۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۱۹:۳۶
کد خبر: 82074330
T T
۰ نفر
آيا اين مرد احياگر بخشي از هويت اصيل فرهنگي و تاريخي سنندج خواهد بود؟

دكتر محمدابراهيم زارعي فرماندار شهرستان فرهنگي سنندج پس از فعاليت در اين كسوت به دنبال احياي بخشي از هويت اصيل فرهنگي و تاريخي شهر سنندج است و فعاليت هايش در اين زمينه هويدا دغدغه هاي اوست.

شايد دكتر ابراهيم زارعي خطوط قرمزش را حفظ هويت تاريخي و گردشگري سنندج تعريف كرده است و با صدور مجوزهاي پي در پي به كافه كتاب ها و مراكز و مراسمات فرهنگي در صدد بازيابي اين اصالت فرهنگي است و در مدت كوتاه صدارتش در دارلاحسان ايران و شهر برجها و عمارت ها تا حدودي موفق عمل كرده است اما حقيقت تلخ كماكان اين است كه كم نيستند كساني كه چشم طمع به غارت منابع ملي و سرمايه هاي بومي اندوخته اند و مژده خوب آن است كه روزي برسد تك تك ساكنان اين آب و خاك دغدغه حفظ هويت فرهنگي سنندج را داشته باشند.
محمد ابراهيم زارعي را كمتر كسي با پست فرمانداري سنندج مي شناسد، او مدير گروه باستان شناسي دانشگاه بوعلي همدان و مولف چندين كتاب تاريخي و فرهنگي در باب هويت كردهاست، بعد از روي كار آمدن دولت تدبير و اميد و سپردن سكان دارالخلافه كردستان به عبدالمحمد زاهدي، مدت زيادي نگذشت كه محمد ابراهيم زارعي فرماندار شهر فرهنگي سنندج شد، شايد همنشيني واژه فرهنگي ميان واژه هاي شهر سنندج و دكتر ابراهيم زارعي چندان اغراق آميز و غير معقول نباشد.
زارعي اگر چه در دولت سيد محمد خاتمي مدتي سكان اداره كل ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري كردستان را در دست داشت اما در دوران دولت هاي نهم و دهم صرفاً به تدريس در دانشگاه، تاليف كتب و مقالات و پژوهش هاي تاريخي و فرهنگي روي آورد و از سياست و مديريت دورنگاه داشته شد.
مهر ماه سال 1342 و شهرستان قروه تاريخ و محل تولد زارعي است وي اگرچه اهل سنندج نيست اما عرق و تعصب خاصي به اين شهر دارد، مهمترين يادگارش را در دوران مديريت ميراث فرهنگي كردستان مي توان بازسازي، نوسازي و تبديل عمارت آصف (خانه كرد) به يك قطب گردشگري نام برد. آنگونه كه خود مي گويد به باستان شناسي، معماري، هنر، ادبيات و موسيقي علاقمند است. گنبدها، ارسي ها، نقوش سفالي، معماري ايراني، قلعه ها و استحكامات تاريخي، سقاخانه و در ميان اينها ارسي هاي سنندج و حمام خان محورهاي عمده پژوهشهاي زارعي به شمار مي آيند. انجمن علمي باستان شناسي ايران وي را يكي از باستان شناسان پرآوازه ايران مي دانند و مهمترين تاليف زارعي شايد همان كتاب مشهور آشنايي با معماري جهان باشد كه در آن شيوه هاي معماري دوره هاي پيش از تاريخ، دوره رنسانس و هويت معماري تمدنهاي بين النهرين، ايران، چين و يونان تشريح و امروزه در بسياري دانشگاه هاي ايران تدريس مي شود.
از غار كرفتو در ديواندره تا پژوهش در باب روند تكامل ارسي در شهر سنندج و كتيبه تاريخي تنگي ور در شهرستان كامياران مي توان ردپاي دكتر ابراهيم زارعي را در همه اين آثار يافت. بسياري وي را بيشتر چهره اي سياسي و وابسته به جريان ميانه رو و اصلاح طلب كردستان نسبت دهند و شايد اين نسبت نيز زياد اغراق آميز نباشد، اما به يقين مي توان گفت انديشه هاي فرهنگي و موضوعات هويتي در درون وي بيشتر بر انديشه هاي سياسي اش مي چربد.
زارعي را دانشگاهيان با سنندج، شهر باغ ها و تپه ها و عمارت ها مي شناسند. آنجا كه نگارنده معتقد است محمد ابراهيم زارعي تعصب ويژه اي در مورد ظرفيت هاي فرهنگي سنندج دارد، فقط يك ادعا نيست و شاهد اين مدعا تاليفات فرهنگي وي در باب هويت هاي تاريخي سنندج است. او سنندج را دژ شهر مي خواند و وجب به وجب آثار تاريخي و فرهنگي اين شهر را سرشار از پتانسيل مطالعه و پژوهش و تحقيق مي پندارد.
روز چهارشنبه هشتم فروردين ماه سال جاري در معيت وي و دكتر بهرام نصراللهي زاده رييس سازمان مديريت و برنامه ريزي استان كردستان به منطقه گردشگري صلوات آباد و همچنين تفرجگاه تاريخي و هويتي (كوچكه ره ش) سنندج رفتم. ابتدا از موضوع بي اطلاع بودم اما وقتي پاي اظهارات زارعي نشستم ، متوجه شدم كه همان دغدغه هاي فرهنگي وي ما را به (كوچكه ره ش) كشانده است. اگرچه با مشاهده ساخت و سازهاي بي رويه و زمين خواري هاي وسيع در دوره دولت هاي نهم و دهم و نيز تغيير كاربري اراضي ملي، مي شد ياس و افسوس عميقي را در نگاه زارعي ديد، اما وي كماكان از مبارزه براي احياي هويت هاي تاريخي و فرهنگي سنندج مي گفت.
تلويحاً و بدون ذكر نام از برخي دستگاه هاي دولتي گله مند بود اما معتقد بود هرچه رفاه، آسايش و آرامش را بتوان براي مردم سنندج خلق كرد باز هم كم است چون اصالت تاريخي در سنندج موج مي زند و نيز در عين حال براين باور بود كه محافظت از هويت تاريخي سنندج در برابر غارتگران اراضي ملي جز با كمك و همت شهروندان سنندجي ممكن نيست.
مي گفت خط قرمزش تا پايان دوره فرمانداري اش در سنندج، آبيدر و تغيير كاربري اراضي ملي و طبيعي و توريستي است. اما يكي از عمده ترين سياست هايش را احياي هويت تاريخي و گردشگري تفرجگاه (كوچكه ره ش) سنندج عنوان كرد. (كوچكه ره ش) يا همان سنگ سياه را شايد بسياري از نسل هاي امروزي در سنندج خوب نشناسند، اما وقتي پاي منظومه هاي قديمي، آوازهاي فولكلور، ترانه هاي محلي و نقل قول پيشينيان بنشيني، آنگاه به اهميت تاريخي اين قطب اصيل گردشگري پي خواهي برد.
زارعي مي گفت باغ هاي اميريه، امانيه، ظفريه، ساق آباد، ويلاي فريدوني و ... قرباني زياده خواهي انسان هاي امروزي شدند و نمي خواهم تا زماني كه سكان فرمانداري سنندج را در دست دارم شاهد دفن (كوچكه ره ش) زير بتن و آجر و آهك و آهن باشم و اجازه نخواهم داد از آن پارك هاي مصنوعي بسازند اما همه سعي و توانم را بكار مي گيرم تا با حفظ بافت سنتي و طبيعي و بدون دستكاري در طبيعت بخشي از هويت اصيل از دست رفته كوچكه ره ش را به سنندج باز گردانم.
زارعي معتقد بود آبيدر ظرفيت اين همه بار تفريحي و گردشي را ندارد و اميدوارم بتوانم بخشي از تمركز گردشي و تفريحي در آبيدر را به كوچكه ره ش منتقل نمايم. وي مي گفت غفلت از كوچكه ره ش موجب غارت اراضي پايين دست اين نماد هويتي مي شود و همچنان كه نگران باغ ها و تپه هاي قديمي باغشهر سنندج بود مي گفت تپه هاي توس نوذر و كشاورز را درخت و جنگل از دستبرد غارتگران زمين مصون داشته است و گرنه امروز شاهد آن دو تپه محصور نيز در سنندج نبوديم.
از برنامه هايش براي جنگلكاري وسيع در كوچكه ره ش مي گفت اما باز هم تامين اعتبار پروژه دغدغه ديگرش بود. آنچه در اين روز بهاري در سنندج بيش از همه دلگرم و اميدوارم كرد وجود دغدغه هايي بود كه هنوز هويت را اصل و پايه و اساس تفكر آدمي مي پندارند و وجود انديشه هايي بود كه در لابلاي آهن و آجر و بتن، بدنبال هويت گمشده سنندج مي گشتند.
شايد دكتر ابراهيم زارعي خطوط قرمزش را حفظ هويت تاريخي و گردشگري سنندج تعريف كرده است و با صدور مجوزهاي پي در پي به كافه كتاب ها و مراكزها و مراسمات فرهنگي در صدد بازيابي اين اصالت فرهنگي است و در مدت كوتاه صدارتش در دارلاحسان ايران و شهر برجها و عمارتها موفق عمل كرده است اما حقيقت تلخ كماكان اين است كه كم نيستند كساني كه چشم طمع به غارت منابع ملي و سرمايه هاي بومي اندوخته اند و مژده خوب آن است كه روزي برسد تك تك ساكنان اين آب و خاك دغدغه حفظ هويت فرهنگي سنندج را داشته باشند.
يادداشت از قباد آرش