بر همین اساس برای خروج از بحران کرونا مجموعهای از اقدامات ضروری است. -من در آینده دیدگاه خود را درباره جامعه ایران و جامعه جهانی در پسابحران خواهم نوشت- مهمترین اقدام ما در این مسأله افزایش تابآوری نظام درمان و بهداشت در مقابل ویروس کروناست. باید همه ما طوری در کنار نظام سلامت بایستیم تا مقابله کنندگان صف مقدم نشکنند. بنابراین هر یک از ما باید پاسدار کادر نظام سلامت باشیم. هر کسی هر جایی کاری از او بر میآید، حتی با یک لبخند باید نثار اینان کنیم. در این یادداشت به چند نکته از موارد اجتماعی و اقتصادی برای عبور از بحران اشاره میشود:
۱) مسأله اعتماد: واگیرهراسی تأثیر زیادی بر روابط انسانی، عاطفی و اجتماعی انسانها خواهد داشت و میشود پیشبینی کرد اعتماد به سلامت طرف مقابل پایههای دوری و نزدیکی ارتباطات را شکل خواهد داد. برگرداندن و احیای اعتماد تضعیف شده در همه سطوح افقی، عمودی و مورب از اولویت مباحث است. این اعتماد باید بین دولت و جامعه، جامعه با جامعه و جامعه با افراد به شکل بنیادین و اصولی تقویت شود. اعتماد اجتماعی به عنوان یکی از مؤلفههای مهم سرمایه اجتماعی زمینهساز مشارکت و همکاری بین اعضای جامعه و در شرایط عبور از بحران نقشی سازنده و اثرگذار دارد. متأسفانه در حال حاضر مشکلات ناشی از شیوع بیماری سوار بر بیاعتمادیهای گذشته شده و با اعتماد لطمه خورده غلبه بر بحران با مشکل مواجه میشود. این مشکل مختص ایران نیست، به طور مثال در کشورهای توسعه یافتهای مانند کانادا یا استرالیا هم کمبود مواد بهداشتی و ژل ضدعفونی وجود دارد و حتی در بیان واقعیت، کتمانهای آشکار دارند. نگاه کنید به کشورهای همسایه، منطقه و حتی توسعه یافته. از این رو باید گزارههای «اعتمادسازی» مجدداً از حیث کارکرد مورد بازبینی قرار گرفته و زمان پساکرونایی مورد بررسی دقیق و موشکافانه قرار گرفته و تلاش شود تا اعتماد ازدست رفته بازسازی شود.
۲) سبک زندگی سلامت و زندگی مشارکتی: در حین بحران و برای عبور از آن باید نوعی زیست تقویت کننده مشارکت جمعی در غلبه بر بحران را تجربه کنیم. نقش نهادهای مدنی باید پررنگتر شده و فعالتر وارد عرصه اجتماع شوند. ما برای عبور از بحران نیازمند تشکلهای مدنی معطوف به معاضدت اجتماعی متاثر از کرونا هستیم. در کنار آن سبک مصرف و زندگی توأم با سلامت آموزش داده شده و نهادینه شود چرا که ممکن است پس از پشت سر گذاشتن این بحران، بیماریهای جدید و فراگیر دیگری در سطح دنیا پدید آید که لازمه مقابله با آن تغییر سبک زندگی با لحاظ کردن مؤلفههای سلامت است.
۳) انتقاد سازنده: در این روزها به طور بینظیری شاهد اطلاع رسانی، نقد دولت و دستگاهها و اقدامات آنان هستیم. من این فرآیند را مغتنم و مفید میدانم، منتهی بین این اقدام و روندهای نادرستی که منجر به کاهش سرمایه اجتماعی امروز ما در حین بحران کرونا شد، تفکیک قائلم. عملیات روانی تخریب دولت منتخب که متأسفانه از همان فردای انتخابات ریاست جمهوری به شیوه مسلط برخی رسانههای داخلی تبدیل شد امروز میوههای زهرآگین خود را در آلودهسازی کل فضای سیاسی و در کاهش کل سرمایه اجتماعی به برگ و بار نشانده و از مقاصد اولیه آن رسانهها بسی فراتر رفته. متاسفانه در حال حاضر مشکلات ناشی از سرمایه اجتماعی در عبور موفق از بحران مانع ایجاد میکند. بنابراین آنانی که نقد سازنده میکنند و در فضای مجازی به نوشتن و انتشار مشغولند همه باید به این درک مشترک برسیم اعتماد و سرمایه اجتماعی عمومی عامل شتاب دهنده عبور موفق از بحران خواهد بود.
۴) دولت الکترونیک: برای عبور از بحران ناگزیر بخش اعظمی از ارتباطات مستقیم انسانی و چهره به چهره و رودررو را باید به فضای مجازی انتقال دهیم. بنابراین تقویت زیرساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات میتواند منجر به ارتباط الکترونیکی در تمام فرآیندهای اقتصادی و فرهنگی مانند آموزش وتجارت برای عدم تعطیلی فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی باشد. تجهیز زیرساختهای تجارت الکترونیک، آموزش مجازی و سیاستگذاری برای ایجاد جامعهای که تماسهای فیزیکال سنتی را رها کرده و به دنیای مجازی روی میآورد و تحقق سیاستهای نظام اداری را بدون نیاز به مراجعات حضوری فراهم کند از جمله اقداماتی است که باید به سرعت هرچه بیشتر در این شرایط صورت دهیم. به این ترتیب علاوه بر کاهش مراجعات مردمی، سرعت و کیفیت ارائه خدمات هم بالاتر میرود.
۵) افزایش همکاری با جامعه جهانی: باید درک جدیدی از جهانی شدن را نهادینه کنیم، اعتنا به تجربههای مشترک و موفق بشری، احترام به فهم مشترک بشر، تکریم به علم جهانی و تجربههای جهان مدرن، تعامل با نهادهای مورد تکریم عصر جدید میتواند دستاورد این روزهای سخت باشد.
اکنون ویروس کرونا در بیش از ۱۰۰ کشور جهان انتشار یافته است؛ البته این نخستین بار نیست که جهان شاهد شیوع بیماریهای مسری است اما به نظر میرسد کرونا به دلیل گستردگی و سرعت شیوع بیماری به آن دسته از بیماریهای نادر اپیدمیک اضافه شده که سراسر جهان را درنوردیدهاند.
مقارن شدن این رویداد با رونق گرفتن ناسیونالیسم و جنبشهای راستگرا و محافظهکار در غرب که خواستار اعاده مرزهای ملی و واپس نشستن از رویکردهای اقتصادی و سیاسی که در بیشتر از نیم قرن گذشته، عامل وحدت منافع و رویهها در میان تعدادی بیشماری از دنیا بوده، میباید رهبران جهان را به تأملی دوباره درباره شرایطی که سیاست در قرن بیست و یکم بر آن بنا شده، تشویق کند. دنیایی که در آن زندگی میکنیم، فشردهتر از آن است که بالا بردن دیوارها و پناه گرفتن در پس مرزهای جغرافیایی بتواند ما را در برابر خطرات ایمن کند.
هنگامی که دونالد ترامپ در کمال ناآگاهی از شعار «اول امریکا» رونمایی میکرد، بسیاری از روشن اندیشان نیز از عمق خطای چنین عقیدهای پرده برداشتند. امروز که امریکا با وجود انکار و تکذیب خطر کرونا توسط دولت این کشور، سرانجام خود را در مواجههای رو به گسترش با این بیماری میبیند، باید بیش از قبل پی برده باشد که در دنیای به هم وابسته، گاهی برای دفاع بهینه از خود، باید ابتدا به دفاع از دیگرانی شتافت که در معرض تهدیدی مشابه هستند. اگر خصومت امریکا با چین و شاید نوعی خرسندی از مصیبتی که چین گرفتار آن شد، در کار نبود و اگر تحریمهای بی سابقه علیه ایران که فشار هنگفتی بر توانایی مالی ما وارد آورده، وجود نداشت، امروز ابعاد شیوع این بیماری نیز کمتر میبود و شاید هرگز این ویروس مرگبار به سرزمین امریکا نمیرسید.
کرونا یکبار دیگر به جهان آموخت که نمیتوان امنیت را برای خود به بهای ناامنی برای دیگران به دست آورد. یا همه با هم پیروز میشویم یا همه با هم شکست میخوریم.
نظر شما