زيرزمين ميدان وليعصر از دو طبقه فضاي بدون سقف تشكيل شده كه قرار بود در چارچوب پلازاي شهري، نقش «پاتوق اجتماعي» و «محل توقف شهروندان» براي همصحبتي و تغيير حال و هواي روحي را ايفا كند؛ اما خلأ كاربريهاي قابل استقرار در پلازاي شهري در اين مجموعه، آن را به يك زيرگذر تبديل كرده است.
پس از گذشت بيش از يك سال و نيم از رونمايي و افتتاح پروژهاي كه با تعريف غلط هم در «نام» و هم در «كاربري» تحت عنوان «اولين پلازاي شهري تهران» در ميدان وليعصر اجرا شد، اين بنا هنوز هم حداقلهاي كاركردي پلازا را پيدا نكرده و صرفا بهعنوان يك محل عبور و گذر مورد استفاده قرار ميگيرد. بازتاب نحوه استفاده شهروندان از پروژه موسوم به پلازاي وليعصر در تهران نشان ميدهد، اين پروژه كه در زمان افتتاح نيز مورد انتقاد شهرسازان قرار داشت، فاقد تقريبا تمام ويژگيهاي مورد انتظار پلازا است و حتي كاربريهاي طراحي شده در اين محوطه نيز با تعريف اصولي پلازا همخواني كافي ندارد. نوع بهرهبرداري از اين فضا طي كمتر از دو سال سپري شده از زمان گشايش آن - كه صرفا متمركز بر عبور و گذر به منظور دسترسي به مترو يا عبور امن از عرض اين عرصه براي دسترسي به تراز صفر خيابانهاي منتهي به ميدان وليعصر است - حاوي درس عبرتي است كه به نظر ميرسد تا حدي مورد توجه مديريت شهري و بهويژه نهاد شوراي شهر تهران كه مسووليت سياستگذاري براي آينده پايتخت را دارد، قرار گرفته است. به اين ترتيب مديريت شهري به دنبال ايجاد شكل ايدهآل پلازا با پايبندي به تمام الزامات و ويژگيهاي آن به نحوي كه بتواند به محل «پاتوق» شهروندان تبديل شود، در تمام مناطق 22 گانه پايتخت است.
به گزارش «دنياي اقتصاد»، آنچه اواخر سال 95 در دوره مديريت شهري گذشته تحت عنوان پلازاي شهري در ميدان مركزي پايتخت مورد بهرهبرداري قرار گرفت و از همان زمان نيز انتقادهاي زيادي از سوي كارشناسان و شهرسازان به آن وارد و ناهمخواني فضاي ايجاد شده با ماهيت «پلازا» مورد گوشزد واقع شد، اكنون پس از سپري شدن بيش از 20 ماه از آغاز بهرهبرداري، نمايش كاملي از عدم هماهنگي ميان نام و كاربري با هدفگذاري اوليه را در زيرزمين ميدان وليعصر اكران كرده است.
پلازا در ادبيات شهرسازان به فضاي باز شهري با وسعت قابل توجه اطلاق ميشود كه ميتواند جمعيت زيادي را ميزباني كند. اين فضا فاقد ديوار جداكننده از محيط شهري است، اما معمولا ارتفاع آن با تراز صفر شهر يك تا دو پله كمتر يا بيشتر است تا به اين شكل محوطه آن از محيط شهري عادي قابل تشخيص باشد. جدارههاي پلازا نيز به كاربريهاي مختلفي اعم از فرهنگي، پذيرايي، تفريحي و تفرجي، اجراي همايشهاي خياباني، مراسم آييني و البته تجاري اختصاص دارد. اين تعريف كالبدي و شهرسازي پلازا است. پلازا به لحاظ اجتماعي نيز بايد بتواند در نقش «چسب اجتماعي» عمل كند؛ از اين بابت كه اين فضا براي گذران وقت شهروندان جاذبه داشته و موجب تعامل اجتماعي و گفت و شنود ميان آنها شود. پلازا همچنين بايد ويژگيهايي داشته باشد كه بتواند علاوه بر عرصه تجمع، محل قرارهاي گروهي دو يا چند نفره باشد. به اين ترتيب پلازا يك عرصه همگاني و در نهايت يك پاتوق اجتماعي با تمام ويژگيهاي آن است.
اين در حالي است كه تقريبا هيچيك از ويژگيها و تعاريف مذكور در مورد زيرزمين وليعصر صدق نميكند. اين ناهمخواني مشهود و تعريف نادرست از يكسو ميان نام پروژه زيرسطحي ميدان وليعصر كه با عنوان «ايوان انتظار» به جاي واژه اسپانيايي «پلازا» نامگذاري شده است، با ماهيت اين نام وجود دارد؛ كمااينكه ايوان به فضاي باز جلوي ساختمان اطلاق ميشود، اما پلازا يك فضاي باز در اتصال كامل به فضاي شهري است. از سوي ديگر كاركرد زيرزمين وليعصر همانطور كه اشاره شد، برخلاف تعريف پلازا در حال حاضر فقط گذر و عبور شهروندان است، نه پاتوق و محل تجمع و قرارهاي جمعي. به عبارت ديگر، شهروندان براي دسترسي به مترو يا سمت ديگر ميدان وليعصر در تراز صفر وارد اين زيرزمين ميشوند نه براي گذران وقت چند ساعته، ديدار دوستانه و ... .
اين پروژه در فضاي زيرسطحي ميدان وليعصر به شكل روباز طراحي و اجرا شده و داراي دو طبقه اصلي در تراز منفي يك و منفي 2 است كه در طبقه منفي يك در ماههاي اول بهرهبرداري، بعضا برنامههاي زنده مناسبتي براي پخش در راديو و تلويزيون برگزار ميشد، اما اكنون برپايي چنين رويدادهايي به ندرت اتفاق ميافتد و شكل مستمر ندارد. در طبقه منفي 2 اين پروژه نيز بيش از 10 واحد تجاري با متراژ زير 50 مترمربع وجود دارد كه مشاهدات ميداني «دنياي اقتصاد» نشان ميدهد كاربري تقريبا تمام واحدهايي كه به شكل اجاري در اختيار متقاضيان قرار گرفته، انواع اغذيهفروشي و پذيرايي است. زماني كه قرار بود اين پروژه افتتاح شود، مديران شهري اعلام ميكردند در تعيين كاربري آن از پل طبيعت الهام و الگو گرفتهاند. پل طبيعت البته يك پلازا نيست اما يك مجموعه تفريحي است كه دو بوستان در تپههاي عباسآباد را به يكديگر متصل ميكند و مردم براي پيادهروي، ورزش و گذران اوقات فراغت به آنجا ميروند.
اين در حالي است كه عرصه پروژه موسوم به پلازا در ميدان وليعصر اصلا فضايي براي پيادهروي ندارد و حتي امكان مناسبي براي گذران وقت و تعامل اجتماعي عرضه نكرده است. مشاهدات عيني نشان ميدهد عمده كاربران اين فضا از آن بهعنوان زيرگذر و با هدف عبور و مرور استفاده ميكنند. حتي نوع مبلمان شهري كه در اين زيرزمين روباز و دو طبقه تعبيه شده، براي توقف طولانيمدت مناسب نيست و كساني كه روي نيمكتهاي كنار جدارههاي اين فضا نشستهاند نيز، عمدتا دقايقي اندك براي استراحت را در آنجا سپري كرده و سپس راهشان را ميروند. به اين ترتيب هم در طبقه منفي يك الزامات يك فضاي پويا و سرزنده براي حضور شهروندان وجود ندارد و هم در طبقه منفي 2 تركيب مناسبي از انواع كاربريهاي يك پلازا مستقر نشده است.
** ريشه شكست اولين تجربه پلازا
به گزارش «دنياياقتصاد»، ريشه اصلي اكران وارونه پلازا در مركز پايتخت را بايد در متولي اجراي آن جستوجو كرد. اين پروژه در دوره قبلي مديريت شهري بهجاي اينكه زيرنظر متولي شهرسازي طراحي و احداث شود، زير نظر متولي ترافيكي شهر يعني معاونت حمل و نقل و ترافيك شهرداري تهران و شركت متروي تهران و حومه شكل گرفت. طبيعي است يك مدير ترافيك بيش از هر چيز به سرعت و امنيت «عبور» اهميت ميدهد و تخصص و دغدغهمندي لازم براي طراحي فضاي توقف، مكث و گذران جمعي وقت را ندارد. از آن مهمتر اينكه مديريت شهري بهجاي اينكه در پروژه مذكور نقش تنظيمكننده شرايط سرمايهگذاري بخش خصوصي را ايفا كند، خود به موضوع ورود و هزينه ساخت آن را تقبل كرد.
بديهي است دغدغه بخش خصوصي براي ايجاد جذابيت در اين فضا به منظور كسب درآمد حاصل از حضور موثر شهروندان در اين پروژه ميتوانست روح زندگي شهروندي را در آنجا جاري كند. اين در حالي است كه از ابتدا اصل پروژه به بهانه ايستگاه مترو در اين نقطه ايجاد شد و به همين خاطر در بطن آن جاذبهاي براي حضور ساير شهروندان كه بناي استفاده از مترو را ندارند، جاري نشده است. مجموعه اين شرايط سبب شده زيرزمين ميدان وليعصر در خوشبينانهترين حالت به يك مجتمع ايستگاهي مترو شبيهتر باشد تا پلازا.
از سوي ديگر، پلازاي شهري مكاني است كه بايد شهروندان براي گذراندن بخشي از وقت فراغت خود به آنجا هدايت شوند و از اينرو انتظار ميرود تابلوهاي متعددي در محلهها و معابر مجاور ميدان وليعصر درباره موقعيت مكاني پلازا شهروندان را راهنمايي كند. اما به دليل اينكه باطن كاركرد اين پروژه بر خلاف ادعاي برخي مديران وقت، صرفا پاسخگويي به نياز شهرونداني است كه قصد استفاده از مترو را دارند، چنين تابلوهايي در معابر اطراف ميدان وليعصر مشاهده نميشود. با اين همه، اكنون تدوين برنامه سوم بهانهاي شده تا شوراي شهر با كسب عبرت از تجربه زيرزمين وليعصر، موضوع ايجاد پلازاي شهري را بهعنوان يك سياست دنبال و برنامه آن را روي كاغذ بياورد تا شهرداري ملزم به اجراي شكل درست پروژه پلازا باشد.
علي اعطا، عضو كميسيون شهرسازي و معماري شوراي شهر تهران در گفتوگو با «دنياياقتصاد»، با اشاره به اينكه ايدهآل اين است كه هر منطقه از شهر تهران به يك پلازا و پاتوق شهروندان تجهيز شود، افزود: اين موضوع هم يك مطالبه اجتماعي، هم نياز قطعي شهر و هم ابزاري براي احياي حيات شبانه در پايتخت كه در سالهاي اخير به يكي از دغدغههاي مديران تبديل شده، بهشمار ميآيد. افزون بر اين چارچوبهاي زندگي ماشيني كه اين روزها بر سبك زندگي شهروندان تهراني حاكم و سبب شده آنها عمدتا بيشتر زمان سفرهاي درونشهري خود را صرفا براي تردد ميان محل كار و خانه سپري كنند، ايجاب ميكند كه دسترسي به فضاهاي فراغتي تقويت شود.
اعطا خاطرنشان كرد: فقر فضاهاي مناسب پاتوق سبب شده بسياري از شهروندان زمان فراغت خود را در مراكز تجاري سپري كنند.
سخنگوي شوراي شهر تهران با اشاره به استقبال قابلتوجه شهروندان از پيادهراه 30 تير و رويدادهاي شبانهاي كه در آنجا برگزار ميشود، اين موضوع را نشانهاي از مطالبه اجتماعي براي افزايش اين قبيل عرصهها در شهر دانست و اعلام كرد: كميسيون شهرسازي و معماري مطالعه براي شناسايي عرصههايي كه با كمترين مداخله و تغيير كالبدي قابليت تبديل به پلازا را داشته باشد، آغاز كرده است.
وي تاكيد كرد: تهران شهري است كه نميتوان در عرصههاي آن مداخلات كالبدي مستقيم با ابعاد وسيع انجام داد، اما عرصههاي زيادي هم وجود دارد كه با دخل و تصرف كم ميتواند كاركرد پلازا را پيدا كند. بهعنوان مثال يكي از اين عرصهها محوطه مقابل موزه سينما در باغ فردوس است.
اعطا يادآور شد: برگزاري رويداد «نوروزگاه» در بلوار كشاورز طي نوروز امسال نشان داد، عرصههايي در پايتخت وجود دارد كه صرفا با قدري برنامهريزي ميتواند به پاتوق شهروندان تبديل شود و قطعا با استقبال نيز روبهرو خواهد شد. به گفته وي، پلازاي شهري ميتواند عرصهاي براي برگزاري آيينهاي مناسبتي و مذهبي جمعي در ايام خاص نظير ماه محرم باشد.
به گزارش «دنياياقتصاد»، شهرسازان بر اين باورند كه اگر در يك عرصه شهري فضايي براي تعاملات اجتماعي موثر و با هم نشستن و گپ زدن و گذران وقت شهروندان وجود نداشته باشد، اين عرصه فاقد ويژگيهاي انساني و حداقل استانداردهاي مورد انتظار است. بهنظر ميرسد وضعيت امروز تهران با توجه به فقدان پاتوق و پلازاي شهري دور از اين تعريف نيست. عدهاي به غلط بوستانها را نوعي پلازاي شهري تلقي ميكنند، در حالي كه مهمترين ويژگي پلازا متصل بودن عرصه پلازا به فضاي شهر است كه بوستانها فاقد آن هستند. به اين ترتيب به نظر ميرسد هدفگذاري براي ايجاد پلازا در تهران بايد بهعنوان يك اولويت قطعي در برنامه پنج ساله سوم جايگاه خود را پيدا كند و در اين مسير از ديدگاه كارشناسي شهرسازان نيز بايد به شكل تمامعيار استفاده شود تا شاهد تكرار تجربه زيرزمين وليعصر نباشيم.
منبع: روزنامه دنياي اقتصاد؛ 1397،8،2
گروه اطلاع رساني**1699**2002
دو سال بعد از اكران وارونه پلازاي شهري در ميدان مركزي تهران، كاربرد اين مجموعه در عمل، به «استفاده شهروندان در قالب محل گذر براي رسيدن به ايستگاه مترو» محدود شده است.