نشریه فارین فارز نوشت، گرچه مذاکرات آمریکا و طالبان طرفدارانی دارد که آن را گام نخست و لازم برای دستیابی به هرگونه توافقی بین افغان ها و خاتمه دادن به جنگ می دانند و آن را به وضعیت موجود و خونبار افغانستان ترجیح می دهند، منتقدانی هم دارد که نگران قربانی شدن متحدان افغانستان واشنگتن، اعتماد نسنجیده به یک گروه تندرو و فراهم کردن پوششی برای خروج سربازانی است که ترامپ صرفنظر از منطق دیپلماتیک یا نظامی خواستار آن است.
البته باید گفت، در نهایت، این توافقنامه امضا شده بین آمریکا و طالبان نیست که تعیین کننده آینده افغانستان باشد، بلکه مذاکرات با طالبان، دولت افغان و سایر احزاب و گروه های افغان بسیار مهم تر است و انتظار می رود این مذاکرات، اندکی پس از اعلام امضای توافقنامه بین آمریکا و طالبان شروع شود.
به گزارش روز شنبه فارین افرز ؛ مهم ترین امتیازی که "زلمی خلیلزاد"، نماینده ویژه آمریکا در مذاکرات صلح با طالبان، از این گروه گرفت، قول این تندورها برای حمایت نکردن از تروریست ها نبود بلکه، جلب موافقت این گروه برای مذاکره با سایر افغان هایی است که با مشروط کردن مذاکرات به ارایه جدول زمانی خروج نیروهای آمریکا، سال ها از گفت وگو سرباز زدند. درواقع، خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان منوط به تداوم این مذاکرات بر اساس حسن نیت است.
این نشریه آمریکایی، از ترسیم دوره انتقالی که به جنگ در افغانستان پایان دهد و طالبان را وارد نظام سیاسی این کشور کند، به عنوان رسالت اولیه مذاکرات بین افغانی یاد و تاکید کرد، احزاب افغانستان باید از همان بدو شروع به سه مساله انتخابات ریاست جمهوری پیش رو، سازوکار دقیق ورود طالبان به نظام سیاسی و آتش بس توجه داشته باشند.
با وجود اختلاف نظرهایی که بر سر برگزاری انتخابات ریاست جمهوری افغانستان وجود دارد، چه این انتخابات برگزار بشود یا نشود، افغان ها باید درباره فرایند انتقال طالبان به سیاست های حاکم گفت وگو کنند.
در حالی که "اشرف غنی"، رئیس جمهوری افغانستان، می خواهد دولت فعلی این کشور، مسوولیت دوره انتقالی را به عهده داشته باشد، طالبان و بسیاری از رقبای غنی خواستار تشکیل دولت موقت جدید هستند. به هر روی، افغان ها باید پست ها و سمت هایی که به روی طالبان گشوده خواهد شد، مشخص کنند. مذاکره کنندگان باید بر سر وظایف اصلی دولت موقت، به عنوان مثال، بازنگری در قانون اساسی، ارایه
برنامه ای برای همگرایی پیکارگران با جامعه و اصلاح تشکیلات نیروهای امنیتی، به توافق برسند.
علاوه بر این، رهبران طالبان باید بر سر چگونگی و زمان پایان اختیارات دولت موقت و انحلال آن، خواه از طریق انتخابات و یا کنفرانس ملی، به توافق برسند.
هدف اصلی رهبران غیرطالبانی افغانستان از مذاکره، اعلام آتش بسی پایدار است. طالبان همانند دیگر شورشیانی که با دولت افغان در جنگند، خشونت را به عنوان اهرم اولیه اعمال فشار محسوب می کنند و در نتیجه، راغب به تعویق آتش بس دائمی تا حل مسایل سیاسی هستند. این به آن معناست که هرچند تقریبا همه افغان ها خواستار خاتمه فوری جنگ هستند و خلیلزاد بر آتش بس به عنوان بخشی از توافقنامه نهایی تاکید کرد، عملا باید تا شروع دوره انتقالی منتظر آتش بس ماند.
مذاکرات بین افغانی علاوه بر مسایل ضروری یاد شده باید شامل مسایل بزرگ تری مانند آینده بلندمدت سیاسی افغانستان و بازسازی آن پس از حدود چهار دهه جنگ داخلی باشد. حل این مسایل مستلزم صرف زمان است و رسین به وفاق اولیه درباره آنها برای موفقیت فرایند برقراری صلح لازم و ضروری است.
شکل دولت و حکومتی که در افغانستان بر سر کار خواهد آمد، یکی از مهم ترین مسایل است. طالبان خواستار بازگشت به حکومت ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۰ این گروه است و اگر تصمیم به دادن امتیاز در این مورد بگیرد، ممکن است توازن جدیدی از نهادهای سکولار و مذهبی را پیشنهاد کند.
پرداختن مذاکرات بین افغانستان یها و توافقنامه حاصل آن باید پیکارگران و زندانیان ناشی از این جنگ چند دهه ای را در مدنظر داشته باشد. درواقع، هیچ توافقنامه ای بدون در نظر گرفتن این مساله، پایدار نخواهد ماند. دولت افغانستان در حال حاضر ده ها هزار زندانی جنگی دارد که بیشتر آنها از اعضای طالبان هستند. این گروه نیز بیش از ۶۰ هزار مرد جنگی دارد. آزاد کردن یا نکردن زندانی ها هر یک چالش های جدی پیش روی افغانستان هستند.
هیچ کس انتظار ندارد مذاکرات بین افغانستانی ها به سرعت به نتیجه برسد اما، مذاکره کنندگان احتمالا قادر به رسیدن به مرحله ای خاص، به عنوان مثال، توافق بر سر سازوکارهای فرایند انتقال و تعیین اصولی برای هدایت مذاکرات آینده به سمت مسایل بلندمدت، هستند.
تحلیل این نشربه در حالی است که ترامپ نه گفتاری بلکه عملا هم ثابت کرده است که انسانی غیرقابل پیشبینی است. وقتی به مذاکره با طالبان روی آورد و به شکل جدی مذاکره کرد و تقریبا به توافقی هم دست یافتند، هیچ کس چنین چیزی را پیشبینی نمیکرد که وی پس از ۹ دور مذاکره و حصول یک توافق «غیرمنتظره»، همه چیز را بر هم زند.
اتفاق هم روزی روی داد که به گفته خود رئیس جمهور آمریکا، اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان و رهبران طالبان قرار بوده شب همان روز عازم آمریکا شوند تا با ترامپ در کمپ دیوید دیدار و گفتوگو و توافقی را هم امضا کنند.
ترامپ دلیل لغو مذاکرات صلح با طالبان را حمله طالبان در کابل و کشته شدن یک نظامی آمریکایی اعلام کرده است؛ اما این دلیلی منطقی به نظر نمیرسد. در طول ماههای گذشته نیز طالبان همپای مذاکرات با آمریکا چنین حملاتی را انجام داده بود و حتی در برخی آنها هم نیروهای آمریکایی کشته شدند؛ به عنوان مثال در نوزدهم فروردین در یک عملیات طالبان در پایگاه هوایی بگرام نه یک نظامی بلکه سه نظامی آمریکایی کشته شدند.
نظر شما