61سال پيش اسطوره بي بديل موسيقي ايران استاد ابوالحسن صبا در شب يلدا چشم از جهان فروبست، استادي كه به اعتقاد كارشناسان و پژوهشگران تاريخ معاصر موسيقي كشور نقشي چون نيما را داشته و كارش با اقبال عامه مواجه شد.
خاموشي ناباورانه هنرمند سخت كوشي كه تلاش و فعاليت را اصل زندگي خود مي دانست آن هم در حاليكه تنها 55 بهار از عمرش مي گذشت، واقعه اي نيست كه براحتي از اذهان هنردوستان محو شود.
نگراني در باره وضعيت معيشتي و اقتصادي هنرمندان از ويژگي هاي بارز اين موسيقيدان فقيد بود و در آخرين سال زندگي به همسرش گفت: اگر سه سال ديگر زنده بمانم كاري خواهم كرد كه اهالي موسيقي بجز فعاليت هنري دغدغه اي نداشته باشند.
خانم منتخب صبا همسر استاد در باره زندگي و عادات شخصي وي گفت: او معمولا در مواقع بخصوص كه تنها براي دلش دست به ساز مي برد، همزمان با نواختن سه تار اين شعر شيدا را زمزمه مي كرد: 'شيشه مي در شب يلدا شكست-- از غم هجرت دل شيدا شكست' و عجب آنكه شيشه عمرش نيز شب يلدا مي شكند و در حاليكه كمتر از 6 دهه از عمر پربركتش مي گذشت، جان به جان آفرين تسليم مي كند.
خانم استاد صبا كه خود نيز از شاگردان وي بود سخنان و روش اجتماعي و زندگي هنري او را بزرگترين الهام و سرمشق براي خود دانسته و مي گويد: نصيحت او هميشه در گوشم است كه مي گفت: 'هنرمند بايد براي كار خود ارزش قائل شود. '
صبا دوشنبه شب بيست و پنجم آذر ماه 1336 در خانه يكي از دوستانش ميهمان بود و در آنجا احساس كسالت كرد و نيمه شب به خانه بازگشت. صبح فردا با سينه درد شديد از خواب بيدار شد همسرش برايش داروي گياهي آورد و دكتر كه از دوستان نزديكش بود نيز به بالينش آمد اما او مي دانست كه تلاش پزشك و اعضاي خانواده بيهوده است و بزودي خواهد مرد.
سرانجام استاد بزرگ و اسطوره موسيقي ايراني در 29 آذر ماه 1336آخرين نفس را به سختي كشيد، سرش روي بالش افتاد و جان به جان آفرين تسليم كرد.
پيكر استاد صبا در نخستين روز زمستان 1336 خورشيدي با حضور هنرمندان و هنردوستان در آرامگاه ظهيرالدوله به خاك سپرده شد.
كار، هدف و انگيزه اصلي صبا بود و لحظه اي از عمر خويش را به غفلت و بيكاري سپري نمي كرد و بيش از آهنگسازي يك نوازنده متبحر و چيره دست بود.
وي در شيوه نت نويسي و رديف نويسي خود كوشيد تا با ابداع علائم خاصي اجراي تزئين ها و تحريرها را با كيفيت لازم لحاظ كند و تدوين و تاليف رديف هاي موسيقي سنتي يكي ديگر از زمينه هاي تلاش اين بزرگمرد موسيقي بود.
تولد و آغاز فعاليت موسيقيايي**
پايتخت كشورمان در چهاردهم فروردين سال 1281 خورشيدي شاهد تولد كودكي بود كه بعدها مرد اول موسيقي ايران شد. پدرش كمال السلطنه از خاندان فضل و ادب و آشنا به هنر و مايل بود پسرانش با اين هنر و نواختن سازهاي ايراني آشنا شوند، لذا ابوالحسن، مباني و مقدمات موسيقي را نزد ربابه خانم (نديمه عمه اش) فرا گرفت. او پس از چندي نزد پدر و بعدها در محضر ميرزا عبدالله نواختن سه تار و همزمان نزد علي اكبرشاهي سنتور ، نزد حاجي خان ضربي به آموختن تنبك پرداخت. همچنين از ديگر استادان همچون حسين خان اسماعيل زاده، حسين هنگ آفرين، درويش خان، اكبر فلوتي، نايب اسدالله و علينقي وزيري بهره برد.
مكتب صبا**
ايجاد مكتب نو و بديع از جمله ويژگي هايي است كه استاد صبا را متمايز از ساير هنرمندان هم عصر خويش مي كند. او همچنان كه نزد استادان مختلف مي رفت و از چگونگي كارشان آگاه مي شد، مكاتب آنان را نيز مطالعه مي كرد تا مكتب جديدي در هنر موسيقي ايجاد كند.
شادروان صبا اعتقاد داشت كه در درجه نخست آلات موسيقي بادي برگرفته از حنجره بوده و در وهله دوم سازهاي زهي و آرشه اي و در مرحله سوم سازهاي مضرابي و در نهايت سازهاي چكشي و كلاويه دار داراي اين صفات هستند و هر يك بيشتر شبيه حنجره باشد بهتر مي توان آوازهاي ايراني را با آن اجرا كرد.
از اين رو مكتب جديد خويش را نخست متوجه سازهاي بادي به ويژه ني و فلوت كرد، اما چون نواختن دائم اين دو ساز از لحاظ مزاجي برايش مقدور نبود ويولن را جانشين آنها كرد و عقيده داشت ويولن ساز كاملي است كه مي توان تمام رديف ها و نت ها را در هر سبك موسيقي اجرا كرد.
سپس براي اين كه از مكتب جديدش دور نشود و بدون استفاده نماند با سليقه كامل و ذوق سرشار مخصوص به خود عصاره همه مطالعات و تحقيقات علمي، هنري و ذوقي اش را كه در سازهاي مختلف بدست آورده بود به اين ساز انتقال داد كه در نتيجه مكتب خاصي با عنوان 'مكتب صبا' ايجاد كرد.
صبا بر اين عقيده بود كه موسيقي ايراني همچون ساير موسيقي هاي ملل گوناگون برگرفته از روح، محيط، تأثيرات و عواطف مردم كشورمان است و بايد براساس اصول و پايه هاي صحيح و علمي استوار باشد و از هر گونه تقليد نابجا مصون بماند.
رديف صبا**
صبا همواره مي گفت كه مايل است يك دوره رديف هاي موسيقي ميرزا عبدالله را به خط موسيقي بنويسد ولي بخاطر مشغله هاي فراوان براي تعليم شاگردان فرصت انجام اين امر مهم را نيافت. استاد در رديف خود گوشه هاي مهم و شاخص دستگاه ها را كه از جهت موسيقي نظري و پرده هاي سازنده آن واجد ارزش بيشتري بود با اشعاري مناسب به شيوايي و بلاغت تلفيق كرد.
همين شيوه نگارش و تعليم باعث شد كه شاگردان او با ادبيات و فرهنگ موسيقي ايراني بيشتر آشنا شوند و مفاهيم عاطفي هر يك از گوشه ها را بهتر درك كنند.
ناگفته پيداست كه چون استاد صبا كليه رديف ها را سينه به سينه از ميرزا عبدالله تعليم گرفته بود و سه تار را در حد اعلاي استادي مي نواخت و بيش از هر كسي صلاحيت داشت تا رديف هاي آن مرحوم را شخصا به خط موسيقي بنويسد اما از انجام اين كار توسط هنرمندان ديگر، از صميم قلب خوشحال شد و وقت گرانبهاي خويش را به انجام كارهاي اساسي تر مانند نوشتن كتاب هاي ويولن، سنتور، سه تار و نيز پرورش شاگرداني كه عاشقانه در مكتبش درس مي گرفتند اختصاص داد.
استاد بارها مي گفت كه خيلي كارها در راه خدمت به موسيقي سنتي دارد كه بايد انجام دهد، اما افسوس كه اجل مهلت نداد تا به آرزوهاي بسياري كه در سر داشت جامۀ عمل بپوشاند.
هم اكنون رديف آواز صبا براي آموزش هنرجوياني كه در حال فراگيري موسيقي اصيل ايراني هستند موجود است.
شاگردان صبا**
استاد صبا شاگردان بسياري را پرورش داد كه اغلب آنان از موسيقيدانان بزرگ و برجسته و از استادان بنام و موثر در اين هنر هستندكه از آن جمله مي توان به لطف الله مفخم پايان، مهدي خالدي، علي تجويدي، حبيب الله بديعي، رحمت الله بديعي، پرويز ياحقي، همايون خرم، عباس شاپوري، حسين دهلوي، فرامرز پايور، حسين تهراني، مجيد وفادار، اسدالله ملك و... اشاره كرد.
وي در نقاشي و خوشنويسي نيز مهارت داشت ولي در ميان تمام هنرها به موسيقي بيشتر علاقه مند بود و براي آموزش آن با تعصبات دوران خود مبارزه مي كرد. رفع مشكلات موسيقي از دغدغه هاي صبا بود و اعتقاد داشت كه نوازندگان، فكري بجز تمرين نبايد داشته باشند اما اين آرزو هرگز محقق نشده است.
زنده ياد كي كاووس افسري موسيقي دان مازندراني اعتقاد دارد كه موسيقي ايراني در اثر زحمات استاد صبا بيش از پيش حالت آكادميك بخود گرفت و قابليت شركت در مجامع بين المللي را يافت.
افسري كه در بين موسيقيدانان مازندراني تنها شاگرد استاد صبا بود به عنوان نخستين هنرمندي كه نت را به اين استان آورد، ياد آور شد: اجراي آثار استاد صبا بوسيله اركسترهاي بزرگ نه تنها تحولي شگرف در اين هنر پديد آورد بلكه انگ مطربي از اهالي موسيقي برداشته شد.
به اعتقاد استاد افسري تاثير اين بزرگمرد موسيقي چه به لحاظ آفرينش آثار فاخر، چه شيوه نوازندگي و چه تربيت هنرجو بايد به عنوان واحد درسي در دانشكده هاي هنري تدريس شود.
پيشكسوت موسيقي در مازندران ياد آور شد: بكرات مشاهده مي شود كه هنرمندان آثار استاد صبا را به زيبايي مي نوازند اما از تاثير او بر موسيقي ايراني بي اطلاع بوده و نمي توانند تصور كنند كه اگر صبا نبود سرنوشت اين هنر فاخر امروزه چگونه بود.
گذشته از نقش 'نيما' گونه صبا در تاريخ معاصر موسيقي ما و اقبال عمومي هنر اين هنرمند در بين عامه مردم او نخستين هنرمندي بود كه با رديف هاي موسيقي ايراني به صورت خلاق برخورد كرد و به پژوهش در اين زمينه اصرار داشت.
نهادينه كردن ويولن به منزله ساز ايراني را نمي توان ناديده گرفت چرا كه پس از نيم قرن شماري از اهالي موسيقي مصرانه با حضور اين ساز در موسيقي ملي مان مخالفت مي كنند.
زنده ياد همايون خرم دوران صبا را دوران طلايي موسيقي ارزيابي كرده و مي گويد: او تا آخرين لحظات عمر به يادگيري و ياد دهي پرداخته و تاكيد داشت كه موسيقي نبايد صرفا از گذشتگان انتقال يابد بلكه بايد توام با نوآوري باشد.
وي كه شاگردي نزد صبا را از بزرگترين افتخارات زندگي خود مي داند، مي افزايد: مفتخرم كه در برنامه هايي كه سال ها براي ياد بود صبا به همت هنرمندان در تالار رودكي (تالار وحدت فعلي) بر پا شد، حضور داشتم و آثار او را نواختم.
شادروان خرم خاطر نشان كرد: استاد صبا در سال 1319 به راديو پيوست و جزو بهترين و ممتازترين نوازنده اين رسانه شنيداري محسوب مي شد. از سال 1326 به عضويت هنرهاي زيباي در آمد. علاوه بر آهنگسازي، تاليف كتاب و تدريس خصوصي، استادي هنرستان موسيقي ملي و رهبري اركستر شمارۀ1 هنرهاي زيبا از ديگر فعاليت هاي او بود كه اين تشكل هنري بعدها به عنوان 'اركستر صبا' تغيير نام داد.
زنده ياد مهدي مفتاح در باره نحوه تدريس استاد صبا مي گويد: گاهي كه گرم كار بود شايد 10 بار براي يك ميزان پا مي زد تا شاگرد بخوبي متوجه شود. من هرگز خشونتي از او نديدم، مخصوصا در بخش آواز اگر شاگردي متوجۀ حالات مربوطه نمي شد خودش آنقدر آن قسمت را تكرار مي كرد تا در گوش هنرجو بنشيند.
شادروان روح الله خالقي دركتاب 'سرگذشت موسيقي ايران' مي نويسد: صبا در همه سازها دستي داشت به ويژه ويولن و سه تار را به زيبايي مي نواخت و نمي توانستيم او را در زمره شاگردان به حساب بياوريم. وي در اين مكتب با اصول علمي موسيقي نيز آشنا شد و روشي را كه وزيري براي ثبت نغمه هاي موسيقي ايران برگزيده بود اقتباس مي كرد و آنرا راهنماي كار هنري آتيه خود قرار مي داد.
استاد خالقي مي افزايد: سبك وزيري در صبا تاثير فراواني داشت و همين بود كه روش او را از ديگران متمايز ساخت. او با استفاده از اين سبك و در اثر آشنايي به اسلوب صحيح ويولن، روشي نو برگزيد و از آنجا كه سوابق كافي در موسيقي ايراني داشت مفتون عظمت موسيقي اروپايي نشد و از نغمه هاي موسيقي ملي كه به آن دلبستگي داشت جدايي نگرفت و كوشش كرد اين نواها را كه از استادان پيشين خويش آموخته بود با استفاده از شيوه جديد، به سبكي نوجلوه گرسازد به طوريكه هم لطف و ملاحت موسيقي ملي را از دست ندهد و هم آنها را با اصول موسيقي علمي منطبق كند.
حسين دهلوي موسيقيدان و نظريه پرداز نامدار موسيقي اعتقاد دارد صبا به كارهاي هنري، تحصيل، آموزش، درك صحيح و اصالت كارش پايبند بود، لذا سبك كارش مرجع و آثارش براي هنرمندان منبع الهام شده است. پشتكار وعشق صبا نسبت به هنر اعجاب انگيز بود به طوري كه تا بيست و پنج آذر ماه 1336(چهار روز قبل از فوتش) براي تمرين با اركستر در تالار حضور داشته و امضايش در دفتر حضور و غياب، دليل بر زحمات بي وقفه او در اين هنر است.
اين هنرمند 90 ساله مي افزايد: صبا در تمام دوران زندگي هنري خود همواره اين كوشش مقدس را داشته كه اصالت كار خود را رعايت كند و اين افتخار براي او بس كه سراسر فعاليت هاي هنري او مشحون از يك اصالت واقعي و آموزنده بوده است. صبا به كار هنري خود واقعا علاقه داشت و به همين جهت در تحصيل رموز و فنون و رعايت حدود رشته هاي هنري خود سخت پايبند بود.
شادروان فريدون ناصري رهبر پيشين اركستر سنفوني تهران نيز صبا را مجموعه كمالات دانسته و نقش او را در ارتقاي موسيقي ايران ستوده و مي گويد: هوش سرشار و روحيه مبتكرانه و مبدع اين استاد بزرگ موجب شد تا او بتواند در قله رفيع موسيقي به ويژه ويولن نوازي قرار بگيرد چرا كه تكنيك هاي اين ساز را به خوبي مي دانست و با علم بر اين كه ويولن ساز غربي است اما جايگاه ويژه و پر اهميتي براي آن در رديف نوازي ايجاد كرد. او همواره مي كوشيد تا روح پژوهش را در بين شاگردانش ايجاد كند و مي گفت در اطراف ما منابع گوناگوني وجود دارد كه مي توانيم از آن ها بهره ببريم.
علي رهبري رهبر بين المللي اركستر نيز از صبا به عنوان افتخار موسيقي ايراني ياد كرده و مي گويد: ملودي هاي او بر غناي اين هنر افزوده است.
رهبري كه بيش از 120 اركستر بزرگ و معروف جهان را رهبري كرده و مدت ها آسيستان هربرت فون كارايان موسيقيدان بزرگ جهان بود، مي افزايد: صبا و خالقي به عنوان شاگردان وزيري و ادامه دهندگان راه او در كنار تربيت شاگردان بزرگ و برجسته، با آفرينش آثار وزين و فاخر، موسيقي ايراني را در رديف موسيقي هاي بزرگ جهان قرار داده اند و با صراحت بايد گفت كه در حال حاضر موسيقي ايراني بدون در نظر گرفتن وزيري، صبا و خالقي غير ممكن است.
دكتر ساسان سپنتا موسيقيدان، نوازندۀ ويولن، پژوهشگر و نويسنده مي گويد: با آن كه استاد صبا چندساز به ويژه ويولن، سه تار و سنتور را استادانه مي نواخت اما شهرتش بيشتر بخاطر نواختن ويولن بود. آناني كه به روش صحيح نواختن اين ساز واقفند مي دانند كه حاصل كردن صداي ويولن با بهترين كيفيت، مستلزم رعايت بسياري دقت در كشش و فشار آرشه و شيوۀ انگشت و نشست مطلوب انگشتان دست چپ روي دسته و سيم ها است و حتي روش مطلوب دست گرفتن ساز و آرامش و تعادل روح نوازنده همه در حصول تُن صداي مطلوب دخيل است.
علي دهباشي كارشناس، پژوهنده و نويسنده نيز معتقد است كه هنر صبا را نمي توان به نواختن سازهاي ايراني منحصر دانست بلكه تعليم و تربيت شاگردان برجسته، سبك خاص در نوازندگي و صداي سحرآميز سازش او را به پديده اي نادر در موسيقي ايراني مبدل كرد.
وي مي افزايد: صبا نسلي را پروراند كه نگاهي ديگر به موسيقي دارند به طوري كه عمق زحمات استاد در آثار به يادماندني شاگردانش هويداست. مطالعه و پژوهش گسترده در زمينۀ موسيقي از جمله فعاليت هاي وي است و دستاوردهاي ارزشمندي در زمينۀ اين هنر اعم از ملي و بومي از صبا برجاي مانده كه حاصل دو دهه مطالعه و پژوهش هاي منسجم اوست.
آثار**
از استاد صبا آثار مختلفي به جاي مانده كه از آن ميان مي توان به 'زنگ شتر'،'ساماني'، 'بهارمست'، 'به زندان' ،'زرد مليجه'، 'بياد گذشته'، 'درقفس'، 'رقص چوبي قاسم آبادي'، 'كوهستاني' و چهارمضراب هاي گوناگون اشاره كرد.
به اعتقاد عموم موسيقيدانان در ميان قطعات ياد شده از قطعۀ 'زنگ شتر' مي توان به عنوان دشوارترين و تكنيكي ترين ساخته صبا نام برد كه در رديف دوم ويولن او به عنوان چهار مضراب سه گاه به چاپ رسيده كه نواختن آن نشانگر تسلط و چيره دستي نوازندگان ويولن است.
گردآوردن نواها و ترانه ها و آواز هاي پراكنده ملي ايران كه در خطر نابودي بودند از جمله خدمات ارزنده اين هنرمند به فرهنگ و هنر ايران زمين است.
خانه صبا**
خانه پر گل و گياه صبا در خيابان شاه آباد سابق كوچه ظهيرالسلام واقع است كه در هفتمين جشن فرهنگ و هنر در آبان ماه 1353 به عنوان 'خانه صبا' گشايش يافت و ويولن استاد، دستنويس ها، نوشته هاي چاپ شده و زندگينامه اش در آن خانه در معرض تماشاي مشتاقان صبا قرار گرفت.
9199/1899
ساري - ايرنا - شب يلداي 1336 خورشيدي، چشم نگران هنر موسيقي اين ديار سحر نديد و شب 'صبا' تا درازناي ابد امتداد يافت.