بزرگ زاده ای كه شایسته تكریم است، معلم و پژوهشگری نواندیش در ساختاری ایلی كه باورها و گفتههایش چراغی فراروی نسل امروز این سرزمین برای رسیدن به آیندهای بهتر است، او كه دربحران ها امید را به باور آنها مینشاند و آرامش را به بزرگان هدیه می داد. اهل گفتوگو بود وفهمیدن مبتنی بر گفت وگو را بالاترین راه حل می دانست آنهم در هنگامه ای كه تفنگ وسلحشوری ومنطق فشنگ حاكم بود توصیه او به سیاست ورزی خرد ورزی و تعقل، مدارا و تسامح بود و رشد و كمال هر جامعه ای را در فضای تعلیم وتعلم ومفاهمه وپژوهش جستجو می كرد.
سرمایه انسانی واجتماعی كی عطا سرمایه سترگی در زیست بوم جامعه ایلی است و سهم تأثیر او بر رشد و بالندگی این مردم قابل فراموشی نیست.
**ریشه های شكل گیری این سرمایه اجتماعی مبتنی بر تجربه های زیستی:
1- بزرگ ایل بودن :
كی عطا طاهری به سال 1307 در بویراحمد سفلی دنیا آمد... بزرگ طایفه تاس احمدی ؛ فرزندكیمكیتاس احمدی فردی باسواد از كدخدایان طایفه تاس احمدی ایل بویراحمد، مادر كیعطا، بی بی مهتاب دختر كریم خان بهادرالسلطنه مقتدرترین ایلخان تاریخ كهگیلویه و بویراحمد بود؛ كی عطا كه پدرش درنزاع قدرت توسط عمویش به قتل رسید مدتی در مدرسه تلخسرو درس خواند و سپس همراه مادر راهی تهران شد و در كنار اقوام خود كه به پایتخت تبعید شده بودند، مسیر تحصیل را پیمود ودر «كوچ كوچ» به خوبی از سرگذشت وكشته شدن پدر توسط عمو و بزرگ شدن نزد مادر وشرایط سخت طفولیتش می گوید. «كي عطاطاهری» با وجودی كه خود از پایگاه قدرت برخاسته بود اما منتقد شیوه های سنتی دستیابی به قدرت بود.
2- اخلاق ومنش شخصی:
كی عطا دارای روحیهای لطیف، آرام، هدایتگر، اندیشمند و خردورز بود؛ انسانی با شخصیت و منش گفت وگو گری داشت ؛ فردی باهوش، با استعداد ونبوغ ذاتی وتربیت بزرگ منشانه كه برای بسط گفتوگو تلاش میكرد .
یكی از ویژگی های كی عطا تواضع است ، تواضع فكری و ذهنی، آن هم درجامعه ایلی كه همه بزرگان بر حقانیت خود پافشاری میكنند ودست به سلاح می شوند. باوجود كهولت سن، خوشبین، امیدوار و متعادل بود. از سوی دیگر خاصیت آدمهای مخلص این است هر كاری كه در راستای اندیشه و آرمانشان را وظیفه خود بدانند، انجام می دهند.
عقلگرایی، اعتدال، تعامل و گفتوگو و پركاری ، نوگرایی بخشی از ویژگیهایی است كه كی عطا داشت. او مردمدار و دغدغه اش بهبود جامعه و زندگی مردم بود و شخصیت معلمی وپژوهشگری او هم به عنوان فردی سیاسی و اجتماعی، ادامه این مسئولیت روشنفكرانه برای مردم است. این مسیری است كه از ابتدا او خود را وقف آن كرده است.
خوش بیان و بامرام و مبادی آداب ومعاشرت وخوش پوش وشیك پوش بود؛ شخصیتی مهربان داشت. دوستی و محبتش ازهمان ابتدای آشنایی به دل می نشست. مهمان نواز بود هرگاه و هركسی اراده می كرد، او را در خانه كوچك پر ازكتابش خیلی ساده و بی تكلف می دید وبا گشاده رویی پذیرا بود.
3-كنشگر سیاسی
فعال سیاسی طرفدار جبهه ملی و مصدق بود و به همراه خسرو خان بویراحمدی دیدارهایی با مصدق و آیت الله كاشانی داشت. یك فعال حزبی ازجبهه ملی ؛ او به همراه خسروخان بویراحمدی از نخستین كسانی است كه در استان فعالیت حزبی را درتهران واهواز تجربه می كند. پس از كودتا 1332 عطا طاهری وارد دانش سرا ی عشایری و در سال 1351 نامزد بویراحمد برای كرسی مجلس میشود و پس از پیروزی قطعی در انتخابات، شاه نماینده خود به نام فرهاد پور را جایگزین وی میكند و پس از اینكه رأی می آورد و به مجلس نمی رود نخست وزیر وقت به او می گوید:«این بار نوبت شما نبود.» او به فعالیتهای سیاسی خود ادامه میدهد و از متنفذترین افراد بویراحمد و كهگیلویه در دربار شاه میشود.
2 سال قبل از پیروزی انقلاب با حكومت پهلوی به مخالفت برمیخیزد به عنوان مبارزی تأثیرگذار در مبارزات انقلاب حضوری جدی می یابد، به گونه ای كه حداقل دوبار از نوفل لوشاتو با او تماس گرفته می شود.
4- كنشگر فرهنگی
معلم و باسواد بودن و آموزگار نیكگفتار و راستكردار بودن از ارزش های جامعه ایلی است معلمی فداكار كه معلمی را از خرابه های دهدشت وبدون كمترین امكانات آغاز می كند و مدتها سرپرستی فرهنگ آن دیار را به عهده دارد.
تلاش های نتیجه بخش او در ایجاد نخستین دبیرستان در دهدشت هنوز هم در یادها مانده است. گاه او در قامت« بیكارگری یا بی سوادی» می بینیم كه مبارزه با جهل را پی ریزی می كند.
هیچوقت به مساله فرهنگ بی تفاوت نبود به گونه ای كه در سال (1382) نامه ای را به رئیس بنیاد ایرانشناسی كه بحث تغییر نام استان داغ بود در نشریه محلی تابش با این مضمون منتشر كرد.
ریاست محترم شعبه ایرانشناسی كهگیلویه و بویراحمد جناب آقای صدری
احتراماً عطف به نامه شماره 746 مورخ 2/9/1382 در مورد تغییر نام استان ما
كمال تاسف است كه كارشناسان تقسیمات كشوری یا تاریخ و جغرافیادانان مسئول یا دانش آموختگان نامگذار مكانها به بهانه طویل بودن و سختی تلفط نام استان “كوه گیلویه و بویراحمد” چنین پیشنهادی كه زحمت یادگیری تلفظ ثقیل ! را كم كنند و به ظاهر از این ره خدمتی به مردم این ولایت كرده باشند و به خیال خود ره كوته و آسان را برای پیشرفت اساسی جامعه یافته اند، تا مانع را كه نامیست بد ادا ، از پیش روی بردارند. با طرح پرسش، من هم دیدگاه خود را در راستای این اراده و خواست بیان می دارد تا چه قبول افتد و چه در نظر آید:
1- اسم كوهگیلویه و بویراحمد دارای بار عظیم تاریخی و فرهنگی و حماسهایست، كه در بدنهی ایران، وطن عزیز ما جایگاهی بس بلند دارد و هم نشانه ها و خاطره هایی و یادماندهایی فراموش نشدنی چون سایر ولایات ایران، از ایستادگی و فداكاری مردم این سامان برای نگهداشت، استقلال و عظمت و فرهنگ و هویت ایران در قالب و چهارچوب جایگاه تاریخی خود بنام “كوهگیلویه و بویراحمد” دارد، كه سینه به سینه به آنها رسیده و داستان هایی شده كه مایه غرور و انگیزهی همگان است.
2- مردم دلیر كوهگیلویه در دوهزار و سیصد و سی و پنج سال پیش به شهادت تاریخ های معتبر – به سرداری ” آریوبرزن ” كهگیلویهای در همین دیار و با همین نام، برای بود ایران بزرگ تا آخرین نفر جان دادند و اسكندر مقدونی را زمینگیر كردند و ده ها حادثهی هول انگیز و استقلال شكن را در پوشش همین نام ” كوهگیلویه و بویراحمد” از سر گذراندند، كه هنوز در انگشتر یاد و سرگذشت مواج وطن چون نگینی زیبا نشانده شده است.
3- بویرها، فاتح شرق و غرب تیمور جهانگشا گوركانی را در همین ولایت به اضطراب و وحشت انداختند. جای جای ولایت كوهگیلویه و بویراحمد، تاریخی و نشانی از چنین رخدادهای شگرف و جاوید را دارد و یادآور شهامت و جانبازی مردم این خطه است، كه كوهگیلویه و بویراحمد نام دارد.
4- سیاست ایران برانداز پهلویهای دست نشانده بیگانگان برای كمرنگ و محو كردن تاریخ و هویت انگیزه آفرین اقوام ایرانی در صدد تغییر هویتهای فرهنگی و مكانی و ولایتی برآمدند. (بیگانه هم اكنون نام ایران را بنام “پارس” جهت نظرات سوء دیر مدت خود، می گوید و می نویسند) چنانكه اسم های زیبا و جا افتادهی تاریخی ما را مانند “خراسان” بزرگ و “آذربایجان و كردستان” دلاور پرور و “گیلان و مازندران” سرزمین زیبائیها و مرزداران پرشور دلاور و “فارس” مهد تمدن و دانش و ادب، جایگاه و زادگاه و مزارگه كورش و داریوش و اردشیر و دگر ولایات مرد و زن پرور نامدار ایران ما كه حامل حماسه های پرشكوه و سرافرازیها و پیروزیها و غم خوار هجوم ها و شكست ها بودند، شماره گذاری كردند و آنها را به نام استان یكم و دوم و سوم تا دهم. در نقشه و كتابها و دستورالعمل ادارات جانشین اسامی یادآور هویت و غیرت میهنی كردند. از این برنامهی بی هویت كردن “كهگیلویه و بویراحمد” بی نصیب نماند. كوهگیلویه را به استان 6 (خوزستان) و بویراحمد را به استان شماره 7 (فارس) پیوند زدند و نام زیبای “دشت روم” كه در اسطوره تاریخی ما، میدان كارزار دلاوران كهگیلویهای به سرداری “آریوبرزن” بود و هنوز هم آرامگاه آن سردار بزرگ را در “پیربلدگ” دشتروم می دانند به نام سرتیپ جهانبانی مامور سركوب عشایر كه تعدادی خانوار دامدار(كی گیوی) را به زور در برف و سرما اسكان داده بود به “جهان آباد” تبدیل كرد و اسامی “بازرنگ” زادگاه اردشیر بابكان را به قوام آباد و “مزدك” را به حبیب آباد و “پلی” را به شاه آباد و قلعه “الُه” یعنی عقاب را به اعلا و …. تغییر دادند.
5- شبه قارهی چین با بیش از یك میلیارد جمعیت كه در صف كشورهای توسعه یافته قرار گرفته است الفبای خود را با آن علائم پیچیده و بغرنج بیش از چند صد تا حرف و علامت زنده نگه داشته اند و در قرن بیست و یكم، قرن شتاب، قرن اختصارگویی و رایانه و كد و اعداد، الفبا دشوار خوان خود را به دلایل خاص فرهنگی و از دست ندادن زبان خود و هویت خود، از دست ندادهاند. ولی ما چگونه به آسانی می خواهیم دو كلمهی مركب “كوهگیلویه و بویراحمد” كه زاینده بسی ارزشهای تاریخی انگیزه آفرین است به دلیل آنكه پشت میزنشینان بوروكرات و راحت طلبان آسوده خاطر، چون حوصله یا هوشمندی تلفظ درست دو كلمه اصیل را ندارند باید پشت پا به همهی محاسن و بار پربار فرهنگی و هویتنشانِ آن زده شود.
6- برای ایجاد توسعهی پایدار، بهتر آنست به عوامل اساسی و زیربنایی كه اولین كتاب ابتدایی و عادی ممالك پیشرفته می باشد و قطعاً مدنظر دولت متبوعهی ما هم هست و خواهد بود بذل توجه باشد و الا اسامی را تغییر دادن و كلمه را جابجا كردن و حتی ولایتی را به نام (بهشت و ارم) نامیدن، دردی را دوا نمی كند و كاری كارا نیست. هنوز نام استان گلستان ناشناخته مانده به جز بعضی از افراد اداری مسئول، از محل آن اطلاع آنچنانی ندارند.
7- آیا لازم است برای رضایت آنها كه لكنت زبان دارند یا دارای خطی ناخوانا هستند یا از به یادآوردن و آموختن كلمات و یا نامهای مركب و مشكل عاجزند، همهی آن اسامی مركب را كه هر یك فلسفه و هویت خاص خود را دارد از صحنه زبان برانیم. مثلا خلیج فارس را چه بنامیم و به اروند رود چه بگوئیم. لغات علمی و ادبی كه مركبند را در كجا چال كنیم كه خیال آسان یابان راحت گردد. البته برای سهولت، بعضی مفهوم های علمی و تكنولوژی علائم مختصر و كد و عدد و نقطه و خط و دگر نشانه های خرد و كوتاه اختراع شده ولی نتوان همهی مفاهیم گسترده زبان را كه شالوده و ستون های تمدن شگرف بشریست به اشاره و كد و صدای لحظه ای تبدیل كرد و از تكامل و دستاوردهای اندیشهی عقلانی و احساسی انسانی به روابط سادهای اشاره و آوای آدمهای نخستین برگردیم. یا در آفریننده خود، ماشین، مستهلك گردیم. سخن در رد این پیشنهاد بسیار است لازم به گفتار بیشتر نیست زیرا مطمئنم كه در خانه كس است پس یك حرف و هشدار هم بس است… و دیدیم كه نام “باختران” پس از چندی از گذشت زمان به نام اولیه برگردانده شد…
زنده یاد «كی عطا طاهری»همه عمر پربارش را وقف فرهنگ و تاریخ این دیار كرد.
4- شاعر، نویسنده و پژوهشگر فولكلور استان كهگیلویه و بویراحمد
1- او موسس اولین كتابخانه در كهگیلویه و بویراحمد بوده است.
2- نویسنده كتاب های شاهنامه كی سالار ؛ ممیرو، كی بانو، درخت را نكشید، كوچ كوچ(اتوبیوگرافی)
در همه آثارش با زبانی ساده و همه فهم مفاهیمی نظیر، عشق وعلاقه به سنت های ایلی ، تمدن و فرهنگ و گذشته افتخار آمیز ایران و ایرانی ایلی ، ضرورت تجدد و مدرنیته، اهمیت دانائی و آگاهی ،احترام به طبیعت؛ مصایب فقر و نداری وتمنیات و خواستهها و آرزوهای دیرینه، مناعت طبع و همت بلند مردم عشایر ،نقش باورهای خرافی و خرافهگرایی، فال بینی، رمّالی، دعانویسی و جن گیری ، فراز و فرودهای تاریخی را با صداقت ومحققانه وژرف اندیشانه روایت می كند.
3- محقق مردم شناس : كم نبودند جامعه شناسان و مردم شناسانی كه چون در صدد شناخت و نگارش احوال عشایر و روستاییان به این خطه قدم می نهادند،یك راست سراغ كی عطا می رفتند. ازجمله دكتر نادر افشار نادری ، دكتر ایرج افشار ، جواد صفی نژاد، هوشنگ كشاورز و..... در سالهایی كه اصلاحات ارضی انجام شده بود در این استان روسای ایلات و عشایر ، خوانین و كدخداها بیكار شده بودند زمین هایشان هم بین كشاورزان تقسیم شده بود. باید فكری به حالشان می كردند. پس دولت از موسسه تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران خواست تا در استان تحقیق و بررسی كند كه چه كنیم این موضوع خود زمینه ایجاد یك آسیب اجتماعی نشود. دولت وقت به نتیجه رسید باید این افراد در سازمانهای دولتی و نیمه دولتی به كار گرفته شوند و شغل داشته باشند.پس نتیجه تحقیقات را اجرا كردند و به خوانین شغل دادند.
وقتی سال 1346هیات تحقیقاتی دانشگاه تهران به سرپرستی دكتر نادر افشار نادری بنیان گذار تحقیقات عشایری به استان آمدند مرحوم كی عطا طاهری نیز در كنار این هیات كار قرار گرفت به قول اقای یعقوب غفاری كه گفته است ایشان ومرحوم طاهری تجربیات محلی داشتند و آنها علمی بودند ما روش تحقیق را از آنها یاد گرفتیم و آنها با اطلاعات و آگاهی های محلی ما تحقیقاتشان را كامل كردند.پنج تا 6 كتاب منتشر كردند و در آنها نام ما را نیز آوردند تا قبل از انقلاب با هر كسی از دانشگاه تهران ودانشگاه سایر كشورها به استان می آمد این دو بزرگوار نیز با آنان همكاری می كردند.
4- تاریخنگار: در سال 1393 كتاب كوچ كوچ كیعطا به عنوان كتاب برتر دهه 80 برگزیده شد. این كتاب را انتشارات سخن معرفی كرده و بخشهایی از این كتاب به زبانهای دیگر برگردان شدهاست .این كتاب توسط یك مورخ ؛ مردم شناس ؛انسان شناس وجامعه شناس خبره نگارش شده كه نشان از چند ساحتی بودن نویسنده دارد این كتاب با رویكردی تاریخی و با محوریت تجارب زیستی خودش دران دوره تاریخی زوایای زشت و زیبا و بعضاً ناپیدای زندگی مردم این دیار را درچارچوب رویدادهای اجتماعی ،اقتصادی ،فرهنگی و سیاسی با نگاه محققانه و با هدف آشنایی نسل امروز و بویژه جوانان با گذشته نه چندان دور ایل و تبار به گونهای ساده و بی پیرایه ارایه می دهد.
................................................................................................................................................
* مدرس دانشگاه
تهران- ایرنا- عطا طاهری معلم، پژوهشگری نو اندیش، سیاستمداری اعتدالی و نگارنده راستین تاریخ بود كه با اندیشه هایش، نقشه راه نسل امروز برای دستیابی به آینده ای بهتر را ترسیم كرد و با فن گفت و گو در جامعه ای كه منطق فشنگ و اسلحه حاكم بود افراد را به خردورزی، تعقل و تسامح توصیه می كرد.