در گزیده ای از گزارش روزنامه شرق می خوانیم: اخبار وحدت در اصولگرایی اینروزها که هنوز هشت ماه به انتخابات مجلس مانده است، در نوع خود هم عجیب است و هم غریب. نامش را وحدت گذاشتهاند اما هرروز اخبار ضدونقیضی از این وحدت به گوش میرسد. تا اینجای کار هنوز مشخص نیست چه کسانی قرار است باهم وحدت کنند. حضور احمدینژاد و لاریجانی که تا اینجای کار منتفی است. اما درباره جریانهای دیگر هم یک روز حضور قالیباف و جریانش در این شورا تکذیب میشود، یک روز مؤتلفه میگوید در این شورا نیست و روز دیگر هم جامعه روحانیت. اما همه این اخبار ممکن است روز و روزهای بعد به شکلی یا به نقل از یکی تکذیب شود. ا
صولگرایان با توجه به فضای فعلی جامعه و وضعیت مستولی بر دولت و اصلاحطلبی هرکدام در این تصورند که میتوانند بهتنهایی سهم بیشتری از کیک پارلمان ببرند؛ برای همین است که گویا ماجرای وحدت در میانشان به یک شوخی بدل شده یا تعارفی که هیچکدام قرار نیست به آن پایبند بمانند.
همچنین خبر رسیده بود که جامعه روحانیت در شورای وحدت حضور ندارد و سیدرضا تقوی با شرکت در جلسات شورای وحدت بدون هماهنگی با جامعه روحانیت، تلاش دارد خود را وارد سازوکار انتخاباتی شورای وحدتیها کند؛ حضوری که چندان به مذاق اعضای جامعه روحانیت مبارز خوش نیامده است و آنطورکه شنیدهها حکایت میکند، حتی هشدار موحدیکرمانی را هم در پی داشته است و اکثریت قاطع اعضای این تشکل مخالف حضور تقوی در جلسه شورای وحدت بودهاند. اما دیروز غلامرضا مصباحیمقدم، سخنگوی این شورا به خبرآنلاین گفته است: من قاطعانه این موضوع را تکذیب میکنم. آیتالله موحدیکرمانی اولتیماتومی به آقای تقوی ندادهاند.آقای تقوی از شخصیتهای کاملا متعهد و پایبند به همکاری با جامعه روحانیت مبارز هستند و از شخصیتهای برجسته جامعه به حساب میآیند که نیازی به چنین برخوردهایی ندارند. عضو جامعه روحانیت مبارز در پاسخ به این سؤال که اصل برگزاری جلسه را تکذیب میکنید یا اولتیماتومدادن به تقوی را گفته: نیازی به توضیح بیشتر نیست. او نگفته است که دست آخر جامعه روحانیت در شورای وحدت حضور دارد یا نه!
مشخص است که جامعه روحانیت نمیخواهد بدل به عضوی از شورای وحدت شود بلکه تمایل دارد هر سازوکاری که اصولگرایان میچینند به این صورت باشد که جامعه روحانیت در رأس آن قرار گیرد نه ذیل آن. تا جایی که خود مصباحیمقدم چندی قبل از اصرار گروههای اصولگرا به جامعه روحانیت برای بدلشدن به محوریت ائتلاف خبر داده بود اما نگفته بود اگر چنین اصراری وجود دارد، پس چرا اصولگرایان همزمان گعدههایی به نام شورای وحدت یا شورای ائتلاف اصولگرایان یا شاجا تشکیل دادهاند! جامعه روحانیت در چند ماه اخیر شش جلسه با جریانها، احزاب و چهرههای اصولگرا برگزار کرده است. این جریان سال پیش اساسنامه خود را اصلاح کرد و پورمحمدی را بهعنوان رئیس شورای عالی خود برگزید.
شایعات اخیر احتمالا میتواند ناشی از این باشد که سناریوی جامعه روحانیت مورد پذیرش شورای وحدت قرار نگرفته است. مصباحیمقدم بعد از شکست اصولگرایان تهران در انتخابات مجلس فعلی گفته بود که ما هم در جامعه روحانیت میدانستیم که این فهرست رأیآور نیست؛ اما چارهای جز تبعیت از تصمیم ائتلاف نداشتیم. احتمالا جامعه روحانیت نمیخواهد بار دیگر این سناریو برایش تکرار شود.
قالیباف هم که با ایده نواصولگراییاش و تعبیرش از اختلال در رأس جریان اصولگرایی و دعوت از جوانان به ثبتنام حداکثری در انتخابات احتمالا میخواهد با عِده و عُده خودش بیاید. میماند جبهه پایداری که آنهم مانند جامعه روحانیت مباحثی مانند مدل ویژه انتخاباتی و ارائه فهرست جداگانه را زمزمه میکند. مرتضی آقاتهرانی، دبیرکل جبهه پایداری، چندی قبل مدعی شده بود این جبهه بر اساس بررسیها و استفاده از تجارب گذشته خود، با جریانهای انقلابی برای انتخابات مجلس در سال جاری به مدلی برای انتخابات رسیده که این مدل نتایج و اهداف مشخصی در راستای حاکمیت گفتمان ارزشی انقلاب در مجلس و جامعه دارد و این مدل را برای وحدت به شورا ارائه کرده است.
اصراری بر اصولگرایی نداریم
میگویند واضع عبارت اصولگرایی غلامعلی حدادعادل بود که در روزگار جوانهزدن اصلاحطلبی از دل جریان چپ او هم بهدنبال نامی برای جریان راست بود و در برابر آنها که دنبال اصلاحات بودند، گفت ما اصراری بر اصلاح اصول نداریم و نامشان اصولگرا شد. حالا او دیروز گفته است: «احمدینژاد در تمام دوران هشتساله خود حتی یکبار هم نگفت که اصولگراست و از همان اول راه خود را از اصولگرایان جدا کرد و ما هم مدام با وی درگیر بودیم؛ چون از اجرای برخی مصوبات مجلس خودداری میکرد و میگفت من باید تشخیص دهم که کدام مصوبات اجرا شود و کدام اجرا نشود، البته ماهم امروز اصراری بر کلمه اصولگرایی نداریم و مراد ما از این انقلابی عملکردن است». اصولگرایان که سالبهسال در حال تعویض نام برای ائتلافها و جبهههای خود هستند، گویا هر 20 سال یکبار هم نام جریان خود را عوض میکنند؛ راست، اصولگرا، انقلابی. اگرچه حدادعادل توضیح بیشتری درباره شاخصهای انقلابیبودن اصولگرایان نداده است.
نظر شما