در سالروز شهادت امام صادق (ع) (۸۳ تا ۱۴۸ ه. ق) شاید مهمترین پرسش این باشد که از ایشان چه میدانیم و شناخت ما از اندیشه، زندگی و کلام این امام بزرگوار چه اندازه است؟ امام صادق (ع) شخصیت فکری و تاریخی اثرگذاری در دوران امامت و حتی پس از آن بودهاند و اثرشان بر جامعه علوی، همچنان ادامه دارد. هویت فکری شیعیان در دوره ایشان شکلگرفت و لقب رئیس مذهب جعفری را به این امام همام دادهاند.
برای بهتر شناختن اندیشه اجتماعی امام صادق (ع) با دکتر روحاله بهشتیپور، پژوهشگر و مدرس رشته علوم، قرآن و حدیث و عضو گروه تاریخ مرکز تدوین کتب درسی جامعه الزهرا (س) گفت وگو کردهایم، وی غیر از علوم و حدیث، دانش آموخته درس خارج فقه و اصول و تاریخ و کلام و فلسفه و تفسیر در حوزه علمیه قم است و دستی در پژوهش و تألیف نیز دارد و کتابهایی برای تدریس در حوزههای علمیه قلمی کرده است، گفتوگوی ما را با وی میخوانید؛
سوال مهم درباره امام صادق (ع) شاید این باشد که چرا به ایشان، مؤسس مذهب جعفری لقب دادهاند؟
واقعیت این است که ما از فضای اجتماعی سیاسی که امام صادق (ع) در آن قرار داشته اطلاع چندانی نداریم. تصور عمومی آن است که در دوره انتقال قدرت از بنیامیه به بنیعباس فضای بازی برای امام فراهم شد و امام توانستند فعالیتهای خود را انجام دهند ولی واقعیت این است که این تصور خالی از اشکال نیست. باید در نظر داشت آن حضرت چه در زمان بنیامیه و چه در زمان بنیعباس بهشدت تحتفشار قرار داشتند.
در دوره اموی، حتی مکه و مدینه بهعنوان دو شهر مقدس مسلمانان مرکز فساد شده بود و بهکلی قداست آن را از میان برده بودند. در این دوره امویان با کشتار و تکهتکه کردن، هر حرکت و هر مخالفتی را از میان برمیداشتند.
در ابتدای دوره عباسی و در زمان سفاح خلیفه اول عباسی نیز، امام به حیره تبعید میشوند و امکان ارتباط میان امام و مردم بهطور کامل قطع میشود. در منابع تاریخی گزارش شده است فردی برای اینکه بتواند با حضرت ملاقات داشته باشد مجبور میشود همه بار خیار خیارفروشی را بخرد تا بتواند بهعنوان خیار فروش، با حضرت ارتباط کوتاهی برقرار کند. بنابراین مراد از فضای باز، فرصت فراهم و آماده نیست. فرصتی که داشتهاند دوره کوتاهی از اغتشاشات اجتماعی و سیاسی دوره گذار بنیامیه به بنیعباس بوده است. چنانکه روشن است در التهابات سیاسی و اجتماعی و در هنگامه تغییر حکومتها رشد علمی یا متوقف میشود یا به حداقل میرسد. امام در این فضای کوتاه و ملتهب بود که فرصت سازی و رشتههای علمی مختلف را پایهگذاری و ترویج کردهاند.
یکی از فرصت سازیهای مهم و بنیادین امام صادق (ع)، تشخص، رسمیت و مشروعیت به جامعه شیعه، به عنوان تنها مذهب مورد تأییدشان بوده است. مذهبی که ابعاد اعتقادی و علمی و فقهی ویژه و وسیعی دارد و وابسته به نظام امامت اهلبیت (ع) در دوره ایشان است، انتساب مذهب به امام صادق از همین روست.
رفتار امام صادق به عنوان مؤسس مذهب جعفری چگونه بر زندگی اجتماعی ما تأثیر میگذارد؟
واقعیت این است که اندیشههای ایشان قلمرو وسیعی دارد ولی یک محور مهم به ذهنم میرسد که شاید برای مخاطبان هم سودمند باشد. یکی از نکات مهم و مؤثر در فرهنگ هر جامعه، زبان آن جامعه است. زبان شاخص بسیار مهمی برای ارزیابی فرهنگ جوامع فعلی و پیشین بشرند. در فرهنگ پیشین ایران دورهای بوده است که در هنگام ناراحتی شدید عباراتی چون «بیدرد» و «بینور» را به کار میبردهاند از این شدیدتر هم بوده عباراتی مانند اینکه «خدا پدر و مادرت را بیامرزد این چه حرفی است که میزنی؟» اینها بهاصطلاح فحشهای جامعه مذهبی آن دوره بوده است حرفها و کلمات رکیک مخصوص جهال و افراد فرومایه جامعه بوده است. ظاهراً ادبیات رایج بخشی از جامعه ما را عبارات رکیک تشکیل میدهد تا اندازهای که این الفاظ رکیک بهجای کلمات مهم و حیاتی زبان ما نشستهاند و دامنه آگاهی افراد جامعه را از واژگان فارسی بهشدت کاهش دادهاند.
جالب است بدانیم امام صادق (ع) دوستی داشتند که همیشه همراه ایشان بودند و حضرت نیز به ایشان علاقهمند بودند. هر جا حضرت میرفت، او نیز همراه ایشان بود. یک روز که وی به همراه خدمتکارش، حضرت را همراهی میکرد به خدمتکار خود توهین میکند. امام صادق میفرمایند چرا زبانت به فحش آلوده است؟ از آن روز به بعد حضرت رابطه خود را با آن فرد بهکلی قطع و او را از خود دور کردند.
این زبانهای آلوده به فحش، فرهنگ ما را شکل میدهد و نسبت ما را با امام زمانمان قطع میکند. البته نمیگویم جریانهایی هدفمند و با آگاهی به این مساله و برای قطع ارتباط شیعیان و مولایشان چنین طرحی درانداختهاند ولی به هر جهت نتیجه این بیفرهنگی، قطع ارتباط با امام زمان (ع) است، نکند که جامعه شیعه از این طریق ضربه بخورد.
آیا آثار مکتوبی از ایشان به دست ما رسیده است؟
البته روش کلی کار امام صادق (ع) مانند دیگر امامان، کتاب نویسی نبوده است بلکه مکتب اهلبیت مکتب شاگرد پروری بوده است و در این رابطه بسیار قدرتمند عمل میکرده است بهطوریکه هم ازنظر کیفی و هم ازنظر کمی در تاریخ علم بیسابقه است.
بااینحال برخی آثار مکتوب به ایشان منتسب گردیده است. مانند کتاب الاهلیلیجه، رساله اهوازیه که حضرت در پاسخ استاندار اهواز نوشتهاند. یا مجموعهای فقهی به نام الجعفریات، به جز اینها نوشتههای دیگری نیز به آن حضرت منسوب است.
بنا به نقل ابن خلکان که از مورخان اهل سنت قرن هفتم است، امام صادق در علم کیمیا استاد بوده است و جابر بن حیان پانصد مورد از نامهها و مکتوبات امام صادق در این دانش را در دست داشته و در آثار خود گزارش کرده است. دانشنامه بریتانیکا وی را دانشمند علم کیمیا و پدر علم شیمی دانسته است که پژوهشهای او الگو و الهامی برای اروپاییان در سالهای بعد شده است. بر اساس این دانشنامه، جابر افزون بر این در زمینه داروسازی و طبابت نیز صاحب اثر و پژوهش بوده است. پل کراوس، در ۱۹۴۰ ضمن شبههای که مطرح کرده افشا کرده است که بیش از سه هزار اثر علمی از جابر برجایمانده است.
تأثیر امام بر زندگی شیعیان در تاریخ زندگی خودشان تا چه اندازه بوده است؟
امام علیهالسلام برای حفظ ماهیت اجتماعی شیعه و هضم نشدن آن در فضای سیاسی آن روز، هرگونه ارتباط شیعیان با حکومت اموی را منع کردند، حتی ایشان جلوی مراجعه به دستگاه قضائی اموی را میگرفتند و بهجای آن شاگردانی را تربیت کردند که در مساجد پاسخگوی نیازها و مراجعات شیعیان باشند و از سوی دیگر برخی شاگردان خود را برای اصلاح ساختار قضائی و اداری عباسیان مأمور کردند.
همچنین آن حضرت تلاش کردند هویت مستقل شیعیان را در دنیای اسلام تثبیت و مشخص و آنان را بهعنوان یک جامعه مشخص پیرامون امامت اهلبیت تعریف کنند. ایشان در برابر کسانی که نسبت به ایشان ابراز ارادت میکردند ولی شیعیان را رافضی و مانند آن مینامیدند موضعگیری سختی میکردند و شیعیان را به منزله سر نسبت به خودشان میدانستند. یعنی اگر شما نسبت به ما واقعاً ارادت دارید نمیشود با سر ما بد برخورد کنید. این دست موضعگیری امام، شیعیان را در موقعیت برتری قرار میداد و بر اعتبار آنان در برابر جریانهای دیگر اسلامی میافزود.
با وجود هزاران شاگرد از فرق و مذاهب و مناطق مختلف، این امکان را برای شیعیان فراهم میکرد که بتوانند روابط اجتماعی قوی و مؤثری را برقرار کنند. ازاینرو میتوانیم تصور کنیم اقدامات امام صادق (ع) تا چه میزان بر بهبود وضعیت معیشتی، اعتقادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شیعیان در آن دوران افزوده است.
همچنین امام صادق (ع) بهطور چشمگیری در رشد علمی و فرهنگی شیعیان تأثیرگذار بودهاند. زیرا هم در مدینه و هم در دو سالی که در کوفه بودند، حوزههای مادری را ایجاد و شاگردان زیادی را تربیت کردند که سبب شد تا حوزههایی مانند قم نیز از این طریق رشد کنند. بهعنوان مثال حوزه قم از طریق این دو حوزه مادر بهویژه حوزه کوفه، چنان گسترش و رونق مییابد که در برههای از زمان، تنها این شهر، ۲۰۰ هزار محدث تربیت میشود، یعنی تقریباً بیشتر مردم شهر، در کنار فعالیتهای اجتماعیشان، تحصیل هم میکردند و محدث نیز بودهاند.
اینکه شاگردان امام در علوم گوناگون سرآمد بودهاند از نفوذ ایشان در قشرهای مختلف خبر میدهد این تأثیر تنها در جامعه علمی بوده است؟
امام با طراحی نظام مراجعات در مساجد و تبیین مسئله امامت و طراحی و پایهگذاری مدارس علمی، در بعد علمی و سیاسی جامعه شیعیان را بر محور امامت ساخته بودند. به عبارتی آن حضرت درون حکومت، نفوذ و تأثیر علمی و سیاسی مستقل خود را داشتند و توانستند از این طریق، معارف علمی درخشان و عمیقی را در بهارخوابترین دوران تاریخ بشری به یادگار بگذارند.
برای اینکه ضریب نفوذ امام در حوزههای اجتماعی سیاسی را بدانیم اشاره به این نکته کافی است که یحیی بن سعید انصاری که قاضی دستگاه منصور دوانیقی در مدینه بود و سرانجام قاضی القضات یا به تعبیر امروز رئیس قوه قضائیه شد از شاگردان آن حضرت بوده است.
مهمترین درسی که باید از اندیشه و رفتار و زندگی امام صادق بگیریم چیست؟
اگر میخواهیم جامعه از لحاظ فرهنگی، علمی و جهات دیگر رشد کند باید بهجز ایمان جنبههای عملی و علمی خود را نیز تقویت کنیم. آفت امروز ما دینداری است که به پاکی دل خوش است. امام صادق از این نگاه بر حذر داشتهاند و فرمودهاند: «پیش از آنکه مرجئه (یکی از فرق انحرافی در اسلام) کودکانتان را بفریبند، آنان را با احادیث ما آشنا کنید.» امیدوارم حوزه و دانشگاه نظام آموزشی خود را بر اساس این توصیه تجهیز کند تا فرزندانمان بیش از این آسیب نبینند.
نظر شما