گروه اطلاع رسانی ایرنا در راستای ایفای رسالت آگاهی بخشی به انعکاس برجستهترین گزارشهای روزنامههای مختلف با عناوینی چون ««ماندن ایران در برجام» واشنگتن را منزویتر میکند، تبعیض روی زمین و زیرزمین! اقتصاد دهه ۶۰ قابل کپی است؟، لازم است حجت را برای مردم تمام کنیم، سامان دادن به سیاست داخلی راه مقابله با امریکا، قائم مقام قالیباف، چگونه سر از دادسرای نظامی درآورد؟ و ادامه کوچ روستاییان به حاشیه پرماجرای شهرها» پرداخته است در ادامه به بازتاب گزیدهای از این مطالب میپردازیم
«ماندن ایران در برجام» واشنگتن را منزویتر میکند
روزنامه آرمان در گزارشی با عنوان ««ماندن ایران در برجام» واشنگتن را منزویتر میکند» نوشت: طی روزهای گذشته یورونیوز گزارش داد «نیروی هوایی آمریکا همزمان با افزایش تنشها بین این کشور و ایران چند جنگنده رادارگریز اف -۲۲ را برای تقویت حضور نظامی خود در خاورمیانه به قطر اعزام کرد. بنا به اعلام نیروی هوایی ایالات متحده این جنگندهها به پایگاه هوایی العدید در قطر اعزام شدند. هر چند تعداد جنگندههای آمریکایی که به قطر ارسال شدهاند اعلام نشده اما در یکی از تصاویری که نیروی هوایی ایالات متحده منتشر کرده است دستکم پنج جنگنده در آسمان دیده میشوند. در بیانیه نیروی هوایی آمریکا در مورد اعزام جنگندههای اف ۲۲ به قطر آمده است این هواپیماها برای اولین بار به قطر اعزام شدهاند تا از نیروهای آمریکایی و منافع ایالات متحده در محدوده اختیارات ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا دفاع کنند. تحلیلگران نظامی بر این باور هستند که هدف آمریکا از اعزام جنگندههای اف -۲۲ به منطقه استفاده از آنها در درگیری احتمالی برای هدفگیری سامانه دفاع هوایی ایران است.»
علی اکبر فرازی، سفیر اسبق ایران در رومانی و مجارستان در این باره گفت: واقعیت آن است که روابط میان تهران-واشنگتن در موقعیت خاص و حساسی قرار داشته و عوامل متعددی در آن برای کاهش و یا افزایش تنشها دخالت دارند. این عوامل لزوماً هم در اختیار ایران و یا آمریکاییها نیست بلکه ممکن است عوامل دیگری در ایجاد جو روانی برای اینکه تنش میان ایران و آمریکا بیش از آن مقداری که واقعی است مسائل را نشان دهند. بنابراین میتوان تحرکات اخیر نیروی هوایی ایالات متحده را در راستای سیاستهای کلی آمریکا در منطقه ارزیابی کرد. لذا آن سیاستهای کلی آمریکاییها هم در حقیقت همان گونه که بارها اعلام کردهاند تحریم و در عین حال اعلام آمادگی برای مذاکره است. به نظر میرسد چنین مواضع از جانب برایان هوک مهر تأییدی بر روش تهران در برابر واشنگتن است. به عبارت دیگر تمام تلاش تندروهای آمریکایی این است که ایران مساله دیپلماسی و تعهداتش را در برجام زیر پا بگذارد. ایران بهرغم آنکه مطرح میدارد که اگر تعهدات اروپاییها انجام نشود ما پلنهای دیگر را عملیاتی خواهیم کرد این مساله به هیچ عنوان به معنای خروج ایران از برجام نیست. به نظر میرسد تیم تندرو کاخ سفید منتظر این فرصت بوده و در حال فراهم نمودن فضای بینالمللی هستند تا اعلام دارند که این ایران است که به دیپلماسی پاسخ نمیگوید. این در حالی است که ایران با بودن خود در برجام ثابت کرده است که کماکان به تعهدات بینالمللی پایبند است و این طرف آمریکایی است که برجام را نقض کرده است.
تبعیض روی زمین و زیرزمین!
روزنامه خراسان درگزارشی با عنوان «تبعیض روی زمین و زیرزمین!» آورده است: انتقاد صریح یک عضو شورای شهر کرج درباره ایجاد اختلاف طبقاتی بین اموات دوباره این موضوع را به یکی از مطالب پربازدید فضای مجازی بدل کرده است. سارا دشتگرد، عضو شورای شهر کرج در سخنانی گفته است: چرا قیمت قبر در برخی قطعات باید ۱۱ درصد افزایش داشته باشد و در برخی قطعات ۴۴ درصد؟ برای فردی که فوت کرده چه فرقی میکند قبرش نورگیر، دوبر و…باشد؟
او سپس تاکید کرده: «داریم به سمتی میرویم که هم روی زمین و هم زیر زمین شاهد تبعیض و اختلاف طبقاتی هستیم». اما به نظر میرسد که آرامستان ها در سالهای اخیر و با تغییر الگوهای رفتاری در زندگی شهروندان به سبک و سیاق جدید بالا شهر و پایین شهر دارد و برخی ترجیح میدهند تا به هر نحو شده قبرهایی با موقعیت بهتر برای خود یا عزیزان شأن در نظر بگیرند. قیمتهای نجومی برای قبر در چند سال گذشته بیشتر در گزارشهایی مربوط به مرقد امامزادهها بود ولی به تازگی در آرامستان های دیگر هم صحبت از قبرهایی با قیمتهای نجومی میشود. قیمتهایی که بسته به موقعیت مکانی مثل نورگیر، زیر درخت، نزدیک پارکینگ و خلاصه اکازیون بودن آن بالا و پایین میرود. به نظر میرسد خیلی از آدمها هم برای دفن مردههای خود تمایل بیشتری به قطعههای دارای امکانات دارند.
با تماس با چند آرامستان در مشهد متوجه شدیم این اتفاق در همه جای کشور فراگیر است به طور مثال در خواجه ربیع بسته به باغ اول و دوم این قیمت تغییر میکند از ۲۰ میلیون تا ۲۲ میلیون تومان متغیر است. بهشت رضا (ع) نیز قیمت قبرها بین دو میلیون و ۲۰۰ هزار تومان تا ۱۰ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان قرار دارد که در صورت پیش خرید آن از قطعه دلخواه باید پول بیشتری پرداخت کنید. این اختلاف قیمت در تهران و آرامستان هایی چون بهشت زهرا (س) و برخی امامزادهها بسیار بیشتر است و بسته به طبقه جاقبر و مکان آن گاهی تا چند صد میلیون تومان تغییر میکند.
اقتصاد دهه ۶۰ قابل کپی است؟
روزنامه دنیای اقتصاد در گزارشی با عنوان «اقتصاد دهه ۶۰ قابل کپی است؟» مینویسد: آیا سیاستهای اقتصادی دهه ۶۰ را میتوان تکرار کرد؟ از دو منظر میتوان به این سوال پاسخ داد. در نگاه اول، برخی با تشبیه شرایط جنگ اقتصادی به جنگ نظامی، تکرار آن سیاستها را تجویز میکنند. درحالیکه در جنگ نظامی بخشی از مرزها و جغرافیای سرزمین در کانون حملات دشمن قرار میگیرد و در جنگ اقتصادی، شریانهای اقتصادی مورد هدف هستند. بنابراین در جنگ اقتصادی، هر چه تمرکز بیشتر باشد امکان شناسایی از سوی دشمن راحتتر میشود. طبیعتاً بهواسطه تفاوت ماهیتی، بهرغم اشتراک لفظی در واژه جنگ، اقتصاد باید در این وضعیت، کاملاً غیرمتمرکز و مسیرهای تجاری و اقتصادی کشور، مویرگی و متکی بر پتانسیلهای مردمی باشند تا ریسک شناسایی و تحریم به حداقل برسد. اگر منظور از تکرار، ادعای گروهی باشد که از این دهه به لحاظ عملکرد به عنوان دهه طلایی و حفظ سطح معیشت مردم یاد میکنند، باید به آمار و شاخصها رجوع کرد. با وجود نقاط قابل دفاع آمارها نشان میدهند که عملکرد اقتصادی این دهه به واسطه شرایط جنگی، سلسلهای از عقبافتادگیها را برجا گذاشته است. این عقبافتادگیها در حوزه رشد و عملکرد کلان اقتصادی مشهود است. وضعیت شاخصهای قیمتی نیز میتواند نقضی بر ادعای گروهی باشد که تصور میکنند وضعیت رفاهی مردم در دهه ۶۰ حفظ شده است.
از منظر اقتصادی به دهه ۶۰ دو نگاه متناقض میشود؛ گروهی سعی میکنند به لحاظ سیاست اقتصادی، آن دوره را دهه طلایی اقتصاد ایران معرفی کنند و دسته دیگری ریشه بسیاری از کاستیهای فعلی را ناشی از سیاستهای آن زمان میدانند. منتها آنچه اکنون برای مردم ایران مهم است، اینکه آیا آمارها رضایت مردم از وضعیت اقتصادی آن دوره را تأیید میکنند یا خیر. ایران در دههای که در مرزها با دشمن متجاوز درگیر بود، در حوزه اقتصاد با کاهش درآمدهای نفتی، بیکاری ۱۴ درصدی نیروی کار، رشد و گسترش مالکیت دولت در نهادهای اقتصادی، رشد سریع کسری بودجه دولت، افزایش شدید نقدینگی به همراه رشد شتابان جمعیت دستوپنجه نرم میکرد. در زمان جنگ تحمیلی برآیند تفکرات اقتصادی حاکم، طرفدار سیاستهای سهمیهبندی، تثبیت قیمت و کوپنی شدن اقتصاد بود که البته پیش از جنگ آغاز شده بودند.
آمارهای بررسی شده در این گزارش نشان میدهد با همه اقدامات انجام شده توسط سیاستگذاران آن دوره، کشور نتوانسته است در حوزه تولید و رفاه نتایج قابل قبولی کسب کند. برخی معتقدند الگوی مصرفی که در حال حاضر مورد نقد همه است و مردم بیش از مقدار مورد نیازشان، انبار میکنند، یکی از پیامدهای آن دوره است. شاید در دوره جنگ چنین رفتاری طبیعی بوده باشد، اما تداوم آن میتواند به سیاستهای سهمیهبندی ارتباط داشته باشد که بنایش در دوره جنگ ساخته شد.
اولویت آمریکا حمله به ایران نیست
روزنامه شرق در گزارشی با عنوان «اولویت آمریکا حمله به ایران نیست» نوشت: صف دیپلماتهای جمهوری اسلامی که برای تحلیل مسائل سیاست خارجی، مباحث داخلی و خارجی را با هم و از منظری باز میبینند، تقریباً تنک شده است. جوانترها برای پیشگیری از گزند حوادث، آنچنان خود را از سیاست داخلی جدا میکنند که گویی در اتمسفری دیگر هستند. با این حال هنوز دیپلماتهای کارکشتهای هستند که برای تحلیل وضع موجود همه واقعیت را یکجا و در یک صحنه دیده و ترسیم میکنند. محسن امینزاده از این دست است؛ کارکشته و واقعبین، رو به آینده با اطلاع از سابقه و گذشته. این همان چیزی است که دیپلماسی جمهوری اسلامی کم دارد.
امین زاده میگوید: طبعاً دلایلی مثل ورود پهپاد آمریکایی به آسمان ایران و وجود دو پهپاد بیسرنشین و با سرنشین به صورت همزمان در منطقه و ساقطکردن پهپاد بیسرنشین از سوی ایران، در تعلل آمریکا بیتأثیر نبوده است؛ اما مهمتر از این علل باید گفت که: واقعاً اولویت آمریکا حمله به ایران نیست. راهبرد دولت ترامپ زمینگیرکردن ایران بدون جنگ است. در این زمینه نیز از امکانات بینظیری علیه ایران استفاده میکند. آمریکا پس از ساقطشدن پهپاد هم تاکنون همچنان ترجیح داده که همان راهبرد را دنبال کند و از حمله به ایران پرهیز کند. البته چون ممکن است برداشت غلطی ایجاد شود، باید تأکید کرد که این به معنای منتفیشدن خطر حمله آمریکا نیست. مشتاقان زیادی برای حمله آمریکا به ایران وجود دارد. تندروها در آمریکا و اسرائیل، عربستان سعودی و حتی امارات در منطقه مشتاق حمله آمریکا به ایران هستند و امیدوارند که ادامه این روند، منجر به درگیری میان ایران و آمریکا شود. عربستان سعودی و امارات از هر کمکی به صدام برای جنگ با ایران کوتاهی نکردند و بعد از سقوط رژیم صدام در آرزوی درگیری نظامی آمریکا و ایران بودهاند و هستند.
لازم است حجت را برای مردم تمام کنیم
روزنامه همدلی در گزارشی با عنوان «لازم است حجت را برای مردم تمام کنیم» مینویسد: جریان اصلاحات شرایط پیچیدهای را در حال تجربه کردن است. اصلاحطلبان با چه وضعیتی به استقبال انتخابات میروند؟ آیا این طیف گسترده سیاسی میتواند توفیقهای انتخاباتی دهه نود را تکرار کند یا بازهم حاشیهنشینی تحمیلی را متحمل خواهند شد؟ اینها پرسشهایی است که این روزها ذهن اصلاحخواهها و طرفدارانشان را مشغول کرده است.
آذر منصوری عضو برجسته حزب اتحاد ملت با گفتن اینکه «اگر الان به مردم بگوییم این کاندیدای ما مثل لیست ۹۶ است، میگویند خب نتیجه لیست ۹۶ شما چی شد؟ آیا مجلس توانست از عهده مطالبات مردم بربیاید؟ آیا توانست تندورها را مهار کند؟ شما به ما گفتید بیایید و در انتخابات شرکت کنید، اما دوباره آقای ذوالنور، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شد و اتفاقاتی از این دست.»
منصوری همچنان افزود: به نظر من در این انتخابات بهترین فرصت است که حرفهای جدیتر زده شود. با توجه به تجربهای که ما در انتخابات ۹۴ در مواجه با مجلس داشتیم، چون ۱۴۰۰ انتخابات ریاستجمهوری است. هرچیزی راجعبه دولت است را باید در ۱۴۰۰ بزنیم. الان ما راجعبه مجلس میخواهیم صحبت کنیم. ما میدانیم که مشارکت زیر ۵۰ درصد باشد، اصلاحطلبان شانسی برای پیروزی در انتخابات ندارند و این مشارکت بالای ۵۰ درصد علیالقاعده باید تحقق پیدا کند. در این صورت مردم رأی بدهند یا رأی ندهند، که آن هم یک مسئله است ما حجت را تمام کردیم هم با حاکمیت هم با مردم. منتها اصل مسئله این است که اصلاحطلبان در انتخابات مشارکت فعال داشته باشند. مشارکت فعال حداقل حسنی که برای کشور میتواند داشته باشد این است که آگاهی مردم را در انتخابات چند گام به جلو میبرد که این خیلی مهم است. به واسطه حضور اصلاحطلبان در عرصه این جامعه دیگر استبداد را نمیپذیرد، این جامعه دیکتاتوری را نمیپذیرد. این جامعه قائل به حرکت است.
سامان دادن به سیاست داخلی راه مقابله با امریکا
روزنامه ایران در گزارش خود با عنوان «سامان دادن به سیاست داخلی راه مقابله با امریکا» مینویسد: تنها چند روز دیگر به تصمیمگیری تهران درباره اقدام احتمالیاش پیرامون توافق هستهای باقی مانده است، تصمیماتی که ممکن است عرصه تحولات پیرامون اجرای این توافق را دستخوش تغییرات جدی کند. اروپاییها این روزها شتابزده میکوشند سامانه مالی تجارت با تهران را سروسامان دهند تا مانع فروپاشی دستاوردی شوند که به نوعی به اعتبار و حیثیت اتحادیه اروپایی گره خورده است. حسین واله، استاد دانشگاه و دیپلمات پیشین کشورمان در گفتوگو با «ایران» از چشمانداز و پیامدهای تحولات قریبالوقوع برجام سخن گفته است...
واله همچنین در این باره گفت: بازیهای ممکن حریف را باید پیشبینی کرد و مطابق آن بازی کرد. به نظر من، بازی ترامپ وجوه مختلف دارد: جنگ تبلیغاتی- روانی، جنگ اقتصادی، جنگ دیپلماتیک و جنگ نظامی. کانون اصلی بازی تعمیق شکاف ملت –دولت در ایران است. در همه این جبههها امریکا محدودیتهایی دارد. درست است که قوت امریکا در جبهه دیپلماتیک و نظامی از قضا نقطه ضعف آن است. اما باید نقطههای قوت آن را تضعیف و نقطههای ضعفش را تقویت کرد و بالعکس، باید نقطه قوت خودمان را تقویت کنیم. از این منظر، جبهه تبلیغاتی – روانی و جبهه اقتصادی را باید دریابیم. چون در این جبهه، ما ضعف داریم. راه اصولی مبارزه با امریکا از سامان دادن سیاست داخلیمان میگذرد. باید خانه را دوباره مرتب کنیم. برای بی اثر کردن فشارهای اقتصادی، بازسازی روانی و سیاسی جامعه لازم است. برای بی اثر کردن جنگ روانی، به میدان آوردن همگان در سپهر سیاست لازم است. چون بازی حریف واداشتن ایران به تن دادن به خواستهای او از طریق جداکردن حکومت از مردم و شوراندن مردم علیه حکومت و مجبور کردن حکومت به تسلیم برای پیشگیری یا پایان شورش است، دقیقاً باید پادزهر این بازی را به کار گرفت. باید داخل را بازآرایی کرد. نباید در زمینی که ترامپ تعیین کرده، بازی کرد. معلوم نیست ترامپ دور دومی داشته باشد یا نه.
قائم مقام قالیباف، چگونه سر از دادسرای نظامی درآورد؟
روزنامه مردم سالاری در گزارشی با عنوان «قائم مقام قالیباف، چگونه سر از دادسرای نظامی درآورد؟» آورد: قائم مقام محمدباقر قالیباف در شهرداری تهران، همچنان در بازداشت به سر میبرد. این روزها حتی شایعه اعدام شریفی به جرم جاسوسی نیز به گوش رسید؛ شایعهای که در نهایت تکذیب شد. گفته میشود محمدعلی نجفی در دوره شهردار بودنش، ۱۲ گزارش در مورد تخلفات عیسی شریفی و سایر تخلفات در شهرداری تهران در دوران پیش از خود، به مراجع قضائی فرستاده است. حالا محمدعلی نجفی به جرم قتل در زندان به سر میبرد و جزئیات زیادی از پروندهاش منتشر شده؛ اما هنوز مشخص نیست که عیسی شریفی دقیقاً چه جرایمی مرتکب شده و همدستانش چه کسانی بودهاند! عیسی شریفی کیست؟ او که ۱۲ سال قائم مقام قالیباف در شهرداری تهران بود، چه مسیری را پیمود که در نهایت سر از دادسرای نظامی درآورد؟
در خرداد سال ۹۶ بود که نام عیسی شریفی در ابعاد وسیعی در فضای مجازی پخش شد. در آن زمان این ادعا در فضای مجازی مطرح شد که عیسی شریفی بعد از انتخابات سال ۹۶ از کشور فرار کرده و مثل خاوری به کانادا گریخته است. فاطمه دانشور عضو شورای شهر تهران در دوره چهارم در آن زمان در یادداشتی گفت که شریفی از کشور فرار نکرده و برای درمان دخترش که به «سرطان» مبتلا است به خارج از کشور رفته است… عیسی شریفی که قائم مقام شهردار و معاون هماهنگی و امور مناطق شهرداری تهران در دوره شهرداری قالیباف بود، به هر ترتیب به ایران بازگشت و درست چند ماه بعد در شهریور ۹۶، سخنگوی قوه قضائیه تأیید کرد که او بازداشت شده است.
پرونده عیسی شریفی قطعاً یکی از مهمترین پروندههای فساد اقتصادی و احیاناً فساد غیراقتصادی در کشور است؛ اما آنچنان اطلاعات کمی از این پرونده به بیرون درز کرده است که حتی ادعای اتهام جاسوسی در پرونده عیسی شریفی نیز مطرح شده و این ادعا بازتاب وسیعی در فضای مجازی داشته است. بعد از گذشت سه سال از بازداشت عیسی شریفی، حتی عناوین اتهامی وی اعلام رسمی نشده است. علاوه بر این، مشخص نیست که اگر تخلفات عیسی شریفی اقتصادی است، چرا در دادسرای نظامی بررسی میشود؟ دهها سوال در ارتباط با پرونده عیسی شریفی وجود دارد که باید امیدوار بود با صدور کیفرخواست برای وی و برگزاری دادگاه او بهصورت علنی، به این سوالات پاسخ داده شود.
ادامه کوچ روستاییان به حاشیه پرماجرای شهرها
روزنامه توسعه ایرانی در گزارشی با عنوان «ادامه کوچ روستاییان به حاشیه پرماجرای شهرها» نوشت: تا چند سال پیش چیزی حدود ۷۰ درصد جمعیت کشور را روستاییان تشکیل میدادند. حالا اما روستاها از رونق افتادهاند و به جرأت میتوان گفت چیزی از روستاها باقی نمانده جز پدران و مادران سالخوردهای که نه جایی برای کوچ دارند و نه توانی برای ساختن زندگی جدید در شهر.
در سالهای اخیر جمعیت جوان روستاها به دلایل متفاوتی مهاجرت را انتخاب کردند. بسیاری از آنها برای پیدا کردن کار به شهر رفتهاند، عدهای دیگر برای ادامه تحصیل، گروهی در پی آثار خشکسالی و برخی هم برای رفاه خانواده رفتن را بر ماندن ترجیح دادهاند؛ اما چیزی که این میان مشترک است وسوسه شهرنشینی و راحتی زندگی در شهر است؛ نکتهای که میتوان به آن اشاره کرد این است که سیاست شهرنشینی با تمرکز بر چند شهر و تجمیع تمام امکانات در این کلانشهرها باعث شده تا بهطورکل ظرفیت کل روستاها را فراموش کنیم؛ درحالیکه بیشتر شهرنشینان علاقهمند به حضور در روستاهای خود هستند درصورتیکه کار مناسب در آنجا داشته باشند.
بر اساس سرشماری که سال ۹۷ انجام شد، تعداد ساکنان روستاهای ایران نسبت به سال ۹۰ حدود ٧٠٠ هزار نفر کاهش داشته است. یکی از دلایل مهمی که باعث کاهش جمعیت روستاها و مهاجرت آنها به شهرهای بزرگ شود قرار گرفتن تمام امکانات در شهر و کلانشهرهاست و روستاییانی که باید مولد باشند ترجیح میدهند برای زندگی بهتر راهی شهرها شوند.
نظر شما