سفر آن زمان آغاز مي شود كه انديشه اش در ذهن نمايان شود و آنان كه از ذوق سفر سرشارند نيك مي دانند كه گيلان ، سفرنامه ايست بي منتهي ... گيلان با استشمام هواي لوشان آغاز مي شود و با فاصله اندك، شهر بادها و توربين هاي بادي منجيل و از پس آن، شهر شاخه هاي زيتون و سرو چند هزار ساله، هرزويل ...
روز هم خوب است اما شب، رودبار در جنوب گيلان بر دامنه كوه هاي البرز و تالش و در كنار رودخانه سپيدرود، سراسر نور مي شود و دكان هاي زيتون به وسعت بسيار و از پي هم بخشنده عطر و نور و طعم زيتون هستند.
اگرچه رودبار شهري ميان راهي است و موقعيت جغرافيايي آن منظره زيبايي از تركيب شهرسازي و طبيعت خلق كرده اما گيراييهايش سفري مستقل نياز دارد. رودبار پيشترها رودبار زيتون بوده و نام رودبار بدليل گذر سپيدرود از اين شهر گرفته شده و گاه شب هاي رودبار، مأمن آسمان شناسان مي شود و نجوميان در اين شهر گرد هم مي آيند و آسمان مي كاوند.
سرو هرزويل درختي است بسيار كهن - بيش از هزاران سال - و با حريم 10هزار مترمربع كه در رودبار قرار دارد و ناصرخسرو قبادياني در سفرنامه اش از آن ياد كرده و در دهه 1250 خورشيدي، در سفرنامه ناصرالدين شاه به فرنگ نيز نوشته شده است؛ در سايه اين درخت غول پيكر عصرانه خورديم و موزيكانتها كه در لاي شاخ و برگ درخت مخفي شده بودند، نغمات دلپذير نواختند و ما تعجب كرديم.
زيتون ، هرزويل ، تپه تاريخي مارليك ، غار درفك و سوسن چلچراغ سهم رودبار است؛ چشمه آب گرم لويه، آب معدني سنگ رود، كلشتر، ييلاق سلانسر و سيدشت درياچه تاريك و كوه آسمانسرا، روستاي انارافشان انبوه، بقعه شاه شهيدان و ... ديگر گيرايي هاي رودبار براي ميزباني گردشگران نوروزي است.
گاه حتي يك به يك از مردمان سرزمين، تنها با رها نكردن زباله هاي توليد خود در طبيعت، پايداري آن را پاس مي دارند چه رسد به اجراي فرهنگ جمع آوري زباله اطراف اسكان خود در طبيعت، كاش طبيعت را بيانديشيم و گلوي رودهايش را به قوطي هاي كنسرو نخراشيم.
گزارش از: مرضيه ضامن ** انتشاردهنده: كبيري
1881/2007
رشت - ايرنا - نوروز آمدني است و گيلان ضيافتي است براي جشن سفر، 'جرعه جرعه بهاران ايرنا' لحظه اي است در اين گذر، تنها براي سلام به روزگاري نو و در اين قرعه؛ رودبار، سرزمين زيتون و سرو كهن.