در اين گزارش كه در شماره چهارشنبه 28 مهر 1395 خورشيدي به قلم پونه شيرازي منتشر شد، مي خوانيم: خيليها ذاتا آدمهاي شادي هستند. به هر بهانهاي ميخندند، وجودشان سرشار از انرژي مثبت است و هميشه و در هر شرايطي چهره شان متبسم است و برخي نيز كاملا برعكس... .
بررسي روانشناسان و روان پزشكان ثابت كرده است كه عوامل زيستي و رواني، هر دو در شاد بودن دخالت دارند يعني هم ژنتيك و محيط خانواده و هم جامعهاي كه در آن زندگي ميكنيم، ميتواند بر احساس شادماني ما اثرگذار باشد، اما آيا ما ميتوانيم انتخاب و تلاش كنيم كه شادتر باشيم يا نه؟ و تا چه حد سبك زندگي و رفتاري كه برميگزينيم، تعيينكننده شادماني ماست؟
دكتر محسن رحيمنيا، روانپزشك، معتقد است: بسياري از مطالعات نشان ميدهد كه نهايتا نگاه خود ما به دنيا، به خودمان و به آينده است كه تعيينكننده ميزان شادماني ماست. بر اين اساس، با تغيير نگرش ميتوانيم زندگي شادتري داشته باشيم. فقط بايد راهكارهاي عملي براي شادتر زيستن را ياد بگيريم و آنها را به كار ببنديم.
اين فلوشيپ اختلالات روان تني در گفتوگو با جامجم تاكيد ميكند: يكي از مهمترين راههاي شاد زيستن، آرزوپردازي، برنامهريزي و گام برداشتن در مسير آرزوهاي شخصي است. البته بسياري از عوامل تعيينكننده شادي در اختيار ما نيستند (مانند نقشي كه هورمونها يا مزاج در شاد بودن دارند)، ولي ما ميتوانيم با تغيير در نگرش و عملكرد، سهم مهمي در شادزيستن خودمان داشته باشيم.
**شادي در ژن شماست
بيشك نميتوان منكر شد كه بعضي افراد، ذاتا شادتر از ديگران هستند و با مسائل ساده، احساس سرخوشي و شادي ميكنند و برخي ديگر، براحتي احساس شادي نميكنند.
روجا لاريجاني، روانشناس باليني به جامجم ميگويد: در عين اين كه شغل ثابت، درآمد كافي و زندگي خانوادگي رضايتبخش، مولفههاي مهمي در احساس شادي فرد هستند، اما تحقيقات زيادي نشان داده است كه احساس شادي ميتواند به زمينه ژنتيك فرد هم مربوط باشد. در واقع تا حدي احساس شادي به شخصيت و عوامل ژنتيك فرد برميگردد. اگر احساس شادي نميكنيد الزاما اتفاق غيرعادي نيفتاده، اما راههايي وجود دارد كه ميتوان با كمك آنها احساس شادي خود را افزايش داد.
**تلاش فراوان و توقع اندك
به گفته دكتر رحيمنيا، افرادي كه براي كمترين تلاشهاي خود، انتظارات فراوان دارند، كمتر از ديگران از زندگيشان راضي و خوشحال خواهند بود. پس اگر ميخواهيم زندگي شادتري داشته باشيم، بايد از توقعاتمان كم كنيم و بر سعيمان بيفزاييم.
لاريجاني ميافزايد: بايد به خودمان و تفريحات خاص خودمان و ورزش نيز بپردازيم. هميشه لازم است وقتهايي را براي اين گونه فعاليتها بگذاريم. اشتغال زياد به مسائل زندگي باعث ميشود از تفريح كردن غافل شويد. پس در هر شرايطي كه هستيد، بخشي از روز را به تفريح و بازي اختصاص دهيد.
**با افراد شادتر در ارتباط باشيد
يادتان باشد، افسرده دل افسرده كند انجمني را يعني شادماني هم به اندازه افسردگي مسري است.
بر اين اساس، دكتر رحيمنيا ميگويد: افرادي هستند كه مجاورت آنها به ما انگيزه و اميد و اعتماد به نفس ميدهد. معاشرت با اينها، گوهري گرانقدر است كه ما را پر از انرژي ميكند. يادمان باشد، ما هم در قبال ديگران همين وظيفه را داريم. گاهي با يك جمله زيبا ميتوانيم اطرافيانمان را شاد كنيم؛ مثلا با گفتن نظر مثبتمان درباره زيبايي يا هوش يا متانت آنها يا اين كه مرتب به يادشان بياوريم كه چقدر دوستشان داريم.
لاريجاني در اين باره ميافزايد: ممكن است افراد خوبي اطراف شما باشند كه از آنها فاصله گرفتهايد. ارتباط بيشتر با افراد صميمي، حس آرامش و امنيت را بالا ميبرد و باعث بهبود خلق ميشود. پس دوستان خوب قديمي را كنار نگذاريد و با آنها حتي به صورت تلفني در ارتباط باشيد. از افرادي كه به شما حس منفي ميدهند، پرهيز كنيد. آنها زندگي را براي شما سخت ميكنند.
**با ترسهايمان بجنگيم
شايد باورش دشوار باشد، ولي هنوز افرادي هستند كه از ترس چشم خوردن، خودشان را از برخورداري از بسياري داشتههايشان محروم ميكنند؛ مثلا ترجيح ميدهند منزل كوچكتري داشته باشند، با وجود اين كه استطاعت خانه بزرگ تر را دارند، مبادا كه چشم بخورند!
دكتر رحيمنيا با بيان اين مطالب ميگويد: غلبه بر ترسهاي بيمورد، گامي به سوي شادكامي است.
**نقش قرباني را كنار بگذاريد
يكي از رايجترين مانعها در برابر شادبودن، جاذبهاي است كه در داشتن نقش قرباني نهفته است. جمله «فقط به خاطر بچههام، بيمارانم، كشورم، و...» را زياد ميشنويم.
دكتر رحيمنيا معتقد است: در اين نوع فرهنگ، رنج كشيدن نهتنها به يك ارزش تبديل ميشود، بلكه به آن يك معناي ثانوي فداكاري هم اضافه ميشود. مشكل اينجاست كه گويي اگر در زندگيمان جايي را براي لذت بردن و شادبودن خودمان داشته باشيم، ديگر نميتوانيم آن تصوير معنوي فداكار را داشته باشيم. بنابراين ترجيح ميدهيم خودمان را از بسياري خوشيها محروم كنيم.
**غذاهاي شاديآور بخوريد
امروزه درباره رابطه بين مواد غذايي و اثر آنها بر مغز بررسيهاي زيادي شده است و چند ماده موثر كه خلق را بهبود ميبخشند و احساس شادي را بيشتر ميكنند، پيدا شدهاند.
به گفته لاريجاني،كلسيم، آهن، امگا3 و اسيدهاي چرب، ويتامين B6، B12، كروم، منيزيم، ويتامين D و روي با تاثيراتي كه بر مغز دارند، باعث افزايش حس سرزندگي و خوشحالي ميشوند .بي شك با خوردن موادي چون گردو، قهوه، شكلات، ماست،سبزيجات و ميوهها بويژه زردآلو، انار، تربچه، قارچ و چاي سبز ميتوانيد شاديتان را افزايش دهيد.
**منتظر نباشيد كه شادتان كنند
براي شاد بودن، وجود شرايط خاص يا افراد خاص ضروري نيست و هيچ كس قادر نيست ما را شاد كند، مگر خودمان.
افرادي كه ناخودگاه خود را شايسته شادي نميدانند، تلاشي براي به دست آوردن آن نميكنند. عدهاي آن را محصول شانس ميدانند و باور ندارند خودشان ميتوانند شادي را به زندگي خود بياورند، اما واقعيت اين است كه خود ما در شاد بودنمان خيلي نقش داريم. اگر همه كارها و فعاليتهاي خود را محدود به يك نفر يا يك كار كنيم، اين وضعيت باعث نگراني مداوم از دست دادن ميشود كه به نوبه خود، حس شادي و لذت بردن را به طور چشمگيري كاهش ميدهد. پس بهتر است براي شاد بودن، فعاليتهاي مختلف و روابط متنوع داشته باشيم.
به ياد داشته باشيد كه اگر فكر كنيد بايد فلان شغل يا موقعيت يا ماشين را داشته باشيد تا شاد باشيد، شادي امروزتان را از دست ميدهيد.
*منبع: روزنامه جام جم
**گروه اطلاع رساني**9370**2002**انتشار دهنده: فاطمه قناد قرصي
تهران- ايرنا- روزنامه جام جم در صفحه سلامت نوشت: بررسي روانشناسان و روان پزشكان ثابت كرده است كه عوامل زيستي و رواني، هر دو در شاد بودن دخالت دارند يعني هم ژنتيك و محيط خانواده و هم جامعهاي كه در آن زندگي ميكنيم، ميتواند بر احساس شادماني ما اثرگذار باشد، اما آيا ما ميتوانيم انتخاب و تلاش كنيم كه شادتر باشيم يا نه؟ و تا چه حد سبك زندگي و رفتاري كه برميگزينيم، تعيينكننده شادماني ماست؟