اینجا روستای امروله در ۷۰ کیلومتری شمال سنندج است، تازه شیفت عصرش تمام شده است و دانشآموزان به خانه برگشتهاند کم کم هوا تاریک میشد اما خستگی برایش معنایی نداشت، شام نخورده بود که باز روز از نو روزی نو.
غروب پاییز است، معلم از اتاقی که گوشهای از مدرسه برای زندگی کنار زن و فرزندش در اختیار او قرار داده شده است بیرون میآید و چراغ توری بدست گرفته و به سمت کلاس درس میرود.
چراغتوری را کنار پنجره قرار میدهد و بخاری نفتی را روشن میکند تا کلاس برای مهمانان آماده شود چند دقیقه که میگذرد هیاهوی چند نفر از بیرون مدرسه به گوش میرسد در را برایشان باز میکند. سلام کاک نبی، کاک صالح، کاک عباس و ... شب بخیر خوش آمدید.
اینها چند تن از اهالی پا به سن گذاشته آبادی هستند که هر شب بعد از کار روزانه به عشق یادگیری علم و سواد راهی مدرسه میشوند و در فضایی صمیمی و همراه با احترام خواندن و نوشتن یاد میگیرند.
محمود کرمی معلم جوان اما پرانگیزه، تعدادی از مردان (از میانسال تا پیر گرفته) روستا را راضی میکند هر روز بعد از تعطیلی شیفتهای عادی مدرسه و تمام شدن کارهای روزانه و تاریک شدن هوا در کلاس نهضت سواد آموزی شرکت کنند تا حداقل از پس حساب و کتابهای خود بر بیایند.
او با پیگیریهای زیاد موفق میشود رضایت آموزش و پرورش دیواندره را برای تشکیل این کلاسها خارج از ساعات کاری روزانه در مدرسه بگیرد.
آموزش خواندن و نوشتن به افرادی پا به سن گذاشته حتی میانسال که بیسواد بودند، برایش بسیار سخت است اما خودش این را میخواست و علاقه به کار و عشق به آموزش، هیچگاه او را ناامید نمیکند تا اینکه با تلاش زیاد تعداد قابل توجهی از ساکنان روستا را باسواد میکند.
میگوید: با وجود اینکه در روز ۲ شیفت تدریس میکردم و با بچههای زیادی سر و کله میزدم اما همین که روحیه خوب و چهرههای پرانگیزه افراد حاضر در کلاسهای نهضت را میدیدم، خستگی از تنم میرفت و با کمال میل و به روشهایی ساده سعی در آموزش آنان داشتم.
کرمی چندین دوره مقدماتی و تکمیلی نهضت را برای علاقمندان و افراد بیسواد در طول سال تحصیلی برگزار کرد و برگزاری این کلاسها را شیرینترین دوران زندگی کاری خود میداند، چون به عقیده خود احساس آرامش میکند که توانسته در باسواد کردن این افراد نقشی هر چند کوچک ایفا کند.
در کنار آن دوره نهضت سوادآموزی برای بانوان روستا نیز برگزار شد تا آنان نیز از سواد خواندن و نوشتن بیبهره نباشند که استقبال خوبی هم از آن دوره ها صورت گرفت.
او در کنار تدریس و سختیهای آن، بیشتر وقتها نقش میانجی را در مشاجره و اختلافات ساکنان آبادی ایفا کرد و بارها با رفع اختلاف بین دو طرف، مانع از کشیده شدن اختلاف به پاسگاه شد.
اجرای طرح ضمیمه دوران ابتدایی و راهنمایی
کرمی دی ماه ۵۸ جذب آموزش و پرورش دیواندره میشود و اولین سال خدمتش را در روستای بردهسفید منطقه سارال میگذراند او از سختیهای رفت و آمد و تدریس در روستاهای کردستان در دهه ۶۰ و زمستانهای پر برف و سرمای هوای آن دوران میگوید.
چهار سال در روستاهای منطقه سارال دیواندره و دهگلان خدمت میکند تا اینکه مامور به تدریس در روستای امروله (زادگاهش) میشود و هفت سال خدمتاش را در آنجا سپری میکند.
مسوولان آموزش و پرورش دیواندره از او میخواهند مدرسه روستای امروله را بازسازی کند و چراغ علم و دانش را بار دیگر در آنجا روشن کند، او نیز بعد از بازسازی مدرسه و آغاز به کار تدریس، موفق به دریافت مجوز اجرای طرح ضمیمه ابتدایی، راهنمایی برای اولین بار در روستاهای استان میشود.
کرمی میگوید: قرار شد در ازای اجرای این طرح، برای یکسال از دریافت حقوق مربوط به تدریس دوره راهنمایی اجتناب کنم که این شرط را پذیرفتم چرا که علاقه شدیدی به فراهم کردن شرایط تحصیل برای دانشآموزان و افراد محروم از درس و مدرسه داشتم.
تدریس دوره راهنمایی در مدرسه روستای امروله باعث شد دانشآموزان روستاهای اطراف هم برای ادامه تحصیل به این روستا بیایند و از شرایط ایجاد شده بهرهمند شوند.
هفت سال مدیریت بیپاداش
این معلم تلاشگر که همراه با دو همکارش به صورت ۲ شیفته کار میکردند، میگوید: در کنار تدریس پایه اول و پنجم ابتدایی (شیفت صبح) و تعدادی از دروس دوره راهنمایی (شیفت عصر)، کار مدیریت مدرسه را نیز برعهده داشتم اما خستگی نمیشناختم.
او که سال ۸۹ بازنشسته شد، ادامه داد: بعد از بازنشستگی متوجه شدم ابلاغ جداگانهای برای هفت سال مدیریتم در نظر گرفته نشده و با وجود پیگیری از وزارتخانه به نتیجه هم نرسیدم اما هیچگاه از انجام کارهای خود در دوران خدمت پشیمان نیستم.
کرمی یکی از صدها معلم بازنشسته کردستانی است که با کمترین توقع سالهایی نه چندان دور در روستاهای استان در شرایط سخت آب، هوایی و امنیتی به خدمت مشغول بود و صادقانه در راه آموزش و پرورش فرزندان این مرز و بوم گام برداشته است.
او که هنوز گاهی وقتها به صورت خصوصی تدریس میکند، گفت: نه بخاطر نیاز مالی بلکه بیشتر به واسطه عشقی که به کار معلمی دارم، میخواهم همچنان حتی بدون دریافت حقالزحمه تدریس کنم.
اینها گوشهای از داستان زندگی کاری این معلم تلاشگر است که در دوران خدمت خود هیچگاه از تلاشاش برای آموزش و تعلیم و تربیت فرزندان و مردمان این آب و خاک کوتاهی نکرد و فراتر از وظیفهاش، پا در این وادی گذاشت.
حالا دیگر خبری از گرد و خاک گچ و تختهسیاه و بوی بخاری نفتی نیست، پس چه خوب است معلمان جوان از بازنشستگان و پیشکسوتانی که صادقانه و عاشقانه با کمترین امکانات در عرصه تعلیم و تربیت تلاش کردهاند، الگو گرفته و در راه آموزش به فرزندان این مرز و بوم استوار گام بردارند.
۱۲ اردیبهشت و شهادت آیتالله مرتضی مطهری به روز معلم نامگذاری شد تا در تقویم ایران روزی نیز به اهالی عرصه تعلیم و تربیت اختصاص داده شود.
نظر شما