۲۱ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۰۹
کد خبر: 82341371
T T
۰ نفر

واژه‌هاي مصوب فرهنگستان را رواج دهيم

۲۱ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۰۹
کد خبر: 82341371
واژه‌هاي مصوب فرهنگستان را رواج دهيم

نوشهر - ايرنا - فرهنگستان زبان و ادب فارسي از زمان تشكيل خود در سال 1314 ده‌ها هزار واژه را به جاي واژه‌هاي بيگانه پيشنهاد كرده كه بسياري از آنها امروز رواج تام دارند و بخشي ديگر نيز به همت نويسندگان و رسانه‌ها شايستهٔ توجه و رواج است.

كامپيوتر يكي از پركاربردترين واژه‌ها در دنيا است ولي فرانسويان كه علاقهٔ زيادي به زبانشان دارند، به جاي اين واژهٔ انگليسي، از واژهٔ اُرديناتور (ordinateur) استفاده مي‌كنند.
در ايران نيز روزگاري بر در «دانشكدۀ پزشكي دانشگاه تهران» نوشته شده بود: «فاكولتۀ طبّ اونيورسيتۀ تهران»، كه اكنون نامي عجيب به نظر مي‌رسد.
اما در دهه‌هاي اخير، كوشش چند نسل از استادان بزرگ در فرهنگستان زبان و ادب فارسي كه با دقت وافر، بهترين معادل‌ها را براي واژه‌هاي بيگانه انتخاب و تصويب كردند موجب پيراستگي و توانمندي زبان فارسي شده است.
با تلاش‌هاي انجام شده، ما امروز به جاي واژهٔ اونيورسيته (فرانسوي: université) از واژهٔ دانشگاه، به جاي بلديه (عربي) از واژهٔ شهرداري، به جاي راپُرت/راپورت (فرانسوي: rapport) از واژهٔ گزارش، به جاي شارژْدافر (فرانسوي: chargé d'affaires) از كاردار، به جاي كميساريا (فرانسوي: commissariat) از كلانتري، به جاي متامورفوز (فرانسوي: metamorphose) از دگرديسي، به جاي مُتحدالمَآل (عربي) از بخشنامه، به جاي سوبسيد (انگليسي: subsidy) از يارانه استفاده مي‌كنيم.
* جايگاه فرهنگستان زبان
وظيفهٔ اصلي فرهنگستان در هر كشوري، حفظ و تقويت و گسترش آن زبان است. در ايران نيز بر طبق مادهٔ يك اساسنامهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسي، اهداف فرهنگستان عبارت است از:
1- حفظ قوّت و اصالت زبان فارسي به ‌عنوان يكي از اركان هويت ملّي ايران و زبان دوم عالم اسلام و حامل معارف و فرهنگ اسلامي.
2- پروردن زباني رسا براي بيان انديشه‌هاي علمي و ادبي و ايجاد انس با معارف تاريخي در نسل كنوني و نسل‌هاي آينده.
3- رواج زبان و ادب فارسي و گسترش حوزه و قلمرو آن در داخل و خارج كشور.
4- ايجاد نشاط و بالندگي در زبان فارسي به تناسب مقتضيات زمان و زندگي و پيشرفت علوم و فنون بشري با حفظ اصالت آن (فرهنگستان زبان و ادب فارسي، وبگاه).
مطابق قوانين، فرهنگستان زبان و ادب فارسي، مرجع اصلي سامان‌دهي زبان فارسي و ساخت و يا انتخاب واژهٔ مناسب به جاي واژه‌هاي بيگانه است.
بنا بر ماده واحدهٔ قانون ممنوعيت به كارگيري اسامي، عناوين و اصطلاحات بيگانه، مصوب 14 آذر 1375 مجلس شوراي اسلامي، «به منظور حفظ قوت و اصالت زبان فارسي به عنوان يكي از اركان هويت ملي ايران و زبان دوم عالم اسلام و معارف و فرهنگ ‌اسلامي، دستگاه‌هاي قانون‌گذاري، اجرايي و قضايي كشور و سازمان‌ها، شركت‌ها و مؤسسات دولتي و كليه شركت‌هايي كه شمول قوانين و مقررات ‌عمومي بر آنها مستلزم ذكر نام است و تمامي شركت‌ها، سازمان‌ها و نهادهاي مذكور در بند «‌د» تبصرهٔ 22 قانون برنامهٔ دوم توسعه موظف‌اند از به كار ‌بردن كلمات و واژه‌هاي بيگانه در گزارش‌ها و مكاتبات، سخنراني‌ها، مصاحبه‌هاي رسمي خودداري كنند و همچنين استفاده از اين واژه‌ها بر روي كليهٔ ‌توليدات داخلي اعم از بخش‌هاي دولتي و غير دولتي كه در داخل كشور عرضه مي‌شود ممنوع است.»
در تبصرهٔ دو اين قانون يادآوري شده است: «واژه‌هايي كه فرهنگستان زبان و ادب فارسي وضع معادل فارسي را براي آنها ضروري نمي‌داند و نيز كلماتي كه هنوز واژهٔ فارسي معادل ‌آنها از سوي فرهنگستان به تصويب نرسيده است از شمول اين قانون مستثني هستند.»
در مادهٔ 4 آيين‌نامهٔ اجرايي قانون ممنوعيت به كار گيري اسامي، عناوين و اصطلاحات بيگانه، مصوب 19 ارديبهشت 1378 در توضيح واژه‌هاي بيگانه و غير بيگانه آمده است: «آن دسته از كلمات عربي و همچنين بعضي از واژه‌هاي متعلق به ساير زبان‌ها كه از ديرباز در زبان فارسي رواج يافته و هم اكنون جزئي از زبان‌فارسي محسوب مي‌شود، يا واژه‌ها و اصطلاحات عربي برگرفته از متون و معارف و فرهنگ اسلامي كه با بافت زبان فارسي معيار هم‌خواني و تناسب‌داشته باشد، واژهٔ بيگانه تلقي نمي‌شود.»
بر اين اساس، فرهنگستان زبان و ادب فارسي، واژه‌هايي مانند انبه، جنگل، چاپ، كافور (هندي)، شهادت، علم، قبله (عربي)، اتاق، بلدرچين، سنجاق، يونجه (تركي)، آقا، اردو، تومان، چريك، سوغات، نوكر، ياغي (مغولي)، بانك، بليت، تلفن، كميسيون، گاز، لامپ (فرانسوي)، بطري، ساندويچ، فوتبال، واگن، واليبال (انگليسي)، استكان، اسكناس، چرتكه، درشكه، سماور، كالسكه (روسي)، را در زبان فارسي پذيرفته است و به كارگيري آنها را بي‌اشكال مي‌داند.
* تاريخچهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسي
در ايران، فرهنگستان زبان و ادب فارسي تاكنون سه مرحله را پشت سر گذاشته است:
1- فرهنگستان ايران (1314-1333)
2- فرهنگستان زبان ايران (1347-1357)
3- فرهنگستان زبان و ادب فارسي (1368 تاكنون)
* فرهنگستان ايران (1314-1333)
انجمن‌هاي ادبي دورۀ قاجار، پيش‌گامان معادل‌سازي براي واژه‌هاي فرنگي بوده‌اند كه اين امر بعدها برنامۀ اصلي كار «فرهنگستان ايران» معروف به «فرهنگستان اوّل» شد. امّا انديشۀ تأسيس سازماني رسمي به نام فرهنگستان‌، از آنجا پديد آمد كه عدّه‌اي از بيداردلان اهل درد، كه در زبان و ادب فارسي حقّ آب‌ و گل داشتند، زبان پرسابقۀ فارسي را ـ كه حامل فرهنگي پُرمايه و درخشان است ـ در معرض خطر كج‌انديشي شماري نااهل ديدند، كه به بهانۀ اصلاح و پرورش آن‌، در صدد وضع واژه‌ها و اصطلاحات و نشاندن آن به‌ جاي كلمات رايج عربي برآمده‌ بودند. ازاين ‌رو، در سال 1313 و پيش از تأسيس فرهنگستان ايران‌ (فرهنگستان اوّل‌)، ابتدا وزارت معارف در صدد برآمد انجمن‌هايي متشكل از كارشناسان و ارباب فن برپا كند كه «آكادمي طبّي» نخستين گام در اين راه بود. جلسه‌هاي آن آكادمي با شركت چند تن از پزشكان معروف و دانشمند برگزار مي‌شد. معادل فارسي «فرهنگستان» در برابر واژۀ بيگانۀ «آكادمي» در اين زمان انتخاب شد و سرانجام در 29 ارديبهشت 1314 «فرهنگستان ايران» تشكيل شد.
اعضاي پيوستۀ فرهنگستان ايران كه اغلب از استادان برجستهٔ زمان خود به شمار مي‌رفتند، عبارت بودند از: حسن اسفندياري معروف به محتشم‌السّلطنه (1246-1323)، محمدتقي بهار معروف به ملك‌الشعرا (1265-1330)، علي پرتو اعظم معروف به حكيم اعظم (1256-1317)، سيد نصرالله تقوي (1242-1326)، محمود حسابي (1281-1371)، علي‌اكبر دهخدا (1258-1334)، غلامرضا رشيدِ ياسَمي (1274-1330)، صادق رضازادۀ شفق (1274-1350)‌، غلامحسين رهنما (1260-1325)، حسين سميعي معروف به اديب‌السّلطنه (1252-1332)، عيسي صَديق (1273-1357)، سيد محمّدكاظم عصّار (حدود 1262-1353)، محمّد فاطمي (1250-1324)، بديع‌الزّمان فروزانفر (1278-1349)، ابوالحسن فروغي‌ (1263-1338)، محمّدعلي فروغي (1254-1321)، عبدالعظيم قريب‌ (1257-1344)، حسين گل‌گلاب (1274-1363)، سرتيپ غلامحسين مقتدر، سرلشكر احمد نخجوان (1275-1345)، ولي‌الله نصر (1255-1324)، سعيد نفيسي (1274-1345)، حسن وثوق (1251-1329)‌. از اعضاي وابستۀ فرهنگستان مي‌توان از محمّدعلي جمال‌زاده‌ (1274-1376)، فخر ادهم‌، آرتور ايمانُوئل كريستنسن (Arthur Emanuel Christensen) از دانمارك (1875-1945 ميلادي)‌، آنري ماسه (Henri Massé) از فرانسه (1886-1969 ميلادي)‌ نام برد.
فضاي سياسي حاكم آن زمان‌، فرهنگستان را ناگزير ساخت كه بيشتر وقت خود را صرف انتخاب معادل براي اصطلاحات و واژگان خارجي كند. مي‌توان گفت كه فرهنگستان اوّل‌، بيشتر مهاركننده و بازدارنده بود تا سازنده‌. فرهنگستان ايران در بهمن 1315 نظام‌نامه‌اي براي بازبيني در اصطلاحات علمي‌ تصويب و در آن راه و روش و ضوابط معادل‌يابي را تعيين كرد. تدابير حاكم بر اين نظام‌نامه‌، اتّخاذ طريقي سالم و معتدل‌، دور از تعصّب عرب‌زدايي و سره‌آفريني و منطبق با طبيعت زبان انساني و تحوّل و تطوّر در امر واژه‌گزيني بود. ازاين‌رو، عملكرد فرهنگستان در اين حوزه موفّقيت‌آميز بود و نتايج مصوّبات آن از اقبال عمومي خوبي برخوردار شد. فرهنگستان اوّل‌، با پيشگيري به‌موقع از آفتي كه به زبان فارسي روي آورده ‌بود، وظيفۀ خود را ادا كرد. فرهنگستان ايران كه پس از شهريور 1320 و اشغال كشور به دست متفقين در جنگ جهاني دوم، كم‌كارتر شده بود، در سال 1333 در عمل تعطيل شد. حاصل كار اين فرهنگستان به تصويب رساندن 2000 واژه تا سال 1320 بود. همچنين اين فرهنگستان انتشار «نامۀ فرهنگستان» را از سال 1322 آغاز كرد.
فرهنگستان زبان ايران (1347-1357)
محمّد مقدّم‌ (1287-1375)، پايه‌گذار گروه‌هاي آموزشي زبان‌شناسي‌، نُه سال پس از تعطيل شدن فرهنگستان اوّل‌، در سال 1342، دربارۀ خطر حضور و هجوم واژه‌هاي بيگانه هشدار داد و در رسانه‌ها نيز بحث‌هاي بسياري دربارۀ لزوم حراست از زبان پُرمايۀ فارسي و پروراندن آن براي جواب‌گويي‌، به‌مقتضاي پيشرفت‌هاي علمي و فنّي جديد، درگرفت‌. با اين مقدّمات، زمينۀ بازگشايي فرهنگستان فراهم شد و سرانجام در پنجم مرداد سال 1347 فرهنگستان زبان ايران‌ (فرهنگستان دوم‌) تأسيس شد. در اين دوره‌، فرهنگستان در پي تشكيل جلسه‌هاي شوراي خود در سال 1349، چهار پژوهشكدۀ واژه‌گزيني، گردآوري واژه‌هاي فارسي‌، زبان‌هاي باستاني و ميانه، دستور را، به همّت وزير فرهنگ و هنر و ده نفر از اعضاي پيوسته ايجاد كرد كه تا سال 1357 داير بود.
برخي از اعضاي پيوستۀ فرهنگستان زبان ايران عبارت بودند از: ذبيح بهروز (1269-1350)، محمود حسابي‌، صادق رضازادۀ شفق‌، جمال رضايي (1305-)‌، سپهبد علي كريملو، صادق كيا (1299-1380)، حسين گل‌گلاب‌، يحيي ماهيار نوابي (1291-1379)، محمّد مقدّم‌، مصطفي مقرّبي (1293-1377).
اين فرهنگستان‌، پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران براي مدّت كوتاهي فعّال بود؛ سپس در سال 1360 با ادغام يازده مركز و سازمان تحقيقاتي كه فرهنگستان دوم نيز جزء آن‌ها بود، مؤسّسۀ مطالعات و تحقيقات فرهنگي (پژوهشگاه علوم ‌انساني و مطالعات فرهنگي‌) پديد آمد.
در چارچوب فعّاليت‌هاي علمي فرهنگستان دوم، 2 برنامۀ عمده در نظر بود:
ـ واژه‌گزيني‌، كه به گزينش معادل‌هاي فارسي براي واژگان و اصطلاحات بيگانه اختصاص داشت‌؛
ـ بررسي و مطالعه دربارۀ زبان‌ها و گويش‌هاي ايراني‌.
طرح‌هاي تحقيقاتي فرهنگستان زبان ايران در 9 پژوهشگاه سازمان يافت‌. وسيع‌ترين فعّاليت اين فرهنگستان درزمينۀ واژه‌گزيني بود و تا سال 1351، گروه‌هاي واژه‌گزيني، در مجموع 6650 واژۀ فارسي دربرابر واژه‌هاي بيگانه پيشنهاد كردند. گروه واژه‌گزيني از نُه كميسيون علمي و فنّي، پزشكي و كشاورزي و طبيعي، زبان و ادب، تاريخ، فلسفه و علوم اجتماعي و تربيتي و روان‌شناسي، هنرهاي زيبا، ارتش، اقتصاد و بازرگاني، حقوق و علوم اداري و سياسي و جغرافيا تشكيل مي‌شد. اين فرهنگستان درزمينۀ واژه‌سازي و واژه‌گزيني به دليل اختيار كردن روش سره‌گرايي افراطي با ناكامي روبه‌رو شد، امّا درزمينۀ پژوهش‌هاي زباني و چاپ آثار گران‌سنگ‌، اجراي برنامه‌هاي سودمندي را وجهۀ همت خود ساخت‌.
فرهنگستان زبان و ادب فارسي (1368 تاكنون)
فرهنگستان زبان و ادب فارسي (فرهنگستان سوم) از سال 1368 و با حضور گروهي از برجسته‌ترين استادان تشكيل شد. در مقدمهٔ اساسنامهٔ اين فرهنگستان آمده است:
نظر به اينكه زبان فارسي، زبان دوم عالم اسلام و كليد بخش عظيمي از ذخاير ارزشمند علمي و ادبي تمدن اسلامي، و خود از اركان هويت فرهنگي ملت ايران است، و با توجه به اينكه بنابر اصل پانزدهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، زبان مذكور، زبان رسمي و مشترك ملت ايران است، به‌منظور حفظ سلامت و تقويت و گسترش اين زبان و تجهيز آن براي برآوردن نيازهاي روزافزون فرهنگي و علمي و فني و رفع تشتّت و ايجاد هماهنگي در فعاليت‌هاي مراكز فرهنگي و پژوهشي در حوزۀ زبان و ادب فارسي و سازمان دادن به تبادل گسترده و پربار تجربه درزمينۀ تحقيقات و مطالعات در اين حوزه و صرفه‌جويي در نيرو و استفادۀ صحيح از كارشناسان و پژوهشگران و ايجاد مرجعي معتبر و برخوردار از وجهه و حيثيت جهاني در ايران، اساس‌نامۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسي را بدين شرح تهيه و تصويب كرده ‌است و تمهيد مقدمات تأسيس آن را به وزارت فرهنگ و آموزش عالي محول مي‌كند (فرهنگستان زبان و ادب فارسي، وبگاه).
اعضاي منتخب اوليۀ شوراي فرهنگستان عبارت بودند از: احمد آرام (1283-1377)‌، نصرالله پورجوادي (1322-)، حسن حبيبي (1315-1391)، غلامعلي حداد عادل (1324-)‌، بهاءالدين خرمشاهي (1324-)، محمد خوانساري (1300-1388)، محمدتقي دانش‌پژوه (1290-1375)‌، علي رواقي (1320-)، سيد جعفر شهيدي (1297-1386)، حميد فرزام (1302-1387)‌، سيد فتح‌الله مجتبايي (1306-)، مهدي محقق (1308-)‌، سيد محمد محيط طباطبايي (1281-1371)، ابوالحسن نجفي (1308-1394)، غلامحسين يوسفي (1306-1369)، سيمين دانشور (1300-1390)، طاهره صفارزاده (1315-1387)‌.
البته از اين منتخبان سه نفر شامل سيمين دانشور و سيد جعفر شهيدي (رئيس وقت سازمان لغت‌نامهٔ دهخدا) و غلامحسين يوسفي از ابتدا به ‌علت گرفتاري‌هاي شخصي از حضور در شورا و عضويت در فرهنگستان عذرخواهي و استعفا كردند.
اعضاي پيوستۀ شوراي فرهنگستان هم اكنون عبارت‌اند از: حسن انوري (1312-)، نصرالله پورجوادي، يدالله ثمره (1311-)‌، غلامعلي حداد عادل‌، بهاءالدين خرمشاهي، محمد دبيرمقدم (1332-)، حسن رضائي باغ‌بيدي (1345-)، علي رواقي، اسماعيل سعادت (1304-)‌، احمد سميعي گيلاني‌ (1299-)، علي‌اشرف صادقي (1320-)، محمود عابدي (1323-)، كامران فاني (1322-)، بدرالزمان قريب (1308-)‌، سيد فتح‌الله مجتبائي، مهدي محقق‌، هوشنگ مرادي كرماني (1323-)، حسين معصومي ‌همداني (1327-)، محمدعلي موحد (1303-)، ابوالحسن نجفي، سليم نيساري (1299-)‌، محمدجعفر ياحقي (1326-).
اعضاي غير ايراني شوراي فرهنگستان عبارت‌اند از: محمدحسين يمين از افغانستان‌ (1315-)، محمد سرور مولايي از افغانستان (1324-)، دادخدا سِيم‌الدّين از تاجيكستان‌ (1327-)، صفر عبدالله از تاجيكستان (1334-).
رياست فرهنگستان زبان و ادب فارسي، از 17 ارديبهشت 1370 تا 28 فروردين 1374 بر عهدۀ دكتر حسن حبيبي بود و پس ‌از استعفاي وي، دكتر غلامعلي حداد عادل از تاريخ 28 فروردين 1374 به اين سِمَت انتخاب شد. در سال 1383، پس ‌از انتخاب دكتر غلامعلي حداد عادل به رياست مجلس شوراي اسلامي، دوباره دكتر حسن حبيبي با اكثر آرا به رياست فرهنگستان زبان و ادب فارسي برگزيده شد. با پايان دورۀ رياست دكتر حسن حبيبي در سال 1387 بار ديگر دكتر حداد عادل به سمت رئيس فرهنگستان زبان و ادب فارسي انتخاب شد.
فرهنگستان زبان و ادب فارسي تا سال 1395 تعداد 54719 واژه تصويب كرده است.
ضرورت واژه‌گزيني و واژه‌سازي
در دنيا هيچ زباني پيدا نمي‌شود كه عاري از لغات وارداتي باشد و اگر هم چنين زباني در ميان برخي قبايل دورافتاده يافت شود، براي اهل آن ديار افتخاري ندارد. زيرا افتخار در داشتن زباني توانا براي بيان انديشه‌ها و برطرف كردن نيازهاي علمي و فرهنگي جامعه است.
سره‌گرايي افراطي و كوشش براي بيرون راندن لغات جاافتادهٔ هندي، عربي، تركي، مغولي، انگليسي، فرانسوي و جز آن كه مدتي طولاني از رواج آن گذشته باشد و در متون معتبر فارسي به فراواني استعمال شده باشد، كاري بيهوده و نارواست و جز بريدن از فرهنگ گذشته و ناتوان كردن و حتي از كار انداختن زبان فارسي سود ديگري ندارد.
كساني هم هستند كه از بُن با واژه‌گزيني و واژه‌سازي مخالف‌اند و معتقدند هر واژه‌اي كه آمد بايد دربست پذيرفته شود كه اين گروه در مقابل پرسش‌هايي مانند اين‌كه از واژه‌هاي كدام زبان استفاده كنيم و دست درخواست نزد چه ملتي دراز كنيم و واژه‌هاي بيگانه را چگونه تلفظ كنيم و چطور صورت‌هاي مختلف آن واژه‌ها نظير اسم و صفت و قيد را با متون فارسي هماهنگ كنيم و آيا رواست آنچه را خود داريم از بيگانه تمنا كنيم، از دادن پاسخ منطقي عاجزند (ابراهيم‌زاده و همكاران، 1371: ب).
تيغ دولبهٔ رسانه‌ها براي تقويت و يا تضعيف زبان فارسي
يكي از تأثيرات گسترش رسانه‌ها در زمان ما، افزايش احتمال رواج واژه‌ها، اعم از صحيح و غلط است. يعني به مدد رسانه‌ها مي‌توان واژه و تركيبي درست را در بين مردم متداول كرد و يا برعكس، لغات و تركيبات و سَبْك گفتار و نوشتار نادرست را رواج داد.
در ابتداي دههٔ 1370 فقط دو شبكهٔ تلويزيوني سراسري آن هم با ساعات پخش اندك و يك شبكهٔ راديويي سراسري در كشور وجود داشت و چند روزنامه در كشور چاپ مي‌شد و كل نشريات كشوري و محلي در حدود 400 عنوان بود. ولي هم اكنون 16 شبكهٔ تلويزيوني سراسري و 23 شبكهٔ راديويي سراسري داير است و بنا بر اطلاعات سامانهٔ جامع رسانه‌هاي كشور (http://www.e-rasaneh.ir/View_Certificate_Report.aspx)، تعداد 7422 مجوز نشريه در كشور وجود دارد كه 277 مورد آن مربوط به روزنامه‌هاي چاپي و 1783 مورد آن مربوط به خبرگزاري‌ها و پايگاه‌هاي خبري برخط است.
به اين تعداد بايد انواع شبكه‌هاي اجتماعي تلفن‌هاي همراه را با ميليون‌ها كاربر فارسي‌زبان اضافه كرد كه خود موجب افزايش توانمندي براي رواج واژه‌هاي مصوب فرهنگستان و در صورت غفلت، رواج واژه‌ها و تركيبات نادرست و در نهايت تضعيف زبان فارسي مي‌شود.
در زير تعدادي از واژه‌هاي مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسي معرفي مي‌شود كه با كمك به ترويج اين لغات، مي‌توان زبان فاخر فارسي را تعالي بخشيد.
در ابتدا واژهٔ بيگانه آمده، سپس زباني كه واژهٔ مورد نظر از آن به فارسي وارد شده ذكر گرديده و در انتها، واژهٔ مصوب فرهنگستان آمده است:
اتوبان (آلماني: autobahn): بزرگراه
اتوماسيون (فرانسوي/انگليسي: automation): خودكارسازي
اسپيكر (انگليسي: speaker): بلندگو
اس‌ام‌اس (انگليسي: sms): پيامك
انيميشن (انگليسي: animation): پُويانَمايي
ايميل (انگليسي: Email): رايانامه
بروشور (فرانسوي: brochure): دَفتَرَك
پرسنل (فرانسوي: personnel): كاركنان
تلفن موبايل (انگليسي: mobile phone): تلفن همراه
تيزر (انگليسي: teaser): آگهي تلويزيوني
هلي‌كوپتر (فرانسوي: hélicoptère، انگليسي: helicopter): بالگرد
و ...
ممكن است برخي معادل‌هاي فارسي توصيه شده قدري نامأنوس به نظر آيد ولي هر واژهٔ جديدي در ابتدا كمابيش چنين حالتي دارد و پس از مدتي استفاده، عادي مي‌شود.
در زير، تعدادي از واژه‌هايي كه در سال‌ها و دهه‌هاي قبل به جاي لغات بيگانه تصويب شد و اكنون رواج تام يافته است مي‌آيد. برخي از اين لغات را فرهنگستان با توجه به ويژگي تركيبي زبان فارسي، با «واژه‌سازي» ساخته است و برخي ديگر از واژه‌ها را كه از قبل در زبان فارسي رواج داشت، با «واژه‌گزيني» به معنايي جديدتر پيشنهاد كرده است.
در ابتدا واژه‌اي كه در گذشته متداول بود آمده، سپس زباني كه واژهٔ مورد نظر از آن به فارسي وارد شده ذكر گرديده و در انتها، واژهٔ مصوب فرهنگستان آمده است:
آرتيست (فرانسوي: artiste): هنرپيشه
آركئولوژي (فرانسوي: archéologie): باستان‌شناسي
آلرت (فرانسوي: alerte): آژير
آلگ (فرانسوي: algue): جُلبك
آلوويون (فرانسوي: alluvion): آبرُفت
آمفي‌بين‌ها (فرانسوي: amphibiens): دوزيستان
آئروپلان (فرانسوي: aéroplane)، طَيّاره (عربي): هواپيما
بلديه (عربي): شهرداري
ساخلو (تركي): پادگان
سوبسيد (انگليسي: subsidy): يارانه
سيّاح (عربي): جهانگرد
شارژْدافر (فرانسوي: chargé d'affaires): كاردار
و ...
واژه‌هاي مصوب فرهنگستان كه در بالا آمده، امروز آنچنان رواج يافته است كه اگر كسي صورت قديم آن را كه در گذشته بين مردم رواج داشت به كار ببرد و براي مثال به جاي پرونده، «دوسيه» و به جاي شهرداري، «بلديه» بگويد، نامأنوس و غير عادي به نظر مي‌رسد.
البته چند دهه قبل كه واژه‌هاي جديد بيان و ترويج مي‌شد، عده‌اي با آن موافق نبودند و حتي برخي موضعي تمسخرآميز مي‌گرفتند. ولي بسياري از واژه‌هايي كه فرهنگستان زبان فارسي از ابتداي تأسيس خود در سال 1314 تا كنون برگزيده، اكنون رواج يافته و شايسته است ما نيز به اين امر پسنديده كمك كنيم و موجب افزايش توانمندي و دقت زبان فارسي شويم.
همگان مي‌توانند با رجوع به وبگاه فرهنگستان زبان و ادب فارسي، از تمام واژه‌هاي مصوب آگاه شوند و آنها را به كار گيرند.
خبرنگار : شهاب رويانيان**انتشار دهنده:سيد محسن حسن نيا
/1602/7517/1899