عباس قنبری باغستان روز سه شنبه در گفت وگو با خبرنگار حوزه سلامت ایرنا افزود: مساله ای که به خصوص این روزها باید به آن توجه کرد، تغییراتی است که به مدد ظهور گسترده رسانه های اجتماعی در افکار عمومی ایجاد شده و آن اینکه با توجه به خصلت مرکزگریزی و عدم کنترل شبکه های اجتماعی، نوعی شیفت در مرجعیت افکار عمومی از رسانه های رسمی و مستقل به شبکه های اجتماعی قابل مشاهده است که این مساله خطر ظهور و بروز شایعات و اخبار جعلی (فیک نیوز) با هدف انحراف افکار عمومی را برجسته می کند، به خصوص اینکه به دلیل سیاست فیلترینگ، سازمانها و نهادهای رسمی نمی توانند از ظرفیت کانال های مجازی استفاده کنند.
وی اظهار داشت: در شرایط دشوار امروزی که همه جامعه هریک به نوعی درگیر مساله کرونا هستند، تقریبا تمامی شرایط شکل گیری افکار عمومی فراهم است. مثلا «واقعه مرکزی» که همان «ویروس کرونا» هست به وقوع پیوسته، رسانه های زیادی به آن پرداخته و اخبار و اطلاعاتی که در رسانه ها به خصوص فضای مجازی منتشر می شود با پیش زمینه های افکار رایج در جامعه از جمله اینکه احتمالا «پنهانکاری» صورت گرفته، یا احتمالا دولت آمادگی مقابله با بحران همه گیری کرونا را ندارد، یا توطئه ای در کار است و غیره همسو بوده، لذا نباید شکی داشت که در این شرایط با توجه به اینکه در جامعه ما همچنان ارتباطات سنتی و شفاهی قوی است، ما با سیلی از اخبار و اطلاعاتی مواجه می شویم که مدام از سوی این نهاد یا آن سازمان تکذیب می شود.
این استاد دانشگاه ادامه داد: راهکارهای متفاوتی در این زمینه مطرح است، در کوتاه مدت اینکه دولت حداقل باید بتواند از طریق رسانه های متعدد خود یک «کلان روایت» واحد، درست و واقعی از کرونا در اختیار افکار عمومی قرار دهد تا مردم از این سرگردانی اطلاعاتی رها شوند.
قنبری توضیح داد: این بحث و چالش هایی که اخیرا در مورد «فعالیت های ستاد مرکزی فرماندهی مقابله با کرونا» مطرح شده از جمله اینکه چه کسی آن را هدایت می کند و فراخوان هایی که برای ارتقاء سطح تصمیم گیری آن صورت می گیرد، اصلی ترین و در واقع بدترین خروجی اش همین شکل گیری «روایت های متعدد» و متناقض از شرح «ماوقع» در مورد کرونا بوده و این بسیار خطرناک است.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران ادامه داد: در اینجا مسئولیت سنگینی نیز متوجه نهاد روابط عمومی سازمان ها و نهادها در این شرایط دشوار است، در شرایط بحران توصیه می شود سازمان ها «سخنگوی واحد» داشته باشند تا بتوان براساس اصل ارائه «یک روایت واحد» از پراکنده ساختن افکار عمومی وهدایت آنها به دیگر سمت و سوها دوری کرد.
به گفته قنبری، در این شرایط باز می بینیم که سازمان ها و نهادها هرکدام سمت و سوی متفاوتی دارند و با یکدیگر و به خصوص با «ستاد مرکزی فرماندهی مقابله با کرونا» هماهنگ نیستند و حتی رقابت می کنند. حتی در خود «ستاد مرکزی فرماندهی مقابله با کرونا» یک روابط عمومی قوی دیده نمی شود که به جای سخنرانی و یا اطلاعیه خواندن با مردم حرف بزند، با عامه های مختلف دیالوگ برقرار کند و آنها را قانع کند. در این شرایط رسانه ها و به خصوص شبکه های اجتماعی تعدد این "صداها و روایت ها" را فرصت خبرسازی می دانند و مدام خبر منتشر می کنند.
وی تصریح کرد: مساله بعدی که می تواند به عنوان یک راهکار بلند مدت مطرح شود، مساله «سواد رسانه ای» در شرایط بحران است. در واقع در اینجا ما ضعف «ارتباطات بحران» را قویا می بینیم. البته دراینجا همه ضعف ها متوجه مخاطب (گیرنده پیام) و اینکه نمی تواند یا نمی داند چطور از محتوای رسانه استفاده کند و صحت و سقم آنها را بسنجد، نیست. برعکس، به نظر من ضعف اصلی و نگران کننده تر متوجه صاحبان رسانه، به خصوص صاحبان کانال های اجتماعی است که متاسفانه آنها هم نمی دانند به عنوان فرستنده، چه پیامی را باید فرستاد و چه پیامی را باید بیشتر روی آن تامل کنند و یا حتی نفرستند و یا با تاخیر ارسال کنند.
این استاد دانشگاه افزود: دقت کنید که در اوج آغاز بحران کرونا که هنوز هیچ چیزی شکل نگرفته و افکار عمومی به شدت حیران و نگران است، نمایش «من هم کرونا دارم» در لباس های شیک و صورت های خندان را داشتیم، هرچند ممکن است خیلی از آنها واقعی هم باشند. با اینحال، از منظر ارتباطی، اینها پیام های متناقضی را به جامعه و افکار عمومی ارسال می کند.
وی اضافه کرد: در نقطه ضعف اصلی دیگر فقدان رسانه های کارآمد و فراگیر در استان ها و شهرستان ها است. درحالیکه رسانه های ملی و سراسری عمدتا به موضوعات کلان می پردازند، هنوز رسانه های استانی قوی و کارآمدی وجود ندارد که بتواند در شرایط مثل همه گیری ویروس کرونا، متناسب با شرایط بومی و محلی هر استان و شهر اخبار و اطلاعات درست در اختیار افکار عمومی محلی قرار دهد. ما این ضعف را اوایل سال جاری در موقع سیلاب خوزستان داشتیم و دیدیم چطور دوتا نگهبان یک سد توانستند با جعل صدای خود افکار عمومی خوزستان را در ارتباط با شکستن قریب الوقوع یک سد به هم بریزند. مصداق های این چنینی نشان می دهد که بحث «سواد رسانه ای و ارتباطات بحران» موضوعی است که ممکن است به اندازه شکستن یک سد انعکاس عینی و ملموس نداشته باشد، اما هزینه ای که بر جامعه تحمیل می کند، کمتر از آن نیست.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: باید اعتبار و اعتماد را به گروه های مرجع سابق، یا همان رهبران افکار، بازگرداند و گروه های مرجع جدید نیز بازتولید کرد. در شرایط بحران، گروه های مرجع مهمترین سرمایه اجتماعی جامعه هستند. در همین شرایط کرونا ببینید، به رغم شرایط بسیار سخت تحریم و مشکلات اقتصادی و با وجود همجه تبلیغاتی که از سوی رسانه هایی معاند انگلیسی و آمریکایی می بینیم، دهها استاد دانشگاه، صدها هنرمند، صدها فعال مدنی، نیروهای جهادی، دهها لیدر محلی و حتی دانشجویان ما در مناطق بسیار دور افتاده به صورت گمنام و بدون توقع در شبکه های اجتماعی یا به صورت فیزیکی «در کنار هم» برای حفظ و تقویت روحیه مردم ایستاده اند و هرکسی به قدر توان خود فعالانه دارد مشارکت می کند.
قنبری گفت: حمایتی که اخیرا در حمایت از «کادر درمان» کشور در رسانه ها و فضای عمومی جامعه می بینیم، واقعا ستودنی و قابل مطالعه است. اینها نشان می دهد که اینها چقدر موثر هستند. اما این سرمایه ها در سال های اخیر متاسفانه براثر نوعی «خودتخریب گری» ناآگاهانه و ناشی از رقابت های درونی و یا حتی به خاطر برخی رفتارهای نادرست مصداقی، عمدتا تخریب شده اند. مثلا الان چیزی به اسم «ریش سفید» به مفهوم سنتی آن دیگر معنا ندارد. سلبریتی ها و فعالان اجتماعی، تخریب شده اند، اساتید دانشگاه ها، فعالان مدنی، نهادهای جهادی و مردمی به نوعی تخریب و اعتماد به نفس خود را از دست داده اند. باید اعتبار آنها را به رسمیت شناخت و به آن احترام گذاشت.
نظر شما