به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ سال پایانی حکومت پهلوی اتفاق هایی در ایران به وقوع پیوست که روند مبارزات مردمی و بسته شدن راههای تعامل رژیم پهلوی با ملت را تسریع بخشید که یکی از نمونه های آن آتش سوزی سینما رکس و تظاهرات نیم میلیونی مردم در عیدفطر همان سال بود. بنابراین شهریور به ماهی تعیین کننده و پرحادثه در تقویم تاریخ مبارزات مردمی تبدیل شد. به این ترتیب که در ۱۳ شهریور تظاهرات و راهپیمایی بزرگی علیه رژیم شکل گرفت که تا ۱۶ شهریور نیز ادامه داشت و عدهای از مردم در راهپیمایی بزرگ این روز فریاد میزدند: فردا صبح در میدان ژاله. به این ترتیب با وجود اعلام حکومت نظامی، دهها هزار نفر از صبح زود به طرف میعادگاه سرازیر شدند و در کمتر از ۲ ساعت تمامی خیابان ژاله تا پشت بهارستان را از جمعیت پر کردند. یگانهایی از عمال پهلوی در میدان و خیابان ژاله (شهدا) مستقر شدند و ساعاتی بعد از آن برخورد شدیدی با مردم داشتند و تلفات سنگینی را به جمعیت وارد کردند. یرواند آبراهامیان تاریخ نگار در این زمینه میگوید: شب، مقامات نظامی تلفات آن روز را جمعاً ۸۷ کشته و ۲۰۵ زخمی اعلام کردند اما مخالفان اعلام کردند که تعداد کشته شدگان به بیش از چهار هزار نفر میرسد و تنها در میدان ژاله ۵۰۰ نفر کشته شدند. امام خمینی(ره) نیز بعد از این رویداد تلخ، بیانیهای صادر و با بازماندگان حادثه ابراز همدردی کردند.
براساس اسناد سازمان اطلاعات و امنیت کشور(ساواک) اعتراض علیه حکومت در ۱۷ شهریور تنها مختص میدان شهدا نبود بلکه تا پایان این روز زد و خودروها در دیگر نقاط شهر وجود داشت و مردم راهنمایی و رانندگی و بعد اداره پست را آتش زدند. در واقع پس از حادثه تلخ ۱۷ شهریور مردم یک هفته به اعتصاب دست زدند و تمامی بازارها و بیشتر اماکن کسب و کار تا ۲۵ شهریور به عنوان اعتراض به این کشتار تعطیل کردند.
باید اذعان کرد این فاجعه بزرگ نه تنها در ایران با واکنش ها و اعتراض های شدیدی همراه بود بلکه در روزنامهها و حتی در رادیو و تلویزیونهای کشورهای اروپایی به صورت مفصل انعکاس یافت و در نشریات آنها از این فاجعه به عنوان جمعه سیاه، سپتامبر سیاه و هشت سپتامبر خونین یاد شد.
همچنین به مناسبت ۱۷ شهریور، راهپیمایی بزرگی در پاریس علیه رژیم پهلوی ترتیب داده شد که تعداد تظاهرکنندگان بیش از ۱۰ هزار تَن بودند. در کشورهای دیگر از جمله در آلمان نیز تعداد زیادی از مردم علیه رژیم، تظاهرات کردند. در لندن هم تعدادی از دانشجویان در برابر محوطه ادارات سازمان ملل به اعتصاب غذا دست زدند.
پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به مناسبت کشتار خونین ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ خورشیدی به بررسی روایت ها و خاطرات افرادی که ناظر کشتار مردم بوده اند، پرداخته است.
کشتار ۱۷ شهریور از نگاه آیت الله محمد رضا مهدوی کنی
براساس اسناد ساواک بسیاری از مردمی که در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ خورشیدی در میدان ژاله حضور داشتند هیچ اطلاعی از مقررات منع آمد و شد به محل راهپیمایی نداشتند زیرا اعلام حکومت نظامی بیموقع و با تأخیر صورت گرفت. نخستین بار ساعت ۶ صبح ۱۷ شهریور، اعلامیه اجرای مقررات حکومت نظامی از رادیو خوانده شد. بر این اساس تنها تعداد اندکی از مردمی که آماده راهپیمایی بودند از این مقررات اطلاع داشتند. به گفته آیت الله مهدوی کنی این تاخیر اطلاع رسانی رژیم پهلوی به خاطر این بود که می خواست زهر چشمی از مردم در این روز برای جلوگیری از تظاهرات بعدی گرفته شود.
وی در بخشی از کتاب خاطرات خود با اشاره به کشتار ۱۷ شهریور می نویسد: جامعه روحانیت از تظاهرات ۱۷ شهریور اطلاعی نداشته و در این مورد اعلامیه رسمی نداد و حتی آیت الله بهشتی هم از این اجتماع در میدان ژاله بی اطلاع بود.
مهدوی کنی معتقد بود: دستگاه پهلوی میخواست از این تظاهرات و اجتماع سوء استفاده کند و زهر چشمی از مردم بگیرد بنابراین بدون اعلام قبلی، به عنوان حکومت نظامی مردم را به رگبار بستند و فکر میکردند که این آخرین حرکتی است که مردم انجام میدهند و با این کار میتوانند مردم را به تسلیم وادار کنند و انقلاب را سرکوب کنند اما این واقعه حرکت خودجوشی بود و در باطن به نفع انقلاب واقع شد.
کشتار ۱۷ شهریور از نگاه خبرنگار روزنامه فیگارو
یکی از خبرنگاران حاضر در میدان شهدا، خبرنگار روزنامه فیگارو بود. وی می گوید که در روز ۱۷ شهریور مردم شعار می دادند که ما شاه نمیخواهیم جمهوری اسلامی می خواهیم، مرگ بر شاه جانی. همچنین در این روز آیتالله نوری از مردم خواست روی زمین بنشینند مردم هم لبیک گفتند اما نظامی ها به مدت ۳۰ ثانیه شروع به تیراندازی به طرف مردم بیدفاع و بیسلاح کردند و این اقدام چه کار آسانی بود، چرا که جنگ نبود، بله یک کشتار دسته جمعی بود. خیابانی که تا دقایقی قبل از انبوه جمعیت سیاه میزد، اکنون پر بود از اجساد، کفشهای خونین، پلاکاردهای پاره و زخمیهایی که کشان کشان خود را به طرف زخمی دیگر میرساندند.
خاطرات ولی الله چه پور از ۱۷ شهریور
ولیالله چهپور در خاطرات خود به نام همراه پیر پاک درباره وقایع ۱۷ شهریور در میدان ژاله تهران میگوید: از ابتدا تا آخرین ساعات ۱۷ شهریور ۱۳۵۷خورشیدی ناظر حوادث آن روز بودم، مردم در میدان شهدا تجمع کردند. در صف جلو خواهران و پشت سر آنها برادران و جوانان پرشور آن زمان به صف ایستاده بودند. وی می گوید: قبل از درگیری ابتدا افسری آمد و گفت: ای مردم! امروز وضع بحرانی است و در خطر هستید، اگر متفرق نشوید برخورد مسلحانه خواهد شد اما مردم شعار دادند که ما نمیرویم و به اعتراضات خود ادامه دادند و همچنان بر جای خود ایستادند.
به هنگام شلیک گلوله مردم چون جان خود را در خطر دیدند به ناگاه از جای خود برخاسته و شروع به دویدن و فرار کردند و چون همه جا جمعیت و راه فرار مسدود بود تعدادی روی هم افتادند و عدهای خود را پرت میکردند و نقش زمین میشدند. کانالهای آب، حاشیه میدان و خیابان هم پناهگاه خوبی بود. سالم و مجروح و شهید در کنار هم دیده میشدند جیغ و فریاد زنها و ناله و استمداد آنها فضا را پر کرده بود.
ولیالله چهپور معتقد است: در روز ۱۷ شهریور به خاطر اینکه در میدان حکومت نظامی برقرار بود امکان کمک به مجروحان وجود نداشت. تنها زمانی که جمعیت متفرق شد، نظامیها با کامیونهای خود به جمعآوری اجساد شهید، مجروحان و به تعقیب برخی که هنوز شعار میدادند، پرداختند و تا مدتها حتی با رفتن نظامیها رعب و وحشت بر آن محله حکم فرما بود.
خاطرات عکاس روزنامه کیهان
عباس ملکی عکاس انقلاب و دفاع مقدس که در ۱۳۵۷ خورشیدی به عنوان عکاس روزنامه کیهان در ۱۷ شهریور در میدان ژاله حضور داشت، می گوید: از میدان ژاله تا میدان خراسان پر از جمعیت بود وقتی به میدان ژاله رسیدم چیزی دیدم که تا به حال در هیچ جا ندیده بودم و آن صحنه این بود که ۲ گروه از مردم و نظامیان روبروی هم سنگر گرفته بودند. نیروهای نظامی روبروی مردم زانو زده و به سمت آنها اسلحه گرفته بودند و در طرف دیگر مردی را دیدم که پیراهن خود را شکافته بود و به نظامیان می گفت تیراندازی کنید.
در ۱۷ شهریور مانند فردی که در رودخانه قرار می گیرد نمی فهمیدم که به کدام طرف می روم اما سعی داشتم وظیفه ام را به خوبی انجام دهم و سه گوشه میدان را کنترل کردم و عکس های آن روز از ماندگارترین عکس ها شد.
خاطره یک جانباز از کشتار ۱۷ شهریور
محمدعلی چهل مردیان یکی از جانبازان واقعه ۱۷شهریور ۱۳۵۷ خورشیدی است، در خصوص چگونگی جانباز شدن خود در این روز می گوید: ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ خورشیدی همراه پدر و برادر بزرگ خود به میدان شهدا رفتم اما نظامیان از پشت برق ژاله سربازها تیراندازی را شروع کردند؛ مردم تیر میخوردند و روی هم میافتادند. ناگهان تیر به قلب پدرم اصابت کرد و بعد هم دست خودم تیر خورد جراحتم به گونهای بود که دستم آویزان شده بود. بعد از این حادثه من ۴۵ درصد جانبازی گرفتم.
خاطره کشتار ۱۷ شهریور از نگاه علی محمد بشارتی
یکی دیگر از مبارزان انقلابی و از شاهدان واقعه ۱۷ شهریور علی محمد بشارتی بود. وی در کتاب خود به نام عبور از شط شب درباره جنایات و کشتار ۱۷ شهریور و تعداد شهدا میگوید: در ۱۷ شهریور تعداد زیادی از جنازهها و افراد مجروح در جوی آب ریخته شده بودند. آمار رسمی که درخصوص تعداد شهدا اعلام کردند خیلی کمتر از تعداد واقعی آنها بود. رژیم پهلوی تعداد شهدا را ۸۹ و تعداد مجروحین را ۲۵۰تَن اعلام کرد. اما من که در بهشت زهرا (س) بودم روی پای یکی از جنازههای شهدا عدد یک هزار و ۷۲۳ را دیدم. معلوم بود که اینها را از یک کانال رسمی، مثلاً ساواک عبور داده و جواز دفن صادر کردهاند و آن شماره هم، شماره مسلسل افرادی بود که از کانال گذشتهاند.
مهدی توکلی؛ مساجد اطراف و بیمارستان ها پر از مجروح بود
مهدی توکلی یکی از شاهدان حاضر در صحنه درگیریهای میدان ژاله در خصوص وقایع این روز گفته است: در میان جمعیت معترض ما ردیف اول نشستیم و دستهایمان را به هم زنجیر کردیم که مردم جلوتر نروند. تصمیم بر آن شد که ۲ رکعت نماز شهادت بخوانیم اما تا خواستیم نماز را شروع کنیم، صدای گلوله بلند شد. به پشت سرم نگاه کردم و دیدم یکی یکی مردم مورد اصابت گلوله قرار میگیرند و میافتند. بنا به گفته توکلی تعداد مجروحان در این روز به حدی زیاد بود که مساجد اطراف و بیمارستان ها پر از مجروح بود.
حجتالاسلام عمید زنجانی؛ مردم و نیروهای مسلح
حجتالاسلام عمید زنجانی از روحانیون مبارز ضمن اشاره به انبوه جمعیت در میدان ژاله می گوید: در آن زمان مردم ترس و واهمهای از نیروهای مسلح که وابسته به رژیم مانده بودند نداشتند و مردم از نخستین ساعات ۱۷ شهریور در میدان ژاله تهران حضور یافتند. دستگاه امنیتی رژیم تمام میدان را اشغال کرده بود. همچنین بالگردهایی که در آسمان آن حوالی مانور میدادند کاملاً صحنه را در کنترل داشتند.
نظر شما