روزنامه ایران در گزارشی آورده است: روحانی روز پنجشنبه بعد از حضور در نشست سران کشورهای اسلامی در مالزی راهی توکیو میشود. او قرار است روز جمعه با آبه شینزو، نخستوزیر ژاپن ملاقات مهمی را پشت سر بگذارد. ملاقاتی که هرچند خیلیها از حالا برای آن خط ونشان کشیدهاند اما میتواند طلیعه گشوده شدن اندک روزنه امید جهت نجات برجام باشد. برای درک اهمیت سفر روحانی به ژاپن کافی است نگاهی به وضعیت تحولات جاری سیاست خارجی در حد فاصل سفر نخستوزیر ژاپن به تهران که خرداد ماه گذشته انجام شد، تا سفر قریب الوقوع روحانی به توکیو داشته باشیم.
آبه اولین نخستوزیر ژاپن بود که در تاریخ چهل ساله جمهوری اسلامی به تهران سفر کرد. بسیاری این سفر را به تنش روزافزون ایران و امریکا مربوط کردند و از قصد نخستوزیر ژاپن برای میانجیگری میان تهران و واشنگتن پرده برداشتند. گرچه «آبه» هدف سفرش را تلاش برای کاهش تنشهای خاورمیانه اعلام کرده بود اما ناگفته پیدا بود که او برای رسیدن به این هدف، میکوشد آبی بر آتش مناسبات متشنج ایران و امریکا بریزد.
این در حالی است که امریکا با اعمال تحریمها و قدرت اقتصادیاش بر سیستم پولی جهان کوشیده تمامی تلاشهای اروپا و دیگر کشورها را برای کاهش فشار تحریمها روی ایران با شکست روبهرو و بتدریج دورنمای مبادلات اقتصادی ایران را پیچیدهتر کند. فشاری که در این سخنان بیژن زنگنه، وزیر نفت ایران، تبلور یافت که «امریکا در تحریمهای هوشمند به بلوغ شیطانی رسیده است». سخنی که معنای ساده آن، این است که این بار، درها سخت روی ایران بسته شده است.
در چنین شرایطی ژاپن بهعنوان یکی از کشورهای نزدیک امریکا و مشتری مهم نفتی ایران پا پیش گذاشت تا برای تنشهای فزاینده تهران و واشنگتن گامی بردارد. تنشی که حاصل ملموس آن در ناامن شدن آبهای خلیج فارس و محل عبور و مرور نفتکشهای حامل انرژی مورد نیاز کشورهای منطقه و آسیایی از جمله ژاپن بروز یافته است. با این حال پیدا بود که ترامپ تحت تأثیر دکترینی که از زمان مبارزات انتخاباتی اش بر آن پای فشرده بود و ترس از ناپیدایی تبعات جنگ با تهران بهعنوان یکی از قدرتهای بانفوذ منطقه از ورود به درگیری نظامی احتراز میکرد. چه آثار این تفکر در عقب نشینی آشکار او در ماجرای ساقط شدن پهپاد امریکایی و حادثه حمله به تأسیسات نفتی عربستان با آنکه گفته بود «هدف گرفته و آماده شلیک هستیم»، خود را هویدا کرد. این موضع ترامپ بسیاری را به این باور رساند که ایران این امکان را خواهد داشت که با خطرپذیری کمتر بحرانهای منطقه را مدیریت شده دنبال کند.
در چنین فضایی بود که نخستوزیر ژاپن به تهران آمد با پیامی که گفته میشد همتای امریکاییاش از او خواسته به گوش مقامهای ایرانی برساند. این نگرانی توکیو که معتقد بود اگر بحران کنترل نشود بقیه دنیا از جمله ژاپن ضرر میکنند، باعث شد که این کشور دو روز بعد از اعلام تصمیم ایران در سالگرد خروج امریکا از برجام (۱۸ اردیبهشت) مبنی بر کاهش سطح تعهدات برجامی اش به طور رسمی از آمادگی خود برای میانجیگری بین تهران و واشنگتن خبر دهد. یک ماه بعد «آبه شینزو»، در حالی برای نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامی به تهران سفر کرد که مهمترین دستور کارش برای مذاکرات صریح با رئیس جمهوری و رهبر جمهوری اسلامی را تلاش برای ایجاد کانال ارتباط میان تهران و واشنگتن تعریف کرده بود. «آبه» علاوه بر این درصدد پیگیری طرحی بود که بر پایه آن تهران میتوانست در ازای فروش نفت مورد نیاز توکیو، پول خود را بدون نگرانی از مجازات امریکا دریافت کند. شاید مقامهای ایرانی و ژاپنی کوشیدند از رهاورد این سفر، برای تقویت مناسبات سیاسی و اقتصادی بهره ببرند اما این موضع رهبری در دیدار نخستوزیر ژاپن که «تجربه تلخ مذاکره با امریکا را تکرار نخواهیم کرد»، آب پاکی بر دستان نخستوزیر ژاپن بود تا کورسوی امید خود را برای نقش آفرینی در یک رویداد تاریخی برباد رفته ببیند. بعد از همین سفر بود که سایر طرحهای مشابه میانجیگری از سوی رئیس جمهوری جوان فرانسه میان ایران و امریکا و پیگیری طرح چهارمادهای او به شکست انجامید تا در رابطه بحرانی ایران و امریکا همه چیز به اما و اگر منتهی شود.
ایران واکنش مناسب نشان دهد
روحانی در حالی به توکیو میرود که ایران بهدلیل ناکامی اروپا در جبران مافات، مکانیزم رفع اختلاف در برجام را به جریان انداخته و تمام مسیرهای تعبیه شده در آن را رفته و به نقطه پایان رسانده است و از سوی دیگر احتمال میرود برداشتن گام پنجم مبنی بر متوقف کردن بخش مهمی از تعهداتش در چارچوب برجام، این توافق را از کما به زمین مرگ بکشاند. بارزترین وجه این سفر به مناسبات ایران و امریکا باز میگردد. برخی ناظران بر این باورند که دولت فعلی امریکا گام هایی را در تصحیح سیاست خارجی جاری نسبت به ایران برداشته و آماده مذاکرات جدی با ایران است. گمانه زنی رسانههای بینالمللی هم از چراغ سبز ترامپ به ژاپن برای میزبانی این کشور از روحانی حکایت میکنند.
پدیدار شدن چنین نشانههای مثبتی در آستانه سفر روحانی به ژاپن که این بار نیز مهمترین وجه آن در تلاش این کشور برای میانجیگری میان تهران و واشنگتن خلاصه میشود، ناظران را به این انتظار رسانده که ایران هم واکنش متناسب را ابراز دارد. هر چند فراز و فرودهای فرآیند مذاکرات بویژه در ماههای اخیر باید به قدر کافی روشن ساخته باشد که تغییر مسیر در سیاست بینالمللی چه اندازه پیچیده و دشوار است و هر گام مثبت ایران چه اندازه به ریسکپذیری بویژه در برابر رئیس جمهوری عهد شکن امریکا نیاز دارد و مقاومت دشمنان و تحرکهای تخریبی مخالفان مذاکره را در داخل و خارج برمیانگیزد اما آنچه نباید فراموش کرد اینکه رئیس جمهوری امریکا در آستانه انتخابات ریاستجمهوری سال آینده، به یک پیروزی دیپلماتیک نیاز دارد. خاصه آنکه روند تحولات نشان داده تصور کاخ سفید از تسلیم ایران در کوتاه مدت در برابر خواستههایش با سیاست فشار حداکثری اشتباه بوده است. آنچه پیداست ترامپ از درخواست برای گفتوگو با ایران اهداف انتخاباتی دارد و آنطور که رسانههای امریکایی هم به آن اذعان کردهاند، او صرفاً بهدنبال یک عکس تاریخی است تا خود را در قامت یک معاملهکننده بزرگ به تصویر بکشد. گرچه روند تبادل زندانی در اوج کشمکش دیپلماتیک ایران و امریکا را نمیتوان آغاز مذاکرات دو طرف درباره سایر مسائل اختلافی دانست اما با تغییر لحنی که به وضوح در ادبیات دولتمردان امریکایی در آستانه سفر روحانی به ژاپن صورت گرفته و از نیاز حیاتی ترامپ به ایجاد تحول در رابطه با ایران حکایت میکند، میتوان از تلاش دوباره «آبه» برای میانجیگری و تبادل زندانی میان ایران و امریکا بهعنوان نقطه عزیمتی برای اعتمادسازی در مسیر کاهش تنشها یاد کرد. فرصتی که روحانی نباید آن را از دست دهد. او چند روز پیش گفتوگوی تلفنی تاریخی اش با اوباما را عامل سرعت بخشیدن به لوکوموتیو مذاکرات هستهای دانسته بود و به نظر میرسد که حالا هم آماده ریسکپذیری دوباره برای بنبست شکنی از برجام باشد و چه چیز بهتر از اینکه ژاپن، رفیق خوشنام ایران و امریکا واسطه آن باشد.
پیام تندروها به روحانی؛ هاراگیری نکن
فقدان اعتماد متقابل میان ایران و امریکا در نتیجه گذشته تلخ فراموش ناشدنی که دوطرف از آن بدرستی یاد میکنند، تنها یک وجه از پیچیدگی بحران جاری در سیاست خارجی است. کشمکش جناحهای سیاسی در داخل کشورو ابراز پارهای تردیدها به رویکرد دیپلماتیک و صلح جویانه دولت روحانی، نگرانی قابل درک دیگری است. گروه هایی که حل و فصل هرگونه بحران با کشورهای منظومه غرب از جمله دگرگونی در روابط ایران و امریکا را تهدیدی جدی برای منافع خود میبینند. مخالفتهای دامنه دار با رویکرد تعاملی دولت روحانی و تلاش آنها برای بحرانی نگاه داشتن مناسبات بینالمللی ایران دراثر هر دگرگونی از همین آبشخور نشات میگیرد. از اینرو سفر روحانی به توکیو در این شرایط حساس، فرصتی استثنایی است برای هجمه قوایی که داغ نگاه داشتن تنور تخاصم ایران و امریکا را مأموریت خود تعریف کردهاند. چنانکه در روزهای اخیر با قطعی شدن این سفر، رسانهها و جریانهای دلواپس در مخالفت با انجام آن مدعی شدهاند که روحانی بازهم این بار از طریق ژاپن قصد دارد راه رفته را دوباره برود و یک استراتژی سوخته را دوباره بیازماید و در این بین همان مشوقانش که دولت را پیشتر در این بیراهه تشویق میکردند بازهم به جرگه تحریککنندگان پیوسته و برایش تیترهای اغواکننده میزنند.
نکته اینجاست آنها که در گذشته با حمایتهای قلمی و رسانهای خود مانع از طرح هرگونه انتقادی نسبت به عملکرد سیاست خارجی دولت سابق میشدند، اکنون نیز همه اقدامات دولت روحانی را به باد تمسخر میگیرند و چنان وانمود میکنند که تیم ایرانی یک مأموریت بیشتر برای خود تعریف نکرده و آن این است که همه امتیازها را در طبق خیانت بگذارد و تقدیم امریکا کند. آنها شایعهای ساختهاند که دولت میخواهد در سفر به توکیو بدون هیچ اما و اگری به درخواست مذاکره امریکا چراغ سبز نشان دهد. جریانی که خود را پشت شعارهای مقدس و ارزشی انقلاب پنهان کردهاند و منافع زودگذر و دلخوشیهای کوبیدن رقیب، تا اندازهای برای آنها ارزش یافته که مسأله منافع ملی را تحتالشعاع بازیهای سیاسی خود قرار دادهاند. کسانی که وضعیت معیشتی مردم و موضوعات تأسفباری چون تورم کمرشکن، بیکاری، حذف نفت نه تنها از سفرههای مردم بلکه اساساً از خزانه کشور در ادبیات و سخنانشان جایی ندارد.
هجمه سخت به حضور روحانی در ژاپن و طرح این ادعا که دستگاه سیاستگذاری کاخ سفید، اکنون با توسل به میانجی گری ژاپن تلاش دارد ایران را به تسلیم و سازش وادارد، این پرسش را مطرح میکند که این مدعیان منتقد چه چیزی هستند و چه نسخهای برای بنبست شکنی از تحولات بحرانی سیاست خارجی در آستین دارند. با این وصف حضور رئیس جمهوری ایران در ژاپن در این شرایط فرصتی استثنایی است برای مهار قوایی که تخریب چهره ایران و تشدید تخاصم ایران و امریکا را مأموریت خود تعریف کردهاند.
با هر معیار که سنجیده شود، روحانی باید در این سفر پیام متفاوتی از گذشته و متناسب با تصحیح سیاست امریکا بدهد.
نظر شما