شاید سخنرانی اخیر امانوئل مکرون رئیس جمهوری فرانسه در جمع سفرای این کشور برای تأیید این ادعا که چین امروز به یک قطب غیرقابل انکار در مناسبات بینالمللی بدل شده، کافی باشد. او در ترسیم آینده مناسبات بینالمللی تصریح کرد چین توانسته نظم تک قطبی جهان به رهبری غرب اعم از امریکا و اروپا را تحتالشعاع قرار دهد. به گفته مکرون، چین و امریکا دو قطب تأثیرگذار در روابط جهانی هستند. اما چین کدام مسیر را از ۷۰ سال پیش تا امروز و بخصوص از ۴۰ سال پیش که اصلاحاتی را زیر نظر حزب کمونیست آغاز کرد، طی کرده تا به نقطه امروزی رسیده و یک قطب بلامنازع قدرت جهانی شده است. برنامههای اصلاحی تصمیم سازان در پکن یا آنچه در کشور ما تحت عنوان «الگوی چینی» یاد میشود، چه مختصاتی داشته و بر اساس کدام مؤلفههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و امنیتی استوار بوده است. «چانگ هوا» سفیر چین در ایران در گفتوگوی پیش رو به این سؤالات پاسخ میدهد. او به مناسبت هفتادمین سالگرد تأسیس جمهوری خلق چین میهمان روزنامه ایران بود. نماینده ارشد پکن در تهران درباره همکاریهای دوجانبه چین و ایران و عزم مقامات دو کشور برای توسعه روابط هم سخن گفت. او توضیح میدهد که این روابط در کدام حوزهها ظرفیت توسعه را دارند و مقامات دو کشور چه برنامهها و سندهایی را برای توسعه روابط امضا کرده یا در دستور کار دارند. چانگ هوا همچنین به اشتراکات سیاسی بین ایران و چین اشاره و مواضع پکن در حمایت از برجام و مخالفت با تحمیل تحریمهای امریکا علیه مردم ایران را یادآوری کرد. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
ما در حال حاضر شاهد گمانه زنیهای منفی افکار عمومی کشورهای غربی در مواجهه چین با مباحثی از جمله هنگ کنگ، شین جیانگ، تایوان، حقوق بشر و موارد مشابه هستیم. موضع چین در این موارد چیست؟
طی چند ماه اخیر، معترضین تندرو با عنوان حرکت «ضد تجدیدنظر» اعتراضات رادیکال و خشنی را سازماندهی و انجام داده و به اقدامات خشونتآمیز بیسابقهای دست زدهاند که همه ذکر آن را شنیدهاید، این اقدامات در حال حاضر بهشکل جنایات خشونتآمیز سنگین در حال بروز و ظهور است که به تازگی شکل برخی تحرکات تروریستی را نیز به خود گرفته. این تحرکات در حقیقت به منزله نقض جدی حاکمیت قانون و نظم اجتماعی در منطقه هنگ کنگ است که بهطور جدی امنیت زندگی اهالی این منطقه را با تهدیداتی جدی مواجه کرده و در واقع چالشی سنگین را متوجه روند شکوفایی و ثبات در این منطقه کرده است که باید بر اساس قانون و به طور قاطعانه با آن برخورد شود.
جناب آقای سفیر، من اطلاع دارم که ما در آستانه هفتادمین سالگرد تأسیس جمهوری خلق چین قرار داریم، به همین جهت خدمت شما تبریک عرض میکنم! مطابق اطلاعات من، در طول تاریخ، چین همواره کشوری با استقلال کامل و به لحاظ جمعیت و منابع طبیعی از بزرگترین کشورهای جهان به حساب میآمده است؛ اما در قرون اخیر ما شاهد سیر نزولی در این کشور و تبدیل آن به مجموعه غیرصنعتی بودیم. در حال حاضر میزان تولید ناخالص داخلی چین رقمی بالغ بر ۱۳ هزار میلیارد دلار است و در رتبههای نخست جهانی قرار دارد. اگر ممکن است لطفاً مسیر اقتصادی چین در هفتادمین سالگرد تأسیس جمهوری خلق چین را تشریح کرده و بفرمایید به اعتقاد شما ایران میتواند از تجربیات چین چه درسهایی بیاموزد؟
در ابتدا میخواهم از تبریکات شما به مناسبت سالگرد تأسیس جمهوری خلق چین قدردانی کنم و از این فرصت استفاده کرده و از طریق شما بهترین آرزوهایم را تقدیم ملت بزرگ ایران کنم.
نخستین روز از دهمین ماه میلادی سالجاری، هفتادمین سالگرد تأسیس جمهوری خلق چین است. طی این ۷۰ سال، در سایه هدایت حزب کمونیست چین، کشور ما از یک جامعه بسته که در سراشیبی سقوط قرار داشت به سوی درهای باز گرایش پیدا کرد، از رنجی که بواسطه کمبود مواد غذایی و پوشاک گرفته تا مسائل بهداشتی فراگیر شده بود، به سمت جامعهای نسبتاً مرفه و شکوفا گام برداشت و به آفرینش معجزات مکرر در حوزه تاریخ توسعه انسانی آن هم یکی پس از دیگری اقدام کرد.
چین از وضعیتی اسفبار که در حوزههای مختلف از جمله فقر گریبانش را گرفته بود، مسیر توسعه را تا به امروز طی کرد تا به دومین قدرت اقتصادی، نخستین کشور تولید کننده، اولین کشور بهلحاظ تجارت کالا، دومین مصرفکننده کالا، دومین کشور به لحاظ سرمایهگذاری خارجی و نخستین کشور به جهت ذخایر ارزی در جهان کنونی تبدیل شود. امروز تولید محصولات کشاورزی شاخص در چین به وضوح در بالاترین سطح دنیا قرار دارد و ما توانستهایم کاملترین ساختار مدرن و جامع را در حوزه صنعت محقق کرده و در عین حال در حوزه فناوری و نوآوریها علاوه بر آن در زمینه اجرای برنامههای زیرساختی به دستاوردهای قابل توجه و مشهودی دستیابیم.
با مرور تاریخ معاصر و بررسی تحولات تاریخی، میتوان شاهد این حقیقت بود که قدرتهای سرمایهداری غربی عموماً پیشرفت و توسعه خود را مرهون دو امر استثمار داخلی و غارت خارجی بودهاند. تعداد کمی از کشورهای در حال توسعه نیز البته با طی کردن مسیر سرمایه داری، توانستند رشد سریع اقتصادی را در برهههایی تجربه کنند اما با معضلاتی جدی از جمله دو قطبی شدن جامعه، تضادهای اجتماعی و وخامت اوضاع در حوزههای مختلف مواجه شدند.
۷۰ سال قبل، طی هر دو مسیر یادشده برای چین بهعنوان کشوری که در عرصههای اقتصادی و فرهنگی دچار عقب ماندگی بود، به هیچ وجه هموار نبود. چیزی که احتیاج به آن حس میشد لزوم تغییر در وضعیت فقر و ضعفی بود که کشور را فراگرفته بود، جامعه با سرنوشت غم انگیز فشارهای داخلی و خارجی دست و پنجه نرم میکرد و لزوم احیای مجدد ملی بیش از هر زمانی به چشم میآمد تا کشور به کشوری غنی و مردم به مردمی با آینده روشن و مبارک مبدل شوند، حقیقت این است که هیچ مدل حاضر و آمادهای در کار نبود و باید طرحی نو در انداخته و راهی نو در پیش گرفته میشد و این راه نو همان مسیر سوسیالیسم با ویژگیهای چینی بود.
مسیر سوسیالیسم با ویژگیهای چینی، با هدایت حزب کمونیست چین، منافع ملی را مبنای حرکت خود قرار داده و با تعیین سازندگی اقتصادی بهعنوان هدف مرکزی و پیگیری جدی سیاست اصلاحات و درهای باز، رهاسازی و توسعه در حوزه قدرت تولید جامعه را پیگیری کرده و از رهگذر این رویکرد چارچوبهای سوسیالیسم را مستحکم و بهبود بخشیده است. چین با این نگاه در راستای تحقق گامبهگام رفاه برای تمام اقشار جامعه و ایجاد یک جامعه سوسیالیستی قدرتمند، مردم سالار، با فرهنگ، هماهنگ، مرفه و زیبا اقدام کرده است.
شی جینپینگ، رهبر چین نیز به این موضوع اشاره داشته که چین نه در پی تقلید از الگوهای غربی و وارد کردن آنها بوده و نه بهدنبال صادر کردن الگوهای چینی؛ بر همین اساس چین در پی کپیبرداری کشورهای دیگر از الگوهای داخلیاش نیز نبوده است. ما همواره بر این باور بودهایم که مسیر توسعه هر کشوری باید متناسب با شرایط همان کشور هدفگذاری و تعیین گردد. «الگوی چینی» برای توسعه نیز مسیری است که مردم چین در راه تحقق سوسیالیسم با ویژگیهای چینی و در پی مبارزات و تلاشهای خستگیناپذیرشان در آن گام برداشتهاند. ما اطمینان داریم که در سایه توسعه بیوقفه سوسیالیسم با ویژگیهای چینی، ساختارهای ما روزبهروز پختهتر میشوند و کارآمدی آن روشن تر، به اعتقاد ما بههر میزان که مسیر ما عریضتر و حرکتمان گستردهتر باشد طبعاً تأثیرات روند توسعه در چین بر جهان نیز به همان میزان گسترش خواهد یافت.
مائو زه دونگ، رئیس جمهوری فقید چین در سال ۱۹۷۶ از دنیا رفت و همزمان با بازگشت دنگ شیائو پینگ، اصلاحات اقتصادی به مهمترین رسالت رهبران چین و اصلیترین موضوع مورد توجه آنها مبدل شد. نقطه آغاز اصلاحات روند توسعه اقتصادی چین چه بود؟ در آن ایام و در سایه توسعه اقتصادی چین، کشور چه تغییراتی را تجربه کرد؟ از عمدهترین عواملی که تعدیل اساسی سیاستهای آن روز چین و اصلاحات اقتصادی را در پی داشت به چه مواردی میتوان اشاره کرد؟ سیاست اصلاحات و درهای باز چین بیشتر بر چه مواردی متمرکز بود؟ اصلیترین اهداف توسعه اقتصادی چیست؟ و سیاست اصلاحات و درهای باز در مجموع چه دستاوردهایی را در پی داشته است؟
در روند توسعه چین نو، دو دوره پیش و پس از سیاست اصلاحات و درهای باز وجود دارد، این دو دوره، در واقع دو دوره مرتبط به هم و در عین حال کاملاً متفاوت از یکدیگر هستند، البته هر دو دوره فرآیندی بوده که مردم چین تحت هدایت حزب کمونیست و در مسیر تحقق سوسیالیسم طی کردهاند. اگر نبود سیاست اصلاحات و درهای باز سال ۱۹۷۸، قاعدتاً تحقق هر دو امر اصلاحات و درهای باز نیز در آینده چین متصور نبود و طبعاً روند توسعه در چین نیز دستاوردهای بزرگ امروز را نمیداشت. همزمان، اگر نبود رخداد تأسیس چین جدید در سال ۱۹۴۹ تا در سایه آن روند انقلاب سوسیالیستی و تحقق آن آغاز گردد و ایدههای اساسی در سه حوزه عقیدتی، مادی و ساختاری پیگیری گردد و مجموعهای از تجربیات متناقض بهدست آید، طبعاً تحقق کلیت اصلاحات و درهای باز نیز به سختی قابل تصور میشد.
۴۱ سال قبل، کنگره سراسری حزب کمونیست چین در نشست با تصویب مواردی چون تعیین ساختن اقتصاد بهعنوان هدف مرکزی کشور و عملیاتیسازی سیاست اصلاحات و درهای باز، حرکتی تاریخی در حوزه سیاستگذاری انجام داد و در واقع تحولی اساسی و بنیادین را در چین آغاز کرد و مردم چین نیز با سرلوحه قرار دادن این سیاست اساسی، در حوزه توسعه و اقتصاد کشور صفحات درخشانی را رقم زدند. در نتیجه این تحولات میزان تولید ناخالص داخلی چین از رقم ۳۶۷.۹ میلیارد یوان به ۹۰ تریلیون یوان در سال ۲۰۱۸ افزایش یافته و تقریباً ۱۶درصد اقتصاد جهان را از آن خود کرده است، این در حالی است که چین با متوسط رشد سالانه ۹.۴درصد، جایگاهی بسیار بالاتر از میانگین رشد سالانه فعلی در اقتصاد جهان که رقم ۲.۹درصد است را داراست.
طی ۴۱ سال اخیر، حجم کلی واردات و صادرات کالاهای چینی به میزان ۱۹۸ برابر افزایش یافته و میزان رشد حجم کلی خدمات تجاری در حوزههای واردات و صادرات رشدی ۱۴۷ برابری را تجربه کرده است؛ در همین حال میزان سرمایهگذاری ما در خارج کشور شاهد جهشی از رقم صفر به ۱۰۰ میلیارد دلار بوده و در این فرآیند چین به شریک تجاری بیش از ۱۳۰ کشور جهان تبدیل شده است. در عین حال امروز چین دومین جایگاه در بین کشورهای بزرگ اقتصادی دنیا را از آن خود کرده و در مجموع شاهد جهشی تاریخی در حوزههای قدرت ملی و نفوذ بینالمللی بوده است. از سوی دیگر باید اشاره کنم که در سالهای اخیر، میزان سهم چین در فرآیند رشد اقتصادی جهان، از رقم ۳۰ درصد فراتر رفته و امروز چین در مسیری رو به رشد به یکی از منابع اصلی در رشد اقتصادی جهان و لنگری برای ثبات آن مبدل شده است.
امروز، سوسیالیسم با ویژگیهای چینی به دورانی تازه پا گذاشته و ملت چین در سایه اندیشه سوسیالیسم با ویژگیهای چینی شی جین پینگ در حوزه دوران جدید سوسیالیسم چینی، نه تنها به تعمیق روند اصلاحات و گسترش فرآیند درهای باز مشغول شدهاند، بلکه در راستای تحقق رؤیای چینی بازیابی جهت احیای ملت عظیم چین و مجدانه تلاش و کوشش میکنند.
تعمیق همه جانبه روند اصلاحات نه تنها در حوزه اصلاحات اقتصادی که بهبود اوضاع بازار اقتصاد سوسیالیستی را نیز فراهم میآورد، تعالی ساختار سیاسی سوسیالیسم را نیز در بر دارد، موجب پیشبرد اصلاحات و تعمیق آن در حوزههای فرهنگی میگردد و اصلاحات در نوآوری ساختارهای اجتماعی و زیست محیطی، دفاعی، نظامی و در کل مجموعهای جامع از ساختارهای حزب کمونیست چین را موجب خواهد شد.
با ورود به عصر جدید که ذکر آن رفت، درهای چین هر روز بیش از دیروز بازتر میشود. بهعنوان دومین اقتصاد دنیا، چین آغوش خود را بیش از گذشته باز کرده و از تمام کشورهایی که مایل باشند برای سوار شدن بر قطار سریع السیر توسعه در چین و حضور در این مسیر دعوت میکند، تا از این طریق حمایت خود را از روند جهانی شدن اقتصاد اعلام کرده و ضمن حفاظت از چندجانبهگرایی در عرصه تجارت بینالملل، در حوزه تحقق جهانی با اقتصاد باز ایفای نقش کنند. بهعنوان مثال در سال ۲۰۱۸، چین تدابیر گسترده و عظیمی را در این حوزهها مطرح کرد، از جمله کاهش قابل توجه رقم تعرفههای اقتصادی و در گام بعد گسترش دسترسی به بازارها در فرآیندی گام به گام، سپس گسترش ساختارهای مالی و سرمایهگذاری و تأکید بر تداوم ارائه خدمات آزاد؛ در همین راستا، چین نخستین گردهمایی با محوریت واردات را در سطح کشوری برگزار کرد تا از رهگذر چنین گامی، یکی پس از دیگری خدمات مفید چین آزاد را به جهانیان عرضه کند.
طی ۴۰ سال اخیر، چین همزمان با تأکید همه جانبه بر توسعه اقتصادی، از هویت ملی و مباحث فرهنگی نیز حراست کرده است. چین چگونه توانسته چنین هدفی را محقق کند؟ نخستین رسالت سیاستهای فرهنگی چین و اصلیترین اهداف آن چیست؟ در نظر چینیان، مهمترین ویژگی فرهنگ چینی از چه قرار است؟
اصل هماهنگی در فرهنگ چینی یکی از اصول مهم و والا محسوب میشود. فرهنگ «صلح و هماهنگی» در چین فرهنگی به درازای تاریخ است که بر مبنای آن جهان بینی اتحاد و هماهنگی بین انسان و آسمان مطرح شده، همراهی و همکاری دولتهای مختلف را در فضای خارجی طرح کرده و بر لزوم صلح و آرامش در مناسبات جوامع مختلف با یکدیگر و علاوه بر آن مسأله اخلاق و انسانیت میان انسانها تأکید کرده است. در جریان توسعه بیش از ۵۰۰۰ سال تمدن، ملت چین همواره در جستوجوی صلح و در پی هماهنگی و نوعی هارمونی بودهاند.
بر صدر نشاندن صلح و هماهنگی، با انسانهای دیگر به نیکی رفتار کردن و نخواستن چیزهایی که برای خود نمیخواهیم برای دیگران نیز نخواستن و این موارد همگی از جمله ایده آلهایی بوده که طی سالهای متمادی بین چینیان سینه به سینه منتقل و نهایتاً تا اعماق وجود مردم چین ریشه دوانده است. هماهنگی و هارمونی بین جامعه و طبیعت، بین یک فرد با جامعه نیز از آن مواردی است که به ایده آلهای مردم ما تبدیل شده و در واقع قدرت ملی ما و توانایی نوآوری و ساختنی که در مردم ما وجود دارد نیز بر چنین مبنایی استوار گشته است.
فرهنگ یکی از مبانی مهم توسعه و البته بقای یک ملت محسوب میشود. هر بار که جهشی در حوزه اجتماعی برای انسان رخ میدهد و هر بار که تمدن بشری تعالی مییابد، فرهنگ نیز توسعه و پیشرفتی تاریخی را تجربه میکند. در تاریخ چندین هزار ساله ارتباطات فرهنگی دنیا، ملت چین هیچ گاه بیدلیل همسوی باد نشده، این ملت سالهای سال دشواریهای بیپایانی را تحمل کرده اما همواره ایستاده و به پیش رفته، حرکت کرده و به جلو آمده است، یکی از دلایل بنیادین تداوم چنین حرکتی، شیوه آموزشی و ساختار تربیتی ویژهای است که در پهنه گسترده فرهنگ با عظمت چین موجود بوده و کودکان چینی در حوزههای پرورشی از آن بهرهمند بودهاند و همین مسأله نیز موجب شده که در فرآیند رفت و آمد نسلهای مختلف، قدرت سازگاری و تحمل عظیمی در این ملت وجود داشته باشد.
---
فرهنگ در واقع روح یک کشور و یک ملت است. اگر فرهنگ یک کشور پیشرو باشد، جنبش در آن کشور پیشرو خواهد بود و هر قدر که فرهنگ یک ملت قویتر باشد، آن ملت قدرتمندتر خواهند بود. اگر کشوری یا ملتی خودباوری فرهنگی قابل توجهی نداشته باشند، طبعاً شکوفایی فرهنگی و عظمت پس از آن نیز محقق نخواهد شد، اگر اینها نبودند هیچ گاه ملت چین نیز در پی احیای تاریخیشان بر نمیآمدند. چین بر حرکت خود در مسیر سوسیالیسم با ویژگیهای چینی در حوزه فرهنگ تأکید دارد و از رهگذر همین است که خلاقیت و نوآوری ملی را پیگیری کرده و در نهایت یک قدرت فرهنگی سوسیالیستی را ایجاد کرده است.
دولت مرکزی و ملت چین بهطور قاطع از دستگاه قضایی و نیروهای انتظامی در هنگ کنگ حمایت میکنند تا ضمن اجرای قاطعانه قانون و مقابله با قانون شکنان، مجرمین را بازداشت و به میز محاکمه بکشاند. همزمان با این مسأله، ما شاهد دخالت آشکار در امور داخلی چین و هنگکنگ آن هم با خشونتی عریان از سوی برخی کشورهای غربی هستیم که همچنان در فضای جنگ سرد به سر میبرند و به اندیشههای هژمونیسم و صفر و یک دلخوشند که البته چین در موضعی قاطع نارضایتی و مخالفت شدید با این روند را ابراز کرده است. در حال حاضر ۲۲ سال از الحاق مجدد هنگکنگ به کشور چین میگذرد و تمام این ایام دولت مرکزی چین از چارچوبهای «یک کشور، دو ساختار» و «اداره هنگ کنگ بهدست اهالی هنگ کنگ» حمایت کرده و علاوه بر آن بر اصل درجه بالای خودمختاری سیاسی پایبند بوده و به طور کامل از قانون اساسی مکتوب در این حوزه تبعیت میکند.
حاکمیت قانون، یکی از ارزشهای بنیادینی است که مردم هنگ کنگ همواره به آن افتخار کردهاند و البته همین مسأله هم سنگ بنای شکوفایی و ثبات در این منطقه بوده است. چنین اصلی را نمیتوان براحتی زیرپا گذاشت و در عین حال نیز نمیتوان براحتی اجازه داد که از سوی هیچ نیروی خارجی از بین برود! هنگ کنگ، هنگکنگ چین است و امورات آن نیز بهطور کامل جزئی از مسائل داخلی چین محسوب میشود. من به مقالهای که جناب آقای ظریف، وزیر خارجه ایران در رسانههای چینی به چاپ رساندند توجه داشتم که در آن ضمن حمایت از اصل چین واحد، دستاوردهای سیستم یک کشور دو ساختار مورد ستایش قرار گرفته و بر مخالفت قاطع ایران با دخالتهای خارجی در امور داخلی چین تأکید شده بود. سخنگوی وزارت امور خارجه ایران هم که دخالت و تحریکات امریکا، بریتانیا و دیگر کشورها در مسائل تایوان، هنگ کنگ و مسائل مشابه را محکوم کرده است.
ما بواسطه مواضعی که ذکر آن رفت از ایران قدردانی میکنیم و اطمینان داریم که جامعه جهانی قطعاً ضمن درک شرایط چین در هنگ کنگ، به حمایت از تدابیر و اقدامات دولت مرکزی چین در این رابطه خواهد پرداخت. فردای هنگ کنگ قطعاً بهتر خواهد بود!
مسأله شین جیانگ مسألهای مربوط به حق حاکمیت، امنیت و تمامیت ارضی چین است. درباره موضوع شین جیانگ، دولت و ملت چین بیش از هر فرد دیگری حق سخن گفتن دارند و در این زمینه دخالت هیچ دولت یا طرف خارجی قابل قبول نیست. در مواجهه با تهدیدات واقعی تروریسم و افراطگرایی شین جیانگ در فرآیندی مبتنی بر واقعیات جاری منطقه، بهطور عمیق فرآیند مبارزه با تروریسم را در پیش گرفته و درگیر نبرد با افراطگرایی است. تدابیر جاری در شین جیانگ در حوزه مبارزه با تروریسم، بهطور کامل در چارچوبهای قانونی پیگیری میشود و این فرآیند بهگونهای دقیق منعکسکننده رویه عادلانهای است که در جریان آن ضمن تضمین برنامههای روزمره و مذهبی گروههای مردم، حمایت از حقوق اساسی آنان نیز در دستور کار قرار دارد.
واقعیت این است که شین جیانگ اهمیت زیادی برای اجرای قانون قائل است و در این حوزه با تمرکز بر بهبود شرایط معیشتی مردم، آموزشهای قانونی و تدابیر تبلیغاتی، مطابق با قانون مراکزی برای آموزش مهارتهای تخصصی ایجاد شده که در روند آموزشهای اصولی و مسیر نابودی تروریسم نقش شایانی را ایفا میکنند و تأثیرگذارند. در حال حاضر بیش از دو سال است که در شین جیانگ هیچ گونه عملیات تروریستی رخ نداده، اوضاع اجتماعی شاهد وضعیتی باثبات است و اتحاد قومیتها محقق شده، مردم با آرامش به امورات و کسب و کارشان مشغولاند و تمام اقوام خوشبختی، امنیت و رشدی در ابعاد قابل توجه را احساس میکنند و بر همین اساس هم صمیمانه قدردان ابتکارات و سیاستهای دولت در این حوزه هستند.
چین در حال حاضر از گروههای زیادی از دیپلماتها، رسانهها، متخصصان و دیگر اقشار کشورهای مختلف برای بررسی و مشاهده وضعیت شین جیانگ از نزدیک دعوت کرده تا بیایند و با چشمان خودشان حقایق این منطقه را ببینند. خانم هاشمی، خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران هم یکی از این مدعوین بودند که به شین جیانگ سفر کردند و گزارشی هم با عنوان «تلاشهای دولت چین برای تحقق توسعه در منطقه شین جیانگ» به تحریر در آورده و به طور جزئی به تشریح تلاشهای دولت چین در حوزه توسعه منطقه شین جیانگ، حفظ اتحاد اقوام و تضمین سعادت مردم در این حوزه پرداختند. ما از تمام دوستان خارجی که نگاهی همراه با انصاف و عدالت دارند، دعوت میکنیم که به شین جیانگ سفر کنند و شرایط آنجا را از نزدیک ببینند.
در جهان تنها یک چین وجود دارد، سرزمین اصلی و تایوان هم هر دو از یک ریشه واحد و یک چین هستند، ارتباط این دو ساحلی که در آبها واقع شدهاند، ارتباط میان یک کشور با کشور دیگر نیست و حق حاکمیت و قلمرو سرزمینی چین چیزی نیست که بتوان آن را تقسیم کرد. تایوان و سرزمین اصلی، بخشهایی از یک پیکرهاند که سرنوشت واحدی برایشان رقم خورده و آینده تایوان چیزی جز اتحاد با مام میهن نخواهد بود و رفاه و سعادت هموطنان تایوانی ما نیز به همان روند احیای چین گره خورده است. حمایت از اصل چین واحد، مخالفت با «استقلال تایوان» و تأکید بر توسعه ارتباطات صلحآمیز و تعامل بین دو ساحل و همچنین پیشبرد روند اتحاد با میهن اصلی، مسلماً متناسب و در راستای منافع مشترک هموطنان ما در دو ساحل خواهد بود. پافشاری بر اصل چین واحد، یک هنجار و قاعده شناخته شده و آشنا در عرصه روابط بینالملل است که اجماع جهانی نیز در رابطه با آن وجود دارد و البته مبنا و پیش شرط اساسی برقراری روابط سیاسی چین با هر کشوری را تشکیل میدهد. در خصوص مسأله اختلافات سیاسی دو ساحل که همچنان باقیست، دو طرف باید با نگاهی مسئولیت پذیرانه نسبت به آینده ملت و نسلهای آینده، با تلاشی مشترک روند اتحاد را آغاز کرده و بر مبنای اصل چین واحد مسیر حل این مسأله را طی کنند.
طی هفتاد سالی که از تأسیس چین جدید میگذرد، موضوع حقوق بشر در چین پیشرفتی تاریخی را تجربه کرده است. امروز چین ساختاری کامل را در حمایت از حقوق بشر ایجاد کرده که موجب شده چین به کشوری با پیشرفت سریع در حوزه حقوق بشر تبدیل گردد و در عین حال بالاترین سرعت در حوزه فقرزدایی را محقق کند. از سوی دیگر ساختار یاد شده موجب شده روند تملک افراد بر دارایی و املاکشان به گونهای قابل توجه بهبود پیدا کند، از سوی دیگر شاهد بهبود مداوم وضعیت حقوق بشر در حوزههای قضایی و چارچوبهایی هستیم که در ابعاد قضایی و مطابق قانون حقوق شهروندان را تضمین میکند. حقوق مربوط به آزادی بیان و آزادیهای مذهبی تأمین میشود و از دیگر سو حقوق گروههای مختلف مورد حمایت قرار دارد و در مجموع تعاملی مثبت و گسترده با مجامع بینالمللی در این زمینهها در جریان است. حقیقت این است که چین در حال طی چند ده ساله مسیری است که کشورهای توسعه یافته طی چند صد سال طی کردهاند، امروز ما شاهدیم در چین بهعنوان کشوری با وسعت بیش از ۹.۶ میلیون کیلومتر مربع نه تنها ناآرامی و هراسی وجود ندارد، بلکه از آوارگی و مهاجرتهای اجباری نیز خبری نیست و یک میلیارد و سیصد میلیون نفر با بهرهگیری از آرامش، آزادی با خوشبختی به زندگی خود مشغولند.
میتوان گفت، این روند سریعترین روند پیشرفت در زمینه حقوق بشر در تاریخ جهان است و البته باید به حساب نقشی که چین در حوزه پیشبرد مسائل حقوق بشری جهان ایفا میکند نیز گذاشته شود. در مسأله حقوق بشر، بهترینی وجود ندارد و تنها میتوان به بهتر اشاره داشت. چین هم امیدوار و مایل است که در شرایطی بر مبنای فضایی برابر و با احترام متقابل، ضمن تبادل تجربیات متقابل و مشترک با دیگر کشورها با روشی مسئولانه و سازنده تعاملات خود را با آنها در این زمینه تقویت نموده و در مسیری مشترک گام بردارد. در مواجهه با نقطه نظرات سازنده و صمیمانهای که مطرح میشود، ما با دقت به آنها توجه خواهیم داشت و با نگاهی مثبت و جدی مورد بررسیشان قرار میدهیم. همزمان، مانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه دیگر، ما نیز با سیاسی کردن موضوع حقوق بشر، برخوردهای گزینشی و بهکارگیری استانداردهای دوگانه در این زمینه مخالفیم و علاوه بر این ادعاهای سیاسی، مغرضانه و غیرمنطقی یک اقلیت محدود را با قاطعیت تکذیب و رد میکنیم.
در ایام اخیر، سیاست خارجی چین روز به روز فعالتر میشود، چین یکی از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز هست، در مواجهه با رویکردهای ناعادلانه و غیرمنطقی سیاسی یا اقتصادی، چین چه نقشی را ایفا میکند؟ در واقع چین جایگاه بینالمللی خود را چگونه ارزیابی میکند؟
رئیسجمهوری خلق چین، شی جین پینگ، ارشادات صریحی در خصوص برنامه سیاست خارجی کشور در دوران جدید کشور بیان کرده که خلاصه آن در ۱۰مورد زیر قابل جمعبندی است:
پایبندی در حفاظت از رهبری متمرکز حزب کمونیست چین در سیاست خارجی، پایبندی به رسالت احیای عظیم چین، پایبندی بر پیگیری توسعه مشترک با هدف تحقق و ایجاد ساختار جامعه انسان با آینده مشترک بر مبنای حفظ صلح، ترویج فرآیند توسعه مشترک در فضای بینالمللی، پایبندی به تعمیق و تشدید خودباوری راهبردی با اتکا بر اصول سوسیالیسم با ویژگیهای چینی، پایبندی و ترویج تجارت مشترک، ساخت مشترک و بهرهبرداری مشترک برای تحقق ایده «یک کمربند یک جاده» پایبندی بر طی فرآیند توسعه صلحآمیز بر مبنای احترام متقابل و همکاری برد برد، پایبندی به محوریت فعالیتهای دیپلماتیک با هدف ترویج روابط مشارکتی در حوزه روابط بینالملل، پایبندی بر پیشبرد مسأله اصلاح ساختار مدیریت جهانی با اتکا بر مفاهیم عدالت و انصاف، پایبندی بر حفاظت از حاکمیت ملی، امنیت و منافع کشور با تأکید بر منافع بنیادین، پایبندی به شکل دهی به سبک منحصر به فرد دیپلماسی چینی با بهرهگیری از سنت کار خوب در مواجهه با طرفهای مقابل و هماهنگی با شرایط زمانی. این ده مورد «پایبندی» دارای طراحی و ساختاری متناسب با چارچوبهای جهانی و شامل تعاملاتی عملگرایانه و عملیاتی است که مبانی ساختاری و مشخصی را برای سیاست خارجی چین بهعنوان یک کشور بزرگ با ویژگیهای بومی ارائه میکند.
چین یک کشور مؤثر و فعال، با مواضع سازنده و مشارکتی در ساختارهای بینالمللی است؛ ما قاطعانه از نظم موجود در منشور سازمان ملل متحد و چارچوبهای مندرج در آن حمایت میکنیم. در عین حال بسیاری از کشورهای جهان، بویژه تعداد زیادی از کشورهای در حال توسعه، امیدوارند که سیستم بینالمللی در جهتی عادلانهتر و عقلانیتر توسعه یابد، اما این معنای آغاز همه چیز از نو نیست، ما نمیخواهیم چرخ را دوباره اختراع کنیم، صرفاً باید به بهبود مسأله و اصلاح مشکلات آن بپردازیم. چین تمام تلاش خود را در راستای بهبود وضعیت حاکمیت جهانی، ارتقای نظم بینالمللی و ساختارهای مدیریت جهانی در جهتی عادلانهتر و البته عقلانیتر به کار گرفته و ارائه ایده «یک کمربند و یک جاده» و ساختار جامعه انسان با آینده مشترک نیز دقیقاً در همین چارچوب انجام شده است.
از زمانی که رئیسجمهوری خلق چین، جناب شی جینپینگ در سال ۲۰۱۳ ابتکار یک کمربند و یک جاده را ارائه کرد تا به امروز، چین بهطور مداوم پایبندی خود به روحیه تعامل صلح آمیز، مدارا و آزادی، یادگیری متقابل و کسب منافع متقابل در فضای برد برد را حفظ کرده و آن را بهعنوان روح جاده ابریشم مدنظر قرار داده است تا از رهگذر چنین فضایی توسعه مشترک تمام کشورها فراهم آمده و استراتژِی منافع متقابل و فضای برد برد محقق گردد و الگویی جدید در قالب ایده یک کمربند و یک جاده به جهان ارائه شود. «یک کمربند و یک جاده» امروز بسرعت در حال تبدیل به عرصه و بستری برای همکاریهای فراگیر و آزاد بینالمللی است که مورد استقبال گسترده کشورهای مختلف جهان نیز قرار گرفته است. چین در حال حاضر با بیش از ۱۴۰ کشور و سازمان بینالمللی، توافقنامه همکاریهای استراتژیک در چارچوب ایده یک کمربند و یک جاده به امضا رسانده و بر این مبنا در راستای گسترش چارچوبهای همکاریهای بینالمللی گام برداشته است. در عین حال «یک کمربند و یک جاده» امروز به متون رسمی و قراردادها و قطعنامههای مجمع عمومی سازمان ملل متحد، شورای امنیت سازمان ملل و دیگر نهادهای مؤثر بینالمللی نیز وارد شده است.
آقای شی جینپینگ، در عین حال پیشنهاد جامعه انسان با آینده مشترک را مطرح کرده و از رهگذر چنین پیشنهادی از تمام ملتهای جهان درخواست کرده تا با همکاری صمیمانه در راستای ساخت جامعه بشری مشارکت و تلاش کنند و جهانی با صلح پایدار، امنیت همگانی، شکوفایی مشترک، مدارا و آزادی، پاک و زیبا را محقق کنند. اندیشه ایجاد جامعه بشری با سرنوشت مشترک، نهایتاً در قطعنامههای کمیته توسعه اجتماعی سازمان ملل متحد، شورای امنیت، شورای حقوق بشر، کمیته خلع سلاح مجمع عمومی سازمان ملل متحد و کمیته امنیت بینالمللی این نهاد جهانی ثبت شده است. چین همچنین با موفقیت نشست غیررسمی رهبران اپک را میزبانی نمود و علاوه بر آن در شهر هانجو، اجلاس جی ۲۰ را برگزار کرد. برگزاری نخستین نشست همکاریهای بینالمللی «یک کمربند و یک جاده»، کنفرانس سران بریکس، نشست سالانه انجمن بوآئو در سال ۲۰۱۸، اجلاس سازمان همکاریهای شانگهای در شهر چینگدائو، اجلاس همکاریهای چین و آفریقا در پکن در سال ۲۰۱۸ و برگزاری اولین نمایشگاه بینالمللی واردات چین از دیگر فعالیتهای شاخص بوده است. از سوی دیگر چین همواره حضوری فعال در عملیاتهای دفاع از صلح سازمان ملل داشته و همواره در راستای ارتقای برنامه ملل متحد با عنوان ۲۰۳۰ گام برداشته تا از این طریق سهم خود را در جهت توسعه پایدار ایفا کند. در مواجهه با برنامههای بینالمللی توسعه و همکاری از جمله در مباحثی چون تغییرات اقلیمی چین به طور مداوم ظرفیتهای جامعه جهانی برای مقابله با چالشها را افزایش داده است.
در سالهای اخیر، اقتصاد چین با سرعت توسعه یافته و سرمایهگذاریهای خارجی نیز به طور مداوم گسترش یافته است، اما در عین حال شاهد آن هستیم که جنگ تجاری امریکا و چین همچنان به قوت خود باقی است؛ استراتژی چین در مواجهه با جنگ تجاری امریکا و حفظ منافع خود در این میان چیست؟
امسال هجدهمین سالی است که چین به سازمان تجارت جهانی پیوسته است. از زمان ورود چین به این مجموعه، ما بهطور جدی بر مفهوم و اصل تجارت آزاد تأکید داشته و در راستای اجراییسازی آن گام برداشتهایم، چین در این راستا تعهدات خود در عرصه تجارت جهانی را با جدیت پیگیری و عملیاتی کرده و بر همین مبنا نیز به میزان قابل توجهی، بازار خود را باز کرده تا ضمن حراست از ساختار تجارت چندجانبه، انرژی جدیدی را به پیکره اقتصاد بینالمللی وارد آورد. طی هجده سال اخیر، چین به طور کامل از قوانین مرتبط با تجارت بینالمللی تبعیت نموده و بهطور قاطع به تعهدات خود ضمن عضویت در سازمان تجارت جهانی پایبند بوده است. چین بهطور مثبت مشغول ترویج و تعمیق تجارت آزاد است و در همین چارچوب با جدیت از چندجانبهگرایی در عالم اقتصاد حمایت میکند. در این زمینه چین همواره نقش خود را بهعنوان یک کشور بزرگ به اثبات رسانده و ضمن حضور فعال در حوزه توسعه اقتصاد جهانی، موجبات رشد آمار و ارقام اقتصاد جهان را فراهم آورده و از همین طریق در جهت رفاه و آسایش ملتهای دنیا نیز گام برداشته است. چین مصمم است که درهای باز شدهاش به سوی خارج را همچنان باز نگه دارد تا از این طریق بیش از پیش شاهد تحقق منافع متقابل و فضای برد برد باشیم.
روابط چین و امریکا بهعنوان دو اقتصاد بزرگ در جهان، در وهله نخست برای دو کشور اهمیتی ویژه دارد و پس از آن نقش آن در حوزه توسعه اقتصاد جهانی مطرح میشود. ایالات متحده باید همراه با چین، مسئولیتهای بینالمللی اش را پذیرفته و در راستای رشد اقتصاد جهانی گام بردارد. این در حالی است که طرف امریکایی مسیری را برگزیده که به تنهایی در آن گام نهاده و بهصورت یکجانبه جنگ تجاری با چین را آغاز کرده است و چندین و چند بار بر خلاف توافقهایی که در سایه تلاشهای مکرر چین شکل گرفته، عمل کرده و مواضع مشترک دو طرف را به چالش کشیده و اکنون نیز بهوضع تعرفههای تجاری برای چین مشغول است.
افزایش تعرفه هیچ مشکلی را حل نمیکند و شروع جنگ تجاری هم فرآیندی است که جز زیان چیزی در بر نخواهد داشت. در خصوص جنگ تجاری، چین در پی درگیری نیست، خواهان درگیری هم نیست، اما ابدا از درگیری هم ترسی ندارد. اگر کسی شروع کند به ضربه زدن به در خانه ما، ما ناگزیر باید از خودمان دفاع کنیم و تا آخر در برابر او بایستیم. چین هرگز در برابر هیچ فشار خارجی تسلیم نشده است، ما اطمینان داریم که عزم و توانایی دفاع از حقوق و منافع قانونیمان را داریم.
اینکه چه کسی آغازگر دور جدید جنگ تعرفهها بین چین و امریکا بود، اینکه چه کسی در پی محدودسازی اقتصاد آزاد جهانی و مانع تراشی در مسیر آن برآمد، باز اینکه چه کسی در حال تهدید بنای اقتصاد جهانی بر آمده، مسائلی است که افکار عمومی در جامعه بینالملل درباره آن قضاوت خواهند کرد. توصیه ما به طرف امریکایی این است که ضمن شناخت موقعیت و شرایط کنونی، به مسیر صحیح بازگردد و با طرف چینی در این راه همراه شود. در فضای احترام متقابل، برابری و صداقت، تعهد و راستی میتوان تلاشهایی را شکل داد که به توافقی بر مبنای منافع متقابل و فضای برد برد تعریف شوند. چنین چیزی نه تنها به سود چین و امریکا خواهد بود، بلکه مسألهای است که جامعه بینالملل نیز انتظار آن را دارد.
در سال ۲۰۱۶، جناب شی جینپینگ، رئیس جمهوری خلق چین دیدار موفقیت آمیزی از ایران داشتند که در جریان آن ۱۶ سند همکاری مشترک نیز به امضای دو کشور رسید و علاوه بر آن مناسبات تهران – پکن، به سطح مشارکت جامع راهبردی ارتقا یافت. گسترش مناسبات ایران و چین طی چند سال اخیر را چطور ارزیابی میکنید؟ روند اجرایی شدن توافقهایی را از آن یاد کردیم چگونه میبینید؟ از سویی دو کشور برای تشکیل کمیسیون مشترک برای پیشبرد اهدافشان در حوزههای انرژی، صنعت و همکاریهای سرمایهگذاری اعلام آمادگی کردهاند. در حال حاضر وضعیت و شرایط تشکیل این کمیسیونها چگونه است؟
چین و ایران هر دو کشورهای با سابقه در حوزه تمدن و فرهنگ هستند. سابقه تعاملات دو تمدن پارسی و چینی به چندین هزار سال میرسد و دو کشور در دو سوی آسیا به تعاملات متقابل و یاری یکدیگر مشغول بوده و سهم بسزایی را نیز در عرصه توسعه تمدن جهانی و ادغام در نظام بینالملل ایفا میکنند. از روزگاران کهن مردم ایران و چین از مسیر جاده ابریشم تعاملات قابل توجهی را با یکدیگر داشتهاند و دوستی عمیقی بین دو ملت برقرار است. ۲۰۰۰ سال پیش سفیر کشور هان غربی که فردی به نام جنگ چیان بود سفری به مناطق غربی چین را آغاز کرد و پیام دوستی چین را به پادشاهان اشکانی در ایران رساند و البته از سوی ایرانیان نیز مورد استقبالی شایسته قرار گرفت. در قرن سیزدهم، شاعر معروف ایرانی، سعدی شیرازی سفری فراموش ناشدنی را به شهر کاشغر منطقه شین جیانگ چین انجام داد و گزارش آن را در آثارش ثبت و ضبط کرد. در قرن پانزدهم هم دریانوردی چینی با نام «جنگ خه» سه بار از مسیر دریایی خود را به منطقه هرمزگان ایران رساند. در سال ۱۹۷۱، چین و ایران بهطور رسمی مناسبات دیپلماتیک فی مابین را برقرار کردند و طی ۴۸ سال گذشته، همواره شاهد تعمیق اعتماد سیاسی متقابل و به بار نشستن نتایج همکاریهای عملگرایانه میان دو کشور بودهایم. در سالهای اخیر، دو کشور روابط نزدیک خود را حفظ کردهاند و حوزههای استراتژیک مناسبات دوجانبه همچنان در حال تعمیق و گسترش است و بر این مبنا همکاریهای دو طرف بهگونهای بیوقفه در حال توسعه است. در سال ۲۰۱۶، جناب شی جین پینگ،
سفری موفق را به ایران انجام داد که در جریان آن دو کشور ایجاد روابط مشارکت جامع راهبردی را برای اعلام کردند که این موضوع فصل جدیدی را در مناسبات دو کشور گشود. رؤسای جمهوری دو کشور در سال ۲۰۱۹ نشستی موفقیتآمیز را در بیشکک برگزار کردند. از سوی دیگر رئیس مجلس شورای اسلامی ایران، جناب لاریجانی سفری را به چین انجام داده و در جریان سفر با رئیس جمهوری خلق چین و رئیس کنگره خلق چین دیدار و گفتوگو نمودند. مقامات ارشد دو کشور، با توجه به شرایط جدید ضمن تعمیق مناسبات دو جانبه، به تبادل نظر پرداخته و در مسائل مورد توجه طرفین بهصورت گستردهای به اشتراک نظر دست یافته و هدفگذاری لازم برای تعاملات دو کشور در حوزههای مختلف را انجام دادند.
براساس توافق صورت گرفته بین رؤسای دو کشور، در تاریخ نوزدهم مارس ۲۰۱۹ و به ریاست مشترک جناب جونگ شن، وزیر بازرگانی چین و جناب دژپسند، وزیر امور اقتصادی و دارایی ایران، هفتمین نشست کمیسیون مشترک همکاریهای تجاری و اقتصادی بین ایران و چین در پکن تشکیل شد و در جریان آن دو طرف ضمن پیگیری اهداف و منویات مقامات ارشد ایران و چین، بر لزوم اجراییسازی ایده یک کمربند و یک جاده تأکید کرده و گسترش همکاریهای دوجانبه در حوزههای انرژی، تجارت و سرمایهگذاری را مورد تأکید و تبادل نظر قرار داده و به اشتراک نظر دست یافتند.
محتوا و اهداف ابتکار «یک کمربند یک جاده» که از سوی چین مطرح شده، چیست و راهکارهای گسترش همکاری و تعاملات ایران و چین برای تحقق موقعیت برد - برد و منافع متقابل را در چه میدانید؟
ابتکار یک پهنه یک راه، با اتکا بر سه اصل مشترک، ساخت مشترک و برداشت مشترک، شکل گرفته و بهطور خاص بر پنج حوزه مشخص متمرکز است: نخست، ارتباطات در حوزه سیاستگذاری که عبارت است از ایجاد مکانیزمی برای ارتباط در سطوح کلان بین دولتهای مختلف و تقویت استراتژی توسعه در کشورهای متفاوت. دوم، ایجاد تسهیلات برای زیرساخت در حوزه حملونقل که عبارت است از «شبکه حملونقل و راه در حوزه یک کمربند یک جاده، ارتقای مسیرهای ارتباطی، انرژِی و ارتباطات و تقویت دیگر زیرساختهای اساسی. سوم، تسهیل تجارت و امور بازرگانی، که عبارت است از پیشبرد تجارت آزاد و ارائه تسهیلات لازم در این حوزه بهمنظور تحقق توسعه صنعتی هماهنگ. چهارم، تأمین مالی و روانسازی مبادلات در آن چارچوب که بیشتر ناظر بر ایجاد ساختارهای متنوع در حوزههای سرمایهگذاری و سیستمهای تأمین ملی است. پنجم، نزدیکسازی دلهای مردم در این مسیر به یکدیگر، که عبارت است از فراهم کردن لوازم مورد نیاز برای شکل دهی به تعاملات و مبادلات بینالمللی در حوزههای علوم انسانی، فرهنگ، آموزش، دانشگاهها، گردشگری و نهایتاً تحقق یک جامعه بشری فراگیر.
در این میان ایران در مرکز جاده ابریشم زمینی و دریایی قرار گرفته و از گذشتههای دور یکی از اماکن مهم در این مسیر بهحساب میآمده است؛ ایران در عین حال امروز نیز از کشورهای مهم در امتداد یک کمربند یک جاده است. چین و ایران در چارچوب ایده یک کمربند یک جاده، چشم اندازهای گسترده و افقهای وسیعی برای همکاری پیش رو دارند. واقعیت این است که منابع مختلف ایران و چین دارای خصوصیت سود رسانی متقابل است. چندی قبل، من سوار بر متروی تهران که یک شرکت چینی اجرای پروژههایش را بر عهده داشته شده بودم، حرکت قطار روی ریل متروی تهران، با استحکام و صحت انجام میگرفت و فضای داخل قطارها هم تمیز و مرتب بود. محیطهای ایستگاههای مختلف مترو هم مشابه چین بود و مدام من را به یاد روزهایی میانداخت که از اداره با مترو به خانه باز میگشتم. پروژه مترو تهران، بهصورت چشمگیری، موجب تسهیل زندگی شهروندان تهرانی شده و برگ درخشانی در حوزه همکاریهای چین و ایران به حساب میآید. چین همچنان در پی تقویت همکاری برد برد با ایران و تقویت استراتژی توسعه مناسبات خود با ایران است تا از قبل آن ضمن تعمیق همکاریهای متقابل و سودآور، با تحقق آسایش بیشتر برای مردم، شکوفایی مشترک نیز محقق شود.
نگاه چین به تحولات اخیر در منطقه خاورمیانه و بویژه شرایط ملتهب در حوزه خلیج فارس چیست؟
در خصوص وضعیت خلیج فارس، چین بر این باور است که شرایط کنونی در این حوزه حساس و پیچیده است. جناب شی جینپینگ بهوضوح اشاره کردهاند که ثبات و امنیت در حوزه خلیج فارس اهمیت ویژهای برای منطقه خاورمیانه و حتی تمام جهان داشته و میتواند توسعه جهان را نیز تحت تأثیر خود قرار دهد. بر همین اساس این حوزه باید همچنان بهعنوان یک منطقه امن باقی مانده و موقعیت خود را حفظ کند نه اینکه به یک منشأ ناآرامی در منطقه و جهان تبدیل شود. چین از تمام طرفهای مرتبط با این حوزه میخواهد که ضمن حفظ آرامش و خویشتنداری، از باز کردن جعبه پاندورا خودداری کرده و به جای آن به حل و فصل اختلافات فی مابین از طریق گفتوگو و مشورت بر مبنای احترام متقابل بپردازند. در این زمینه چین مایل به تعامل با جامعه بینالمللی و کمک به حفظ صلح و ثبات در منطقه خلیج فارس است.
درباره مسأله سوریه، چین بر این باور است که حق حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی سوریه باید مورد احترام و حمایت همه قرار داشته باشد با تازگی حل و فصل سیاسی مسأله سوریه شاهد پیشرفتهایی بوده است. به اعتقاد ما طرفهای مربوطه در نظام بینالمللی باید ضمن همکاری و تلاش مشترک، شرایط لازم برای حل معضل این کشور را فراهم آورند و از پیچیدهتر شدن اوضاع این کشور جلوگیری کنند.
در خصوص افغانستان نیز چین همواره معتقد بوده که این موضوع باید از طریق گفتوگو و کانالهای سیاسی حل و فصل شود، در عین حال ما همواره از روند گفتوگوهای داخلی میان گروههای افغان حمایت کردهایم و روند صلح داخلی این کشور مورد حمایت چین قرار دارد. بر همین مبنا از تقویت گفتوگوهای طرفهای مختلف درگیر با موضوع افغانستان قویاً حمایت میکنیم و امیدواریم با چنین امری، نهایتاً شرایط لازم برای حل مسأله این کشور فراهم شود.
در حال حاضر کشورهای اروپایی در تلاش برای حفظ برجام هستند، اما جدای از اینکه اروپا یا دیگر کشورهای عضو برجام را مدنظر داشته باشیم، تلاش کشورهای بزرگ برای مقابله با تحریمهای امریکایی حاصلی در برنداشته است. در این میان برخی تحلیلگران معتقدند این کشورها اگر هم تمایلی برای انجام تحرکی در این زمینه داشته باشند اما عملاً توانایی «نه» گفتن به ایالات متحده را ندارند. شما بهعنوان سفیر کشور چین، در این باره چه نظری دارید؟ شرکای تجاری ایران بر لزوم حمایت از برجام تأکید دارند، طرف ایرانی هم اهمیت ویژهای برای تعاملات اقتصادی قائل است. به باور شما همکاریهای اقتصادی و تجاری میتواند چه نقشی در حفظ برجام داشته باشد؟
برجام یک توافق چندجانبه است که در سال ۲۰۱۵ بین شش کشور و در پی گفتوگوهای ایران و اتحادیه اروپا محقق و نهایتاً با تأیید شورای امنیت سازمان ملل متحد به تصویب رسید. ما معتقدیم این توافق برای حفظ و تقویت ساختار منع گسترش تسلیحات اتمی، مفید بوده و علاوه بر آنکه موجبات صلح و ثبات در خاورمیانه را فراهم میآورد نمادی از حل و فصل موضوعی مهم از راههای سیاسی و قابل قبول بوده است. چین بهطور قاطع از برجام حمایت میکند. طرف چینی بارها تأکید کرده که برجام جایگزینی ندارد و اجرای بیکم و کاست آن تنها راه حل مسأله هستهای ایران و فرونشاندن تنشهای مربوط به آن است. برنامههای مندرج در برجام در پروژههای هستهای، وظایف و تعهدات ایران در چارچوب رژیم منع اشاعه و استفاده صلحآمیز از انرژِی هستهای را تعیین و چارچوبی متناسب با منافع تمام طرفها از جمله ایالات متحده بوده و ضمن تضمین توازن در حوزه تعهدات و منافع طرفین، اهمیت قابل توجهی نیز برای حفظ برجام دارد.
ما معتقدیم اعمال فشارهای شدید امریکا علیه ایران، ریشه اصلی بروز بحران در مسأله هستهای ایران است و ایالات متحده نه تنها بهصورت یکجانبه از توافق خارج شده بلکه با بهرهگیری از تحریمهای یکجانبه به اعمال زور در این مسأله پرداخته و روزبهروز در مسیر اجرای تعهدات ایران بر اساس توافق موانع جدیدی ایجاد میکند. امریکا بهعنوان کنشگر شرایط ملتهب کنونی، باید با واقع گرایی، ضمن ملاحظه دغدغههای تعداد قابل توجهی از کشورها و اعضای جامعه جهانی، روش کنونی و غلط وارد آوردن فشار بر ایران را رها کرده تا از مانع تراشی در مسیر تحقق برجام پیشگیری کند و شرایط و لوازم مورد نیاز جهت اجرای این توافق را فراهم کند. ما از تمام طرفهای مرتبط با این موضوع میخواهیم تا با موضعی دوراندیشانه، ضمن کنترل خود، با تداوم گفتوگو در ساختار کمیته مشترک برجام، به حل مسائل جاری بپردازند و شرایط و لوازم لازم و کافی برای اجرا و حفظ برجام را مهیا کنند.
شرکت ملی نفت چین و شرکت پتروشیمی چین، از چهار ماه گذشته واردات نفت از ایران را متوقف کردهاند. چین بهعنوان بزرگترین مشتری و خریدار نفت ایران، تا زمان دریافت معافیتهای تحریمهای نفتی از سوی امریکا، به مبادلات نفتی خود با ایران ادامه میداد اما با اعلام عدم تمدید این معافیتها از جانب امریکا، چین برای تمدید این شرایط چه تلاشهایی را انجام داده است؟ در شرایطی که امریکا برای محدودسازی فروش نفت ایران تلاش میکند، بهنظر میرسد طرف چینی تدابیر لازم جهت مقابله با این روند را انجام نداده است؛ طرف ایرانی انتظار دارد چین در این زمینه نقش خود را بهعنوان یک کشور بزرگ ایفا کرده و در مواجهه با تحریمهای امریکا مؤثرتر ظاهر شود. در حال حاضر، چین غیر از اعلام مخالفت با مواضع ایالات متحده، چه تدابیر دیگری جهت مقابله با اقدامات امریکا ترتیب داده است؟
چین و ایران شرکای استراتژیک یکدیگرند و هر دو کشور در عرصههای مختلف همکاریهای عادی خود را در دستور کار داشته و ادامه میدهند. ما بهطور مکرر تأکید کردهایم که هرکشوری در چارچوب قوانین مشخص بینالمللی میتواند همکاری و تعاملات عادی خود با ایران را بهصورت قانونی، دوستانه و مشخص حفظ کند و چنین امری نیز باید مورد احترام و حفاظت قرار داشته باشد. چین همواره به طور قاطع با بهرهبرداری ایالات متحده از قوانین داخلی این کشور برای تحریم یکجانبه کشورهای دیگر از جمله چین و اعمال زور علیه آنها، مخالفت کرده است. ما طرف امریکای را به اصلاح این رویکردهای اشتباه فرا میخوانیم و از آنها میخواهیم که حقوق قانونی و منافع تمام طرفها را به رسمیت شناخته و مورد احترام قرار دهد. چین برای حفظ برجام و حفظ مناسبات عادی و دو جانبه خود با ایران، تلاش گستردهای را بهکار گرفته که نتایج مهمی را نیز در بر داشته است.
چین در حوزه گسترش مناسبات فرهنگی و گردشگری با ایران و همکاریهای مربوط به این حوزهها چه موضعی دارد و اهمیت این روابط را تا چه میزان ارزیابی میکند؟
چین و ایران دو کشور با شهرت جهانی و ارتباطات فرهنگی گسترده هستند و ملتهای هر دو کشور نیز با یکدیگر ارتباطات عمیقی داشتهاند. ابتکار «یک کمربند و یک جاده» نه تنها شامل تعاملات اقتصادی و تجاری میشود بلکه بیش از آن مسیری برای همکاریهای فرهنگی است. در گذشته، در نتیجه ترکیب ابریشم چین با صنایع دستی ارزشمند پارسی، فرش ابریشمی ایرانی بهعنوان کالایی ارزشمند تولید شد؛ سفالینههایی که از ایران به چین آورده میشدند در ترکیب با هنر دستی برجسته چینی، ظروف چینی چین را ایجاد کردند که از آثار برجسته و فوقالعاده آن دوران بهحساب میآمدهاند. ظروف چینی، کاغذهای روغنی، ابزار چاپ، باروت و سایر فناوریهای چینی از طریق ایران به مناطق غربی انتقال داده شد و از آن سو انار، انگور، زیتون، طلا، نقره و ظروف شیشهای از ایران و اروپا به چین منتقل شدند. چین مایل است همراه ایران، نسبت به احیای جاده ابریشم باستانی اقدام کرده و این مسیر را به مسیری برای تعامل فرهنگهای مختلف تبدیل کند. چینیها میگویند، اصل ارتباط انسانها با یکدیگر ارتباط قلبها و جانهاست و ایرانیان نیز ضرب المثلی دارند که میگوید دلبهدل راه دارد. کشورهای مختلف، قومیتهای متفاوت، فرهنگهای گوناگون، همگی باید نسبت به گفتوگو و تعامل متقابل تلاش کنند تا در فضایی هماهنگ به حضورشان در کنار یکدیگر ادامه دهند. ملتهای ایران و چین در طول سالیان دراز روابط فرهنگی از یکدیگر چیزهای بسیاری آموخته و نقاط قوت یکدیگر را مورد استفاده و نقاط ضعف یکدیگر را نیز ترمیم کردهاند. ما باید مبادلات و همکاریهای فی مابین در حوزههای فرهنگی، آموزشی، رسانهای، انتشارات و گردشگری را بین دو کشور تقویت کرده و بویژه جوانان و دانشجویان را به این مسیر وارد کنیم تا از این طریق روح جاده ابریشم را ادامه دهد و فضایی ایجاد کنیم تا علاوه بر نزدیک شدن قلوب دو ملت ایران و چین به یکدیگر، آنها را دست در دست هم به نظاره بنشینیم. تقویت همکاریهای گردشگری بین دو کشور، بخش مهمی از تعاملات دو طرف در حوزههای انسانی محسوب میشود. ایران منابع غنی گردشگری در اختیار دارد که از آن جمله میتوان به ۲۲ اثر ثبت شده در یونسکو و دو اثر ملی طبیعی اشاره کرد که با بررسی مجموع این آمار درمییابیم که رتبه ایران در جهان دهم است. دولت ایران نیز اخیراً از سیاست لغو روادید برای اتباع چینی سخن گفته که بر مبنای آن ویزای ایران برای چینیها بهصورت یکجانبه لغو شده است؛ طبعاً چنین اقدامی سفر چینیها به ایران را بسیار تسهیل خواهد کرد. از زمانی که من به ایران آمدهام چند ماه بیشتر نمیگذرد، اما تقریباً هر هفته در یکی از مناطق دیدنی یا موزههای تهران به گشت وگذار میپردازم، به تبریز، قم و چند شهر تاریخی دیگر ایران هم سفر کرده و از نزدیک با منابع گردشگری ایران و غنای این کشور آشنا شدهام. سفارت چین در ایران و شخص من به اقداماتمان در راستای تحقق و تداوم همکاریهای گردشگری دو کشور ادامه خواهیم داد.
از زمانی که جنابعالی بهعنوان سفیر چین در ایران منصوب شده اید، کشور ایران را چگونه کشوری یافتهاید؟ و نسبت به آینده مناسبات ایران و چین چه انتظاراتی دارید؟
من در مدت بیش از سه ماهی که به ایران آمدهام، عمیقاً تحت تأثیر تاریخ کهن، فرهنگ غنی و محبت و روحیات میهمان نوازانه مردم این کشور قرار گرفتهام. بهعنوان سفیر چین در ایران، تمام تلاشم را بهکار خواهم گرفت تا روابط مشارکت راهبردی جامع بین ایران و چین مسیر توسعه سالم را طی کند و همچنین تلاش خواهم کرد تا این مناسبات و همکاریهای دو کشور در تمام زمینهها روزبهروز تعمیق شود. همانگونه که رئیسجمهوری خلق چین، جناب شی جینپینگ نیز اشاره کردهاند، نگاه چین به مناسبات با ایران، همواره نگاهی استراتژیک و طولانی مدت بوده است. جدای از اینکه شرایط منطقه و جهان به کدام سو حرکت کند، چین مایل است همراه با ایران، مناسبات مشارکت راهبردی جامع دو کشور را در فرآیندی با ثبات، توسعه دهد. چین و ایران باید رایزنیهای استراتژیک خود را تقویت کنند و در مواردی که مسأله منافع بنیادینشان مطرح است، حمایت متقابل از یکدیگر را در دستور کار داشته باشند. دو کشور باید هماهنگی فی مابین را تقویت کرده و همکاریهای عملگرایانه خود را افزایش دهند. تعاملات دو طرف در زمینه مبارزه با تروریسم، جرایم فرامرزی و همکاریهای دیگر حوزههای مشابه از جمله مبارزه با افراط گرایی، جدایی طلبی و از جمله مقابله با گروه «ترکستان شرقی»، بین ایران و چین باید تقویت شود. چین از حفظ برجام حمایت میکند و امیدوار است در سازمان ملل متحد، سازمان همکاریهای شانگهای و دیگر ساختارهای بینالمللی و چندجانبه، هماهنگی و تعامل خود با ایران را حفظ کند تا از این طریق نه تنها اصول روابط بینالملل بر مبنای چند جانبهگرایی محفوظ بماند بلکه منافع کشورهای در حال توسعه از جمله چین و ایران نیز تأمین شود.
نظر شما