۸ شهریور ۱۳۹۸، ۱۱:۴۴
کد خبر: 83457329
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

جوانه های سینمای امروز ایران

تهران-ایرنا- اگرچه شرایط متاخر باعث نارضایتی بسیاری از منتقدان و علاقمندان نسبت به روند کلی سینمای ایران شده است، اما برخی را عقیده بر این است که این فضا راه هایی گشوده است که می توان به حرکت رو به جلوی این عرصه امیدوار بود.

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، روند کلی سینمای ایران به ویژه به دلیل سیطره سینمای کمدی (یا آنچه بعضا کمدی خوانده می شود)، باعث ایجاد نارضایتی ها و حتی ابراز نگرانی هایی نسبت به خالی از محتوا شدن تولیدات سینمایی شده است. مساله ای که بارها و بارها از جانب رسانه های مختلف به آن پرداخته شده و تلاش شده است تا به طرق گوناگون آسیب های این جنس از سینما را آشکار سازند.

در این  میان البته رویکردها و نظراتی از جانب برخی از چهره های فرهنگی و سینماگران مطرح شده که دربردارنده نگاه مثبت به اقدامات صورت گرفته در تولیدات سینمایی است. یکی از این چهره ها «یوسف مرادیان» بازیگر نام آشنای سینما و تلویزیون است که پس از مدتی دوری از فضای کلی سینما به دلیل آنچه خود کمرنگ شدن اصالت سینمای ایران می نامد، با امیدواری نسبت به تغییر رویه ها بار دیگر به این فضا بازگشته است.

مرادیان (متولد ۱۳۴۹) از جمله بازیگران درخشان و برجسته دهه هفتاد در سینمای ایران است؛ یعنی همان روزهایی که فیلم «دوستان» (تولید ۱۳۷۸) بر پرده سینماها خوش درخشید و توجه بسیاری به این بازیگر جوان در آن روزها معطوف شد؛ توجهاتی که البته در سایه مقایسه چهره و بازی او با یکی از بازیگران مشهور سینمای قبل از انقلاب حواشی متعددی را ایجاد کرد.

نگاهی به کارنامه مرادیان و اسامی فیلم های  خاطره انگیزی چون دوستان (۱۳۷۸)، شبهای تهران (۱۳۷۹)، «غزل ۱۳۸۰) و سریال های برجسته ای چون مردان آنجلس (۱۳۷۵)، کلانتر ۳ (۱۳۸۸)، کارگاه علوی ۲ (۱۳۸۸)، و از یادها رفته (۱۳۹۸)، نشان از گزیده کاری و دقت این هنرپیشه قدیمی در انتخاب آثار است.

آنچه در ادامه می آید گفت وگوی پژوهشگر ایرنا با یوسف مرادیان و به بهانه ۲۱ شهریور روز ملی سینما است.

جوانه های امروز سینمای ایرن

مرادیان در ابتدای صحبت و ضمن امیدواری از جریان سینمای امروز ایران بیان داشت: فکر می کنم در سال های اخیر سینما در حال پیدا کردن ظرفیت ها و جایگاه خودش است. من جزو نسلی هستم که آغاز فعالیت سینمایی ام در دهه ۷۰ بود و در آن زمان ما سینمای بدنه و سینمای اصلی و بازیگرانی از این جنس را هم داشتیم. متاسفانه سینما از اوایل دهه هشتاد به سمتی رفت که صرفا کارهای طنز و کمدی برجسته شوند (البته کمدی و طنز خطاب کردن آن سینما، بسیار محترمانه تر از چیزی است که در جریان بود؛ چرا که قرار بود به هر بها و بهانه ای حتی اگر شده با توهین، مخاطب را بخندانند) طبیعتا این جریان، برای آدم های هم نسل من و من فاصله ای را با سینما ایجاد کرد، چون تمایلی نداشتم که با آن جنس از سینما کار کنم. البته بعضی از همکاران من رفتند و کار کردند و توانستند در آن فضا باشند اما شخصی چون من به این دلیل که سینمای خاص خودم را دوست دارم، از این فضا فاصله گرفت.  

وی افزود: فکر می کنم در سال های اخیر دوباره شاهد بازگشت به آن جایگاهی که همه دوستش دارند و به آن اصلتی که سینمای ما باید داشته باشد، هستیم. در کنار این فضا البته حتما کارهایی چون کمدی و طنز تولید خواهد شد که آنها هم مخاطبین خودشان را دارند.

سینمایی که در دهه ۸۰ به حاشیه رفت

بازیگر فیلم های ماهورا (۱۳۹۵)، متروپل (۱۳۹۲)، یاسین (۱۳۹۲) و رویای سینما (۱۳۹۰) در دهه نود، در پاسخ به این سوال که آیا علت کمرنگ شدن حضورش در عرصه بازیگری را منحرف شدن جریان غالب سینمای دهه هشتاد به سمت نوعی از کمدی می داند، تصریح کرد: فکر می کنم همه بر این عقیده باشند که این اتفاق واقعا در دهه هشتاد در افتاد و سینمای ما بدل به فضایی در انحصار چند بازیگر تلویزیونی شده بود که از کارهای طنز تلویزیون آمده بودند و سینما در دستان این عزیزان بود. آن زمان مخاطب این را می خواست و همه تهیه کنندگان هم طبیعتا به آن سمت تمایل پیدا کرده بودند، چرا که تنها گیشه مهم بود و نه موضوع دیگری.

من درتمام این سال ها آهسته و پیوسته فعالیت داشتم؛ یعنی از آغاز کارم سعی کردم گزیده کار کنم. کارهایی که در تلویزیون بیشتر انجام دادم الف و ویژه بودند و در سینما هم با بسیاری از بزرگان و عزیزان کار کردم با آقایان شاپور غریب، علی شاه حاتمی، استادم مسعود کیمیایی و بسیاری از آدم های برجسته دیگر؛ اما این اواخر احساس می کردم حداقل به عنوان یک بازیگر، به این جنس از سینما تمایلی ندارم. احساس می کنم قرار نیست همه در همه زمینه ای کار کنند و اتفاقا قرار است در هر ژانری، بازیگران خاص خودش را داشته باشیم که هرکدام از این بازیگران در سر جای خودشان کار کنند. به همین دلیل تلاش کردم تا گزیده کار کنم؛ و امروز هم همین است یعنی اگر کار خوبی به من پیشنهاد نشود قبول نخواهم کرد و کارهایی که احساس می کنم چیزی برای من نخواهند داشت را انجام نمی دهم؛ به جرئت می گویم که جزو آن دسته نخواهم بود که به صرف دستمزد کاری را انجام بدهم.

رسالت منتقدان این است که بسیار ریزبینانه و در خور کلمه منتقد، بسیار دقیق تر و حتی بعضا با نوعی فشار به مسائل نگاه کنند. من به نگاه این عزیزان احترام می گذارم ولی به عنوان یکی از بچه هایی که در این سینما وارد سومین دهه فعالیت ام شده ام، همیشه تلاش کرده ام تا از هرگونه حاشیه و ماجرایی فاصله بگیرم؛ چنانچه در دهه هفتاد به دلیل مقایسه من با محمدعلی فردین، حرف و حدیث و هجمه های متعددی شکل گرفت و البته می شد از این جریان مصادره به نفع مطلوب هم کرد ولی من همیشه سعی کرده ام در سکوت خبری، رو به جلو حرکت کنم.

در مورد این ماجرا یعنی شکل گیری یک سینمای دیگر که دیگر کمدی نیست (حالا درام یا اجتماعی یا هرچیز دیگری که اسم آن باشد) اصل حرف من این است که بالاخره باید  از جایی شروع کرد. از نظر من این جریان و این حرکت آغاز شده است و حالا می خواهد توسط دوست عزیزم آقای فرهادی شروع شده باشد یا سعید روستایی ولی مطمئنا یک تعدادی از بچه های نسل جدید، بازیگران و کارگردانان را به این سمت سوق خواهند داد که ما به جز این سینمای مرسوم، سینمای دیگری هم داریم که می شود در آن فعالیت کرد.

وی افزود: من حتی دوست دارم که سینمای اکشن ما به فعالیت اش برگردد و در اندازه های خودش کار کند و فیلم بسازد. ما به همه این ژانرها نیاز داریم. من مخالفتی با فضای کمدی ای که رخ داده ندارم ولی می گویم آن نمی تواند همه سینما باشد؛ یعنی همه تهیه کنندگان ما نباید صرفا به دنبال چیزی باشند که پول در آن است و دائما حساب کنند که اگر این را بسازند مثلا فروش ۲۰ میلیاردی دارند ولی اگر فلان کار را بسازم ممکن است سود نکنم و این محاسبه مبنای کارهایشان باشد.

می شود به جای این که جریان فیلم های اجتماعی را ترور کرد و مدام زیر تیغ برد، کمی به آن پر و بال و فرصت داد تا حالا که این جریان آغاز شده است، بتواند خودش و راهش را پیدا کند و هم بتواند سینمای ما را به سمتی ببرد که از این دنیای تک بعدی بیرون بیاید.

جریانی که می شود به آن امید بست

مرادیان در تاکید بر نواقص و آسیب های آنچه سینمای کمدی نامیده می شود، خاطر نشان کرد:آن سینما، سخیف و تبدیل به سینمای متلک شده است؛ آن قدر هرچه آنچه که داشتند را خرج کرده اند و به تصویر کشیده اند، امروز به برخی مسائلی روی آورده اند که اگر خانواده ای کودکی خردسال دارد، به نظرم اصلا صلاح نیست که آن را به سالن سینما ببرد و اجازه دهد آن بچه بسیاری از آن ادبیات ها را بشنود؛ حتی در قالب طنز و شوخی و خنده چرا که این سینما مواد و متریال ساخت کم آورده و به سمت دیگری منحرف شده است و این خوب نیست. به همین دلیل اسم آن کمدی باشد یا طنز یا هرچیز دیگر اما خروجی اش درست نیست.

ما کارهایی چون مارمولک و چند کار دیگر را داشته ایم که واقعا در زمان خودشان دوست داشتنی، جالب و سرگرم کننده بوده اند؛ اما بعد از آن من به عنوان یک تماشاچی، خیلی نتوانسته ام که از کارهایی که می بینم راضی باشم. به همین دلیل امیدوارم که نسبت به سینمای دیگری که امروز سربرآورده، سخت گیری هایمان را کمتر کنیم و بیشتر به آن بها بدهیم.

وی افزود: من فیلم «شبی که ماه کامل شد» را در جشنواره دیدم. از صمیم قلب همان جا به کارگردان این فیلم تبریک گفتم که به عنوان یک خانم توانسته است در آن فضاها و لوکیشن ها (خود ما کار کرده ایم و غالبا هم در شرایط سخت هم کار کرده ایم-اکثر کارهای خود من در شرایط سخت ساخته و فیلمبرداری شده است؛ از کارهای تاریخی گرفته تا دفاع مقدس) فیلم بسازد؛ در نتیجه می دانم که عوامل و عزیزان تولید کننده این فیلم، چقدر روزهای سختی را پشت سر گذاشته اند. این که کارگردان فیلم به عنوان یک خانم، آنقدر از خودش قدرت و توانایی نشان داده است که توانسته است در چنین شرایط و ابعادی، با گروهش چنین اثری را بسازد جای تقدیر دارد.

در نتیجه همه این اتفاقات خوب و زیبا و حرکت رو به جلو است؛ و ما اگر شمشیر دست بگیریم و مدام بخواهیم این ها را قلع و قمع، نکوهش، سرزنش و بایکوت کنیم باید به همان سینمای کمدی بسنده کنیم که در آن هم تهیه کننده و هم سرمایه گذار راضی هستند و همان تک بعد برایشان کافی است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha