در ایران چندی است این دغدغه مطرح است. این روزها جلسات هیأت دولت به دو بخش اخبار و سیاستگذاری کرونا و مسائل جاری کشور اختصاص دارد. در بخش کرونا دکتر اردکانیان وزیر نیرو به نکتهای اشاره کرد که «حاکمیت و دولت از امروز باید برای دوران پساکرونا برنامهریزی جامعی داشته باشند. عدم پیشبینی برای پساکرونا عواقب منفی خواهد داشت.» گرچه هنوز مطالعات زیادی درباره آثار کرونا انجام نگرفته است. چندی پیش ۱۲ اندیشمند جهان در نشریه فارن پالیسی از دنیای پساز همهگیری سخن گفتند.
بهنظر میرسد با توجه به ابعاد جدید این بیماری بخصوص نبود چشماندازی برای نقطه پایانی آن، جهان نیازمند مطالعات عمیقتری است. قطعاً هر کشوری بنابر شرایط داخلی و خارجی خود نیازمند نوعی آیندهنگری است. من فکر میکنم با این روند کرونا میتواند در منحنی روند جهانی نقطه عطفی برای کشورها باشد.
تاکنون آنچه مسلم است اینکه بسیاری از عرصهها از روابط انسانی، خانوادگی، زندگی و کنشهای اجتماعی گرفته تا رابطه دولت-ملت، نهادهای مدنی، استراتژیهای اقتصادی (نگاه کنید به اظهارات ترامپ که میگفت ما باید به سیاست اقتصادی خودکفا بازگردیم. در روزهای بحران تولید خارج از مرزها مشکلات ما را حل نخواهد کرد) و استراتژیهای صنعتی دچار دگردیسی و تجدیدنظر خواهد شد. در آینده، آیا جهانی بدون دست دادن و آغوش کشیدن خواهیم داشت؟ در فاصلهگذاری اجتماعی، جامعهپذیری به چه شکل خواهد شد؟ آیا باز هم در استادیومهای ورزشی بهطور جمعی شادمانی و تخلیه انرژی خواهیم کرد؟ آیا سوگها و جشنهای ما تغییر خواهد کرد؟ در رفتار اجتماعی بسیاری از این ابهامات پیش روست.
بدون شک رابطه دولت-ملتها و شیوه اعمال قدرت هم تغییر خواهد کرد. یک سؤال مهم این است که به کدام سو پیش خواهیم رفت: جریانی جامعهمحور یا قدرتمحور؟ آیا دولتها بهنفع جوامع عقبنشینی خواهند کرد؟ نهادهای مدنی قدرت بیشتری خواهند گرفت؟ شاید میزان حمایتخواهی و شیوه حمایت از مردم در دولتها، پایههای مشروعیت جدید را بسازد.
در آینده روابط بینالملل نیز دچار تغییر خواهد شد. سازمانهای بینالمللی بههمین شکل باقی نخواهند ماند. در صورت تداوم کرونا، اشکال هژمونی دچار تغییر خواهد شد. باید دید جوامع مختلف که ما نیز مصداق آنانیم چه جایگاهی در جهان آینده خواهند داشت؟ در صورت کاهش فشارهای سیاسی آمریکا شاید در منطقه به منظومه جدیدی بتوانیم فکر کنیم.
بدون تردید شیوه ایستادن ما در این نقطه و پیشبینی درست از آینده و سامان دادن نظام روابط بینالملل، نظام اقتصادی و اجتماعی در ساخت جایگاه دوره پساکرونا نقش مهمی ایفا میکند. منوط به اینکه بدانیم چه تغییرات بنیادینی در شیوه حکمرانی و نگرش به جهان را باید دنبال کنیم. در این صورت ما میتوانیم فرصتهای کووید۱۹ را به نسل آتی منتقل کنیم. کشورهایی که این مسیر را نروند به تعبیر ریچارد هاس، رئیس شورای روابط خارجی امریکا تبدیل به کشوری شکستخورده خواهند شد. گاهی در مقایسه تاریخی اتفاقاتی مانند انقلاب صنعتی، جنگ جهانی اول و دوم و حتی شیوع طاعون، پایههای عقبماندگی و پیشرفت برخی کشورها را میسازند. این اتفاقات تبدیل به بزنگاههای مهمی در تاریخ جوامع انسانی میشود.
امروزگذار از فروردین و آغاز ماه مبارک رمضان میتواند الگویی از یک فصل نوین باشد. من معتقدم در دوران پساکرونا میتوانیم جامعهای از نوع دیگر و مطلوبتر شویم. فردگراییهای منفی به کنار رفته و نوعی جمعگرایی دردمندانه نسبت به یکدیگر را پیش رو داشته باشیم. حتی اگر بعداز کرونا فرصت شکلگیری نوعی از مدارا، اخلاق، خیرخواهی و زندگی بهتر برای خود و دیگران باشد، تقویت آن برای نسلهای آینده مغتنم است.
همکناری نوروز و بهار طبیعت و بهار قرآن فرصت مغتنمی برای یک آغاز نوین است. آنچه علمای اخلاق تزکیه نفس نامیدهاند در حقیقت یک نوع مبارزه با نفس است که جایزه و پیروزی آن رزم بیامان برقراری یک رابطه تازه با خویشتن فطریمان است. ماه مبارک به ما میآموزد که آدمی خود صراف خود است و افکار و اندیشهها و امیال ما پس از عبور از صافی این صرافی نقادانه میتواند تازه و نوروزی شود. اسلام دین سیاست است و اجتماع و برقراری یک پیوند نوین با خویشتن فطری خود جدای از آن مناسبات نوینی نیست که با جامعه برقرار میکنیم. رمضان فرصتی است برای تلاقی و ترکیب همه اشکال این خانهتکانی ذهنی و جشنوارهای ممتد و متصل برای چندین آشتی: آشتی با فطرت الهی خود، آشتی با طبیعت، آشتی با ارزشها و سبکهای زیستی جامعه و ساختن جامعهای مبتنی بر ارزشهایی که هر فرد پشتوانهای برای همه جامعه باشد. ما میتوانیم درگذار از بهار طبیعت و قرآن فرصتی برای بازسازی جامعه به نحوی که کرونا را با کمترین آسیب پشت سر گذاشته و در پساکرونا جامعه را برای تحولی بزرگ و قرار دادن ایران برای عرصهای که فرصتهای کرونا باشد بسازیم.
*دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت
نظر شما