به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، در هفته ای كه گذشت مراسم های گوناگونی به مناسبت روز دانشجو برگزار شد؛ مراسم هایی كه رونق نسبی آن سبب شد تا برخی ناظران بر گزاره مشاركت گریزی و بی علاقگی نسل كنونی دانشجویان به مسائل سیاسی خط بطلان بكشند. با این حال هنوز جای خالی تشكیلات منسجم دانشجویی احساس می شود.
** پیشینه جنبش دانشجویی در ایران
جنبش دانشجویی در ایران، عمری به قدمت دانشگاه دارد. از زمان تشكیل اولین دانشگاه در ایران، دانشجویان در قالب تشكل های دانشجویی، به فعالیت سیاسی در فضای دانشگاه پرداختند و سر دادن شعارهای سیاسی در تجمعات و اعتراضات، به یكی از بخش های جدایی ناپذیر فضاهای دانشگاهی در ایران تبدیل شد.
در گذشته، دانشجویان اغلب با رویكردی انتقادی در برابر رویكردهای نظام سیاسی در دوره پهلوی می ایستادند و دانشگاه یكی از مهمترین مراكز مخالفت با رژیم پهلوی بود. در همین زمان تشكل هایی همچون انجمن های اسلامی یا شاخه های دانشجویی احزاب سیاسی در مراكز دانشگاهی، دست به عضوگیری از میان دانشجویان می زدند. یكی از نقاط اوج اعتراضات دانشجویی در دوران پهلوی، سال 1332 بود كه در آن سه دانشجوی فعال، به ضرب گلوله نیروهای امنیتی در دانشگاه تهران، به شهادت رسیدند. پس از آن با افت و خیزهای فراوان، همچنان دانشجویان در قالب تشكل ها و انجمن ها و همچنین شاخه های دانشجویی و سازمان های جوانان احزاب مختلف در بطن دانشگاه ها فعالیت می كردند.
فعالیت های دانشجویان در دوران پیش از انقلاب، اغلب سازمان یافته و تشكیلاتی بود. دانشجویان در قالب فعالیت در این تشكل ها تا جایی موفق بودند كه توانستند به صورتی سازمان یافته، حتی در خارج از مرزهای ایران نیز به فعالیت سیاسی علیه رژیم پهلوی بپردازند.
بر اثر همین فعالیت ها بود كه گروه های دانشجویی در دیگر كشورها به دانشجویان ایرانی پیوستند. به طور مثال دانشجویان آلمان غربی در پیوند با دانشجویان ایرانی، در سال 1346 علیه سفر شاه به این كشور دست به تظاهرات زدند كه در نتیجه این اعتراضات، یك دانشجوی آلمانی به نام «بنو اونهزورگ» به دست پلیس این كشور كشته شد.
فعالیت دانشجویان ایرانی خارج از كشور زیر نظر انجمن های مختلف، در سرتاسر اروپا و آمریكا تداوم یافت و با پیروزی انقلاب نیز این دانشجویان ایرانی در آمریكا و اروپا بودند كه از نتایج انقلاب اسلامی و هویت آن، در برابر هجمه های رسانه ای و تبلیغاتی دفاع می كردند. از جمله این گروه های می توان به اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا اشاره كرد كه از سال 1344 تا به امروز، همچنان در خارج از مرزهای ایران فعال و منسجم عمل می كند.
انجمن اسلامی دانشجویان آمریكا و كانادا هم در سال ١٣٤٩ تاسیس شد و همچنان فعالیت های این انجمن در قاره آمریكا تداوم دارد و جلسات آن بلاوقفه برگزار می شود.
** فعالیت جنبش دانشجویی پس از انقلاب تا پایان جنگ
جنبش دانشجویی در ایران با پیروزی انقلاب پایان نیافت. دانشجویان انقلابی همچنان خواستار تداوم مسیر انقلاب بودند. در این فضا مراكز دانشگاهی تبدیل به سنگرهای احزاب و تشكل ها شد و فضای دانشگاه ها تحت تاثیر منازعات سیاسی قرار گرفت. مهمترین رویدادی كه جنبش دانشجویی پس از انقلاب در آن نقش داشت، تسخیر سفارت آمریكا از سوی «دانشجویان پیرو خط امام» بود.
در همین زمان تشكل های متعدد چپگرا نیز در مراكز دانشگاهی فعالیت می كردند تا جایی كه دانشگاه به اصلی ترین عرصه ابراز وجود و تحركات این گروه ها مبدل شده بود.
فعالیت های تشكیلاتی دانشجویان در دوران پس از انقلاب، با وقفه انقلاب فرهنگی و جنگ مواجه شد. با تشدید فعالیت های سیاسی دانشجویان در مراكز دانشگاهی و تبدیل عملی این مراكز به دفاتر صدها گروه و حزب و انجمن، ضرورت مدیریت این وضعیت احساس می شد كه این ضرورت به انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها انجامید. همزمان جنگ نیز آغاز شد و بسیاری از دانشجویان فعال روانه جبهه ها شدند.
** تشكل های دانشجویی پس از جنگ
تشكل های دانشجویی با پایان جنگ، فعالیت خود را دوباره آغاز كردند. در دهه 1370 این فعالیت ها افزایش یافت. محور فعالیت های دانشجویی در این دوران، تشكل انجمن اسلامی دانشجویان بود و اغلب دانشجویان فعال سیاسی عضو این تشكل بودند. از دید كارشناسان فعالیت های همین تشكل، یكی از دلایل پیروزی دولت اصلاحات در سال 1376 بود.
این روند با وقایع كوی دانشگاه در سال 1378، دچار افت و خیز شد. نقش دفتر تحكیم وحدت به عنوان اتحادیه انجمن های اسلامی سراسر كشور در گیر و دار این رخداد بحث های فراوانی را به دنبال آورد. در سال های بعد گسترش تشكل های فرهنگی و هنری در مراكز دانشگاهی، باعث شد تا نقش محوری این تشكل كمرنگتر شود.
سیاست دولت های نهم و دهم تداوم همین مركزیت زدایی و تضعیف تشكل های دانشجویی بود كه اغلب رویكردهایی اصلاح طلبانه داشتند. بسیاری از دفاتر انجمن های اسلامی تعطیل شدند و تشكل هایی موازی نیز به وجود آمد. تداوم این وضعیت باعث شد تا در پایان دولت دهم، دفتر تحكیم وحدت كمترین نفوذ را در میان دانشجویان داشته باشد. این اقدامات به حدی انجمن های اسلامی را تضعیف كرد كه دیگر این انجمن ها نتوانستند به وضعیت سابق خود بازگردند؛ تشكیلاتی كه در دولت های هفتم و هشتم، مهمترین تشكل سیاسی دانشجویی در كشور و مركز هدایت این فعالیت ها به صورتی متمركز بود.
** جنبش دانشجویی بی هسته
امروز هر چند دانشجویان در مراكز دانشگاهی فعالیت های سیاسی خود را ادامه می دهند اما با تفاوتی بنیادین نسبت به گذشته و این تفاوت بنیادین، غیرتشكلی شدن فعالیت ها است. دانشجویان دیگر برای پیگیری اهداف سیاسی خود نه به تشكل ها و كانون ها، كه به شبكه های اجتماعی وابسته شده اند. برخلاف گذشته بیانیه های دانشجویان در شبكه های اجتماعی و نه تابلوهای اعلانات تشكل ها منتشر می شود. امضا كنندگان طومارهای دانشجویی، به امضای اینترنتی روی آورده اند و شهروند خبرنگاران و نه روزنامه نگاران حرفه ای، اخبار مربوط به فعالیت های سیاسی دانشجویان را پیگیری می كنند.
در چنین وضعیتی، می توان گفت جنبش دانشجویی با فقدان معنایی و نامشخص بودن رویكرد سیاسی مواجه است. اگر قرار است به موضوعی اعتراض یا تجمعی برگزار شود، تنها زمان و مكان مشخص می شود و معلوم نیست رهبر و فراخوان دهنده چنین تجمعاتی كیست و چه اهدافی در پس آن است. در این وضعیت نه رهبری وجود دارد كه بتوان با او مذاكره كرد و نه هدفی كه درباره آن مذاكره شود.
نكته مهم دیگر آن است كه اكنون هیچ گروه یا طیف سیاسی نمی تواند پایگاه واقعی خود در دانشگاه ها را ارزیابی كند. نتایج آخرین تحقیقات نیز نشان می دهد كه اغلب دانشجویان ترجیح می دهند فراتشكلی عمل كنند و به تشكل ها و گروه ها اعتماد چندانی ندارند.
** چالش های عمده دانشجویان و مساله مشاركت
آخرین آمار از جمعیت حدود چهار میلیون نفری دانشجویان حكایت دارد. گزارش مركز پژوهش های مجلس شورای اسلامی نشان می دهد وضعیت اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهی به هیچ وجه مناسب نیست. آمار رسمی سرشماری نفوس و مسكن نشان می دهد كه در ایران حداقل 15 درصد از نیروی كار دارای مدرك دانشگاهی نتوانسته اند شغل مناسب خود را پیدا كنند.
بررسی نماگرهای بین المللی نشان می دهد كه ایران از نظر بهره وری نیروی كار در میان 148 كشور، رتبه 130 را دارد. قرار گرفتن كشور در رتبه 130 از نظر بهره وری نیروی كار حكایت از آن دارد كه آموزش عالی در ایران از اثربخشی و ثمربخشی لازم برخوردار نیست.
در گزارش دیگر مركز پژوهش های مجلس آمده است بررسی طرف تقاضای بازار كار حاكی از آن است كه خالص اشتغال جوانان كشور طی دوره 1385-1393 همواره منفی بوده كه نشان دهنده روند كاهشی اشتغال جوانان است. طی دوره 1384- 1392 روند تغییرات نرخ مشاركت جوانان، نرخ مشاركت تحصیل كردگان عالی و همچنین نرخ مشاركت كلی نزولی بوده است.
تمامی این آمارها نشان می دهد كه جوانان دانشجو با عوامل متعدد ایجاد سرخوردگی و ناامیدی مواجهند. از دید برخی ناظران این شرایط باعث می شود تا جوانان احساس كنند باید مشاركت سیاسی بیشتری پیدا كرده و انتقادات و نظرات خود را به گوش مسوولان كشور برسانند اما زمانی كه حلقه های واسط رساندن این پیام؛ یعنی تشكل های دانشجویی، در موقعیت قدرتمند گذشته خود نیستند، نمی توانند كانال مناسبی برای انتقال این پیام ها باشند. همین امر باعث می شود كه فعالیت سیاسی دانشجویان نتواند در بستر مناسب خود قرار گیرد.
** تشكل های دانشجویی و نیازهای امروز دانشگاه
به رغم تحولاتی كه دانشگاه از سال 92 به این سو با آن مواجه بوده و گشایش دوباره در فضاهای دانشگاهی، تعداد تشكل های دانشجویی و حجم فعالیت آن ها نتوانسته به اندازه قابل انتظار رشد و گسترش عملیاتی پیدا كند.
وضعیت تجمعات در مراكز دانشگاهی سال های اخیر حاكی از این وضعیت است. دانشجویان مطالباتی داشتند اما مجموعه ای دانشجویی برای بیان نظام مند این مطالبات وجود نداشت. برخی تشكل ها همچون شوراهای صنفی هم به صورت قانونی یك تشكل سیاسی نبوده و هویت سیاسی نیز ندارند.
تحولات سال های اخیر نشان می دهد كه دانشجویان نیازمند تشكل هایی سیاسی به روز و پویا هستند تا بتوانند در فضای دانشگاه ها به بیان مطالبات و خواسته های خود بپردازند؛ تشكل هایی كه بر موضوعات و مسائل روز دانشجویان تمركز كرده و مانع از بی سازمانی و بی شكلی فعالیت های دانشجویی در دانشگاه های كشور شوند.
پژوهش**ب.س**9279
تهران- ایرنا- زمانی مطالبات دانشجویی تشكل هایی منسجم برای بیان و بروز داشت. ضرباتی كه از اواسط دهه گذشته بر پیكر این تشكل ها وارد آمد باعث شد تا با گذشت سال ها همچنان نتوانند جایگاه خود را بازیابند و با مقتضیات امروز همراه شوند.