به عنوان کسی که سال هاست در دل نظام آموزشی به آموزش دانش آموزان و معلمان مشغول است، به چند نکته حائز اهمیت در این مورد اشاره می کنم. که امیدوارم نمایندگان محترم مجلس به آن توجه کنند و از تصویب عجولانه طرحی که نیاز به کارشناسی جدی و تخصصی دارد خودداری نمایند.
عنوان طرح رفع انحصار از آموزش زبان انگلیسی در نظام آموزش همگانی است اما محتوای منتشر شده طرح، انطباقی با عنوان آن ندارد. از عنوان چنین فهمیده میشود که قرار است زبانهای دیگری در کنار زبان انگلیسی در آموزش همگانی گنجانده شود، اما محتوای طرح حاکی از حذف آموزش زبان انگلیسی از نظام آموزش همگانی کشور و واگذاری آن به بخش خصوصی است.
انگیزه واقعی حذف آموزش زبان انگلیسی از مدارس و واگذاری آن به بخش خصوصی آن هم با قید یک فوریت چیست؟ اگر هدف نمایندگان محترم پاسخگویی به دغدغه های مقام معظم رهبری است، قطعا نظر ایشان خصوصی سازی آموزش زبان انگلیسی نبوده است، بلکه ایشان به صراحت فرموده اند "چرا زبانهای دیگر را در مدارس به عنوان درس زبان معین نمیکنند؟" و "البته نمی گویم فردا برویم زبان انگلیسی را در مدارس تعطیل کنیم". بنابراین مقام معظم رهبری به خصوصیسازی آموزش زبان اشاره ای نکردهاند و تنها فرموده اند چرا زبانهای دیگر در کنار انگلیسی در مدارس آموزش داده نمیشود. بنابراین اگر پیشنهاددهندگان محترم طرح خواستهاند فرمایشات معظم له را جامه عمل بپوشانند باید به دنبال قانونی باشند تا با فراهم کردن مقدمات لازم مانند بودجه کافی، جذب معلم سایر زبانها و برنامه ریزی برای تالیف کتابهای مرتبط، آنگونه که عنوان طرح نیز مدعی است، وزارت آموزش و پرورش مکلف به رفع انحصار از آموزش زبان انگلیسی در مدارس شود.
احتمال دیگر برای انگیزه طراحان این طرح عملکرد نامطلوب دانشآموزان در کنکور سراسری است. نگاهی به آمار منتشر شده از نمره دانش آموزان در سایر درس ها هم باید نمایندگان محترم را مجاب کند که کل نظام آموزش و پرورش را به بخش خصوصی واگذار کنند، چرا که مثلا در درس ادبیات فارسی هم میانگین درصد دانش آموزان رشته ریاضی منطقه یک 30 درصد، عربی 34 درصد و زبان انگلیسی 27 درصد است.
گرچه سطح کلی کیفیت آموزش در مدارس مطلوب نیست و در درس زبان انگلیسی هم مشکلات متعددی وجود دارد، راه چاره توجه به علت این ضعف است. و نمایندگان محترم به طور جدی و تخصصی مطالبه گر باشند تا وزارت آموزش و پرورش موانع و مشکلات آموزش زبان انگلیسی (و سایر دروس) را رفع کند.
از سالیان دور همواره این انتقاد به آموزش زبان انگلیسی در مدارس بوده است که چرا پس از حدود شش یا هفت سال آموزش زبان انگلیسی در مدارس دانشآموزان نمی توانند به زبان انگلیسی صحبت کنند. این انتقاد در حالی مطرح می شود که تا قبل از اجرای نظام جدید متوسطه، اجرایی شدن سند تحول بنیادین و برنامه درسی ملی، آموزش مکالمه و توانایی سخن گفتن هیچگاه هدف آموزش زبان نبوده است و هیچ سند رسمی مبنی بر اینکه چنین هدفی در مدارس دنبال شود وجود ندارد. دکتر پرویز بیرجندی مولف کتابهای قبلی آموزش زبان انگلیسی نیز در مصاحبه با مجله رشد آموزش زبان(شماره 105، 1391) به عدم وجود چنین سندی اذعان دارد، ایشان و همکارانشان تصمیم گرفته اند در دوره راهنمایی آموزش محدود مکالمه و در دوره دبیرستان مهارت خواندن را دنبال کنند و شرط و شروطی را برای اجرای موفق در آن دوره گذاشته اند که به گفته ایشان محقق نشده است. لذا این انتقاد که چرا دانشآموزان نمیتوانند انگلیسی صحبت کنند تا قبل از اجرای سند تحول و برنامه درسی ملی انتقادی غیرمنصفانه است چرا که اساساً هدف آموزش زبان انگلیسی در مدارس مکالمه نبوده و ساعات مورد نظر درس و دوره های مورد نظر برای معلمان طبق نظر مولفان و برنامهریزان مهیا نشده است.
پس از تصویب و اجرای برنامه درسی ملی، هدف آموزش زبان انگلیسی به صراحت آموزش مهارتهای ارتباطی شامل مهارت شنیداری، گفتاری، خوانداری و نوشتاری بیان شده است که نقطه عطفی در آموزش زبانهای خارجی است. چرا که حداقل سندی رسمی به آن اشاره کرده است. اما متاسفانه دوباره این برنامه در اجرا دچار مشکل شده و به صورت ناقص اجرا شده است. اول این که بنا بر گفته علوی مقدم و خیرآبادی (مجله رشد زبان شماره 106، 1392) قرار بر این بوده است که ساعات آموزش زبان انگلیسی در برنامه درسی جدید افزایش یابد و در مقطع متوسطه اول از 93 ساعت تدریس سالانه زبان در هر پایه به 119 ساعت و در متوسطه دوم از 69 ساعت به 80 ساعت افزایش یابد، نه تنها چنین افزایشی صورت نگرفته بلکه در متوسطه اول ساعات تدریس زبان کاهش نیز یافته است.
دوم اینکه تالیف کتابها به دلایلی(که احتمالاً خود نمایندگان محترم میدانند) با عجله و سرعت صورت گرفته تا کتابها بدون چاپ و اجرای آزمایشی در مناطق مختلف کشور در اختیار زبان آموزان قرار گیرد. توصیههای متخصصان و دلسوزان نیز برای اصلاح کتابها موثر نبوده و نگارنده که مسئولیت تیم اعتباربخشی کتابهای زبان انگلیسی هشتم و نهم در استان خراسان رضوی را برای سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی بر عهده داشته، گواهی میدهد که هیچ یک از انتقادات و نظرات تیم کارشناسی در چاپ نهایی کتابها مورد توجه قرار نگرفته است.
مهمتر آن که در راهنمای برنامه درسی زبانهای خارجی که در سال 1391 نگاشته شده—و جای تعجب است که هنوز مصوب نشده است!— هدف آموزش زبان انگلیسی در متوسطه اول رسیدن به سطح A2 و هدف متوسطه دوم رسیدن به سطح B2 در مقیاس CEFR (چارچوب اروپایی مشترک مرجع برای زبانها) بیان شده است. صاحبنظران و آشنایان به این استاندارد بین المللی میدانند که با ساعات اختصاص یافته و کتابهای موجود رسیدن به چنین سطحی تا چه حد بلندپروازانه و غیر عملی است. چراکه طبق راهنمای CEFR رسیدن به سطح A1 نیازمند حداقل 100 ساعت آموزش و رسیدن به سطح A2 نیازمند حداقل 200 ساعت آموزش یعنی در مجموع حداقل 300 ساعت آموزش است حال آن که کل ساعت تشکیل کلاس در متوسطه اول بدون لحاظ تعطیلیهای پیش بینی نشده کلاسها برابر 192 ساعت است. مهمتر آنکه پیش فرض این راهنما آن است که کسانی که وارد سطح A1 می شوند توانایی خواندن دارند و با حروف انگلیسی آشنا هستند و در طی مرحله A1 و A2 صرفا مهارتهای زبانی را میآموزند، البته چنان که پیشتر گفته شد در پایه هفتم دانشآموزان همزمان باید مهارتهای سوادآموزی در زبان انگلیسی را در کنارِ مهارتهای زبانی یاد بگیرند. علاوه بر این طبق راهنمای CEFR رسیدن به سطح B1 نیازمند حداقل 400 ساعت آموزش و رسیدن به سطح B2 نیازمند 600 ساعت آموزش است یعنی در مجموع حداقل نیازمند 1000 ساعت آموزش است. حال آن که کل ساعت آموزش زبان انگلیسی در مدارس متوسطه دوم 352 ساعت است. بنابراین انتظار رسیدن به اهداف برنامه درسی ملی بدون اجرای دقیق آن و افزایش ساعات درس زبان انگلیسی انتظاری غیر منطقی است و باید سطح انتظار در اسنادی مثل راهنمای درسی اصلاح شود.
نکته بعدی وجود کنکور سراسری و سوالهای چهارگزینه است که سنخیتی با آموزش مهارتهای ارتباطی آنگونه که مورد تاکید برنامه ملی درسی است ندارد و در هیچ آزمون استانداردی مهارتهای زبانی زبان آموزان صرفا با آزمون نوشتاری و آن هم صرفا با پرسشهای چهارگزینهای سنجیده نمیشود. بنابراین به نظر میرسد نمایندگان محترم و دلسوز به جای پاک کردن صورت مسأله و حذف آموزش زبان انگلیسی از مدارس بهتر است با مهیا کردن زمینه قانونی، وزارت آموزش و پرورش را در اجرای کامل و دقیق برنامه درسی ملی یاری کنند. وزارت آموزش و پرورش نیز با انجام کار کارشناسی تکلیف درس زبان در کنکور سراسری را مشخص کند. اگر می شود این درس را به صورت استاندارد سنجید زمینه آن فراهم شود وگرنه سنجش آن به صورت کنونی نه تنها توجیه علمی ندارد و با اهداف برنامه درسی ملی هماهنگ نیست بلکه بر تدریس معلمان در مدارس نیز تأثیر منفی میگذارد.
از طرف دیگر واگذاری زبان انگلیسی به آموزشگاههای تخصصی خود چالشی بزرگ است و زمینه سوءاستفادههای فراوان و ایجاد رانتهای مختلفی را فراهم خواهد کرد. حتی در روال فعلی تاسیس آموزشگاههای زبان، دانش و تخصص زبان انگلیسی ملاک اصلی نیست و صرفا داشتن مدرک دانشگاهی در هر رشتهای کفایت میکند و عوامل موثر بر اخذ مجوز شامل داشتن ملک اختصاصی(که باید پرسید به راستی علم بهتر است یا ثروت؟ داشتن تخصص آموزش زبان مهمتر است یا داشتن مِلک؟)، سابقه مدیریت و معاونت مدرسه، داشتن پستهای کارشناسی، معاونت و مدیریت در سطح ناحیه/منطقه و اداره کل آموزش و پروش است. نگاهی به کسانی که مجوز چنین آموزشگاههایی را دارند نشان میدهد که بسیاری از آنها فاقد دانش و مدرک مرتبط زبان انگلیسی هستند و تعداد اندکی متخصصان آموزش زبان انگلیسی را به ویژه در کلان شهرها می توان یافت که توانستهاند بدون چنین رانتهایی موفق به تاسیس آموزشگاه شوند.
طرفه آن که در طرح پیشنهادی گفته شده است آموزش زبان منحصراً سه سال و برای دانش آموزان دوره دبیرستان انجام شود. این جمله که نشان میدهد نمایندگان محترمِ ارائه دهنده طرح احتمالاً مطلع نیستند که طبق سند برنامه درسی ملی دوره راهنمایی قدیم هم دوره دبیرستان نامیده می شود و باید در طرحشان قید میکردند دوره دوم متوسطه. علاوه بر این به نظر می رسد طراحان این طرح با مبانی علمی آموزش زبان هم آشنایی چندانی ندارند، چرا که مبتنی بر نظریات جدید، یادگیری زبان دوم بهتر است قبل از سن بلوغ آغاز شود. نگاهی به برنامه درسی آموزش زبان موفق کشورهای همسایه نیز خالی از فایده نخواهد بود.
علاوه بر این در طرح پیشنهادی آمده است به دانش آموزان محرومی که توانایی مالی نداشته باشند بورسیه تحصیل در آموزشگاههای تخصصی زبان انگلیسی داده می شود؟ چه قدر کار کارشناسی در این باره صورت گرفته است؟ چه تضمینی برای اجرای آن وجود دارد؟ اگر تجربه پرداخت یارانه و حذف گروههای مختلف تکرار شود چه؟ وانگهی مگر بر اساس اصل 30 قانون اساسی تحصیل تا پایان دوره متوسطه رایگان نیست؟ چرا باید همه دانش آموزان ملزم شوند با هزینه شخصی به یادگیری زبان دوم بپردازند؟ امید است نمایندگان محترم مجلس با نگاهی کارشناسی طرحی را تصویب کنند که حداقل نظر چند خبره آن را حمایت کند، و الا به یک نسل از این سرزمین آسیب وارد خواهد شد و آنان مورد شماتت آیندگان قرار میگیرند.
نظر شما