همه ساله در چنين ايامي، چهره شهر، رنگي ديگر به خود مي گيرد و مردم خود را براي برپايي مجالس عزاي حسين (ع) آماده مي كنند تا شور و شعور حسيني را دوباره در رگ هاي جامعه جاري سازند.
مراسم معنوي سياه پوشي و شال گذاري حضرت اباعبدالله الحسين(ع) از برنامه هايي است كه در اين روزها در گوشه و كنار شهرها برگزار مي شود تا مداحان و خادمان حسيني آخرين هماهنگي و برنامه ريزي هاي لازم را پيش بيني كنند و سخنرانان نيز با بيان اهداف امام سوم شيعيان حضرت سيدالشهدا(ع) و فلسفه قيام عاشورا بر محتواي اين مراسم ها مي افزايند.
در اين ايام پارچه هاي سياه و كتيبه هاي عزا، زينت بخش مساجد و حسينيه ها مي شود و حتي زنگ تلفن هاي همراه نيز با نوحه و مصيبت نواخته مي شود و برخي از عزاداران خودروهاي خود را مزين به اشعار عاشورايي و سروده هاي حماسي كربلا مي كنند.
هنگامي كه سخن از برپايي عزاي امام حسين(ع) مي شود؛ ديگر كوچك و بزرگ رنگ مي بازد و فقير و غني در نذر و كمك به هيات هاي عاشورايي از هم سبقت مي گيرند. تراز معادلات سياسي و اقتصادي به هم مي خورد و هر حزب و گروهي بدون در نظر گرفتن پرچم و نشان خود، عاشقانه در اين محفل حاضر شده تا شور و عزاي حسيني آنگونه برگزار شود كه رضاي الهي را به دنبال داشته و ذخيره اي براي آخرت آنان باشد.
آخرين ماه از ماه هاي حرام و اولين روز از ماه حزن و اندوه آل محمد(ع) از راه مي رسد و دلسوختگان و عاشقان اهل بيت(ع) كه خود را آماده عزاداري عزيز فاطمه(س) كرده اند؛ لباس سياه به تن كرده و از امام زمان(ع) اجازه مي گيرند تا در اين روزهاي غم و ماتم، عزاي حسيني را شايسته به پا كنند.
شيعيان و رهروان حسيني از خدا مي خواهند تا توفيق عزاداري حقيقي نصيبشان شده و در روز قيامت از شفاعت اهل بيت(ع) برخوردار شوند.
وقتي روايتي از امام رضا (ع) ديدم كه فرمود همين كه ماه محرم فرا ميرسيد، لبخند از لبان پدرم محو ميشد و ديگر كسي ايشان را متبسم نميديد، به سراغ كتاب آيت الله ميرزا جواد ملكي تبريزي رفتم و مراقباتي را كه ايشان براي دهه اول محرم و عاشورا بيان كرده بودم مطالعه كردم. اگرچه عمل كردن به اين دستورات سخت است ولي با سرلوحه قرار دادن و توجه به اين مراقبات مي توانيم دل هايمان را عاشورايي كنيم.
حضرت امام خميني (ره) درباره كتاب استاد اخلاق خود چنين سفارش كردند كه «از علماي معاصر كتاب شيخ جليل القدر، عارف بالله، حاج ميرزا جواد ملكي تبريزي (قدس سره) را مطالعه كن» و صاحب تفسير الميزان، مرحوم علامه طباطبايي اين كتاب را به درياي لبريزي تشبيه كردند كه «در سنگ و پيمانه نگنجد و مولف آن پيشواي والا مقامي است كه بلنداي شخصيت او با هيچ مقياسي قابل اندازه گيري نيست.»
اين استاد اخلاق براي ورود به ماه محرم به ويژه دهه اول آن در كتاب المراقبات مطالبي را بيان كرده كه مي توان گفت «هم دستورات اخلاقي است هم ذكر مصيبت» و گاهي نيز درجه ايمان و اخلاص دوستداران اهل بيت را به سنگ محك گرفته و مي آزمايد و اين سفارش ها به ارادتمندان سيدالشهدا (ع) كمك مي كند تا براي ورود به ماه محرم و عزاداري عارفانه و آگاهانه آمادگي بيشتري كسب كنند.
ملكي تبريزي مي گويد: سزاوار است حال دوستان ائمه اهل بيت به حكم دوستي، وفا و ايمان به خدا و پيامبر (ص) در دهه اول محرم تغيير نموده و در دل و سيماي خود، آثار اندوه و درد اين مصيبت هاي بزرگ و دردناك را آشكار نمايند. بايد مقداري از لذائذ زندگي مانند خوردن ، نوشيدن و حتي خوابيدن و سخن گفتن (مگر در حد ضرورت) ترك نموده و مانند كسي باشند كه پدر يا فرزند خود را از دست داده است.
وي مي افزايد: نبايد احترام ناموس خدا و احترام پيامبر(ص) و احترام امامش (ع) كمتر از احترام خود و نزديكانشان باشد و لازم است كه خدا و پيامبر(ص) و امامش (ع) را بيش از خود، فرزندان و نزديكانش دوست داشته باشد.
وي با استناد به آيه 24 سوره توبه كه مي فرمايد «بگو اگر پدران و پسران خود را بيش از خدا و رسولش و جهاد در راه او دوست داريد، منتظر باشيد تا خداوند مطلب مورد نظر خود را انجام داده و شما پشيمان و زيانكار شويد»، داستاني جالب از فرزند خود نقل مي كند و مي گويد: يكي از فرزندان كوچكم در دهه اول محرم فقط نان خالي مي خورد و تا جايي كه مي دانم كسي به او نگفته بود كه اين كار را انجام دهد و گمان مي كنم سرچشمه اين كار دوستي باطني او بود.
ملكي تبريزي در ادامه مي گويد: حال اگر كسي نتواند در تمام دهه اول اين كار را انجام دهد بايد در روز تاسوعا، عاشورا و شب يازدهم نان خالي بخورد و تا عصر روز عاشورا، مواردي همچون خوردن، آشاميدن و حتي ديدار با برادران ديني را رها كند و آن روز را روز گريه و اندوه خود قرار دهد.
وي زيارت امام حسين (ع) در دهه اول محرم با زيارت عاشورا را به عزاداران و دوستداران آن حضرت سفارش مي كند و مي گويد: اگر مي تواند مراسم عزاداري آن حضرت را در منزل خود با نيتي خالص برپا نمايد و اگر نمي تواند، در مساجد يا منازل دوستانش به برپايي اين مراسم كمك كرده و اين مطلب را از مردم بپوشاند تا به اخلاص نزديك شده و از خودنمايي دور شود.
اين استاد فرزانه مي گويد: مواسات با امام حسين (ع) و اهل بيت بايد به خاطر صدمات ظاهري كه به آن حضرت وارد شد، باشد ولي از اين مطلب هم نبايد غافل شد كه صدمات ظاهري كه بر آن حضرت وارد شد در مورد هيچكدام از پيامبران و جانشينان آنان وحتي درمورد هيچيك از جهانيان شنيده نشده است.
ملكي تبريزي توصيه مي كند: دوستان سيدالشهدا(ع) بايد كارهايي را كه مناسب اين مصيبت بزرگ است به خاطر مواسات با آن حضرت در اين مصيبت انجام دهند، به گونه اي كه گويا اين مصيبت بر خود، عزيزان و فرزندان يا خويشان آنان وارد شده است. زيرا امام به فرموده جدش سزاوراتر از آنان نسبت به خودشان مي باشد و به اين جهت او اين مصيبت را پذيرفت و وجود شريف خود را فداي پيروان خود نمود تا آنها را از عذاب دردناك رهايي بخشد.
وي در ادامه اينگونه به بيان مصيبت هاي سيدالشهدا (ع) مي پردازد: آن حضرت فرزندان و عزيزان خود را يتيم نمود، به اسارت حرم و زنان و حضرت زينب (س) رضايت داده و اصغر و اكبر و برادران و دودمان خود را سر بريد تا پيروانش را از گمراهي و پيروي گمراه كنندگاني كه هلاك شده و ديگران را به هلاكت مي كشانند نجات داده و به اين وسيله آنان را از گناهان بزرگ و آتش رهايي بخشد.
بنابر اين به حكم وفا و مواسات كه از صفات عالي انساني است لازم است كه همان چيزي را كه امام حسين (ع) به آنان عنايت كرده، آنان نيز به امام تقديم نموده و همانگونه كه امام خود را فداي آنها نمود آنان نيز خود را فداي او نمايند و حتي اگر چنين كاري را نيز انجام بدهند، باز هم به خوبي با او مواسات ننموده اند. زيرا وجود شريف او قابل مقايسه با ديگران نيست. چون سيدالشهدا (ع) مانند پيامبر (ص) علت آفرينش تمام موجودات و سرور تمام مخلوقات و پيامبران و فرشتگان نزديك به خداوند بوده و محبوب خداوند و محبوب محبوب اوست.
وي در ادامه حال شيعيان حسيني را در دهه اول محرم اين گونه تشريح مي كند كه با گفتاري صادقانه و با زبان حال به امام حسين (ع) بگويند:
- كاش به جاي تو تمام اين بلاها بر سر من آمده و فداي تو مي شدم.
- كاش خويشان و فرزندان من به جاي خويشان و فرزندان تو كشته و اسير مي شدند.
- كاش تير حرمله كه لعنت خدا بر او باد سر شيرخوار مرا مي بريد.
- كاش فرزندم به جاي فرزند تو قطعه قطعه مي شد.
- كاش جگر من از شدت تشنگي تكه تكه مي شد.
- كاش از شدت تشنگي دنيا بر چشمم تيره و تار مي شد.
- كاش من درد اين جراحت ها را تحمل مي نمودم.
- كاش آن تير به گلوي من مي نشست و جان مرا مي گرفت.
- كاش خانواده و خواهران و دختران من در ذلت اسارت افتاده و آنها را مانند كنيزان در شهرها گردانده بودند.
وي تاكيد مي كند: اگر اين سخنان را صادقانه بگويي، تو را پذيرفته و به خاطر مواسات راستين با بزرگوارترين سادات، تو را در جايگاه راستگويان با آنان همنشين مي گرداند ولي به صورت جدي از فريبكاري با اين سخنان بپرهيز. زيرا ممكن است وقتي مي گويي حاضرم اين بلاها را به جاي امام (ع) تحمل نمايم، حال و دل تو به مقدار كمتر از يك صدم آن را هم تصديق نكرده و در موقع امتحان جز مقدار كمي از اين ادعاها قبول نشود و در اين صورت به جاي اين كه به جايگاه صدق و درجه صديقين برسي به ذلت دروغ و پايين ترين درجات منافقين مي رسي.
پس اگر مي بيني كه نمي تواني اين گونه با امام (ع) مواسات نمايي، ادعاهاي دروغ را از خود دور كرده و خود را خوار نكن و فقط بگو كاش با تو بوده، در مقابل تو كشته شده و به سعادت بزرگي مي رسيدم و اگر مي بيني به اين مقدار هم معتقد نيستي، مرض دل خود را كه همان دوستي اين دنياي پست و ميل و اعتماد به زندگي آن و فريب خوردن به زيبايي هاي آن است، معالجه كرده و اين گفته خداوند را كه در قرآن آمده است بخوان كه «اي يهود، اگر گمان مي كنيد فقط شما دوستان خدا هستيد و اگر راست مي گوييد آرزوي مرگ كنيد»
مرحوم آيت الله ميرزا جواد ملكي تبريزي در پايان چنين سفارش مي كند: در آخر روز عاشورا زيارت تسليت را بخواند و روز عاشورا را با توسلي كامل به حمايت كننده و پناه آن روز كه از معصومين (ع) مي باشند به پايان رسانده و در توسل، اصلاح حال و پذيرش عزاداري را خواسته و از كوتاهي خود معذرت بخواهد.
فراهنگ**1003**1027**خبرنگار: محمدرضا جعفرملك**انتشار دهنده:محمدجواد دهقاني
تهران-ايرنا - بر مشامم مي رسد هر لحظه بوي كربلا، بر دلم ترسم بماند آرزوي كربلا ... ماه محرم دوباره از راه مي رسد و دل هاي عاشقان حسيني، حال و هواي ديگري پيدا مي كند و تو مي تواني اين شور و عشق را در جاي جاي شهر و كل كشور ببيني.