۲۲ آذر ۱۳۹۸، ۱۲:۰۵
کد خبرنگار: 1767
کد خبر: 83592351
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

پروندهٔ خبری

سینمای هند از اسطوره و افسانه بر انسان متمرکز شده است

تهران- ایرنا- منتقد سینما گفت: این واقعیت را باید پذیرفت که سینمای هند از اسطوره و افسانه به سمت انسان حرکت کرده است و نقطه تمرکز جریانی از سینمای مدرن هندوستان، دیگر افسانه و عملیات محیرالعقول نیست، بلکه انسان و بزنگاه‌های زندگی روزمره است.

 برنامه «یک فیلم، یک گفت‌وگو» با نمایش و نقد فیلم سینمایی «عکس» ساخته «ریتیش باترا» از فیلم‌های موج نوی سینمای هند، شامگاه پنجشنبه ۲۱ آذر در سالن زنده‌یاد عباس کیارستمی بنیاد سینمایی فارابی برگزار شد.

به گزارش ایرنا از روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی، در ابتدای این نشست «مرسده مقیمی» کارشناس-مجری با اشاره به ضرورت‌ پرداختن به موج نوی سینمای هند، ضمن تشکر از تلاش‌های بنیاد سینمایی فارابی در برپایی این برنامه، به نقش «سامان کیانی» در ترجمه آثار متاخر سینمای هند اشاره کرد و شناساندن این فیلم‌ها را محصول فعالیت او دانست.

«کیانی» افزود: اگر کسی جامعه هند را نشناسد، شاید «عکس» خیلی برایش قابل درک نباشد. مسیرهای درک فیلم از اختلاف طبقاتی همچنان پررنگ و بُعد تجارت‌گونه ازدواج می‌آید که شاید وقوع آن در عصر کنونی دور از ذهن باشد اما هست و اتفاق می‌افتد.

شاهین شجری‌کهن منتقد سینما نیز در این برنامه گفت: فیلم «عکس» یک درام رمانتیک و یک فیلم جدی است. فیلمساز در روایت داستان، شخصیت‌سازی، انتخاب بازیگران و به تکامل رساندن هر شخصیت، سعی کرده همان الگویی را تکرار کند که در آن آدم‌ها از دل زندگی واقعی به جهان فیلم آورده می‌شوند.

وی بیان داشت: «عکس» یک قصه دوخطی ساده دارد که اتفاقا کلیشه‌ای است. آدمی می‌خواهد تصویر دیگری برای خانواده‌اش بسازد و سناریویی را اجرا کند. نقطه عزیمت قصه طوری است که نصف فیلمنامه‌نویسان ما اگر با این دیدگاه به دفتر یک تهیه‌کننده وارد بشوند با این جمله مواجه می‌شوند که این متن خیلی کلیشه‌ای است. اما باید به این نکته توجه کرد که گسترش و بسط موضوعی مهم است. این که چطور فیلمساز یک موقعیت را با دو آدم، یک قصه ساده و یک برخورد انسانی خیلی ساده چنان گسترش می‌دهد که پیچیده‌ترین مفاهیم را می‌شود برایش بیرون آورد بدون این که فیلم به یک شاهکار عجیب و غریب همراه با لایه لایه‌های آنچنانی و تاویل‌پذیر تبدیل شود.

شجری‌کهن ادامه داد: این واقعیت را باید پذیرفت که سینمای هند از اسطوره و افسانه به سمت انسان حرکت کرده است و نقطه تمرکز جریانی از سینمای مدرن هندوستان، دیگر افسانه و عملیات محیرالعقول نیست، بلکه انسان و بزنگاه‌های زندگی روزمره است. عشق به یک فرآیند عمومی اجتناب‌ناپذیر کنار دست ما که باید با آن درگیر شویم بدل شده و دیگر برای فداکاری‌های بزرگ، قرار نیست عاشق و معشوق در یک رینگ پر از رنگ و موسیقی و اسلوموشن، یکی برای دیگری بمیرد و آن یک در حالی که دستش را به سمت عاشق دل‌خسته رنجور و زخمی دراز می‌کند، تن به یک ازدواج ناخواسته بدهد و این عشق در آسمان ثبت شود.

او خاطرنشان کرد: همه این‌ها در این سینما بوده و ارزشمند است و بد نیست اما در سینمای هند، این سیر تطور طی شده و حالا با فیلم‌هایی روبه‌رو هستیم که روی انسان متمرکز هستند و تاریخ و جامعه و مردم‌شناسی خود را از زاویه امروز مطلق و واقعیات و هنجارهای الزامی و بایدها و نبایدهای زندگی روزمره پردازش می‌کنند.

در بخشی دیگر از این نشست، مقیمی گفت: بعد از ماجرای ۱۴ سپتامبر معروف هند، روند فیلم‌های جریان سینمای هند تغییر یافت. الان مخاطب به سمتی می‌رود که «عکس» برایش یک فیلم خیلی حاشیه‌ای نیست. شاید وجوه تجاری و سرگرم‌کننده نداشته باشد اما در حال که برخی از فیلم‌های ستاره‌های بالیوود با شکست مواجه شده، این فیلم فروش داشته و این نوع فیلمسازی خیلی وقت‌ها به فیلم‌های سرگرم‌کننده هندی چربیده است و این نشان می‌دهد که این نوع فیلم در حال دیده شدن است.

کیانی در این بخش گفت: باید این را پذیرفت که هنوز این جسارت وجود ندارد که برای فیلم‌های درام اجتماعی، بودجه سنگین درنظر گرفته شود و کماکان رویه چیز دیگری است اما این هم هست که این نوع فیلم‌ها هم بودجه خود را برمی‌گردانند و شکست نمی‌خورند و الان یک جریان تثبیت‌شده است.

مقیمی در ادامه به فیلمسازی «ریتیش باترا» و این که بعد از ۴ فیلم دارای یک جهان ذهنی مشخص است اشاره کرد.

شجری‌کهن در بخشی دیگر ضمن پاسخ‌گویی به پرسشی درباره اغراق‌های سینمای هند که از آن به «هندی‌بازی» تعبیر می‌شود، گفت: شاید جریان موج نوی سینمای هند به سمتی برود که هندی‌بازی در آن نباشد اما من می‌گویم هندی‌بازی سست و بی‌پایه و صرفا تجاری که مثل سینمای ما چهار واسطه بنشینند و بگویند کار عجیبی بکنیم که فلان فیلم بفروشد، نیست. چرا که در آن سینما، این اغراق از ریشه‌ها می‌آید. در ریشه‌هایی که به حیات فرهنگی ملتی که در شعر و منظومه‌ها و قصه‌هایش محال‌پرداز است برمی‌گردد. هندی‌ها، عاشق چیزهای خارق‌العاده هستند. همانقدر که ما برای احساسات ارزش قائلیم آنها به خرق عادت معتقدند. پس باید با تأمل بیشتری سمتش رفت، ضمن آن که ظرف رئالیستی هم به آن ظرف روایت‌گری لطمه‌ای نمی‌زند. الگوهای جهانی هم باگ دارند ولی با تثبیت‌شان و آشنا شدن مخاطب با چارچوبی که قوی پردازش شده، ابهامی وجود ندارد چون ما با این پیش فرض می‌رویم که این الگو منطقی است.

در بخشی از این نشست، کیانی وجود اینگونه نماها را در فیلم‌های هندی به ایجاد یک ظرفیت تخلیه انرژی برای مخاطب انبوه سینمای هند که در آن می‌تواند قهرمان خود را ببیند مربوط دانست. شجری‌کهن هم با تأیید این نگاه گفت: این که هندی‌ها عادت دارند با چوب و مشت طرف را بکشند به ریشه‌های ایدئولوژیک‌شان برمی‌گردد.

او در ادامه گفت: اگر تعداد عاشقانه‌هایی که در طول سال در این سینما ساخته می‌شود خیلی پایین‌تر از قبل است، بخشی از آن نتیجه تغییرات تکنولوژیک است و این امکان داده شده تا فیلمسازها بتوانند بدون فروکاست ایده‌ها و خیال‌پردازی هایشان را سینمایی کنند.

او در نتیجه‌گیری سخنان خود گفت: موج نوی سینمای هند، جریان اصلی حاکم بر سینمای هند نیست اما حامل شناسه‌هایی است که در آن، تعادل خیال و واقعیت به سمت واقعیت و تعادل افسانه و انسان به سمت انسان حرکت می‌کند.

«دامون قنبرزاده» منتقد و نویسنده سینمایی حاضر در نشست نیز در ادامه گفت: قنبرزاده گفت: سینمای هند خوب است. من هندی بازی را دوست دارم و معتقدم که صداقتی که در سینمای هند هست، در سینمای ما و خیلی از کشورها نیست. فیلم‌هایی از جنس «عکس» نمی‌تواند جریان غالب باشد اتفاقا چون هندی بازی‌اش کم است! این فیلم‌ها در نهایت می‌توانند جزو معدود فیلم‌هایی باشند که ساخته خواهند شد و تماشاگر دارند اما تماشاگران هندی دنبال این هستند که قهرمان‌هایشان را ببینند و خود را تخلیه کنند و این چیزی است که سینما به آنها می‌بخشد. این ساختار ممکن است منطقی‌تر شود ولی عوض نحواهد شد چون آدم‌هایی را با توجه به ساختار جامعه با خود همراه می‌کند، ضمن آن که ما با یک جمعیت ٨۰ میلیون نفری طرف نیستیم بلکه درباره یک کشور با جمعیت بیش از یک میلیارد و سیصد میلیون نفر صحبت می‌کنیم.

مقیمی در بخش پایانی گفت: عشق مردم هند به سینما عجیب است و تاثیرش هم زیاد است. بعد از ماجراهای ۱۴ سپتامبر در این کشور، سینما توانست روی قانون اساسی هند هم اثر بگذارد و این قدرت سینما و مخاطب سینما در این کشور را می‌رساند. تفاوتی که هست این است که مردم هند هم سینمای جدی را می‌خواهند و هم سینمای سرگرم‌کننده را دنبال می‌کنند و خواهان فیلم‌هایی از همه ژانرها هستند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha