روزنامه آرمان در گفت و گو با حسن بهشتیپور، کارشناس مسایل بینالملل، آورده است: به گزارش خبرگزاری آناتولی ترکیه، در حملات هوایی شامگاه پنجشنبه علیه سربازان ترکیه تاکنون ۳۳ نفر کشته و حدود ۴۰ سرباز زخمی شدهاند. ترکیه و روسیه همچنان بر سر شرایط آتشبس در ادلب سوریه با یکدیگر چانه میزنند و همزمان درگیریها در این استان شمال غربی سوریه ادامه دارد. آنکارا و مسکو همزمان با ادامه رایزنیها در قالب اعزام هیاتهای بلندپایه به پایتختهای یکدیگر در اظهارنظرهای عمومی بر پافشاری بر مواضع خود برای ادامه نبرد در ادلب سخن میگویند. «آرمان ملی» در گفتوگو با حسن بهشتیپور، کارشناس مسائل بینالملل به بررسی این موضوع پرداخته است. او میگوید احتمال وقوع درگیری گسترده اندک است و اگر حملاتی نیز از سوی ترکیه صورت بگیرد بهصورت محدود خواهد بود. به گفته او، روسیه نیز در پی درگیر شدن با آنکارا نیست و بسیار بعید است اردوغان خود را با خطر درگیری با روسیه مواجه کند، در نتیجه پیشبینی این است که درگیری بزرگی اتفاق نخواهد افتاد. این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
وضعیت در ادلب به سرعت بحرانی شده و طی یک حمله هوایی از سوی ارتش روسیه حدود ۳۳ نفر از سربازان ارتش ترکیه کشته شدهاند. ریشه این درگیریها بر سر چیست؟
ریشه درگیری اخیر روسیه و ترکیه بر سر تفسیرهای متفاوت این کشورها از توافق سوچی است که قرار بود ضامن صلح و آتش بس در ادلب باشد. طی مذاکرات آستانه در قزاقستان که باعث توافق اولیه مسکو و آنکارا شد و سپس ادامه یافتن این مذاکرات در شهر سوچی که توافق سوچی را رقم زد، اختلاف مواضع ترکیه و روسیه آشکار بود اما سرانجام در سوچی توافق کردند که با رعایت شروطی آتش بس برقرار شود. دو کشور نگاه متفاوتی به آینده ادلب دارند و همین مساله جرقهای برای آغاز درگیری بوده است. بهنظر میرسد در شرایط کنونی به نفع ترکیه، روسیه و سوریه نیست که درگیری در منطقه ادامه پیدا کند. به عقیده من این تنها اسرائیل است که از این وضعیت خوشحال میشود. اینکه آیا با گسترده شدن دامنه بحران و درگیر شدن سوریه با ارتش ترکیه شاهد چه واکنشی از سوی آنکارا خواهیم بود، هنوز مشخص نیست اما امیدوارم این درگیری شدت نگیرد. به هر صورت ۳۳ نفر از سربازان ارتش ترکیه طی حملات هوایی شامگاه پنجشنبه کشته شدهاند و این مساله هزینه سنگینی را بر دوش دولت اردوغان تحمیل کرده است. ممکن است اردوغان بهدلیل زنده نگه داشتن نام خود در افکار عمومی بخواهد پاسخی به این حمله روسها دهد اما باید افکار عمومی ترکیه را قانع کرد که اساسا حضور ترکیه در ادلب چه هدفی را دنبال میکند و آیا مداخله در امور یک کشور دیگر میتواند ترکیه را به خواسته اش برساند یا خیر.
ترکها نیز همین انتقاد را نسبت به روسیه مطرح میکند و دخالت این کشور در امور داخلی سوریه را مورد انتقاد قرار میدهد. نظر شما در این باره چیست؟
در سال ۲۰۱۱ که بحران سوریه آغاز شد، روسها گرایشی به مداخله مستقیم نداشتند، اما باید توجه داشت که حضور روسیه در کشور سوریه سابقهای طولانی دارد و از دوران شوروی تاکنون این کشور، منطقه نفوذ مسکو بوده است. حضور روسها در بندر طرطوس در زمان شوروی بوده، لذا صرف تحولات اخیر موجب نگاه ویژه مسکو به دمشق نشده است. با این اوصاف، در سال ۲۰۱۴ شاهد تغییر راهبرد روسیه نسبت به سوریه بودیم و این کشور با قاطعیت در حوزه معادلات میدانی سوریه حضور پیدا کرد. روسها با حضور در پایگاه هوایی «الحمیم» در لاذقیه، حضور خود را گسترش دادند و از سال ۲۰۱۵ بهطور محکم از حکومت بشار اسد حمایت کردند. همچنین، آنها غرب را نیز راضی کردند که بدیل حکومت اسد، حکومتی تکفیری به سبک داعش خواهد بود. از نظر روسها دولت سکولار اسد باید فقط اصلاح و نه اینکه سرنگون شود. این تصور که روسیه در قبال اوکراین، حاضر به خروج و پایان حمایت از دمشق خواهد شد، تصوری کاملا شتباه است. سوریه برای مسکو اهمیت استراتژیک فوقالعادهای دارد و بر این باور هستم که روسیه در دمشق باقی خواهد ماند اما باید توجه داشت که آنها نگاهی عملگرایانه به مسائل دارند. در هر مسیری که در راستای منافع آنها باشد تغییر جهت خواهند داد یا سعی میکنند تحولات را با منافع استراتژیک خود هماهنگ کنند. در نتیجه فکر میکنم باید راهحلی منطقی و میانه از سوی هم ترکیه و هم روسیه در نظر گرفته شود تا منافع هر دو حفظ شود.
ترکیه از ناتو درخواست کمک کرده و این نهاد پنجشنبه شب جلسهای فوقالعاده تشکیل داده است. به عقیده شما دخالت ناتو میتواند در راستای صلح و کاهش تنش باشد؟
اگر یک درگیری نظامی جدی اتفاق بیفتد، بحران محدود به ادلب و سوریه نخواهد شد و کشورهای زیادی را درگیر خواهد کرد. یکی از مسائل اساسا این است که مداخله احتمالی ناتو میتواند تمامی دستاوردهای سالهای اخیر برای صلح در سوریه و خاورمیانه را زیر سوال ببرد. ترکیه به این دلیل که نشان دهد کشوری بدون پشتوانه نیست، درخواست تشکیل جلسه ناتو را مطرح کرد اما من فکر نمیکنم که ناتو تمایلی به درگیر شدن در جنگی ناخواسته داشته باشد؛ بهویژه آنکه یک سر این جنگ روسیه است. از طرف دیگر ناتو تمایلی به جنگیدن در سوریه ندارد و ترامپ نیز مطمئنا نمیخواهد چند ماه مانده به انتخابات آمریکا با پوتین درگیری مستقیم در سوریه داشته باشد. معتقدم نهایت حمایت ناتو یک حمایت معنوی و سیاسی خواهد بود و مستقیما وارد درگیری نمیشود.
گمانهزنیهایی به گوش میرسد مبنی بر اینکه در جلسه پنج شنبه شب شورای امنیت ملی ترکیه، مقرر شده است که مرزهای اروپایی این کشور به روی مهاجران گشوده شود تا مهاجران به سمت اروپا حرکت کنند. استفاده ترکیه از این ابزار چه تبعاتی در پی خواهد داشت؟
ترکیه پیشتر موافقت کرده بود در ازای کمکهای مالی دریافتی از اتحادیه اروپایی، مرز را بسته نگه دارد و مانع از عبور مهاجران شود. در صورتی که این گمانهزنیها صحت داشته باشد و ترکیه اقدام به گشایش مرزهای خود کند، به این معنا خواهد بود که آنکارا تمایلی ندارد برای تامین امنیت اروپا یک طرفه هزینه دهد. هدف ترکیه از مطرح کردن این تهدید آن است که اروپا را به اقدامات عملی برای تامین منافع آنکارا وا دارد و دست کم کشورهای اروپایی در کنترل بحران ادلب نقش مؤثرتری را ایفا کنند.
جمهوری اسلامی ایران در این زمینه چه نقشی میتواند ایفا کند؟ در شرایط فعلی میانجیگیری تهران میان مسکو و آنکارا میتواند مؤثر واقع شود؟
جمهوری اسلامی بهعنوان یکی از کشورهایی که روابط خوبی با ترکیه، روسیه و سوریه دارد، میتواند نقش مثبت و قابل توجهی در این میان ایفا کند. اما اینکه آیا ایران برای این میانجیگری اقدام کند یا خیر به عقیده من منوط به خواست و تمایل ترکیه است. اگر ترکیه موافق این میانجیگری باشد، تهران یکی از بهترین گزینهها برای میانجیگری است، البته ادامه این بحران تنها سه کشور ترکیه، روسیه و سوریه را درگیر نمیکند و ایران نیز دچار مشکلاتی خواهد شد. همانطور که گفتم تنها اسرائیل است که از تشدید بحران در منطقه خاورمیانه سود میبرد. به همین خاطر نیز امیدوارم جمهوری اسلامی ایران بهخصوص دستگاه سیاست خارجی کشورمان تلاش کند تا گامی در راستای برقراری آتش بس و فروکش کردن بحران در ادلب بردارد.
از اهمیت اراده ترکیه در برقراری صلح سخن گفتید. بهنظر شما اراده اردوغان در شرایط فعلی بر جنگ است یا صلح؟
شاید اردوغان مایل به جنگ و درگیری محدود باشد اما مطمئنا خواستار یک جنگ بزرگ و گسترده نیست. او دو مشکل پیش روی خود دارد. اولا اینکه نتوانسته توجیهی منطقی برای حضور نظامی ترکیه در سوریه پیدا کند و دلایلی که اقامه کرده برای افکار عمومی جهان قانعکننده نبوده است. نکته دوم آنکه ترکیه هزینه زیادی برای تقابل نظامی در سوریه میپردازد و با توجه به بحران اقتصادی که این کشور اکنون با آن درگیر است، تصمیم اردوغان برای ورود به جنگ میتواند اقتصاد ترکیه را ورشکست کند. به همین علت معتقدم اکنون ترکیه به سبب بازیابی پرستیژ از دست رفته خود مایل است درگیری محدود شکل گیرد و به پیروزهایی دست یابد اما مطمئنا مایل نیست که جنگ بزرگی را تجربه کند. اردوغان باید متوجه شود نمیتواند با جنگ قهرمان ملی شود. در مجموع بر این باور هستم که اظهارات تهدیدآمیز اردوغان بیشتر مصرف داخلی دارد و بعید بهنظر میرسد اقدام نظامی فراگیری از سوی ارتش ترکیه انجام بگیرد. وضعیت کنونی برای وقوع درگیری بزرگ میان دمشق و آنکارا وجود ندارد و در این میان نیز بهنظر میرسد ترکیه و نیز سوریه میدانند که وارد شدن به میدان درگیری به ضرر آنها خواهد بود. اگر حملاتی نیز از سوی ترکیه صورت بگیرد بهصورت محدود خواهد بود. روسیه نیز در پی درگیر شدن با آنکارا نیست و بسیار بعید است اردوغان خود را با خطر درگیری با روسیه مواجه کند. در نتیجه پیشبینی من این است که درگیری بزرگی اتفاق نخواهد افتاد. احتمالا تلاشهای دیپلماتیک بار دیگر برای حل ماجرا آغاز خواهد شد.
برخی ناظران اما معتقدند اردوغان به سبب سرپوش گذاشتن بر مشکلات داخلی میخواهد جنگ راه بیندازد.
من این تحلیل را قبول ندارم؛ چراکه تبعات جنگ برای ترکیه به مراتب گستردهتر از آن است که مقامات این کشور بخواهند به سبب سرپوش گذاشتن بر مشکلات داخلی خود را درگیر جنگ کنند. آقای اردوغان نیز احتمالا نسبت به تبعات جنگ آگاه است و بعید بهنظر میرسد که او خواهان جنگ و درگیری گسترده باشد.
در ماجرای حمله هوایی اخیر روسیه به ترکیه، مسکو در بیانیهای اعلام کرده است که هدف این حمله پایگاه شبه نظامیهای سوری بوده است و طی حمله به پایگاه شبه نظامیان سوری، سربازان ترکیه کشته شدهاند. چرا ترکیه ابایی از همکاری با شبه نظامیان سوری ندارد؟
این همکاری یکی از مسائلی است که از ابتدای بحران سوریه وجود داشته است. ترکیه در این مدت هم با اخوانیها همکاری کرده و هم با مخالفان اسد در ادلب همکاری داشت. طی چند ماه اخیر این همکاری علنیتر و صریحتر شده است و ترکیه نمیتواند توضیحی منطقی برای این مساله داشته باشد. آنکارا در توجیه این موضوع میگوید ما از شبه نظامیان سوری حمایت میکنیم تا وضعیت ادلب بحرانی تر نشود و میلیونها مهاجر عازم ترکیه و اروپا نشوند. از سوی دیگر آنها مدعی هستند این شبه نظامیان آزادی خواه هستند و علیه نظامی استبدادی میجنگند. واقعیت آن است که ترکیه برای خود منافع استراتژیکی در ادلب تعریف کرده و میخواهد موقعیت خود را در این منطقه با همکاری مخالفان بشار اسد تثبیت کند، اما در این مسیر با مشکلاتی مواجه بوده که باعث ناکامی آنکارا شده است. از جمله دلایل ناکامی ترکیه را میتوان مقاومت ارتش سوریه و همچنین کمکهای پوتین به سوریه دانست.
با اینکه روسیه رسما مسئولیت حمله هوایی را پذیرفته، اما صحبتهای سران آنکارا نظیر فؤاد اوکتای، معاون اول رئیس جمهور ترکیه نشانگر آن است که آنها ارتش سوریه را مقصر مینامند. چرا این نوع برخورد صورت میگیرد؟
برای ترکیه درگیر شدن با روسیه بسیار پرهزینه و سنگین است. آنکارا نمیخواهد بدون حمایت ناتو وارد درگیری با روسیه شود. در نتیجه به نفعش نیست مستقیما به روسها حمله لفظی یا نظامی داشته باشد. در مقابل برای ترکیه آسانتر است که با ارتش سوریه وارد درگیری شود و پاسخی به این حمله بدهد. به همین علت نیز در بیانیههای صادر شده و گفتوگوهای مسئولان ترکیه مقصر اصلی حملات به سربازان این کشور «ارتش بشار اسد» معرفی میشود.
ترکیه و روسیه بهرغم همه اختلافها طی سالهای اخیر روابط نزدیکی پیدا کردهاند و برخی تحلیلگران از دور شدن این کشور از غرب سخن میگویند. سیاست خارجی ترکیه در دوره زمامداری اردوغان را چگونه میشود ارزیابی کرد؟
اساسا سیاست را باید طی یک روند مورد ارزیابی قرار داد. از سال ۲۰۰۳ که اردوغان و حزب عدالت و توسعه به قدرت رسیده، مجموعهای از راهبردها در پیش گرفته شده و نباید تنها به عملکرد چند سال اخیر اشاره کرد. نکته دیگر این است که طی سالهای گذشته بارها سیاست خارجی ترکیه را تحت تاثیراحمد داوود اوغلو گذار به نئوعثمانیگرایی ارزیابی و طی مقطعی نیز آن سیاست خارجی اردوغان را تحت تاثیر پانترکیسم ارزیابی کردهاند. در نهایت بهدلیل گرایشهای اخوانی اردوغان نیز عدهایی بر این باور هستند که او راهبرد توسعه همکاری با اخوانیها در کشورهای مختلف را در پیش گرفته است. تمامی این قضاوتها مقطعی هستند و هر کدام را در مقاطعی میتوان مستدل دانست، اما آنچه قطعی بهنظر میرسد این است که هنوز ترکیه بهرغم اختلافاتی که با غرب پیدا کرده، عضوی از سازمان ناتو است. اقتصاد این کشور با اقتصاد غرب گره خورده و گرایشهای مقطعی او به سمت روسیه و چین، به معنای تغییر استراتژی نیست بلکه میتوان آنها را تاکتیکی ارزیابی کرد. سیاست خارجی ترکیه در رویکردی چند جانبه قابل خوانش است که از یک سو، هم به همکاری و تعامل با قدرتهای غربی و شرقی گرایش دارد و از سوی دیگر، قصد دارد در شمال آفریقا، خاورمیانه حضور داشته باشد و حتی با اسرائیل نیز سطحی از مناسبات نظامی گسترده داشته باشد. در مجموع همچنان استراتژی سیاست خارجی ترکیه در مسیر گرایش به غرب است.
نظر شما