مرور تحولات تاریخ روابط ایران و عربستان در ۷۰ سال گذشته نشان می دهد به سختی می توان شخصیتی مانند "عادل الجبیر" را یافت که در لباس یک دیپلمات ارشد بیشترین تخریب را در همگرایی میان ریاض با همسایگانش داشته باشد.
عادل بن احمد الجبیر، یکم فوریه سال۱۹۶۲ میلادی در یک خانواده از "المجمعه" در روستای «حرمه» با جمعیتی کمتر از ۴۰ هزار نفر در منطقه «سدیر» و در یک خانواده پر جمعیت زاده شد.
از میان بستگان خانواده الجبیر جز "محمد بن ابراهیم الجبیر" عموی او که مشاغل مختلفی همچون رئیس دیوان مظالم، رئیس مجلس شورا و وزارت عدلیه برعهده داشت، بقیه در عربستان سمتهای مهمی نداشتند. به همین دلیل این خانواده در مجموع جزو خانوادههای سرشناس سعودی محسوب نمیشود.
پدر عادل ابتدا در شرکت نفتی "آرامکو" کار میکرد و به یمن اعزام شد . او سپس کارمند بخش رایزنی فرهنگی عربستان در آلمان شد و عادل الجبیر به واسطه شغل پدر ، از کودکی در غرب زندگی و تحصیل کرد.
عادل پس از آنکه تحصیلات پایه خود را در آلمان گذراند، به آمریکا رفت و مدرک کارشناسی را در دو رشته اقتصاد و علوم سیاسی از دانشگاه شمال تگزاس و مدرک کارشناسی ارشد را در رشته روابط بینالملل از دانشگاه "جورج تاون" دریافت کرد.
دو سال از تحصیلاتش در دانشگاه تگزاس نگذشته بود که «بندر بن سلطان» سفیر وقت سعودی در واشنگتن او را به عنوان دستیارش در امور کنگره آمریکا تعیین کرد، در حالی که کمتر از ۲۴ سال سن داشت.
او سپس به عنوان دستیار سفیر در امور رسانهای و کنگره مشغول به کار شد. در آن مقطع بندر بن سلطان سفیر عربستان در ایالات متحده بود.
عادل الجبیر در سال ۱۹۹۰ برای نخستین بار در مقابل رسانهها به عنوان سخنگوی سفارت عربستان در ایالات متحده آمریکا حاضر شد تا موضع کشورش را درباره حمله نظامی عراق به کویت و سپس حمله ائتلاف به رهبری واشنگتن به عراق در سال ۱۹۹۱ توضیح دهد.
"عبدالله بن عبدالعزیز" ولیعهد وقت عربستان در سال ۲۰۰۰ عادل الجبیر را به عنوان مشاور خود در امور سیاست خارجی منصوب کرد . الجبیر در سال ۲۰۰۱ و پس از حملات ۱۱ سپتامبر و دخالت اتباع سعودی در این حمله فعالیت های رسانه های خود را افزایش داد تا از مواضع کشورش در این حوادث دفاع کند .
عبدالله بن عبدالعزیز بعد از انتخاب به عنوان شاه در سال ۲۰۰۵ او را به عنوان مشاور دفتر خود و دو سال بعد هم به عنوان سفیر عربستان در ایالات متحده منصوب کرد .
درباره این جهش سریع الجبیر آشنائی او با دو زبان انگلیسی و آلمانی بود و همچنین قادر بود خوب سخن بگوید، در حالی که بیشتر اعضای خاندان آل سعود حتی از روی نوشته هم به زور می توانستند ، بخوانند. این شرایط الجبیر جوان را بیشتر و بیشتر به سعودیها نزدیک کرد و او توانست از فرصت وجود شاهزادههایی که هیچ آشنائی با امور کشورداری و دیپلماسی نداشتند به ویژه در عرصه سیاست خارجی، جائی برای خود دست و پا کند.
اما شخصیتش نزد بندر بن سلطان شکل گرفت که برایش به مثابه یک «فرصت طلائی» بود. او از این فرصت طلائی و زیر چتر حمایتی بندر بن سلطان در طول سالها کار کرد و به تجربههای دیپلماتیک خود در واشنگتن و نیویورک افزود و این وضعیت الجبیر در کاخهای سعودی در جده و ریاض بازتاب یافت.
رابطه بندر با خانواده "بوش" و نومحافظه کاران و لابی صهیونیستی در آمریکا معروف بود و از آن برای تماس با مدیریتهای مختلف آمریکا استفاده کرد تا به تدریج به عنصر اصلی هماهنگی روابط بین کشور وهابی و مراکز تصمیم گیری آمریکا که صهیونیستها بر آن تسلط دارند، تبدیل شد.
فرصت شناسی الجبیر تا آنجا پیش رفت که وی به هماهنگ کننده مستقیم با "آیپک" (لابی صهیونیستی آمریکا) با مسئولان رژیم صهیونیستی تبدیل شد.
در این ارتباط روزنامه صهیونیستی «جروزالم پست» نوشت: عادل بن الجبیر از آغاز دهه نود با گروههای یهودی در تماس بوده و هماهنگی داشت و پیش از این نیز با «یوسی بیلین» که در آن زمان وزیر کابینه کار رژیم صهیونیستی بود، دیدار کرد.
برخی محافل سعودی الجیبر را به همکاری با «مایکل تبروزلو» دوست آمریکایی و مالک شرکت "کورفس" در مسائل مالی متهم و اعلام کردند، او در این راستا دهها میلیون دلار از درآمدهای نفتی عربستان را در تبلیغات رسانهای هزینه کرد تا وجهه مملکت شر و خباثت را در محافل آمریکایی بهبود بخشد، اما به عقیده بسیاری در این کار ناکام ماند.
همین سابقه الجبیر بود که باعث شد بخشی از تلاش دولت آمریکا برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران ، به وی سپرده شود و او هم در هماهنگی کامل با کاخ سفید، ادعای تلاش تهران برای ترور خود در واشنگتن را کلید بزند .
سال ۲۰۱۱ مقامات آمریکایی در ادعایی از خنثی سازی عملیات ترور عادل الجبیر سفیر وقت عربستان در واشنگتن خبر داده بودند و در این ارتباط نام دو تبعه ایرانی مطرح شد .
وزارت دادگستری آمریکا این دو تبعه ایرانی را به ارتباط گیری ، طراحی و پرداخت پول به عامل ترور متهم کرد، اما با وجودی که پرونده این اتهام به شورای امنیت سازمان ملل متحد هم ارسال شد تلاش مشترک آمریکا و عادل الجبیر برای محکوم کردن ایران در مجامع بین المللی به خصوص سازمان ملل متحد راه به جایی نبرد و عملا سناریوی ساختگی شکست خورد.
با وجود تلاش بی وقفه آمریکا و سعودی ها برای صحنه آرایی این اتهام، اما بسیاری از تحلیل گران نقشه کشف شده مورد ادعای آمریکا را بسیار پیش پا افتاده ارزیابی کردند و با توجه به پیشینیه نامربوط و مشخص یکی از عوامل این طرح، صحت ادعاهای آمریکا را زیر سوال بردند.
البته عادل الجبیر هرگز از این تلاش ناکام درس نگرفت و بعد از در اختیار گرفتن وزارت خارجه عربستان یک بار دیگر با همکاری سفیر وقت آمریکا در سازمان ملل متحد تلاش کرد تا ایران را به در اختیار گذاشتن سلاح و به ویژه موشک به جنبش انصارالله یمن متهم کند که این نقشه نیز ناکام ماند و با بی توجهی اعضای این سازمان بین المللی مواجه شد .
عادل الجبیر اواخر سال ۲۰۱۸ میلادی و پس از حدود ۴ سال وزارت از کار برکنار شد و به عنوان وزیر مشاور در امور خارجه منصوب شد . منصبی که در تاریخ ۷۰ ساله تاسیس عربستان وجود خارجی نداشته است .
برکناری وی پس از آن انجام شد که "جمال خاشقچی" روزنامه نگار مخالف "محمد بن سلمان" ولیعهد عربستان به طرز فجیعی در کنسولگری سعودی ها در استانبول ترکیه به قتل رسید. این قتل که بنا بر شواهد متقن با دستور مستقیم بن سلمان انجام گرفت، ریاض را تحت فشار بی سابقه افکار عمومی و حتی متحدان اروپایی و آمریکایی این کشور قرار داد، به نحوی که موجب قطع موقت صادرات سلاح از سوی برخی کشورهای اروپایی به این عربستان و ناکام ماندن برنامه های اقتصادی دولت سعودی برای سرمایه گذاری غرب در صنعت نفت این کشور شد .
اگرچه ناظران امور منطقه برکناری الجبیر از مقام وزارت خارجه را اقدام شاه سعودی برای نجات ولیعهد خود ارزیابی کردند، اما شماری از تحلیگران نیز گفتند که برکناری عادل الجبیر میتواند اقدامی در جهت تعدیل سیاستهای خارجی به ویژه نسبت به تهران قلمداد شود و مقدمهای برای گفتوگوهای ایران و عربستان باشد، چرا که عادل الجبیر در دوران وزارت خود نه تنها قدمی برای نزدیک تر شد به تهران بر نداشت که هر بار و در هر مناسبتی طی سخنانی با در پیش گرفتن راهبرد آمریکا در منطقه ، اتهاماتی را متوجه تهران می کرد .
آموزه های سیاست خارجی و روابط بین الملل تاکید دارد که وزیر خارجه هیچ گاه نباید در مقام مخالفت دشمنانه با کشوری ظاهر شود، چرا که شرایط همیشه یکسان نیست و لزوم تجدیدنظر در سیاستها و دوری و نزدیکی با کشورها ضرورت پیدا میکند. بنابراین اگر وزیر خارجه مدام در چارچوب سیاستهای خصمانه حرکت کند، بهبود روابط ممکن نخواهد شد، اما عادل الجبیر هیچگاه به این اصل وفادار نماند و در هر فرصتی بر شیپور اختلافات تهران و ریاض دمید.
وزیر خارجه یک کشور نباید هیچ گاه قاطعانه حکم کند و معمولا صحبتهای او با اما و اگر همراه است، ولی عادل الجبیر خلاف این رویه معمول عمل کرد. او میخواست مجری سیاست های آمریکا باشد و به همین خاطر مدام بر شیپور اختلافات تهران و ریاض دمید، در حالی که رویکرد وزیر خارجه باید برای حس همجواری و بهبود روابط و نه تشدید اختلافات عمل کند آنهم در مورد ایران که قدرت اصلی خاورمیانه است.
با این وجود او از زمان برکناری رویه سابق خود را همچنان ادامه می دهد و در مواردی مسیری مخالف تمایلات وزیر خارجه جدید این کشور که از قضا از خانواده سلطنتی است را در پیش گرفته است .
به عنوان نمونه در حالی که وزیر خارجه عربستان اوایل بهمن ماه امسال از تمایل کشورش برای گفت و گو با ایران سخن گفت، او در سخنانی تهران را به تلاش برای صدور انقلاب اسلامی به کشورهای منطقه متهم کرد .
"فیصل بن فرحان" وزیر خارجه عربستان ابتدای هفته اعلام کرد که کشورش آماده مذاکره با ایران است. وزیر خارجه عربستان در سخنانی تاکید کرد، ما از مذاکرات استقبال می کنیم، اما الجبیر گفت که قانون اساسی ایران قائل به صدور انقلاب است، پس چگونه با تهران مذاکره کنیم.
هر چند عادل الجبیر قبل از مقام وزارت سفیر عربستان در آمریکا بود، اما از خرد سیاسی کافی برخوردار نیست و رویکرد تقابلی او از خامی و ناپختگی وی حاصل میشود. او "شم" سیاسی ندارد و صرفا به دنبال خوش خدمتی بود و در نهایت هم قربانی این مسیر شد.
به نظر می رسد عربستان باید در سیاست خارجی تکلیف خود را روشن و مشخص کند، کدام مقام در این کشور مسئول روابط خارجی با دنیا و کشورهای منطقه است ؛ وزیر خارجه یا وزیر مشاور در امور خارجی.
متاسفانه رویکرد عادل الجبیر از زمان سفارت در آمریکا تاکنون تحت تاثیر دیدگاه های آمریکا بوده و به نوعی منافع واشنگتن را دنبال می کند تا عربستان، ولی آنچه برای جمهوری اسلامی ایران مهم است امنیت منطقه و رشد و استقلال کشورهای اسلامی است و معتقد است که خطی که آمریکا و اسراییل دنبال می کنند، تفرقه بین کشورهای اسلامی است .
در مقابل این رویکرد تهران برخی شخصیت های کشورهای عربی از جمله وزیر مشاور در امور خارجی عربستان قدم هایی بر می دارند که به نفع آمریکا و به زیان اهداف بلند مدت جهان اسلام است .
جمهوری اسلامی انتظار دارد ریاض مانند تهران دچار لغزش و تغییر موضع نشود و به صورت مستقل از آمریکا و رژیم صهیونیستی در مورد روابطش با تهران تصمیم بگیرد.
حمیدرضا بانصیری
نظر شما