایجاد نمایند.
شیخ با توجه به این شرایط، به حرم حضرت عبدالعظیم(ع) هجرت و با انتشار روزنامه ای به نام 'لایحه' اهداف خود را بیان كرد.
مجلس پس از مهاجرت شیخ به حرم و انتشار چنین روزنامه ای هراسان شد و در اطلاعیه ای اعلام كرد كه كلمه مشروطه نمی تواند چیزی مخالف با دین و احكام شرعی باشد، بنابراین شیخ فضل الله نوری به همراه یارانش حرم را ترك كردند و به شهر بازگشتند.
اندكی پس از مرگ مظفرالدین شاه و روی كار آمدن محمد علی شاه، بساط مشروطیت توسط شاه با به توپ بستن مجلس برچیده شد و تهران به تصرف مشروطه خواهان، كه از شهرهای دیگر برای فتح تهران آمده بودند، درآمد.
عده ای از عوامل استعمار و استبداد با استفاده از اوضاع آشفته و نابسامان كشور، به نام مشروطه و حمایت از آن، با هجوم به منزل شیخ فضل الله نوری، وی را در هشتم مرداد 1288 دستگیر و در محاكمه ای نمایشی، سرانجام این عالم متعهد، مبارز و مرجع عالیقدر را سه روز بعد در میدان توپخانه تهران به دار آویخته و به شهادت رساندند.
مرحوم جلال آلاحمد در كتاب خدمت و خیانت روشنفكران در خصوص شهادت شیخ فضل الله نوری می نویسد:'من نعش آن بزرگوار را بر سردار همچون پرچمی میدانم كه به علامت استیلای غربزدگی پس از 200 سال كشمكش بر بام سرای این مملكت افراشته شد.'
اطلاع**9128**1717
گروه اسناد و اطلاع رساني- انقلاب مشروطه درايران شاهد رويدادهاي خاص و به نوع خود عبرت آموز بود، انقلابي كه با حمايت، مجاهدت و روشنگري مردم توسط روحانيون شكل گرفت اما در همان گام هاي اول اسير نقشه هاي خام بيگانگان بويژه استعمارگر پير شد و تنها فريادگر مشروطه مشروعه، شيخ فضل الله نوري بود كه در اين راه سربدار شد.