کرونای همه محاسبات این بزرگ سرمایهدار آمریکایی را به هم ریخته است؛ همان ویروسی که در روزهای آغازین یکهتازیاش در جهان مورد پوزخند ترامپ قرار داشت.
حالا کرونا حرفها و ادعاهای ترامپ را که مخالف سیاستهای بهداشتی اوباما بود و به هرآنچه از سیاستهای اقلیمی و مرتبط با محیطزیست تیغ کشیده بود، زیرسوال برده است. میلیونها آمریکایی با تعطیلی گسترده کسبوکار، حتی با تزریق بستههای پولی حمایتی، دچار بحران معیشتی شدهاند.
صدای همه در آمریکا درآمده است زیرا نرخ بیکاری دوباره به جای اولش برگشته و پیشبینی میشود با تداوم وضعیت جاری اوضاع بیکاری بدتر از این نیز شود.
اکنون بسیاری از آمریکاییها توان پرداخت هزینههای درمانی کرونا را ندارند؛ همچنین بخش بهداشت و درمان آمریکا با وجود غوغاسالاری و بزرگنماییهای گذشته، عاجز و ناتوان نشان داده است.
از همین حالا میلیونها نفری که به آمار بیکاران اضافه شدهاند، آمار جمعیت ۲۷ میلیون نفری را که در سال ۲۰۱۸ بیمه تامین اجتماعی نداشتهاند، به شدت افزایش میدهد.
ترامپ در عین حال، در تضعیف پایههای بهداشت جهانی، با حذف کمکهای این کشور به سازمان بهداشت جهانی یک گام بزرگ و موثر را هم برداشت تا اعتماد و اعتبار بینالمللی نهادها و موسسههای اثرگذار خدشهدار شود.
همه برگههای ترامپ
حالا شیوع کرونا در آمریکا، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در این کشور، همه برگههای ترامپ را به زیرکشیده و او را در برابر دموکراتهایی که تا دیروز شانسی برای خود نمیدیدند، بیدفاع کرده است. کرونا اعتبار و آبروی ترامپ را نیز به بازی گرفته؛ به گونهای که مشخص شد توصیههایش مبنی بر مصرف داروی مالاریا از آن جهت بوده که خانواده ترامپها در شرکت تولید دارو سرمایهگذاری کردهاند.
اکنون که با سیاستهای تاخیری و بسیار پر حاشیه ترامپ، آمریکا نیز در معرض گردباد کرونا قرار گرفته، از پاشنههای آشیل آمریکا روزبه روز رونمایی میشود؛ مانند بیمه خدمات درمانی، ناتوانی آمریکاییها در پرداخت هزینههای بیمارستانی، کمبود تخت و آیسییو و نیز ناتوانی دولت آمریکا در کنترل و مدیریت تامین معیشت مردم این کشور و همچنین عجز در حل مشکل بیکاری و فقر.
کرونا همچنین ساختار مدیریتی در آمریکا را به عنوان یک ابر قدرت که مدعی دفاع از زمینیان در برابر هوشمندترین فرازمینیهاست، زیرسوال برده است. سردرگمی و گیجی در صحنه مدیریت و برنامهریزی بیداد میکند بطوری که هر ایالت در این ارتباط ساز خود را میزند.
علاوه بر کرونا
همزمان با شیوع ویروس کرونا که اثراتش را بر بازار انرژی جهان نیز گذاشت، کاهش قیمت نفت نیز به جنگ ترامپ آمد. ترامپ با سرمایهگذاری روی نفت شیل که معمولا قیمت تمام شده تولید آن بیشتر است، به دنبال این بود که صنایع نفت آمریکا را رونق بخشد تا بخشی از بار اشتغال کشور را بدوش بگیرند؛ برای همین منظور با تحریم برخی کشورهای نفتی عضو اوپک مانند ایران و ونزوئلا مسیر رویاهایش را پیش گرفت، اما گویا شانس خیلی با او یار نبود.
کاهش تولید و ضرر و زیان عمده صنعت نفت آمریکا به دلیل کاهش قیمت جهانی نفت، دولت ترامپ را بسان بوکسوری که روی رینگ ضربات پیدرپی دریافت میکند، به شدت گیج کرد و سرانجام مجبور شد عربستان سعودی را جهت توافق با روسیه و کاهش تولید تهدید کند تا شاید توافق اخیر اوپک پلاس برای کاهش تولید تا سال ۲۰۲۰ برایش چارهساز شود.
از طرفی، عربستان و امارات به عنوان دولتهایی که برای ترامپ گاو شیرده تلقی میشوند نیز حالا با اوضاع بازار جهانی و چالشهای پیشروی آن بعد از کرونا، تحلیل رفتهاند و دعوای نفتی سعودیها با مسکو نیز در همین چارچوب بود.
سببساز بحران
تصمیمهای ترامپ در مواجهه با کرونا اصلیترین عامل شیوع وحشتناک این ویروس در سراسر آمریکا بود؛ از بیتوجهی به خطر همهگیری کرونا، از توصیههای بهداشتی و دارویی و نسخهپیچی تا سرانجام شیوه مدیریت بازگرداندن آمریکاییها از سراسر جهان به کشور، جملگی سببساز بحرانی شد که حالا گریبان همه ملت آمریکا را گرفته است.
اقدام ترامپ در فراخوان بیمنطقش در بازگشت به کشور در کوران خبرهای مربوط به کرونا در چین، ایران و ایتالیا چندان مورد توجه قرار نگرفت؛ اما جهان اواخر اسفند سال گذشته شاهد ازدحام های هزاران نفری در فرودگاههای آمریکا بود که به شکل فشرده و تنگاتنگ در صفهای چند ردیفه برای ورود به کشور بودند و به طور قطع آن لحظات طولانی، ویروس را به یکدیگر منتقل میکردند و پیشبینی وضعیت امروز آمریکا در آن روزها کار چندان دشواری نبود.
مشکل فقط کرونا نیست
برای آمریکاییها، مشکل فقط کرونا نیست؛ ترامپ به دلیل سیاستهای بیمنطقش در عرصه جهانی، خود را بیش از پیش بیاعتبار ساخته است. او قول داده بود که به محض ورود به کاخ سفید نیروهای آمریکایی را از مناطق مختلف جهان بویژه منطقه خاورمیانه و غرب آسیا خارج کند، اما نه تنها این وعده عملی نشد که اکنون تعداد بیشتری نیرو در این منطقه مستقر کرده است؛ نیروهایی که به دلیل سیاستهای مذبذب و ناپایدارش، حالا در معرض تهدید همزمان، اولی کرونا و دومی کشاندن اطرافیان تندرو او به جنگی بدون برآورد از عواقبهاست.
مشکل ترامپ نه طبیعت است و نه چالشهای بینالمللی و نه کمشانسی؛ بلکه مشکل در اطرافیانی است که کنار دستش نشستهاند و برایش تصمیم میگیرند و برخی اوقات نیز در وضعیت بیتعادلی او را در عمل انجام شده قرار میدهند و دست آخر این ترامپ است که باید هزینه بپردازد و پاسخهایی را که ندارد، بدهد؛ اعم از هزینههای سیاسی، بینالمللی و اجتماعی؛ بحران چه در مقابله با کرونا باشد، چه سیاستهای منطقهای ترامپ، این تندروها هستند که آش او را هم میزنند. همه اینها دست به دست داده تا ترامپ با همه آرزوهایش در آستانه انتخابات ۲۰۲۰ در وضعیت دشواری قرار بگیرد و در عین حال اینها را نباید به پای دشمنان آمریکا یا بدشانسی ترامپ گذاشت.
ترامپ حالا در وضعیت یک قماربازی است که به همت اطرافیان جنگ طلب، تندرو و پوپولیستش همه برگهایش را سوزانده است و تنها یک اشتباه میتواند او را وارد یک سیاهچاله سیاسی کند؛ یک اشتباه در سیاستهای داخلی همزمان با شیوع کرونا یا یک اشتباه در خاورمیانه.
2023
نظر شما