امسال درحالی به ماه مبارک رمضان و میهمانی الهی وارد میشویم که ویروس کرونا همچنان مردم را خانهنشین کرده؛ با وجود سختیهای ناشی از قرنطینه و طرحهای مرتبط آن میتوان با استفاده از فرصت قرنطینه، مقدمات ورود به ضیافت الهی را با دعاهای امام سجاد (ع) فراهم کنیم. سیدالساجدین در دعای چهل و دوم، پس از ختم قرآن به راز و نیاز به درگاه الهی پرداختند که فرازهایی از این دعا را به منظور بهره برداری بیشتر هنگام تلاوت آیات الهی در ماه مبارک ذکر کردیم.
اینک بخشهایی از دعای چهل و پنجم صحیفه را مرور می کنیم؛ دعایی که امام سجاد (ع) در وداع از ماه رمضان زمزمه کردند ولی به سفارش برخی بزرگان این دعا را قبل از پایان یافتن این ماه الهی با گوش جان می شنویم تا قدر این ماه را بیش از پیش دریابیم و طعم بندگی را بهتر بچشیم و در زمان تلاوت قرآن با حضور قلبی بیشتر کلام الهی را بنوشیم.
صحیفه سجادیه پس از قرآن و نهج البلاغه به عنوان مهمترین میراث مکتوب شیعه به نامهای خواهر قرآن و انجیل اهل بیت مشهور است. امام سجاد (ع) بسیاری از معارف دینی مانند خداشناسی، جهانشناسی، انسانشناسی، فرشتگان، رسالت انبیا، جایگاه پیامبر(ص) و اهل بیت (ع)، گرامی داشت اعیاد، مسائل اجتماعی و اقتصادی و اشارات تاریخی را به زبان دعا مطرح کردند.
سیدالساجدین در دعاهای خود به نعمتهای مختلف خدا اشاره کرده و درباره فضایل و رذایل اخلاقی، آداب دعا، تلاوت قرآن، ذکر، نماز و عبادت نکات فراوانی را بیان کرده اند و دعای بیستم صحیفه سجادیه به نام مکارم الاخلاق یکی از معروفترین دعاهای آن حضرت است.
امام خمینی (ره) در وصیت نامه سیاسی الهی خود از صحیفه سجادیه به عنوان نمونه کامل قرآن صاعد یاد کرده و افزودند: صحیفه سجادیه از بزرگترین مناجات عرفانی در خلوتگاه انس است که دست ما کوتاه از نیل به برکات آن است؛ آن کتابی است الهی که از سرچشمه نور اللَّه نشأت گرفته و طریقه سلوک اولیای بزرگ و اوصیای عظیم الشأن را به اصحاب خلوتگاه الهی می آموزد.
آیت الله حسن ممدوحی کرمانشاهی استاد حوزه در کتاب چهارجلدی شهود و شناخت به ترجمه و شرح صحیفه سجادیه پرداخته است و آیت الله عبدالله جوادی آملی مفسر قرآن کریم در مقدمه این کتاب از ممدوحی به صاحب علم صائب و عمل صالح یاد کرده است.
امام سجاد (ع) هنگام وداع با ماه مبارک رمضان اینگونه دعا کردند: خدایا، پیوسته کسی را که می توانی رسوایش کنی، بر گناه او پرده عفو می کشی و بر کسی که اگر بخواهی از بخشش خود منعش کنی، می بخشایی؛ در حالی که هر دو سزاوار رسوایی و منع فیض هستند ولی بنای تو بر تفضل و گذشت است.
ممدوحی نوشت: این فراز نیز خبر دیگری از منبع رحمت و تفضل خداست که به دل هر مایوس بیچاره ای امید می بخشد و هر ناامید خسته را امیدوار می کند و روشنگر آن است که استحقاق عقاب در آن درگاه برای مجازات و کیفر کافی نیست بلکه آنان که سزاوار رسوایی محرومیتند، همچنان در بستر امن و امان رحمت او آرمیده اند.
وی افزود: نکته جالب در این دعا آن است که درعین حال که به نومیدان محروم امیدواری می دهد و آنان را به تقوا می کشاند، به یاغیان سرکش نیز هشدار می دهد که «ان ربک لبالمرصاد» (سوره فجر آیه ۱۴) به راستی خدا در کمین گاه است و این که «فتمتعوا فسوف تعلمون» (سوره نحل آیه ۵۵) هرگونه خواستید سرگرم باشید، به زودی می فهمید و نیز «بسیاری از جنیان و انسان ها را برای جهنم آفریده ایم.» (سوره اعراف آیه ۱۷۹)
ممدوحی اضافه کرد: زیرا اگر چه زیربنا و اصل اولی در نظام آفرینش، تفضل و رحمت حکمت آمیز است؛ مسامحه دور از تدبیر در نظام تربیتی بندگان صورت نمی گیرد، بلکه غفران و خذلان الهی آن چنان تنظیم یافته که هر دو عامل شتاب بندگان به سوی رشد و استکمال باشند و هیچ یک از آن دو بازدارنده نباشند.
وی ادامه داد: چون غرض از تفضل، ایجاد امیدواری در دل نومیدهاست تا به شتاب در عمل وادار کند نه این که میدان را برای یاغیان و سرکشان هموار سازد؛ کاری که هرگز با حکمت سازگار نیست. یعنی بخشش او چنان بر حکمت پی ریزی شده است که به محرومان نومید، دل امید می دهد و با طاغیان یاغی هرگز راه نمی گشاید.
به بیان دیگر همانگونه که جهنم و عذاب، نومیدکننده است، رحمت و مغفرت او نیز غرورآفرین نیست. بلکه جهنم او هم مبنی بر رحمت است. زیرا بهشت رفتن بسیاری از مردم در اثر ترس از جهنم است؛ به گونه ای که اگر ترس از جهنم نبود، هرگز اطاعت نمی کردند و از محرمات دوری نمی کردند.
وی به این شعر حافظ استناد جست که «مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو، یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو. گفتم ای بخت، بخسبیدی و خورشید دمید، گفت با این همه از سابقه نومید شو.»
ممدوحی ادامه داد: بر این اساس پایه و اساس رشد و سرعت در حرکت به سوی آینده سرشار از نعمت و رحمت، آن است که پیوسته انسان جویای احوال خویش باشد و خود را از حساب و کتاب دقیق دور نکند و همواره احوال خود را وارسی کند تا از حال خود غافل نماند. زیرا خلقت جهنم برای انتقام از بندگان نیست.
وی تاکید کرد: انتقام، فرع بر کینه و قبول و انفعال می باشد و این نقص را نمی توان به ساحت قدس ربوبی نسبت داد. کینه، فرع عجز است. بنابر این خدایی که بنده اش کاملا در اختیار اوست، بلکه وجود و عدمش ربط به مبدا است و به محض اراده حق، موجود و به محض اراده او معدوم است، کینه معنا ندارد.
بر این اساس آفرینش جهنم و غضب حضرت حق، خود رافتی بر بندگان است. چون بندگان ابعاد وجودی مختلفی دارند و هر یک از آنان را باید با روشی خاص به طرف مبدا کشاند؛ یکی را با تشویق و دیگری را با تهدید و سومی را با وعده های مورد رغبت.
وی افزود: بر این پایه باید کسانی را تهدید به عذاب و سرزنش کرد که غیر از احتمال عذاب هیچ چیز در بیدار شدن آنان موثر نیست و با هیچ وسیله دیگر از خاکدان طبیعت جدا نمی شوند و همواره در نهاد خاک آلود این جهان می مانند.
نظر شما