رونمایی از " بالش ابری " در غیاب نویسنده جوان

بندرعباس-ایرنا- همزمان با هفته کتاب و کتابخوانی، مجموعه داستان " بالش ابری" نوشته زنده یاد عبدالوهاب نظری، ۱۰ماه پس از درگذشت این نویسنده جوان رونمایی شد.

این مراسم به همت انجمن داستان بندرعباس و همراه با تقدیر از پدر و مادر این نویسنده برگزار شد.

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی هرمزگان در مراسم گرامیداشت و رونمایی از آخرین کتاب عبدالوهاب نظری گفت: هر کسی که دست به قلم می برد و می نویسد، یک قدم از انسان های هم عصر خود جلوتر بوده و از سایرین شجاع تر است.

رضا کمالی زرکانی روز سه شنبه در این آیین  اضافه کرد: چاپ اثر و خود را در معرض نقد قرار دادن نیز نیازمند درجه بالاتری از شجاعت است که این نکته از دیگر تفاوت های یک نویسنده با دیگران است.

وی از عبدالوهاب نظری به عنوان یک استعداد درخشان نام برد که با وجود فوت در جوانی، با ۲اثر چاپ شده، نام خود را برای همیشه در عرصه فرهنگ و هنر هرمزگان ثبت کرده است.

رئیس هیات مدیره انجمن داستان هرمزگان نیز در این برنامه نظری را به عنوان الگوی اعضای انجمن  در پشتکار و فعالیت ادبی معرفی کرد.

محسن بختیار همچنین با ارائه گزارشی از عملکرد انجمن داستان، این نهاد را بستری مناسب برای حضور داستان نویسان و علاقمندان این عرصه دانست.

در ادامه این برنامه هومن محمدکرمی از اعضای انجمن داستان هرمزگان ضمن خوانش داستان " در جست و جوی حکمت" از مجموعه " بالش ابری " برخی ویژگی های شخصیتی و دنیای داستانی عبدالوهاب نظری را مورد اشاره قرار داد.

ایرج بلوچی، دریا چوبین، پروانه پرسش و بهروز عباس دشتی نیز در این برنامه درباره نویسنده سخن گفتند.

پگاه نجفی خواه یکی دیگر از اعضای انجمن داستان و مجری برنامه نیز بخش هایی از مصاحبه خود با نظری که سال ۱۳۹۵ در یکی از نشریات ادبی استان چاپ شده بود را بازخوانی کرد.

وی همچنین نوشته های چند نویسنده و فعال فرهنگی و ادبی کشور درباره وهاب نظری را قرائت کرد.

در بخش پایانی این برنامه ضمن رونمایی از کتاب عبدالوهاب نظری، پدر و مادر این نویسنده با اهدای لوحی از سوی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی هرمزگان و انجمن داستان هرمزگان مورد تقدیر قرار گرفتند.

" بالش ابری" شامل ۱۸داستان کوتاه عبدالوهاب نظری توسط نشر نیماژ منتشر شده است.

در برشی از داستان  «تجربۀ زیستی» از کتاب بالش ابری می‌خوانیم:

گفتم: «بابا، من باید برم سفر. »

ـ خوب، برو.

این حرف برای من که یک لیوان آب هم نمی‌توانستم دستم بگیرم و سیزده سال بود افتاده بودم توی جا، مثل این بود که بگوید: «برو بمیر. »

گفتم: «گذرنامه می‌خوام. »

پدرم خندید. دستش را جلو گوشش گرفت، یعنی متوجه حرفم نشده.

ـ می‌خوام برم این‌طرف و اون‌طرف. باید خیلی چیزها ببینم.

بدون این‌که نگاهم بکند، گفت: «خوب، بعدش چی می‌شه؟ »

 اگر می‌گفتم این لازمۀ نویسنده شدن است، حتماً از ارث محرومم می‌کرد. بنابراین، عاقلانه‌ترین جواب را دادم: «برای این‌که به خدا نزدیک بشم. »

چین‌های پیشانی پدرم کم‌کم باز شد و ناباورانه دیدم اشک در چشم‌هایش حلقه بست. «فردا می‌رم دنبال کارهای گذرنامه‌ات... ت. »

اولین کتاب نظری نیز با عنوان "خسته ام فقط همین " سال ۹۴توسط نشر افکار به چاپ رسید.

وی همچنین بخشی از تجربه های زندگی خود را با عنوان " ویلچرنوشت" در فضای مجازی منتشر می کرد که مخاطبان زیادی داشت.

وی متولد سال ۱۳۶۳بود و از کلاس دوم راهنمایی به علت بیماری دچار معلولیت حرکتی و ویلچرنشین شد.

نظری تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی در رشته روانشناسی ادامه داد.

وی دی ماه سال ۹۷بر اثر ابتلا به تومور در بندرعباس درگذشت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha