به گزارش ایرنا، باستانیان معتقد بودند ایرانزمین در بدو خلقت جهان از نابسامانی اهریمنی به سامان فروهری رسیده و فروهرها در جدال با اهریمن بدسرشت به پیروزی رسیدهاند؛ یعنی جهان در آغاز به صورت مینوی و فروهری، مثالی و غیر مادی بود.
در این جهان وجود و ذیجود به مدت 3000 سال در سكون بودند، آن زمان اهریمن در زمین حكمرانی میكرد، خداوند فره وشیها را از غالب مینوی به درآورد، پس به صورت مادی در زمین ظاهر شدند و با اهریمن پیكار نموده و برآن پیروز گشتند.
گیتی سامان یافت و افلاك كه تا آن زمان راكد بودند به گردش درآمدند، خورشید آفریده شد و سال و ماه پدیدار گشت، آفرینش آدمی آغاز شد و این اتفاق عظیم در اولین روز بهار به وقوع پیوست، پس تغییر فصل ها و رسیدن بهار تكرار نمادین خلقت و تجدید خاطره آفرینش اولیه آدمی است،
در اول نوروز خاطره خلقت انسان به صورت نمادین بازسازی میگردد و بیشتر جشنها در عین داشتن ظاهری پرنشاط و شادمانه نوعی ستایش و نیایش به درگاه خداوند منان میباشد.
گفته میشود با فرا رسیدن نوروز و در هر تكرار نمادین آفرینش، ارواح كه همان فرهوشیها یا فروهرها میباشند به زمین میآیند كلمه فروهر و فروردین هر دو برگرفته از ریشه واژه اوستایی«فروتی» به معنی ارواح درگذشتان پاك و منزه است.
برهمین اساس ایرانیان روز اول عید لباس نو پوشیده خانه و كاشانه را تمیز و فضا را نورانی میكنند ، سفره هفتسین كه نمادی از حركت و بركت است پهن نموده و در پشت بام آتش میافروزند تا بدین وسیله از فروهرها استقبال كنند.
با فرارسیدن نوروز، آیینهای نوروزی به اشكال مختلف در مناطق مختلف ایران از جمله زنجان برگزار شده و این آداب و رسوم در مناطق آذرینشین دارای تعدد و ویژگیهای منحصربهفرد میباشد
آیینهای «آققویون قارا قویون»، «قیشدان چیخدیم»، ، «كوسا گلین»، «چارشنبهسوری»، «قودوخ چارشنبه»، «كوله چارشنبه»، «شال سالاما»، «قاشقزنی»، «نمایش غلیبانی»، «تكمچی»، «كوزه شكن»، «چهل یاسین»، «جشنهای آتش افروزی»، «جشن شب نوروز» و «جشن فروردگان» از جمله سوم اجرایی در مناطق آذربایجان و به ویژه زنجان بوده كه برخی نیز ادامه دارد.
در منطقه زنجان و آذربایجان به دلیل اعتقاد به نحسی روز چهارشنبه هر 4 چهارشنبه ماه اسفند را جشن گرفته و در عین حال برای رفع نحسی و بسامان شدن زندگی به درگاه خداوند منان نیایش میكردند .
درمعنی واژه سوری هم عقاید مختلف است: برخی عقیده دارند كه واژه ' سوری' از واژه پهلوی 'سوریك' به معنای سرخ آمده است، بعضی ها هم معنی جشن از آن برداشت كرده اند و عقیده دارند كه 'سور' همچنان كه در' سورچرانی' و 'سور دادن' آمده به معنی جشن و سرور و مهمانی است، گاهی هم عقیده بر این است كه 'سوری' از ریشه 'سوئیریه' كه در پهلوی به معنای جشن و مهمانی است ، نشات گرفته است، به نظر میآید از جشن چهار شنبه سوری در متون قدیمی و مخصوصا قبل از اسلام خبری نیست و بدین جهت احساس میشود كه این جشن بعد از اسلام در ایران رواج پیدا كرده باشد.
یكی از دلایلی كه چهار شنبه سوری را به بعد از اسلام منتسب میكند، برگزاری این جشن در بعد از ظهر روز سه شنبه آخر سال است زیرا بنا بر تقویم قمری به فرض روز چهار شنبه از غروب روز سه شنبه آغاز میشود از طرفی اعراب، روز چهارشنبه را نحس میدانستند و درآن روز عروسی و مسافرت و حمام و ... نمیكردند و احتمالا ایرانی ها تحت تاثیر اعراب ،آخرین چهار شنبه سال را با مراسمی به پایان میبردند تا از نحسی چهار شنبه های سال جدید دور باشند.
از سوی دیگر،ایرانیان تا قبل از اسلام آوردن از اسامی روزهای هفته( شنبه، یك شنبه و ...) استفاده نمیكردند و هر روزماه برای خودش اسمی داشت كه با آن نامیده میشد دلایل بالا برای این بود كه بگوییم تا قبل از اسلام از آیین چهار شنبه سوری حداقل به شكل امروزی خبری نبود.
امروزه در جشن چهار شنبه سوری آتش روشن میكنند كه این موضوع شاید به منظور گریزاندن سرما و فراخوانی گرما باشد، شاید به خاطر شگون آتش در خاطر ایرانیان و همچنین در ارتباط با داستان ضحاك و فریدون باشد چرا كه پیروزی فریدون بر ضحاك با افروختن آتش به اطلاع همگان رسید، درواقع افروختن آتش بیانگر پایان دوران تاریك ضحاك است.
همچنین از لحاظ استوره شناسی ، پریدن از روی آتش را میتوان به گذر از آتش سیاوش، برای اثبات بی گناهیاش نسبت داد چرا كه در دوران باستان و حتی بعد از آن در بسیاری از تمدنها ، گذر از آتش برای اثبات بیگناهی انجام میشده است.
در زنجان چهارشنبههای اسفند ماه به ترتیب با نام «ایت چارشنبه(چهارشنبه جوان)»، «قودوخ چارشنبه (چهارشنبه كوچك)»، «كوله چارشنبه (چهارشنبه كوتاه)» و «ایلین آخر چارشنبه سی(چهارشنبه اخر سال)» خوانده میشدند.
در فرهنگ عامیانه زنجان، تمیزی جسم و پوشیدن لباس نو از رسوم معمول برای استقبال از چهارشنبهسوری بوده و در این شب مردم بربالای پشت بامهای خود با استفاده از سه، پنج و هفت دسته بوته گون آتش روشن كرده و از روی شعلههای آتش میپریدند تا بدینوسیله گرما، انرژی و پاكی را از آتش وام گیرند.
آیینهایی چون شالسالاما و قاشق زنی را از دیگر رسوم حاشیهای شب چهارشنبه آخر سال در زنجان بوده و این آیین میبایست تا قبل از برچیده شدن سفره شب چهارشنبه آخر سال اتفاق میافتاد، البته امسال برنامه ریزی های از سوی اداره كل میراث فرهنگی، صنایع گردشگری و صنایع دستی استان زنجان برای احیای سنت 'شال سالاما' ورسم 'نوروز گولی' انجام گرفته است.
بر اساس رسم 'نوروز گلی' كودكان در آستانه نوروز برای چیدن گل زنبق كه در این ایام به سختی پیدا می شود از روستا و محلات خارج شده وبا پیدا كردن این گل به روستا و محل زندگی خود برمی گشتند و در مسیر بازگشت با رسیدن به اولین پیرمرد گل های زنبق را به اوم داد و مژدگانی دریافت می كردند واین تلاش برای پیام رسانی از بهار دراماتنیك ترین آیین دراین منطقه محسوب می شود.
درزمینه رسم 'قاشق زنی' نیز می توان گفت هم اكنون این رسم در برخی از مناطق زنجان اجرا شده وخویشاوندان پس از برچیده شدن سفره چهارشنبه به درب منزل یكدیگر رفته و با قاشق كه نماد كشاورزی بود شروع به كوبیدن كاسهای خالی كه نمادی از سال پیش رو میباشد، نموده و از صاحب خانه طلب هدیه مینمایند،
در زنجان به هنگام صبح چهارشنبه خانوادهها در حالی كه هر كدام كوزهای به دوش میگرفتند، در مسیر حركت به سمت رودخانه شهر (زنجانچایی) به صورت دستهجمعی شعر «گل گداخ چای باشینا من اتلیم بختیم آچلسین» را میخواندند و پس از رسیدن به رودخانه كوزه خود را پرآب نموده و مشتی نیز به نشانه تبرك به صورت خود میزدند.
در میان اقوام آذری زبان هر چهارشنبه اسفندماه نام و آیین خاصی برای خود داشت، برهمین اساس چهارشنبه اول را «ایت چهارشنبه (چهارشنبه جوان)» میگفتند كه در این روز داخل باغچهها، زیر ناودانها و یا هركجای دیگری كه در مسیر آب باران قرار داشت، مقداری گندم، ذرت، عدس یا ماش ریخته و اعتقاد داشتند باران آنها را با خود برده و آذوقه یكساله فراهم خواهد شد.
چهارشنبه دوم اسفندماه را «قودوخ چارشنبه (چهارشنبه كوچك)» مینامیدند در این روز بیشتر به احشام و چهارپایان پرداخته، موی گردن و دم آنها را چیده و به صورت پلكانی درمیآوردند، احشام را به صحرا نمیبردند و بدینوسیله آمدن فصل بهار را به حیوانات نیز تحمیل مینمودند، در شب چهارشنبه دوم سر سفره انواع خوردنیها دیده میشد و اقوام و خویشاوندان پس از صرف خوراكیها به جشن و پایكوبی میپرداختند.
چهارشنبه سوم به «كوله چارشنبه (چهارشنبه كوتاه)» معروف بود كه نوعی كوتاه شدن و زمان اندك را در ذهن متبادر میسازد در این روز روستاییان از باغستانهای خود بازدید نموده و از چگونگی اوضاع درختان و رستنیها اطلاع پیدا میكردند، پای درختان را تمیز نموده و با طنابی از شاخه درختان سنگ آویزان مینمودند تا بدینوسیله به ثمر نشستن سریع را به درختان تحمیل كنند، مراسم پایكوبی در این چهارشنبه گستردگی بیشتری داشت .
آخرین چهارشنبه اسفند ماه ایلین آخر چارشنبهسی(چهارشنبه آخر سال) نامیده میشد كه در برگیرنده مراسم و آداب و رسوم متعدد بود از جمله اینكه مردم در صبح آخرین چهارشنبه سال خانواده ها در حالیكه هر یك كوزه ای بر دوش می گرفتند به طرف رودخانه شهر(زنجان چایی) به راه افتاده و در طول مسیر به صورت جمعی شعر می خواندند،ˈگل گداخ چای باشینا من آتلیم بختیم آچلسینˈ.
مردم به رودخانه كه می رسیدند قبل از هر كاری كوزه خود را از آب چشمه هایی كه در كنار رودخانه بود پر می كردند و مشتی نیز به عنوان تبرك از آن می خوردند،بعد از آب چشمه چایی درست كرده و صبحانه را در كنار رودخانه می خوردند،پس از صرف صبحانه روی همدیگر آب پاشیده و از روی آب می پریدند وآواز می خواندند،ˈآتیل باتیل چرشنبه، بختیم آچیل چرشنبهˈ، ˈقویونون اوچی گلدی، چرشنبه گولدی گلدیˈ،ˈدولاندی كوچی گلدی، چرشنبه گونی گلدیˈ، ˈآتیل چایدان چرشنبه، باتیل چایدان چرشنبهˈ، ˈبزه دوزه چرشنبه،بختیم آچیل چرشنبهˈ، ˈآتیل باتیل چرشنبه، بختم آچیل چرشنبهˈ،بعد از اتمام مراسم در كنار رودخانه كوزه را بدوش كشیده به طرف منزل روانه می شدند.
در مسیر رودخانه به شهر اگر به دوست یا آشنایی برمی خوردند كه توفیق حضور در رودخانه را پیدا نكرده بود از آب كوزه به او می دادند تا بخورد و گاهی مشتی آب نیز به روی او می پاشیدند ، به منزل كه می رسیدند از آب كوزه به همه اهالی خانه كه در رودخانه حضور نداشتند می خوراندند و بعد آب كوزه را روی درو دیوارواثاثیه منزل به ویژه ابزارآلات كشاورزی و كشت و زرع می پاشیدند تا بدین وسیله بركت را میهمان خانه هایشان كنند.
7318/522
تبلور فرهنگ ایرانی در آیین های مردم زنجان قابل تامل است - فریبا نجفی
۲۱ اسفند ۱۳۹۲، ۱۴:۵۳
کد خبر:
81084641
زنجان - ایرنا - بدون شك ارزش های متعدد انسانی و اسلامی در آیین های مناطق مختلف ایران نمود و بروز یافته و در این راستا تبلور فرهنگ ایرانی در آیین های زنجانی قابل تامل است.