زهرا علي اكبري در ادامه اين يادداشت در روزنامه مردم سالاري مي نويسد: آموزش عالي بهعنوان نمادي از فرهنگ ، نقش بسيار مهميدر پويايي و پايداري عناصر فرهنگي جامعه بر عهده دارد و با عملكرد مطلوب خود ميتواند بخش اعظمياز توسعه را امكان پذير نمايد. پايداري در آموزش عالي به معناي تربيت يادگيرندگان به گونه اي است كه بتوانند براي يك تا دو نسل پاسخگوي نيازهاي متغير آينده باشند و هميشه موقعيت خودشان را به عنوان پيشتاز در جامعه حفظ نمايند.
يكي از اهداف سند چشم انداز كشور در افق بيست ساله، دستيابي به جايگاه برتر علميدر سطح منطقه و خاورميانه با تأكيد بر جنبش نرمافزاري و توليد علم است. در اين راستا، دانشگاه ها به عنوان يكي از قوي ترين بسترهاي توليد علم و دانش، نقش موثري بر عهده دارند. براي دستيابي به اين هدف نياز است كه آموزش عالي توسعهاي همه جانبه در تمامي ابعاد و اشكال خود داشته باشد و با به روزآوري و همگامي با دانش درون مرزي و فرامرزي مسير تعالي و رشد را طي نمايد.
ارزش ها، باورها و رفتار افراد كه به نام فرهنگ شكل و رسم پيدا ميكنند را ميتوان با استفاده از آموزش تحت تأثير قرار داد و در جهت مورد نظر اصلاح نمود. بدين ترتيب آموزش ابزاري است كه با استفاده از آن ميتوان ابعاد گوناگون توسعه پايدار را كه ريشه در فرهنگ جامعه دارند ،در جهت تحقق اصلاح نمود. حال با ظهور واژه پايداري واهميت آن در توسعه جوامع و مسئوليتي كه بر دوش آموزش نهاده شده، نظامهاي آموزش عالي نيز بايد ساختارهاي خود را با اين شرايط منطبق نموده و علاوه بر اصلاحات در برنامه درسي و اقدامات پژوهشي تغييراتي بنيادين را اعمال نمايند. با توصيف جهاني توسعه پايدار و خيز جوامع بين المللي براي رسيدن به آن، ميتوان نتيجه گرفت ، در كشور ما با نظر به شرايط موجود،آموزش عالي بايد با روندي تندتر از اكنون خود در اين مسير قدم بر دارد و خود را به شاخص هاي پايداري نزديكتر نمايد. در اين مجال سعي بر آن است تا با نگاهي اجمالي تنها يك مقوله از ابعاد مطرح شده در اين مسير – آموزش عالي برخط(مجازي) - را مورد بررسي قرارداد.
امروزه فناوري ارتباطات و اطلاعات توانسته است، در مدت زمان كوتاهي كه از پيدايش آن ميگذرد، تغييرات فراواني را در نحوه زندگي بشر به وجود آورد. يكي از بسترهايي كه سهم عمدهاي از اين تغييرات را به خود اختصاص داده است آموزش است. آموزشهاي مبتني بر فناوريهاي نوين و اينترنت، با تغييرات بنياديني كه در مفاهيم آموزش سنتي ايجاد كرده، توانسته است بسياري از ناكارآمدي هاي نظام هاي سنتي آموزشي را رفع كرده و دگرگوني هاي اساسي را درشيوه ارائه آموزش و دانش آفريني به وجود آورد. زندگي در عصر اطلاعات موقعيتي فراهم ساخته است كه بخشي از يادگيرندگان به مؤسسات ياد دهنده مجازي و برخط روي ميآورند و با توجه به امكانات فناوري فراواني كه در اختيار يادگيرندگان قرار دارد، آنهارا به سوي «خودآموزي» و «يادگيري مستقل» سوق ميدهد. به عبارت ديگر، به جاي آنكه مطالب مورد نياز خود را ازطريق تدريس معلم در كلاس درس ياد بگيرند، خودشان بايد ازمنابع متنوع بياموزند. در اين ميان، ظهور فناوري اطلاعات و ارتباطات - استفاده از رايانههاي چندرسانه اي - فرصت قابل اعتنايي است كه در اختيار استادان قرار گرفته تا بتوانند فرايند ياددهي- يادگيري را به نحو مؤثر و كارآمد سازماندهي نموده و اجراي صحيح الگوهاي تدريس را، كه از قبل وجود دارند،تقويت و تسهيل نمايند.
يادگيري در هر زمان و مكان، يادگيري فردي در كنار يادگيري مشاركتي، تعيين سرعت و روند آموزش با توجه به نيازهاي فردي، صرفهجويي در زمان و در هزينه ، امكان آموزش و يادگيري تعاملي براي عموم افراد، حفظ منابع وكاهش آلودگيهاي محيطي و صوتي و....از جمله مواردي است كه سبب شده تا آموزش عالي برخط با انبوهي از يادگيرندگان علاقمند رو به رو گردد.اما آنچه كه نياز است، دسترسي و برابري در آموزش براي تمامييادگيرندگان در كشور ميباشد. يكي از شاخصهاي پيشرفت اجتماعي، آموزش و چگونگي بهرهمندي از آن ميباشد. بر همين اساس كشورها در صدد ايجاد فرصتهاي برابر دسترسي همگان به آموزش هستند.
باوجود حمايت ها وپيشرفت هاي زيادي كه در زمينه آموزش و فناوري رخ داده ، هنوز نابرابري در امر آموزش بالاخص آموزش عالي وجود دارد و شكاف ديجيتالي قابل لمسي در ايران حس ميشود كه اين شكاف براي تحقق توسعه پايدار مشكلساز به نظر ميرسد.با افزايش روزمره تقاضاي ورود به آموزش عالي نياز به حضور آموزش عالي باز و برخطي كه تامين كننده برابري و دسترسي وتضمين كننده كيفيت يادگيري باشد بيش از پيش نياز ميباشد.
پس از ظهور جنبش جهاني «آموزش براي همه» در سال 1990م نشستهاي زيادي با اين مضمون برگزار شد كه در هر كدام ابعاد جديدي از اهميت آموزش و نقش آن در پايداري توسعه جوامع آشكار گرديد.با توجه به خروجي اين نشستها و دوره زماني15 ساله اي (2015-2030) كه براي پاسخگويي به دسترسي، برابري و تضمين كيفيت آموزش عالي در نظر گرفته شده است وهمچنين اهميت نقش آموزش عالي در تحقق توسعه پايدار، لازم به نظر ميرسد، دولت به تدوين سياست هاي اثربخش و دستورالعملهاي مطلوب براي حمايت از نظام هاي آموزش عالي باز، برخط و انعطاف پذير، مبتني بر اصول برابري براي تمام سطوح آموزشي عالي، بپردازد و همراه با نهادهاي آموزش عالي اولويت لازم را در بسترسازي زيرساخت ها و استفاده از رويكردهاي نوين علم و هنر ياددهي – يادگيري (پداگوژي) قائل شده و استفاده از امكانات بالقوه ديجيتال را براي دانشجويان امكان پذير نمايد.
*منبع: روزنامه مردم سالاري؛ 1396،9،27
**گروه اطلاع رساني**9117**2002**انتشاردهنده: فاطمه قنادقرصي
تهران- ايرنا- در ميان آموزش عمومي و آموزش عالي، آموزش عالي معرف نوع مهمي از سرمايه گذاري در منابع انساني است كه با فراهم آوري و ارتقاي دانش و مهارت مورد نياز فراگيران، به توسعه پايدار كمك ميكند.