در اين يادداشت مي خوانيم: در اين ساعتهاي پاياني، انتظار سخت ترشده است و سنگ اندازان در مسير برجام نيز آخرين سنگها را به قصد شكستن شيشه قطار در حال حركت برجام پرتاپ ميكنند.
در اين ساعتها، تيك تاك عقربههاي ساعت هم بيشتر به گوش ميرسد و در اين ميان جمهوري اسلامي ايران و همچنين گروه 1+5 به سرعت به تعهدات خود عمل كردهاند، به گونهاي كه برخي ناظران سياسي ميگويند ميتوانيم برجام را موضوعي تمامشده بدانيم و بر همين مبنا به استقبال از دوران پسا برجام رفته و از هم اكنون به تحليل رفتار دولتها در اين دوران ميپردازند. به همين روي در اين مجال اندك به مواردي از فرصتها، رفتارها، دلايل و نقش ايران در شكل دهي به تحولات پسابرجام ميپردازيم.
1- فرصتهايي پيش رو: توافق هستهاي؛ فرصتهايي پيش روي ايران ايجاد ميكند كه چگونگي بهرهمندي از آنها موضوع مهمي است. اين روزها در باب دستاوردهاي توافق هستهاي سخنهاي بسياري گفته ميشود.
برخي به درستي بزرگترين دستاورد را حفظ كليت صنعت هستهاي كشور ميدانند و گروهي لغو تمامي تحريمها و قطعنامهها، عدهاي تداوم غني سازي و گردش سانتريفيوژها را مهم تلقي ميكنند و عدهاي ديگر گشايشهاي اقتصادي را، اما نگارنده معتقد است بزرگترين دستاورد توافقِ ناشي از مذاكرات ايران با گروه 1+5، آزاد شدن سياست خارجي كشور از بندِ پرونده هستهاي و ورود ايران به جمع صاحبان مكنت و قدرت توام در عرصه نظام بين الملل است.
در دوران چالش هستهاي، مسئولان دستگاه ديپلماسي كشور به هر نقطهاي از جهان براي گشودن و توسعه مناسبات اقتصادي و سياسي سفر ميكردند طرف مقابل ازموضوع هستهاي ايران و با نيت باج خواهي سخن ميگفت و برخيشان با لباس دوست در بزنگاه مسائل مهم منطقهاي و جهاني، قصد داشتند پرونده هستهاي را به عنوان وجه المصالحه روابط خود قرار دهند.
سياست خارجي ايران در ميان كشورهاي خاورميانه بيشترين پتانسيل منافع مشترك در مورد مسائل منطقهاي با قدرتهاي بزرگ جهاني را داشت اما به سبب سوء تفاهمهاي نشأت گرفته از برنامه اتمي ايران، عربستان، اسرائيل و تركيه در اين ميدان خالي جولان قدرت ميدادند به همين خاطر فراتر از تحريم گردش آزاد كالا و سرمايه، سياست خارجي كشور تحريم شده بود و اين روزها و ساعتهاي پاياني، سياست خارجي است كه بندها را با تلفيق ديپلماسي قدرت همراه با لبخند، پاره ميكند.
2- ديپلماسي قدرت همراه با لبخند: ديپلماسي قدرت همراه با لبخند به ايالات متحده آمريكا و مذاكره كنند گان اروپايي فهماند كه فشار بيشتر تهديد بيشتر در پي دارد و فشار بيشتر يعني اقدام تهاجميتر ايران ولي اگر مذاكره بر مبناي احترام متقابل و مقررات و ضوابط بين المللي باشد، ميتوان يك ايرانِ برخوردار از حس تعاون و همكاري و انعطاف پذير را از نزديك مشاهده كرد.
به همين روي هرچند تحريمها بيترديد به اقتصاد ايران لطمه زده ولي اگر هدف از تحريمها محدود ساختن برنامه هستهاي ايران بود صد درصد ناموفق بوده است.
با نگاهي به تئوري و دكترينهاي سياست خارجي آمريكا و تحليل دكترين اوباما در سياست خارجي كه استفاده از ديپلماسي به طور فزاينده، با نيم نگاهي به قدرت نظامي به عنوان آخرين گزينه است، بهتر ميتوان دلايل تعيين خط مشي سياست خارجي ايران را در دولت روحاني و چرايي بازسازي سياست خارجي اين دولت را تحليل كرد. موضوع هستهاي ايران درچند سال اخير به يكي از پيچيدهترين موضوعات در روابط بين الملل تبديل شده بود و ازسالهاي پاياني دوره رياست جمهوري بيل كلينتون ايالات متحده آمريكا با اتخاذ موضعي كاملا منفي مخالفت خودرا درجهت هرگونه فعاليت هستهاي توسط جمهوري اسلامي ايران ابرازمي كرد.
دولت اوباما با دراز كردن دست مذاكره به سوي ايران ميتوانست در صورت عدم دريافت پاسخ مناسب، سياستاش را به سياست مخالفان هميشگي رابطه با ايران در آمريكا و اسراييل نزديكتر كند اما نهايتا منفعتي براي دو كشور به جز ادامه خصومت هميشگي ايجاد نميكرد. ايران با روي باز از مذاكره با اتكا به سياست لبخند و قدرت استقبال كرد و روند امور به گونهاي تازه در عرصه هستهاي رقم خورد.
3- مهمترين هدف قدرتهاي بزرگ از مذاكره: ايران تنها كشور دارنده دانش صلح آميز هستهاي در جهان است كه بدون اجازه گرفتن از قدرتهاي بزرگ وارد باشگاه فعالان دانش هستهاي شده است فلذا يكي از اهداف اصلي از مذاكره با ايران ايجاد شرايطي است تا از طريق آن بتوانند بازنويسي معاهده ان پي تي را در دستور كار قرار دهند. آنها باور نميكنند كشوري انرژي هستهاي را بدون سلاح اتمي بخواهد و ميخواهند بگويند، سلاح ايران ديگر در ميان نخواهد بود.
ازنگاه واشنگتن و ديگرقدرتهاي بزرگ و درجهت كسب توافق اعضاء، الگوسازي جديدي درجهت منطقي نشان دادن اين محدوديتها درقالب بازنويسي معاهده ان پي تي لازم به نظرمي رسد و روشن شدن تكليف برنامه هستهاي ايران ازديد 6 قدرت بزرگ جهان به عنوان الگوي اجرايي براي ديگراعضاي ان پي تي حائزاهميت است.
4- توافق هستهاي و ديپلماسي دولت يازدهم: سياست خارجي كشور طي نزديك به 2 سال اخير گام در مسيري با افقهاي روشن گذاشته است و با شفاف سازي در مورد فعاليتهاي صلح آميز هستهاي كه جايگزين موضع گيريهاي حساسيت برانگيز شد، جمهوري اسلامي ايران از مهمترين كانونهاي ديپلماسي و مقصد مورد نظر بسياري از واحدهاي نظام بين الملل براي گسترش روابط در زمينههاي گوناگون قرار گرفت.
فراگيري عرصه ديپلماسي ايران همزمان با پيشبرد موضوع اختلافهاي هستهاي، موجب بهبود وضعيت عمومي روابط خارجي با كشورهاي دوست و همسو، ايجاد زمينههاي همكاري با ديگر كشورها و كاهش حجم تنش به ويژه با دولتهاي غربي شد ضمن آنكه حضور موثر در نشستها و مجامع بين المللي و سازمانهاي جهاني و منطقهاي به طور جدي در دستوركار سياست خارجي دولت يازدهم قرار گرفت.
اكنون در فضاي پساتوافق ميتوان شاهد چرخشي 180 درجهاي در سياست كشورهاي اروپايي بود به طوري كه دولتها و شركتهاي اروپايي وارد رقابتي تنگاتنگ براي بازيابي جايگاه پيشين خود در روابط خارجي جمهوري اسلامي ايران شدهاند.
رويدادهاي اخير تا حد زيادي درستي اين انگارهها را اثبات ميكند و سياست متعادل و چندجانبه گرا در تنظيم روابط خارجي حتي موجب گسترش مناسبات تهران- مسكو نيز شده است.
نمونه بارز اين رويكرد در تبادل مواد هستهاي ميان ايران و روسيه ديده شد كه به موجب آن روسها كيك زرد خود را ارسال كردند و پس از چند مدت ايران اورانيوم غني شده را برايشان ارسال كرد.
5- ايران يك قدرت و بازيگر منطقهاي: عنايت به اين مسئله به تحليل بهتر شرايط كمك ميكند كه تقاضاهاي آمريكا نيز ريشه در تصور وجود تهديدات ناشي از ايران در نظم منطقهاي دارد. چالش اصلي اين است كه آن مسائلي كه آمريكا به عنوان تهديد از سوي ايران در نظر ميگيرد، در مقابل از سوي ايران به عنوان فرصت تلقي ميشود.
بنابراين، دو طرف برداشتهاي متفاوتي از تهديدات و فرصتها دارند و سال هاست آمريكا نقشههاي متعددي ترسيم ميكند تا اندكي از قدرت اثرگذار ايران در منطقه بكاهد و از فرصتهاي مد نظر خود بهره ببرد.
ايران به عنوان يك قدرت و بازيگر منطقهاي در پي حفظ امنيت ملي و نقشآفريني در صحنه منطقهاي و بينالمللي متناسب با شأن و جايگاه خود است.
ويژگيهاي ايران به گونهاي است كه ميتواند در جهت ايفاي نقش سازنده در صلح و امنيت منطقهاي و بينالمللي مورد استفاده قرار گيرد. ژئوپولتيك ايران نقش مهمي در مبارزه با تروريسم جهاني دارد. دموكراسي ريشهدار و بومي ايران ميتواند همانند گذشته مبناي تأثيرگذاري در سطح منطقه باشد. فرهنگ شيعي ايران ميتواند به عنوان ابزار مناسبي در جهت تضعيف راديكاليسم تكفيري مورد استفاده قرار گيرد و نهايتاً قدرت مستقل و نظامي ايران ميتواند ابزار مهمي در جلوگيري از افراطيگريهاي نظامي و ايجاد تعادل و ثبات منطقهاي باشد. بهرهگيري از ويژگيهاي فوق، بستگي مستقيم به پذيرش نقش موثر و شايسته با جايگاه ايران در صحنه منطقهاي و بينالمللي دارد.
*منبع: روزنامه قانون، 26 دي 1394
**گروه اطلاع رساني**9128**9131
تهران-ايرنا- روزنامه قانون در شماره شنبه 26 دي، در يادداشتي به قلم حسن محمدي روزنامه نگار آورد: با اعلام خبر آغاز مرحله اجراي برجام، چشمها به ساعتها دوخته شده است، ساعتها و اختلاف ساعت در نوع و نحوه اعلام خودش موضوع مذاكرات بوده و هست.