نتایج تهران و واشنگتن از دل بحران

تهران- ایرنا- اندیشکده آمریکایی «کارنگی» منازعه میان تهران و واشنگتن در اولین ماه سال جدید میلادی را «توفان ژانویه» خوانده و در گزارشی اهداف، تاکتیک‌ و دستاوردهای دوطرف اصلی منازعه را مورد ارزیابی قرار داده‌است.

تحولات بین المللی در نخستین ماه سال میلادی جدید به ویژه رو در رو قرار گرفتن ایران و آمریکا، تقریبا همه کشورهای خاورمیانه به ویژه خلیج فارس را تحت تاثیر قرار داد و موجب شد هر یک از این کشورها برحسب ارزیابی و توان خود نسبت به آن واکنش نشان دهند. در بخش نخست این مجموعه گزارش، دیدگاه هر یک از دولت‌ها و اقدامات محدود آن‌ها در مسیر جلوگیری از وقوع منازعه‌ای تمام عیار عنوان شد.

در بخش دوم از گزارشی که در تارنمای اندیشکده «کارنگی» منتشر شده، خط مشی‌ مقام‌های دو کشور اصلی درگیر یعنی جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده پس از ترور سردار «قاسم سلمیانی» و حمله موشکی ایران به پایگاه نظامی آمریکا در عراق مورد ارزیابی قرار گرفته و دستاورد تهران و واشنگتن از این تقابل تشریح می شود.

در گزارش این اندیشکده آمده است: «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری آمریکا اغلب به اتخاذ رفتارهای ناگهانی و غیرقابل پیش بینی متهم می‌شود. در بحران اخیر ایالات متحده با ایران، اما ترامپ تنها یک گزینه را در مقابل خود می‌دید؛ منتظر باشد تا ایران حملات تازه‌ای را انجام دهد یا اینکه به حملات موشکی اخیر تهران پاسخی قاطعانه بدهد. در خلال سه سالی که ترامپ مسئولیت کاخ سفید را بر عهده گرفته است، وی به دقت از درگیری مسلحانه با تهران خودداری می‌کرد و ترجیح می‌داد تا اظهارات آتشینی را بیان یا تهران را تحریم کند و از بمباران و موشک باران سخن بگوید. دقیقا در سال گذشته، ترامپ در آخرین ثانیه‌ها شمشیری را که بالا برده بود، پایین آورد و سعی کرد تا سرنگونی پهپاد آمریکایی به دست سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تلافی نکند.

براساس تحلیل فوق، تصمیم ترامپ برای ترور سردار سلیمانی چندان تحت تاثیر فرایند استیضاح رئیس جمهوری آمریکا قرار نداشت اما تلاشی بود برای پاسخ دادن به حمله نیروهای نزدیک به ایران به سفارت آمریکا در بغداد که با فرمانده سپاه قدس در ارتباط بودند.

بنا بر ادعای این اندیشکده، حمله تروریستی به فرودگاه بغداد چندان به منحرف کردن افکار عمومی رای دهندگان از استیضاح ارتباطی نداشت بلکه بیشتر برای جلوگیری از تخریب تصویر رئیس جمهوری آمریکا به عنوان حافظ جان آمریکایی‌ها در خارج از مرزهای این کشور صورت گرفت. ترامپ خواست به هموطنان خود نشان دهد که حمله به اماکن دیپلماتیک را پاسخ می‌دهد و همچون تحولاتی مانند قتل سفیر ایالات متحده در بنغازی در لیبی را که در دوره ریاست جمهوری  «باراک اوباما» اتفاق افتاد، تحمل نخواهد کرد.

دستور برای انجام این ترور اما از نگاه کارنگی، ریسک بزرگی برای ترامپ بود. هیچ کس نمی توانست پیش‌بینی کند که واکنش تهران چه چیزی خواهد بود. اگر پاسخ ایران منجر به تلفات بیشتر ایالات متحده می‌شد، برای واشنگتن انجام حملات گسترده نظامی علیه اهداف ایران ضروری می‌شد. سپس این حملات از سوی دو طرف با توجه به پرستیژ ایالات متحده و بقای جمهوری اسلامی ایران ادامه می‌یافت تا شاید توازنی ایجاد شود.

ادامه تنش باعث می‌شد تعداد دیگری از کشورهای منطقه و نه فقط عراق، به درگیری کشیده شوند و ممکن بود قدرت‌های بیرون منطقه هم که تا آن زمان فاصله خود را با کانون تنش حفظ کرده بودند، مجبور شوند موضع خود را با وضوح بیشتری مشخص کنند و اقدامی را انجام دهند. برای کاهش این خطرات، ایالات متحده از کانال‌های دیپلماتیک گوناگونی استفاده کرد تا با ایرانیان ارتباط برقرار کند و بگوید ترور برای تلافی انجام شده و تصمیم ندارد تا اقدام نظامی گسترده‌ای را علیه ایران انجام دهد. این مساله جنبه دیگری از درگیری را به نمایش گذاشت. اگرچه ترامپ آشکارا جدیت خود در استفاده از زور را فریاد می زد، هر دو طرف پیام‌هایی را به یکدیگر صادر می‌کردند که حکایت از تمایل به میانه‌روی داشت.

در ادامه گزارش کارنگی آمده است: رهبر ایران با ارزیابی شرایط، تصمیم گرفت تا اقدامی منطقی و راهبردی را انجام دهد. هدف تهران از یک طرف آن بود که به کشورهای جهان نشان دهد قربانی ماجراجویی‌های کاخ سفید شده است. از طرف دیگر تهران تلاش کرد تا از این وضعیت استفاده و نیروهای نظامی ایالات متحده را از عراق و سوریه اخراج کند. 

این راهبرد هنگامی نتیجه‌بخش شد که پارلمان عراق قطعنامه پایان دادن به حضور نیروهای خارجی در این کشور را به تصویب رساند و نخست وزیر عراق هم پس از آن از ایالات متحده درخواست کرد تا نیروهایش را از این کشور خارج کند. 

بنابر ادعای این اتاق فکر آمریکایی، حمله موشکی علیه اهداف آمریکا منجر به تلفات یا ویرانی جدی نشد، اما جسارت رهبران ایران را نشان داد زیرا در جهان کمتر رهبرانی می‌توانند دست به چنین اقدامی بزنند. پیام ایرانی‌ها این بود؛ ما خطاهایی را که علیه‌مان رخ می‌دهد نمی بخشیم، ما جنگ نمی خواهیم و برای کاهش منازعه هم آماده هستیم.

به طور قطع امروزه هیچ جنگی ابزار مناسبی برای انحراف افکار عمومی از مشکلات داخلی نمی تواند باشد. تهران پس از ترور سردار سلیمانی به افکار عمومی در داخل پاسخ داد که کاملا منطقی هم بود. از طرف دیگر تهران به عنوان قربانی سیاست‌های آمریکا نشان داده شد. مراسم خاکسپاری سردار سلیمانی به عنوان قهرمان ملی که به دست یک دشمن خارجی خیانتکار کشته شد نیز کمک کرد تا مردم ایران فراتر از نوع وفاداری‌ آن ها به نظام، متحد شوند. این شرایط خوب پیش می‌رفت تا اینکه حادثه هواپیمای اوکراینی و سرنگونی آن رخ داد و تهران مسئولیت آن را پذیرفت.

به گزارش کارنگی به نقل از تحلیلگران، کشورهای جهان پذیرش مسئولیت سقوط هواپیمای اوکراینی از سوی تهران را به عنوان نشانه ای از تمایل ایران برای کاهش منازعه و حل تنش در منطقه تفسیر کردند.

نکته مهم دیگر از نگاه کارنگی این است که در پایان این مرحله از بحران، مقام‌های ارشد هر دو کشور ایران و آمریکا با توجه به منتقدانی که در داخل با آن‌ها روبرو بودند، توانستند اعتبار خود را حفظ کنند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha