محرم مانند منشوری است که معانی و تعابیر عرفانی، مذهبی و آیینی فراوانی را در بطن خود حمل می کند. هر چند فصل مهمی از دهه نخست این ماه به تعزیت شیعیان در رثای شهادت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و یاران باوفایش باز میگردد؛ اما آنچه که طی این ماه و ماه صفر بر پیروان ائمه اطهار (ع) و رسول دین هدایتگر اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) میگذرد به بازتاب اندیشه در راستای برقراری نهضت و قیام اباعبدالله الحسین استوار است.
چرایی اندیشیدن به قیام اباعبدالله
کیست که بتواند انکار کند که شکلگیری یک حرکت و جریان؛ در نهایت تبدیل شدن آن جریان به نهضت و قیامی در راستای حق طلبی مردی از سلاله پاکان که نوای آشنایش در هل من ناصر ینصرنی امام حسین(ع) نهفته است؛ به تدقیق، اندیشه و تامل برای درک موجودیت آن بزرگ و سببیت نهضت و قیامش نیاز نداد.
به همین سبب است که تمامی مسلمانان و به ویژه شیعیان در مواجهه با ایام و مناسبت های خاص که هر یک به سهم خود فصل مهمی از تاریخ اسلام را رقم زده اند؛ در کنار برگزاری آیین ها، مناسک و سنن آشنای شان فصل مهمی از رفتار خود را بر اندیشه و تامل در راستای شکل گیری چنین مفاهیمی استوار می کنند.
در حقیقت فصل اصلی مواجهه اهل اندیشه و تامل در همراهی با مناسبت هایی چون ماه محرم و قیام حضرت امام حسین(ع) در کربلا و جریان سازی نهضت عاشورا از سال ۶۱ هجری قمری تا به امروز توسط اندیشمندان، محققان و پژوهشگران به رشته تحریر در آمده است. شاهد این مدعا آنکه همواره گفته شده است که در بازخوانی روایت و کشف حقیقت ماجرای نهضت عاشورا، مقتل ها مهمترین اسناد ماندگار حماسه سازی امام حسین(ع) و یاران باوفایش هستند.
دو مقتل متقن اهل تشیع
در سده ها و سالیان دور گذشته به سبب آنکه مساله دانش و سواد در مواجهه با آثار مکتوب به شکل امروزی میان تمامی مردم فراگیر نبود، علمای شیعه و محققان اصول فقهی فصل مهمی از کار پژوهش و تحقیق را بر عهده داشتند و عصاره و چکیده پژوهش های خود را با زبانی ساده در اختیار مردم قرار می دادند.
به همین سبب است که در مواجهه با مقتل های قابل اعتنا و اعتماد در جریان چیستی و ماهیت شکلگیری نهضت قیام عاشورا و دیگر موارد تاریخ صدر اسلام همواره با آثاری بنیادین از نگاه مفهومی - محتوایی و البته ثقیل و سنگین در زبان روایت مواجه هستیم.
دو مقتلی که اهل تشیع بر آنها به سبب روایت تحریف نشده و وجود کمترین خطا در بازتاب حقیقت عاشورا تاکید می کنند نخست مقتل «لُهوف» سید ابن طاووس و دیگری مقتل «نفس المهموم» اثر شیخ عباس قمی است. هر دوی این آثار به اعتنا و اعتقاد بسیاری از علما و فقهای شیعه دو مقتل ماندگار از سیر تطور حوادث و اتفاقاتی است که در سال ۶۰ و ۶۱ هجری قمری بر امام حسین(ع) و یاران باوفایش گذشت.
اما عموم مخاطبان حتی در زمان حال که فراگیری علم، سواد و دانش در همراهی با آثار میان عموم مردم فراگیر شده است نیز در مقایسه با ادبیات زبان ادبی این مقاتل و درک مفاهیم آن با فراز و فرودهای متعددی مواجه هستند.
همین مهم بود که سبب شد تا یاسین حجازی منتقد ادبی، نویسنده و پژوهشگر متون دینی با بازخوانی مقتل نفس المهموم، روایت ادبی و زبان سنگین این مقتلِ راوی حادثه عاشورا را به شکل روان، ساده و مختص عموم مخاطبان در قامت «کتاب آه» قلمی کند.
کتاب آه؛ مقتلی برای اهالی امروز است
مقتل معتبر نفس المهموم به همت شیخ عباس قمی قریب به شش دهه گذشته به زبان فارسی برگردانده شده و همین عامل باعث شده است که ترجمه فارسی این اثر نیز در مواجهه با عموم مخاطبان به دلیل ادبیات سنگین و ثقیل آن برای ارتباط گیری سخت باشد.
اما جایگاه اهمیت و ارزش مقتل ها به گونه ای است که همواره عموم علاقهمندان برای درک و بازیافت حقیقت قیام اباعبدالله و نهضت عاشورا مهمترین مراجع و منابع خود را در پی همراهی با مقتل ها جستجو می کنند.
کتاب آه به قول یاسین حجازی نویسنده کتاب؛ مقتلی برای اهالی امروز است. در حقیقت یاسین حجازی در مواجهه با متن چند پاره، متکثر و گاه روایت زمانی متخلل مقتل نفس المهموم؛ تلاش کرده است تا با چینش دقیق روایت های درهم تنیده آن مقتل برای مخاطب امروزی، خط سیر داستانی از مرگ معاویه تا وقایع بعد از عاشورا در طی بازه زمانی مشخص از بیعت مردم با یزید بن معاویه تا بازگشت خاندان حسین بن علی(ع) به شهر مدینه را به مخاطب ارائه کند.
کتاب آه حاصل بازخوانی و ویرایش مقتل نفس المهموم است کتابی که اغلب نقل های صحیح و مقاتل و کتب تاریخ را در خود گرد آورده و جز به جز حادثه شهادت حسین بن علی (ع) را از ۶ ماه پیشتر تا روز حادثه عاشورای حسینی ثبت کرده است.
برجسته ترین دلیل ناشناخته ماندن نفس المهموم
حجازی در مقدمه این کتاب و در معرفی آن برای مخاطبان این گونه آورده است که: «من در این بازخوانی، خط حادثه را پررنگ کردم و به ترتیب و توالی وقوع حادثهها دقت کردم و گشتم آدمهایی را که اسمشان در اول حادثه یک چیز بود و در اثنای حادثه یک چیز و در انتها یک چیز دیگر، یکی کردم و نقل های پراکنده در جای جای کتاب را تجمیع کردم و رد نقلهایی را که با هم نمیخوانند، در کتابهای دیگر گرفتم تا نقل معقولتر و مشهودتر را بیاورم و تاریخها را همخوان کردم.
کتابهایی که برای دادن یک تصویر یا چندخط از یک نامه، کلی سلسله اسناد و توضیح و تحلیل و تعلیقه برای خواننده ردیف میکنند، علاوه بر اینکه به خواننده اجازه نمیدهد، تصویرسازی ذهنی کاملی داشته باشد، بعضی اوقات حتی خواننده حوصله نمیکند که تا انتها آنها را بخواند.
بر همین اساس است که معمولا کتابهایی مانند «نفس المهموم» قیافههایی خشک و جدی داشتهاند و مفروض خوانندگان این بوده که وصالی سخت و کند و دیر میدهند و ناخودآگاه ترسیدهاند از این که سراغشان بروند. این شاید برجسته ترین دلیل ناشناخته ماندن کتابهایی نظیر نفس المهموم است.
دلایل توفیق کتاب آه
اما چرا کتاب آه در میان مجلدهای فراوان در راستای روایت تاریخی عاشورا که بسیاری از آنها آبشخور اصلی خود را از دو مقتل لهوف و نفس المهموم وام گرفتهاند در طی بازه کمتر از ۱۰ سال از انتشارش توانسته تیراژ یکصد هزار نسخه ای را در دو شکل کتاب کاغذی و الکترونیک به خود اختصاص دهد. این خود پرسشی است که برای پاسخ دادن به آن باید سراغ منتقدان ادبی رفت.
ابراهیم اکبری دیزگاه از منتقدان برجسته ادبی کشورمان که فصل مهمی از پژوهش های خود را در حوزه کتاب های مذهبی خاصه آثار مرتبط با واقعه و قیام عاشورا و نهضت حسینی قرار داده است درباره جایگاه و اهمیت جریانسازی کتاب آه در میان تمامی آثاری که سرچشمه و آبشخور اصلی خود در مسیر تالیف را به مقاتل نزدیک دانسته اند در گفت وگو با ایرنا میگوید: یکی از مهمترین ویژگیهای مطرح شده توسط یاسین حجازی در کتاب آه، متضمن این مساله است که سبک نوشتاری و روایات کوتاه او از اتفاق ها، تصاویر، برشها و یا دیالوگهایی که در روایت اصلی مقتل نفس المهموم آمده است برای هر مخاطبی جذاب است.
وی با تاکید بر آنکه این جذابیت به پررنگ کردن خط قصه داستان باز می گردد می افزاید: هر چند باید تاکید کنیم که یاسین حجازی در کتاب آه، دنبال قصه گویی نیست. اما کلاژ و مونتاژی که از اتفاقات و حوادث مقتل اصلی یعنی نفس المهموم وام گرفته و آنرا در قالب یک خط سیر طبیعی با روایت نگاه منطق داستانی برای مخاطب بازتاب داده است این کتاب را برای تمامی مخاطبان تا این حد جذاب کرده است. در حقیقت همین عامل سبب شده که مخاطب به محض گرفتن این اثر در دست خود تمایلی برای بستن و بر زمین گذاشتن آن نداشته باشد.
این منتقد ادبی یادآور می شود: دومین دلیلی که باعث اهمیت کتاب می شود به این اصل باز می گردد که یاسین حجازی در روایت این کتاب از تکنیک قطعه نویسی شده استفاده کرده است. در حقیقت قطعه نویسی شده فرمی است که کمتر در ادبیات فارسی مورد توجه قرار گرفته است؛ اما در قالب ادبیات غرب و رواج فراوانی دارد و جا افتاده است.
به گفته اکبری دیزگاه؛ اهمیت دیگر قطعه نویسی آن است که مخاطب در مواجهه با چنین کتاب هایی می تواند آنرا از هر صفحه ای میخواهد آغاز کند و الزامی ندارد که حتماً این کتاب را از صفحه نخست باز کند و مطالعه کند. در حقیقت ویژگی مهم قطعه نویسی باعث میشود که مخاطب در مواجهه با کتاب با قطعه های کوتاه روایتی که هر یک ساختاری قانونمند در روایت داستانی یعنی نقطه شروع، میانه، بزنگاه، نقطه اوج اخلاقی و پایان دارد را مورد مطالعه قرار دهد.
این منتقد ادبی با اشاره به آنکه همچنین سومین نکته که باعث برجسته شدن کتاب در میان کتابهای مختلف نوشته شده با استناد به مقتل های معروف اهل تشیع شده است به بازتاب زبان تصویری در قالب ادبیات مکتوب بازمی گردد، خاطرنشان می کند: همچنین نویسنده در پرداخت به جزئیات زبانی و بازتاب روایت ذهنی تمامی شخصیت ها و افراد موجود در این اثر، به گونهای که اتفاق را برای مخاطبش تصویر می کند، اقبال عموم مخاطبان را با خود به همراه داشته است.
تلاش برای خواندن کتابی کمترشناخته شده
یاسین حجازی خود درباره این کتاب و ویژگی هایی که باعث شد او کتاب را به رشته تحریر درآورد این گونه آورده است که: «کتاب آه حاصل بازخوانی کتاب نفس المهموم است. کتاب آه برگرفته از حدیث امام جعفر صادق (ع) است که در ابتدای کتاب نفس المهموم ذکر شده است. وقتی با نفس المهموم آشنا شدم متوجه شدم که چقدر این نثر شیوا است. مثل گفتن داستان؛ داستانی که مطمئنم سراسر حقیقت است.
من در این کتاب تحلیل ها، حاشیه نویسی و توضیحات یا همه آنچه که کتاب را از پیشینه روایی داستانی دور می کند، کنار گذاشتم و به اصل قصه پرداختم. من در کتاب آه به حوادث بعد از خروج امام از مدینه پرداختم و کوشیدم خط حادثه را پررنگ کنم. در این کتاب همه تصاویر، نامه ها و خطبه ها را بیرون آوردم تا باعث شوم یک کتاب ناشناخته شاید خوانده شود. کتاب آه سرشار از ایماژ و دیالوگ است که طبیعتا ًاین عناصر دراماتیک جوهره داستان را تقویت می کند. بخاطر همین شباهت زیادی به رمان دارد.
وی در پایان افزود: در آخر کتاب هم نقشه ای وجود دارد که شامل همه مکان هایی ست که نامی از آن در کتاب برده شده است. نیز دارای واژه نامه ای از کلمات دشوار کتاب و معنای آن است.»
اگر بر من رحم نمیکنید، بر این طفل ترحم کنید
در پایان این نوشتار برای آشنایی بیشتر با قلم، زاویه نگاه و روایت کتاب آه؛ یکی از روایت های آنرا مرور می کنیم:
«صدای زنان به شیون بلند شد. حسین روی بگردانید. صدای طفلی شنید که از تشنگی می گرید، طفلی از آنِ خویش بود. شیرخواری بود، نامش عبدالله. او را بگرفت و گفت: ای مردم! اگر بر من رحم نمیکنید، بر این طفل ترحم کنید.
حرمله ابن کاهلِ اسدی تیری بیفکند که در گلوی طفل آمد و او را ذبح کرد. حسین بگریست و میگفت: خدایا! حکم کن میانِ ما و این مردمی که ما را خواندند تا یاری کنند، آنگاه ما را کشتند.
دو دست زیر گلوی او گرفت و چون پر شد، به آسمان پاشید و گفت: چون چشمِ خدا میبیند، آنچه بر من آمد سهل باشد. و خون او بر زمین ریخت و گفت: ای پروردگار! اگر نصرت را از آسمان بر ما بستهای، پس بهتر از آن نصیب ما کن و از این ستمکاران انتقام ما را بگیر.
از اسب به زیر آمد و با غلاف شمشیر قبری کند و طفل را به خون بیاغشت و دفن کرد».
از امین خرمی
نظر شما