۲۳ دی ۱۳۹۸، ۱۲:۴۳
کد خبرنگار: 2537
کد خبر: 83627517
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

پروندهٔ خبری

لیبی و کشاکش رقابت قدرت‌های منطقه‌ای

۲۳ دی ۱۳۹۸، ۱۲:۴۳
کد خبر: 83627517
لیبی و کشاکش رقابت قدرت‌های منطقه‌ای

تهران- ایرنا- لیبی اینک به کشوری دوپاره تبدیل شده که نیمی از آن را دولتی تحت حمایت سازمان ملل اداره می‌کند و نیمه دیگر آن در دست نیروهایی است که تصرف پایتخت و تسلط کامل بر لیبی را دنبال می‌کنند. در این میان، نقش بازیگران منطقه‌ای بحران لیبی قابل‌تامل است.

لیبی از سال ۲۰۱۱ میلادی در پی خیزش مردمی و حمله نظامی نیروهای ناتو با هدف برکناری «معمر قذافی» حاکم وقت این کشور، تنش‌های سیاسی و درگیری‌های نظامی بسیاری را شاهد بود. این کشور در نهایت به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شد. در بخش غربی با مرکزیت طرابلس دولتی موسوم به «دولت وفاق ملی» به ریاست «فایز السراج» بر سرکار آمده که مورد تایید و حمایت سازمان ملل متحد است و در بخش شرقی «خلیفه حفتر» ژنرال بازنشسته ارتش کنترل امور را در دست گرفته است.

فایز السراج از پشتیبانی ترکیه، قطر و برخی کشورهای اروپایی برخوردار است. ژنرال حفتر هم خود را تحت حمایت عربستان، مصر، امارات و برخی دیگر از کشورها می‌بیند. درگیری‌ها در این کشور طی روزهای اخیر به دنبال تصمیم حفتر فرمانده نیروهای موسوم به «ارتش ملی لیبی» برای به کنترل در آوردن طرابلس پایتخت و سرنگونی دولت وفاق ملی وارد فاز جدیدی شده است.

اگر چه نبض تحولات لیبی در دست ژنرال حفتر و فائز السراج قرار دارد اما افزون بر متغیرهای داخلی، پررنگ‌تر شدن صف‌بندی‌ها و موضع‌گیری کشورهای منطقه‌ای و قدرت‌های جهانی بر شدت پیچیدگی و غیرقابل‌پیش بینی بودن معادلات لیبی افزوده است. در این وضعیت، مداخله کشورهای خارجی و حمایت آنها از یکی از این دو طرف، لیبی را به طور عملی به میدان جنگ‌های نیابتی کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تبدیل کرده و آتش درگیری‌ها را شعله‌ورتر ساخته است.

ترکیه، قطر، عربستان، امارات، مصر، آمریکا، روسیه و فرانسه از جمله کشورهایی هستند که در یکی از دو سوی این جبهه‌ حضور داشته و برای پیروزی بر رقیب تلاش می‌کنند. ترکیه به عنوان یکی از بازیگران اصلی تحولات لیبی، به‌ طور ویژه طی ۲ دهه اخیر یعنی پس از روی کار آمدن حزب «عدالت و توسعه» تقویت روابط با کشورهای آفریقایی را در دستور کار خود قرار داده و سرمایه‌گذاری‌های دولتی و خصوصی این کشور در لیبی قابل چشم‌پوشی نیست. ترکیه به عنوان یک بازیگر مهم منطقه‌ای در لیبی به تازگی قانون اعزام نظامیانش به این کشور را در پارلمان تصویب کرد.

 برپایه گزارش تارنمای «اسکای نیوز» امارات، ترکیه شماری از نیروهای گروه‌های مسلحی را که در سوریه علیه نظام این کشور وارد عمل شده بودند به طرابلس اعزام کرده است تا از روابط خود با اخوان المسلمین و دولت وفاق ملی به ریاست فایز السراج دفاع کنند.

 تارنمای «ساسه پست» لبنان هم آورده است: اگر ترکیه بتواند در غرب لیبی نفوذ داشته باشد و همپیمانانی پابرجا را برای خود به دست‌آورد، در این صورت این رویداد برگ برنده مهمی در پیوند با پرونده های مربوط به مهاجرت غیرقانونی پناه‌جویان سوری و آفریقایی‌ به اروپا به دست آنکارا خواهد داد و با آن می‌تواند اروپایی‌ها را زیر فشار قرار دهد.

 امارات و عربستان از دیگر بازیگران جنگ داخلی لیبی، به طور گسترده‌ای کمک‌های مالی و نظامی را در اختیار حفتر قرار می‌دهند و اهداف خود را به شکلی جدی در این کشور دنبال می‌کنند. به نوشته تارنمای «مرکز پژوهش های راهبردی و دیپلماسی» تونس، می توان موضع عربستان و امارات درباره لیبی را تا حدودی مشابه هم داشت. عربستان مخالف اسلام سیاسی (به خصوص از نوع اخوانی) است و برای کنترل آن تلاش می‌کند زیرا اسلام سیاسی رهبری عربستان بر جهان اسلام را تهدید می‌کند. همچنین عربستان از آینده ادامه تحولات بهار عربی می‌ترسد. امارات هم می‌ترسد با برقراری ثبات در لیبی، این کشور در نتیجه سرمایه‌گذاری‌های خارجی به رقیب اقتصادی امارات تبدیل شود و منافع حیاتی امارات تهدید شود. همچنین سردمداران این کشور از گسترش دموکراسی در جهان عرب نگرانند و آن را تهدیدی برای آینده خود می‌دانند.

تحلیلگران مسائل سیاسی معتقدند که مخالفت با سیاست‌های منطقه‌ای عربستان و امارات و نیز جاه‌طلبی‌های این دو کشور، یکی از عوامل محرکه آنکارا در تصمیم اخیر برای ارسال نیرو به لیبی بوده است. تاکتیک‌های اتخاذ شده از سوی ترکیه برای اعزام نیرو به لیبی بیانگر تشدید رقابت منطقه‌ای ترکیه با عربستان و متحدانش در سطحی گسترده در عرصه‌های مختلف است. در سایه این رقابت‌ها ادامه تحولات لیبی می‌تواند بر امنیت و معادلات قدرت در منطقه هم تاثیرگذار باشد.

 در این شرایط، ورود رقبای منطقه‌ای ایران به صحنه لیبی، مورد توجه طیفی از تحلیلگران قرار گرفته‌است. اقتدار و نفوذ عربستان و امارات در شمال آفریقا از منظری به‌ معنای پذیرش تلویحی قدرت سعودی در این منطقه و سرازیر شدن عربستان به این وادی پس از شکست در عراق، سوریه و یمن است. افزایش نفوذ عربستان و امارات در شمال قاره آفریقا، با توجه به تلاش‌ها برای گسترش عرصه سازش با رژیم صهیونیستی در خاورمیانه و شمال آفریقا، نمایی از سناریوی کم‌رنگ شدن ارتباطات ایران با این منطقه از جهان را ارائه می‌دهد.

برخی می‌گویند در شرایطی که دسته‌ای از بازیگران منطقه‌ای پس از شکست در سوریه، عراق و یمن در صدد تغییر نظم منطقه‌ای و صورت‌بندی جدیدی از طریق کشورهای آفریقایی به ویژه لیبی هستند، توجه و ارزیابی دقیق این تحولات اهمیت بالایی دارد و غفلت از این منطقه به‌دلیل نداشتن منافع در آن یا درگیری و مشغله سیاست خارجی در موضوعات اولویت‌دار دیگر، نمی‌تواند دلیل قابل توجیهی برای چشم‌پوشی از تحولاتی باشد که می‌تواند در آینده بر منافع راهبردی جمهوری اسلامی تاثیرگذار باشد. 

با توجه به اینکه مشروعیت دولت وفاق ملی به ریاست فایز السراج از سوی سازمان ملل مورد تاکید قرار گرفته‌است، این دیدگاه طرفدارانی دارد که سیاست اعلانی تهران در حمایت از دولت قانونی طرابلس و روندهای مورد حمایت سازمان ملل، نقشِ ایران را به عنوان کشوری حامی موازین بین‌المللی، تقویت و بازنمایی می‌کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha