این کتاب ۲۱۹ صفحهای، سال ۱۳۹۸ با شمارگان ۵۰۰ نسخه از سوی انتشارات «ایده ماندگار» و با قیمت هر جلد ۳۵ هزار تومان منتشر و روانه بازار شده است.
این اثر سینمایی در قالب ۲۴ عنوان برای مخاطبان ارایه شده که تاریخ تطبیقی و چند نکته، نقش ایرانیان در اولین نمای داستان سینما، سیرعلمی تکوین سینما و پیشرفت گام به گام، زمینههای سینما در غرب و ایران، رورد سینما به ایران، گسترش روزافزون سالنهای نمایش در جهان، آغاز نمایش فیلم در ایران، نگاهی به تماشاگران، «ژورژ ملی یس؛ واقعیتی به نام تخیل»، «ادوین اس پورتر؛ پیوند قطعههای پازلگونه داستان»، «دیوید وارک گریفیث؛ سینما سینما میشود» و چارلی چاپلین بخشی از عنوان های آن است.
جنگ جهانی اول و سینما، استیلای استودیوها بر صنعت سینما و شکلگیری هالیوود، «ستارهسازی در سینما، دوروی یک سکه»، «سازمانهای ناظر بر سینما، تلاش برای کنترل سینما»، سینما در برابر سینما، «مصایب ژاندارک، کاوش درون»، سینمای آلمان و هنری شدن این عرصه، سینمای شوروی انقلابی در این صنعت، «سینمای ژاپن، سازش سنت و مدرنیته»، سینمای ناطق مبنای تقسیم تاریخی و خان بابا معتضدی عنوان های دیگر این کتاب را شامل میشود.
این اثر بهصورت مبسوط به شرح سینمای ایران از دوران پیش از شکلگیری صنعت سینمایی تا آستانه ساختهشدن اولین فیلم ایرانی با نام «آبی و رابی» پرداخته و بهمقایسهای از این بازه زمانی با سینمای نقاط مختلف جهان پرداخته است.
نویسنده در ۲۴ بخش این کتاب کوشیده تا اطلاعات جذاب و مفیدی را در حوزه سینمای ایران ارایه دهد و ابتدا با بیان چند نکته درباره تاریخ تطبیقی موضوع کتاب و دوره مورد بررسی را شرح دهد.
در بخش نخست این اثر محدوده مورد بررسی سینما مشخص شده و تعریفی از این موضوع مهم ارایه شده است و در کنار آن روند بررسی تاریخ تطبیقی، تاثیر ادبیات تطبیقی بر شکلگیری این رشته، مشکلات بررسی تاریخ تطبیقی و فواید آن مورد بررسی قرار گرفته است.
نویسنده این کتاب در خصوص انگیزه تالیف اثر عنوان کرده است: «با وجود اهمیت زیاد تطبیق در شناخت و دانش بشری، کتابهای فارسی موجود درباره سینما و بهویژه تاریخ آن در مورد مطالعات تطبیقی یا تاریخ تطبیقی مطالب محدودی دارند و در برخی کتابها فقط نامی از آن برده شده است.»
در بخش «تلاش ایرانیان در اولین نماهای داستان سینما» نقش مردمان این دیار در خصوص تصویرسازی و نمایش در دوران قبل از اختراع سینما از جمله تصویر حرکت در صنایع دستی، اتاق تاریک، بیان تصویری شاهنامه فردوسی و تعزیه مورد بررسی قرار گرفته ولی در مجموع عنوان شده زمانی که دانشمندان کشورهای غربی و آمریکا با سختکوشی و پشتکار مثالزدنی و در رقابت تنگاتنگ مشغول شکل دادن به یکی از پدیدههای مهم قرن بیستم یعنی سینما بودند و هر روز ابزارهای فنی برای ایجاد و نمایش تصویرهای متحرک را کامل میکردند، ایرانیان در بیخبری به سر برده و تنها هنرشان این بود که منتظر خبری از آن سوی مرزها باشند».
دو بخش بعدی این تالیف به سیر علمی و تاریخی تکوین سینما پرداخته و ضمن بیان پیشرفت تدریجی و تلاش دانشمندان و مخترعان آمده است: سینما یک پدیده بدون پشتوانه و ناگهانی نیست بلکه دارای پیشینه علمی و فنی است که آهسته در چند سده شکل گرفته و هر پیشرفت پایه حرکت دیگری شده است تا اندوخته دانش بشری به حدی رسید که قادر به اختراع سینما شده است.
«زمینههای سینما در غرب و ایران» عنوان فصل دیگری از این تازه نشر است که به مقایسه وضعیت علمی، اجتماعی و فرهنگی دنیای غرب با ایران در سده ۱۹ میلادی پرداخته و بیان کرده است: هر چند گسترش همزمان هنر- صنعت سینما در کشورهای مختلف غربی بیانگر نیاز جامعه رو به رشد اروپا و آمریکا در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم برای سرگرم کردن جمعیت کارگری رو به رشد این کشورها و در هماهنگی با سایر جنبههای زندگی مردم بوده است ولی در ایران ایجاد سالن نمایش نه در پی یک نیاز اجتماعی بلکه تنها به دلیل یک اقدام فردی وآشنایی یکی از تجار تهران با سینما بوده و همین امر نشاندهنده آماده نبودن جامعه ایران برای رویارویی با سینما است که علت تفکر ضد دینی دانستن سینما توسط عدهای در آن دوران را روشن میکند و نشان میدهد که سینما از بطن جامعه برنخاسته است.
«ورود سینما به ایران» عنوان بخش دیگری از کتاب است کهتاثیر سفر پرماجرای سال ۱۲۷۹ شمسی مظفرالدین شاه و میرزا ابراهیم خان عکاسباشی به فرانسه و آشنایی آنان با دستگاه سینماتوگراف و وارد کردن این دستگاه به ایران را روایت میکند و نشان میدهد که تولد سینما در ایران نه حاصل نوآوری صنعتی و تکنیکی، بلکه در پی سفر این شاه قاجار به فرانسه و آشنایی او با دوربین سینماتوگراف رخ داده و باعث شده تا ایرانیان زودتر از موعد و پیش از اینکه زمینههای اجتماعی و فنی آن مهیا شده باشد، با سینما آشنا شوند.
«گسترش روز افزودن سالنهای نمایش در جهان» بخش دیگری از این کتاب است که به کوشش ادیسون و برداران لومیر برای تجاریکردن اختراعاتشان میپردازد اما، عرضه این ساخته نو با بقیه کالاها فرق داشت و محصول آن که فیلم بود باید بهشیوه خاصی در مکانهای مخصوص عرضه میشد و در همین راستا اولین سالن کینتوسکوپ یا به قول مردم آن زمان تماشاخانه در ۱۴ آوریل ۱۸۹۴ بهطور رسمی در شهر نیویورک گشایش یافت و تا سال ۱۹۱۰ نزدیک به ده هزار سالن سینما و در سال ۱۹۱۳ در مجموع ۶۰ هزار سالن سینما در نقاط مختلف جهان به نمایش فیلم مشغول بودند و کمکم سالنهای مجلل و بزرگ هم در شهرهای مختلف تأسیس شدند و همزمان با رایج شدن فیلم بلند در سال ۱۹۱۴ اولین سالن بزرگ سیما به نام «استراند تئاتر» در نیویورک آغاز به کارکرد.
نویسنده در بخش «آغاز نمایش فیلم در ایران» به بررسی نخستین تلاشها برای اکران فیلم توسط میرزا ابراهیم صحافباشی، گسترش سالنهای نمایش در تهران و شهرستان ها پرداخته و نوشته است: اکران فیلم در ایران نه در پی رواج تولید و کوششی برای تجاری کردن علم و فن، بلکه به واسطه مسافرتهای مردمان آن روز به فرنگ و آشنایی با این پدیده آغاز شد و بر خلاف کشورهای اروپایی که ابتدا بهصورت نمونه علمی به تولید فیلم و سپس به تولید انبوه و نمایش آن پرداختند، در ایران سینما غوره نشده، مویز شد و واردات آپارات و فیلم بدون ارتباط با تولید بود و این بار نیز مسافرت و به زبان آن روز سیاحت نقش عمدهای بازی کرد.
بخش «نگاهی به تماشاگران» هم نگاهی به سطح سواد مخاطبان سینما، نوع زندگی مردم و مباحث مربوط به ورود زنان به سینما انداخته و نشان میدهد که سینما چون برخلاف روزنامه و کتاب قابلیت استفاده برای همگان را داشته است از همان اول مورد توجه حکومت قرار گرفته و از این منظر سینما با سیاست پیوندی عمیق خورده که بهعنوان یک معضل اصلی این هنر- صنعت از آن یاد میشود.
نویسنده در بخش «ژرژملییس؛ واقعیتی به نام تخیل» به عبور سینما از شیوه برادران لومیر و ورود قصه به آن پرداخته و نقش ملی یس در تاریخ سینما و علتهای موفقیت و شکست او را مورد بررسی قرار داده و نوشته است : «ملییس با درک نیاز مخاطبان سینما کوشش خود را آغاز کرد تا این واقعیت را اثبات کند که سینما بیش از آنکه قادر به بیان واقعیتها است، میتواند با ورود به دنیای قصهها، تخیلات را نیز تجسم بخشد و به این ترتیب سینما در اروپا پیشرفت دیگری را آغاز کرد و وارد مرحله داستان گویی شد و نقش مهم و واقعی تخیل که جان مایه قصه است، در سینما آشکار شد».
در بخش «ادوین اس پورتر؛ پیوند قطعههای پازل گونه داستان» نقش این فیلمساز در پیشرفت سینما مورد بررسی قرار گرفته و پایهگذاری مونتاژ، پیوند تصاویر مستند به صحنه بازی شده بهویژه در فیلم سرقت بزرگ قطار، تغییر جای دوربین، حقههای سینمایی و طولانی کردن زمان فیلمها در آثار او مطرح شده و به نظر انتقادی چند تن از مورخان نیز در باره این فیلسماز اشارههایی شده است.
نویسنده در بخش «دیوید وارک گریفیث؛ سینما، سینما میشود» به بررسی ورود و فراز و فرود کارهای این شخصیت در وادی سینما پرداخته و نوشته است : ساخت فیلم تولد یک ملت (۱۹۱۵) در واقع نوید دهنده تولد سینمای جدیدی در آمریکا بود که با موفقیت تجاری و هنری خود موجب شد تا سینما، هم از نظر تولید و هم عرضه چهره جدیدی از خود را به نمایش گذارد، به همین دلیل این فیلم از چنان اهمیتی برخوردار است که به اعتقاد برخی تاریخدانان اگر گریفیث در همه عمرش فقط همین یک فیلم را کارگردانی کرده بود باز هم نامش در تاریخ سینما جاودان میماند. »
در بخش «چارلی چاپلین» نیز به گوشههایی از زندگی این هنرمند بزرگ و تاثیر او در تاریخ سینما و بررسی برخی آثارش پرداخته شده و آمده است : مفاهیم و مسایل بشری همچون نوعدوستی، ایثار، عشق، فقر، غنا، تلاش، پیروزی، شکست، پیری، بیماری، مرگ، شفقت، سنگدلی، بیکاری، تنهایی، گرسنگی، پرخوری، حرص و طمع، حرمتشکنی، نژادپرستی، احترام به حقوق دیگران، خانواده، از خودبیگانگی، آرزوی داشتن زندگی بهتر، روانپریشی، پلیدی، شادی، غم، جلای وطن و نفرت، در تمام دورانها مورد توجه هستند و پرداختن به این نکات و مفاهیم در آثار چاپلین از رمزهای ماندگاری آثارش محسوب میشود که نشان میدهند این هنرمند مسایل عام بشری و به اصطلاح اشتراکات انسانها را به خوبی میشناخته و از آن مهمتر این مفاهیم را بهدرستی در آثارش به تصویر کشیده است.
شخصیتپردازی و ایفای نقشی در خور از دلایل ماندگاری آثار چارلی چاپلین است بهطوری که «ولگرد» که در سال ۱۹۱۴ یعنی همان موقعی که چارلی به استودیوی کی استون پیوسته، خلق شده و عنوان شخصیت محوری آثار او را یافته، با لباس و ظاهر خاصش، به نماد فیلمهای کمدی و حتی سینما تبدیل شده و نقش بیبدیلی را در ماندگاری آثار این هنرمند بازی کرده است.
در قسمت «جنگ جهانی اول و سینما» تأثیر این جنگ بر کاهش تولید فیلم در دو کشور فرانسه و ایتالیا و واگذاری میدان به شرکتهای آمریکایی و نیز شکل گرفتن ژانر جنگی مورد بررسی قرار گرفته و در خصوص ایران نیز آمده است: سینمای کشور در این دوره نیز بهطور کامل وارد کننده و مصرفکننده بود ولی حتی در مصرف هم اختیاری از خود نداشت و نمیتوانست هر فیلمی را انتخاب کرده و به نمایش بگذارد، بلکه باید آن چه را سفارتخانههای روس و انگلیس صلاح میدانستند، در معرض دید مردمانش قرار میداد.
در بخش «استیلای استودیوها بر صنعت سینما و شکلگیری هالیوود» آمده است: «سینمای هالیوود که چشمهای زیادی در سراسر جهان برای دیدن آثار آن به پرده سینما دوخته میشود و طرفداران پر و پا قرص زیادی دارد، مخالف هم کم ندارد، مخالفانی که هر یک انبوهی از دلیل را برای مخالفت خود ارایه میدهند و مشکلات ریز و درشت دنیا و به ویژه دنیای هنر را به گردن هالیوود میاندازند تا جایی که اهالی هالیوود را «حرفه مداران تاجر» و نادانهایی بیریشه در هنر و حرفه سینمای هالیوود را شو بیزینس وآثار آن را فاسد، بیفایده و مرده میدانند، در مقابل عدهای دیگر از آثار هالیوود با عظمت یاد میکنندو سینمای هالیود و نظام استودیویی را بهدلیل تأثیر بر جنبههای مختلف هنر سینما به ویژه ستاره سازی میستایند و ستارهها را بزرگ میدارند.»
نویسنده در بخش «ستارهسازی در سینما؛ دو روی یک سکه» بهدلایل و تاریخچه این امر پرداخته و نوشته است : شهرت و سینما اکنون بهعنوان دو همزاد به نظر میآیند چرا که دیده شدن نتیجه طبیعی ظاهر شدن بر پرده سینما و مقدمه معروف شدن است ولی این روند طبیعی با شکلگیری نظام استودیویی و به ویژه هالیوود به طور مصنوعی تقویت شد و با تبلیغات فراوان و در عمل با دادن دستمزدهای کلان، برای برخی از هنرپیشهها شهرتهای خیرهکنندهای ایجاد شد که هرگز با ارزش واقعی کار آنان در دنیای هنر مطابقتی نداشت.
در بخش «سازمانهای ناظر بر سینما؛ تلاش برای کنترل سینما» تاریخچه و دلایل بدبینی بخشی از مردم به سینما، ایجاد گروههای سانسور محلی، تاسیس انجمن تولیدکنندگان و توزیعکنندگان تصاویر متحرک آمریکا و گماردن «ویل اچ هیز» به ریاست آن و تلاش برای رهایی از سانسور ودر عین حال حفظ تماشاگران مورد برررسی قرار گرفته است.
«سینمای بدیل؛ سینما در برابر سینما» عنوان یکی از بخشهای کتاب است که به واکنش کشورهای مختلف به سلطه هالیوود بر سینما و ایجاد سینمای هنری و سبکهای بدیلی چون امپرسیونیسم فرانسه (۱۹۱۸ تا ۱۹۲۹)، اکسپرسیونیسم آلمان (۱۹۲۰ تا ۱۹۲۷) و مونتاژ شوروی (۱۹۲۵ تا ۱۹۳۳) و نیز سینماهای تجربی سورئالیسم، دادائیسم و فیلمهای انتزاعی پرداخته است و آثار برخی فیلمسازان این سبکها را بررسی کرده است.
نویسنده در فصل «مصائب ژاندارک؛ کاوش درون» به بررسی این فیلم و برخی دیگر از آثار درایر پرداخته و نوشته است: «این فیلم که ممکن بود اولین شاهکار دوران ناطق باشد، آخرین کار بزرگ سینمای غیر ناطق فرانسه شد. که در آن نماهای درشت از صورت شخصیتها و نیز استفاده از زاویه دوربین برای بیان حالات درونی آدمها به کار گرفته شده است»
«سینمای آلمان؛ هنری شدن سینما» عنوان بخش دیگری از کتاب درآمدی بر تاریخ تطبیقی سینمای ایران است که در آن به وضعیت سینمای آلمان به ویژه فیلم مطب دکتر کالیگاری و نقش آن در هنر شناخته شدن سینما پرداخته شده و آمده است: این فیلم به عنوان یک کار نو در دنیای هنر آن روز نظر همگان و به ویژه منتقدان مشکل پسند و کسانی که برای هنر شمردن سینما اکراه داشتند، را به خود جلب کرد و به موفقیت قابل ملاحظهای در زمان خود و کسب جایگاه رفیعی در تاریخ سینما دست یافت.
نویسنده در بخش «سینمای شوروی؛ انقلاب در سینما» ابتدا نیمنگاهی به سینمای روسیه داشته و پس از آن به برررسی تاثیر انقلاب بلشویکی بر سینمای این کشور پرداخته و آثار فیلمسازانی چون لف کولِشف، پودوفکین و ایزنشتاین را مورد بررسی قرار داده و ضمن تشریح نظریات این هنرمندان به ویژه در خصوص اهمیت مونتاژ، فیلم مهم رزمناو پوتمکین را در بوته نقد و بررسی گذاشته است.
وابستگی اولیه شدید به تئاترهای سنتی که جامعه فئودالی آن زمان را نمایندگی میکردند، تغییرات تدریجی، پذیرش ارزشهای دنیای نو و امتزاج آنها با فرهنگ سنتی و سر برآوردن صنعتی نوین از دل خرابههای زلزله سال ۱۹۲۳ سرفصلهای مهم تاریخ سینما در ژاپن است که در بخش «سینمای ژاپن؛ سازش سنت و مدرنیته» مورد بررسی قرار گرفته و سینمای این کشور نمونه خوابی برای بررسی تاریخ تطبیقی سینمای ایران دانسته شده است.
در بخش «سینمای ناطق؛ مبنای تقسیم تاریخ سینما» ضمن بررسی علت و چگونگی ورود صدا به این هنر – صنعت و نیز نقش فیلمهای ناطق در جلوگیری از ورشکستگی سینما، آمده است: هر چند همت دستاندرکاران سینمای ایران درآن دوران در راه نوسازی سینماها و تجهیز آنها به وسایل روز قابل تقدیر است، اما آنان در پیشرفتهای روز افزون برای صدادار کردن فیلمها نقشی نداشتهاند و این پیشرفت نیز با تأخیری چندساله و پس از جا افتادن در غرب؛ وارد ایران شد و ایرانیان به جز کوشش برای واردات آن هیچ نقشی در سینمای ناطق نداشتند.
«خان بابا معتضدی» عنوان بخش آخر کتاب است که در آن آمده است: تا این جای کار مشخص میشود که در جهان غرب، هنر هفتم به اصطلاح، هفت شهرعشق را گشته ولی در ایران هنوز اندرخم یک کوچه مانده و شاید هنوز به خم اولین کوچه این جهان پهناور هم نرسیده است، زیرا در همین سالها خان بابا معتضدی که عنوان اولین در برخی از رشتههای سینما را داراست در خارج از کشور درحال فراگیری فوت و فن کار فیلمبرداری است و پس از بازگشت به ایران، کار فیلمبرداری از رجال و درباریان را شروع میکند که برخی از آنها به دلیل اهمیت تاریخی حوادثی که فیلمبرداری کرده بسیار قابل توجه هستند.
نگارنده این کتاب برای خلق اثرش از ۱۰۳ منبع داخلی و خارجی شامل کتاب، مقاله و منابع اینترنتی بهره گرفته است.
از این نویسنده پیش از این اثر دیگری با عنوان «تاریخچه سینما» به جای مانده است.
۶۰۱۳/
نظر شما