۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۲۰:۲۶
کد خبر: 83775775
T T
۲ نفر

برچسب‌ها

پروندهٔ خبری

درباره «نجف دریابندری» که صبح نیمه اردیبهشت در نود سالگی درگذشت

قلم سبک‌خیز، چابک‌رو، شاد و خوش‌خُرام

۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۲۰:۲۶
کد خبر: 83775775
مهرآذین بشیری‌راد/ روزنامه‌نگار
قلم سبک‌خیز، چابک‌رو، شاد و خوش‌خُرام

عادت کتاب‌خوانی‌ام بر این منوال است که اول اصل متن را می‌خوانم و بعد می‌روم سراغ مقدمه. «بازمانده روز» را که می‌خواندم، آنقدر جذاب بود و پرکشش که هم دوست داشتم تا تمام نشده زمینش نگذارم و هم دوست داشتم جرعه جرعه بنوشمش و از هر کلمه به جا و درستش لذت ببرم.

کتاب که به صفحه آخر رسید، خوشحال بودم که هنوز مقدمه مترجم، نخوانده باقی مانده و در حالی که صفحه مقدمه را باز می‌کردم تازه دلیل لذت نابی را که از ترجمه نجف دریابندری نصیبم شده بود، متوجه شدم: «حقیقت این است که خود من هم پس از خواندن بازمانده روز در آوردن آن را به زبان فارسی  آسان نمی‌دیدم. مشکل در پیدا کردن «صدا»یی بود که بتواند جانشین صدای راوی داستان بشود و من به زودی به این نتیجه رسیدم که چیزی بسیار نزدیک به این صدا از لابه‌لای سفرنامه‌ها و خاطرات و مکاتبات دوره قاجار به گوش می‌رسد و البته در آنچه از زبان ارباب‌ها و نوکرها و پیش‌خدمت‌های آن دوره در خاطرها مانده است. همین که این صدا پیدا شد، روند ترجمه در عمل نه‌تنها به آسانی پیش رفت، بلکه باید بگویم که دنبال کردن آن بسیار لذت‌بخش شد...» (بازمانده روز، ایشی گورو، دریابندری، کارنامه، ۱۳۸۵، ص۱۸)
همواره برایم سوال برانگیز است که اگر نجف دریابندری نبود، کسی می‌توانست زبان زمان قاجار را برای ترجمه این شاهکار ایشی‌گورو انتخاب کند و لذتی ناب برای خوانندگان فارسی زبان مهیا؟ دریابندری نه‌تنها در این ترجمه، بلکه در تمامی ترجمه‌های بی‌نظیری که برای ما به یادگار گذاشته، اصل «پیدا کردن زبان درست برای ترجمه» را رعایت کرده است یا حداقل دغدغه‌اش را داشته، چنان که در پیشگفتار کتاب «بیلی باتگیت» اثر ای. ال. دکتروف از «صدای دورگه عجیبی» می‌گوید که نویسنده برای شخصیت اصلی خود در نظر گرفته و برگرداندن آن به زبان فارسی ممکن نیست. در راستای انتخاب درست زبان می‌توان به زبان روان و صمیمی کتاب «پیرمرد و دریا» اثر ارنست همینگوی نیز اشاره کرد که نشان از درک درست متن و زبان شخصِ همینگوی دارد و این همه، نشان از تسلط عمیق مترجم به زبان فارسی و بینش چشم‌گیر او.
اما نمی‌توان از نجف دریابندری گفت و اسمی از کتاب «مستطاب آشپزی؛ از سیر تا پیاز» به میان نیاورد! این کتاب دو جلدی اگر نه کامل‌ترین، یکی از کامل‌ترین کتاب‌های آشپزی است که منتشر شده و در آن از مقیاس و پیمانه و قاشق سخن گفته شده تا دستوراتی برای گیاه‌خواری و خام‌خواری. نویسنده در پیش‌گفتار این کتاب ارادت خود را هم به زنان و هم به آداب و رسوم و آشپزی ایرانی چنین اعلام کرده است: «در فصل‌های اول و دوم بخش آموزشی و در جاهای دیگر این کتاب درباره هنر آشپزی ایرانی و مقام و مرتبه آن در فرهنگ ملت‌ها ستایش فراوانی خواهید خواند. نگارنده همه این‌ها را نه از روی اعتقاد نوشته است، زیرا که در جریان مطالعه درباره آشپزی و آداب سفره در میان ملت‌ها و قوم‌های گوناگون به این نتیجه رسیده است که آشپزی ایرانی، که مانند فرش و معماری و عرفان و ادبیات ایرانی هنری است بسیار پیشرفته - و این یک مانند فرش دستاورد بی‌چون‌وچرای زنان ایرانی هم هست - در طول تاریخ خود سرچشمه زاینده‌ای بوده است که تا شعاع بلندی بیرون از سرزمین کنونی ما را سیراب کرده و در واقع به‌صورت مکتب مادر آشپزی ملت‌های مسلمان و شبه‌قاره هندوستان درآمده و حتی به‌واسطه تسلط طولانی اعراب مسلمان در اسپانیا و داد و ستد با ایتالیا در آشپزی جنوب اروپا هم نفوذ کرده است...» (مستطاب آشپزی، نجف دریابندری، کارنامه، چاپ بیست و نهم ۱۳۹۷، ص۱۹)
امروز فرهنگ ایران، یکی از خردمندترین و خوش‌قریحه‌ترین مردان خود را از دست داد اما شکی نیست که نام و یاد او همواره در بین دوستداران فرهنگ و ادب سبز خواهد ماند.

*تعبیر محمدعلی موحد درباره نجف دریابندری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha