تیم فوتبال پرسپولیس در تاریخ ۲۸ اردیبهشتماه سال ۸۷ دراماتیکترین و خاطره انگیزترین قهرمانی خود را جشن گرفت.
سرخپوشان در فصلی که ۶ امتیاز را به خاطر حکم فیفا از دست دادند، در هفته آخر لیگ باید به مصاف سپاهانی میرفتند که در جدول ردهبندی یک امتیاز از آنها عقب بود و در صورت شکست و یا تساوی قهرمانی از چنگ سرخپوشان در میآمد.
محسن خلیلی ستاره تیم افشین قطبی بود؛ مهاجمی که از سایپا به پرسپولیس پیوست تا مشکل گلزنی سرخپوشان را حل کند. خلیلی در آن فصل با به ثمر رساندن ۱۸ گل نقش ویژهای در قهرمانی سرخپوشان داشت و توانست پس از چند سال پرسپولیس را صاحب یک آقای گل در لیگ برتر کند.
به مناسب سالروز دراماتیکترین قهرمانی پرسپولیس با آقای گل اسبق پرسپولیس به گفتوگو نشستیم.
بیایید از ابتدا شروع کنیم؛ چطور به پرسپولیس پیوستید؟
چند سال در سایپا عملکرد خوبی داشتم و موفق شدم تا بهترین گلزن آن تیم شوم. پس از آن هم هنگامی که پیشنهاد پرسپولیس رسید بدون درنگ قبول کردم تا به آرزوی دوران کودکیام برسم.
چه شد که توانستید خیلی زود در ترکیب پرسپولیس جا بیافتید؟
من در اردوی کیش به پرسپولیس اضافه شدم. تیم زیر نظر علیرضا مرزبان و حمید استیلی تمریناتش را دنبال میکرد و من بعد از عقد قرارداد به کیش رفتم تا به اردوی پرسپولیس ملحق شوم. از همان روز اول در تمرینات هم گلزنی را آغاز کردم. پس از آن سعی کردم آن روند را حفظ کنم و در مسابقات هم برای تیم محبوبم گل بزنم.
روزی که به پرسپولیس آمدید فکر میکردید بتوانید آقای گل شوید؟
وقتی در تیمی مانند پرسپولیس بازی میکنید باید همیشه بهترین عملکرد خودتان را در زمین به نمایش بگذارید. من هم از روز اول سعی کردم برای تیمم مفید باشم. کارم را با پرسپولیس در گلزنی برابر صنعت نفت آبادان آغاز کردم و در آخرین بازی که برای پرسپولیس انجام دادم هم موفق شدم گل بزنم تا آغاز و پایانم در پرسپولیس با گلزنی همراه باشد.
در آن فصل علاوه بر آقای گلی، در دیدار رفت و برگشت برابر استقلال در شهرآورد هم موفق به گلزنی به شدید.
درست است. همیشه مقابل استقلال خوب بازی میکردم. اولین گل دوران حرفهایام را هم با پیراهن سایپا به استقلال زدم. پس از آن هم هر زمانی که مقابل آن تیم قرار گرفتم عملکرد خوبی داشتم. گل زدن به استقلال واقعا لذتبخش است.
یکی از مشکلاتی که وجود داشت کسر ۶ امتیاز از پرسپولیس بود. چطور توانستید آن را جبران کنید؟
به خاطر اشتباهاتی که مدیران قبلی انجام داده بودند ۶ امتیاز از تیم کسر شد و نزدیک بود که این موضوع زحمات ما را به باد دهد اما خواست خدا و همت بازیکنان و کادر فنی بود که توانستیم تا آخر بجنگیم و در کورس قهرمانی کم نیاوریم.
به سراغ بازی با سپاهان برویم. فضای مسابقه چطور بود؟
هواداران ورزشگاه را پُر کرده بودند و همان زمان که وارد ورزشگاه شدیم قول دادیم که اجازه ندهیم جام از ورزشگاه آزادی خارج شود. سپاهان حریف قدرتمندی بود اما در آن روز فرقی نمیکرد چه تیمی مقابل ما بازی میکند. ما محکوم به برد بودیم و باید پیروز میشدیم.
یک گل خوب هم در آن دیدار زدید.
آن بازی از حساسیت بالایی برخوردار بود. خوشحالم که موفق شدم در آن دیدار یک گل حساس بزنم و دل هواداران را شاد کنم تا نقش کوچکی در این قهرمانی داشته باشم. آن گل یکی از زیباترین گلهای دوران فوتبالم بود.
اما لحظات پایانی کار برای پرسپولیس سخت شد...
درست است اما هواداران تا آخر در ورزشگاه ایستادند و به ما انرژی دادند. هر شعار «یا زهرا» آنها در ورزشگاه انرژی مضاعفی برای ساق پای بازیکنان بود.
به آن ضربه کاشته معروف رسیدیم. تو کاشته زن اول تیم بودی، چرا آن ضربه را فرزاد آشوبی زد؟
من کاشتهزن اول بودم اما فرزاد گفت من خواب دیدم که این ضربه را گل میزنم. من به او گفتم که از خدایم است که توپ گل شود و این اجازه را دادم تا فرزاد ضربه را بزند اما خواب او چپ بود و توپ به دیوار دفاعی برخورد کرد.
پس از آن اما توپ به تو رسید...
میدانستم که جای اشتباه نیست. توپ به من رسید اما خواست خدا بود که خوب روی پایم ننشست. همان توپ به کریم باقری رسید و در ادامه هم گل قهرمانی به ثمر رسید و قهرمان شدیم و آن خاطرات شیرین رقم خورد.
چرا پرسپولیس پس از آن فصل دیگر نتوانست آن موفقیتها را ادامه دهد؟
بازیکنان زیادی جدا شدند، تغییرات در کادر فنی و ... خیلی از اتفاقات دست به دست هم داد.
نظر شما