هرروز صبح که رادیو یا تلویزیون را روشن میکنید، حجم وسیعی از اخبار، منفی هستند. آیا فکر کردهاید چرا اینهمه اخبار منفی از رادیو و تلویزیون پخش میشوند؟ آیا در کنار اینهمه اتفاقات تلخ، هیچ اتفاق مثبتی در کشور و دنیا رخ نداده که رسانهها آن را منتشر کنند؟ یا از سوی دیگر آیا فضای غمانگیز و درامهای متعددی که در قاب تلویزیون یا پردۀ سینما میبینیم، همۀ آن چیزی است که در زندگی حقیقی جریان دارد؟ این همه سوژۀ منفی و آزاردهندهای که در فیلمها و سریالهایمان میبینیم از کجا سرچشمه میگیرند؟
یکی از موضوعات برجستهای که در هر جامعه قابلیت بررسی، تامل و تعمق دارد، تمرکز عمومی بر جنس و نوع اخبار و تولیدات فرهنگی است. در این مفهوم یک جامعه سلامت به همان میزانی که موضوعات منفی، حوادث و وقایع تاثربرانگیز را بازتاب میدهد، نگاهی به دستاوردها، پیشرفتها و جهشهایی دارد که در جامعه در حال رخ دادن است.
توازن بین اخبار منفی و مثبت میتواند تامینکننده سلامت روانی و حال خوب اعضای جامعه باشد؛ این شرایط را مقایسه کنید با وضعیتی که عمده آنچه در اخبار رسانه و تولیداتی چون فیلمهای سینما یا سریالها تلویزیونی نمایش داده میشود، یکسره نقاط منفی، ضعفها و ناکارآمدی ها را به تصویر کشیده و نارساییها را گوشزد میکند. در چنین شرایطی اضطراب و افسردگی پیامد قابل انتظار و بدیهی وضعیت روانی افراد جامعه است. بر این اساس لزوم بازنگری بر میزان اخبار منفی در جامعه و تلاش برای بازگرداندن جامعه به سمت تعادل، ضروری است.
انسانها ذاتاً اخبار منفی را هیجانانگیزتر میدانند
دانشیار و استاد روانشناسی دانشگاه تهران در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا و در ریشهیابی علل کاهش اخبار و پیامهای امیدوارکننده در رسانه و سینما بیان کرد: اینکه تا چه اندازه فناوریهای جدید موردتوجه سینماگران و اصحاب رسانه بوده است، شاید به دو موضوع بازمیگردد: دو گروه تا چه اندازه از فناوریهای جدید برای توسعه کار خود استفاده کردهاند که این سؤالی بسیار فنی است و در حوزه تخصصی من نیست و دیگر اینکه این دو گروه (رسانه و سینما) چقدر به انتشار اخبار و انعکاس پیام در حوزه توسعه و پیشرفت و فناوریهای جدید میپردازند؛ فکر میکنم بسیار کم؛ یعنی پیشرفت و توسعه دغدغه اصلی سینماگران و رسانه نبوده است.
در کشور خودمان فیلمنامههایی که در حوزه سینما نوشته میشوند، گرایش زیادی به مسائل عاطفی، روانشناختی و اجتماعی دارند اما سهم اینکه بخواهند به مسائل فنی توجه کنند، بسیار ناچیز است. اگر بخواهیم در این حوزه، سینمای ایران را با سینمای کشورهای پیشرفته و هالیوود مقایسه کنیم، درباب موضوعات تخیلی و سوژههایی که مبتنی بر فناوریهای جدید هستند، بهندرت فیلمی میبینیم که مبتنی بر این دستاوردهای جدید باشد.علیاکبر ارجمندنیا افزود: ظاهراً به نظر میرسد فیلمنامههای مناسبی که مبتنی بر دانش و فناوری جدید طراحیشده باشند، به ندرت در سینمای ما محلی از اعراب دارند و یکی از ضعفهای عمده در سینمای ما فقدان فیلمها و فیلمنامههای قوی است. در مورد رسانههای نوشتاری اینگونه است که در ثبت و نوشتار اخبار به حوزه دانشهای نوین میپردازند، با اینکه پردازش در حوزه رسانه نسبت به سینما بیشتر است آن را هم نمیتوان قابلقبول دانست.
این استاد دانشگاه در تبیین این موضوع که چرا اخبار امیدبخش در جامعه ما کمرنگ شده است، گفت: میتوان در تبیین این وضعیت دو دلیل روانشناختی و جامعهشناختی را در نظر گرفت؛ انسانها ذاتاً اخبار منفی را هیجانانگیزتر میدانند و اخبار منفی میتواند آدرنالین بیشتری در بدن ترشح کند؛ در نتیجه این تمایل به اخبار بد و منفی تمایلی ذاتی است که در انسانها وجود دارد و این نیاز مورد توجه اصحاب رسانه و سینماگران قرارگرفته است.
تصور کنید اگر فیلمی بنا باشد با سناریویی جلو برود که از ابتدا تا انتها خبر خوب بدهد، نمیتواند هیچ تضاد و تعارض و دوقطبی ایجاد کند در نتیجه این دلیل روانشناختی و عصبشناختی توجه به پیامهای بد است.
وی ادامه داد: دلیل اجتماعی به وضعیت اقتصادی مردم برمیگردد وقتی شرایط مثلا به دلیل تحریم ها سخت باشد دیگر نمیتوانید از رسانه بخواهید خبر خوب و امیدوارکننده را منتشر کند.
شرایط اجتماعی بر تولیدات رسانه و سینما اثری مستقیم دارند
رئیس هیئت مدیره کانون فارغالتحصیلان دکتری روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی تصریح کرد: در کشور ما واقعیت رسانه و سینما قدری با یکدیگر تفاوت دارند؛ رسانهها را میتوانیم به دو بخش خصوصی و دولتی (و حتی رسانههای واقعی و آنلاین) تقسیم کنیم؛ اما چنین تقسیمبندی را در مورد سینما بهصورت جدی نمیتوانیم اعمال کنیم زیرا عمده فیلمهایی که در کشور ساخته میشوند، با بودجههای سرمایهگذاران خصوصی تولید میشوند و فیلمسازان و بسیاری تهیهکنندگان عمدتاً ارتباط جدی با دولتها ندارند و بیشتر برای خودشان فعالیت میکنند.
وی افزود: به طور خاص در سینما (در همه جای دنیا) اینگونه است که دغدغه اصلی فروش است و جذب مخاطب؛ بر این اساس بهطورکلی مقولاتی مانند عشق، خشونت روابط جنسی و چیزهایی شبیه اینها، موضوعاتیاند که برای مخاطب جذاب هستند و عمده فیلمها بر همین موضوعات مبتنی. البته در کشور ما به سینمای مسائل اجتماعی هم توجه شده که آنهم شامل موضوعات منفی؛ مانند پرخاشگری، فقر، دزدی و مواد مخدر و تولیداتی پررنگ در این سبک است. یعنی دوقطبی خوب و بد یا دزد و پلیس (یا تقابلهایی) شبیه به این در فیلمها جدی پرداخت میشوند. در نتیجه دغدغه اول فیلمسازان حداقل در بخش خصوصی یا سینمای خصوصی پرداختن به این موضوعات با هدف جذب مخاطب است و شاید این موضوع اجتنابناپذیر باشد.
میماند درصدی از فیلمها که به سفارش دولتها یا سازمانهای خاص ساخته میشوند و آنها ممکن است به موارد دیگری بهجز گیشه و فروش و درنتیجه موضوعاتی چون توسعه و پیشرفت هم توجه کنند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: ولی در موضوع رسانه اگر بخواهیم رسانه نوشتاری را مطلوب نظر قرار دهیم، شرایط فرق میکند و بسیاری سازمانها برای خود رسانهای دارند که عمدتاً نقش روابط عمومی را ایفا و به معرفی خدمات آنان میپردازد.
وی تاکید کرد: بهطورکلی چون مخاطب گرایشی به موضوعات هیجانانگیز دارد، سینما و رسانه به نوعی به این موضوع اشراف پیداکردهاند و سعی میکنند برای جذب مخاطبانشان به این موضوعات توجه جدی کنند؛ چنانچه بسیاری روزنامهها را میبینید که بخش حوادث دارند زیرا بسیاری مخاطبان به این موضوعات علاقه دارند. درنهایت سینما و رسانه ماهیتاً دغدغه جلب و جذب مخاطب دارد و در این راه به روشهایی متوسل میشود.
رئیس موسسه روانشناسی دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: درنتیجۀ این موارد، فیلمساز تصور میکند باید با پدیدههای واقعی سروکار داشته باشد و به نوعی حرف مخاطبش را بزند و نماینده او باشد. تصورش این است که چون درصد زیادی از مردم با کمبود و فقر و مباحث اینچنینی سروکار دارند، با این شکل از فیلمسازی میتواند هم جمعیت زیادی از مردم را نمایندگی کرده و هم برای آنان محصولی را تولید کند که متناسب با ذائقهشان باشد؛ چنین رویکردی میتواند دلیلی جامعهشناختی باشد، از سوی دیگر تأثیر روانشناختی و عصبشناختی که اخبار منفی میتوانند بر مخاطب بگذارند را اخبار مثبت ندارند، ضمن اینکه برای تولید هیجان به دوگانگی و تعارض نیاز داریم.
تصور میکنم فیلمنامهنویس برای موفقیت در جذب مخاطب تلاش میکند تا یک دوقطبی را طراحی کند که بتواند مخاطب را تا دقایق آخر نگه دارد و این کار صرف جامعه ما نیست و در مورد کل فیلمسازی دنیا صدق میکند.
در تحقیقی که در مورد نقش رسانه در پیشگیری از اعتیاد انجام دادیم، به این نتیجه رسیدیم که هیچ کشوری انتظار و تصوری که ما از رسانه داریم را ندارد؛ مثلا ما توقع داریم که رسانهای چون صداوسیما نقش مثبتاندیشی داشته باشد؛ البته این انتظار خوبی است ولی جالب است بدانیم در هیچ جای دنیا چنین انتظاری را از رسانههای مکتوب یا تصوری ندارند؛ یعنی انتظار این است که رسانه بتواند خبررسانی کرده و منعکسکننده واقعیتهای جامعه باشد (با اینکه میخواهند یا میتوانند کاری ندارم).جذابیت اخبار منفی بهمراتب برای مخاطبان بیشتر است
ارجمندنیا در ادامه و با اشاره بر تحقیقی که توسط وی و با مضمون نقش پیامهای رسانه در مطالعۀ تطبیقی بین ایران و جهان انجام شده است، توضیح داد: به این نتیجه رسیدیم تنها کشوری که این انتظار را از صداوسیما یا از رسانههای خودش (در مورد موضوع اعتیاد) دارد، کشور ما بود؛ یعنی در بحث اعتیاد در کشورهای دیگر یکی از واقعیتها این بود که نهتنها بسیاری از فیلمها نقش مؤثری در پیشگیری از اعتیاد ندارند، حتی مشوق آنهم هستند.
زیرا در بسیاری فیلمها شخصیت اصلی سیگار میکشد، قماربازی میکند، مشروب میخورد و کارهایی ازایندست که ما این را به این شکل برجسته در سینمای خودمان نداریم و اگر هم داریم فیلمسازان در این زمینه خیلی جلوتر نمیروند یا نمیتوانند بروند؛ اما در سینمای جهان این موضوع، یک اصل رایج است و حتی اعتقاد این است که سینما در حال تخریب بسیاری رفتارهای درست و هنجارهای اجتماعی است.
وی افزود: در کشور ما دستکم رسانههای دولتی اصلاً در پرداختن به موضوعی چون اعتیاد مخرب نیستند؛ ممکن است در بخشی از سینما مواردی مانند سیگار کشیدن و چیزهایی شبیه به آن (البته نه بهصورت مستقیم) تشویق شوند؛ چنانچه وقتی مخاطب میبیند نقش اول فیلم و ستاره سینما سیگار میکشد، موضوع نقشی منفی در توسعه این رفتارها دارد.
در نهایت به صورت کلی جذابیت اخبار منفی به مراتب برای مخاطبان بیشتر است و فیلمسازان و سینماگران و اصحاب رسانه هم تصور میکنند این موضوع را بسیار خوب میدانند؛ و این یکی از برجستهترین دلایل پرداختن به این موضوعات منفی با نیت جذب مخاطب است که در جامعه ما بهشدت آسیبدیده است.
جامعه ما در معرض بمبارانی از اخبار منفی قرار دارد
این روانشناس با تاکید بر اهمیت اثرگذاری خبرهای خوب در جامعه خاطرنشان کرد: تاثیر خبرهای امیدبخش و دلگرمکننده بر سلامت روان افراد و بهبود شرایط اجتماعی، اصلی مورد تأیید است؛ اما با یک بررسی سرانگشتی میتوانیم متوجه شویم اخبار مثبتی که امروز به مخاطب منتقل میشود، به مراتب کمتر از اخبار منفی است و جامعه ما در معرض بمبارانی از اخبار منفی قرار دارد.
وی افزود: به فقر، اعتیاد، اختلاس (که پیشتر در جامعه وجود داشت) موضوع کرونا را اضافه کنید. آنقدر این اخبار منفی افزایش پیداکرده است که در بسیاری منابع به کرونا فوبیا (ترس مرضی از کرونا) استناد میکنند؛ یعنی کرونا یک ترس واقعی دارد اما ترسی که امروز در اذهان مردم ایجاد کرده، به مراتب بیشتر از ترس واقعی و این ترسی مرضی است.
اگر در هر زمینه اخبار را اغراقآمیز و چندبرابری ارائه کنیم، ترس واقعی تبدیل به ترس مرضی شده و این موضوع میتواند اضطرابزا بوده و مشکلات روانشناختی، اجتماعی، بدبینیهای بسیار زیاد، ترس، عدم اعتمادبهنفس و چیزهایی شبیه به این ایجاد کند؛ درنتیجه سیستم ایمنی بدن را ضعیف می کند.
امیدآفرینی در جامعه میتواند نقشی مصونیتزا داشته باشد و به افزایش شادی و نشاط و بهزیستی روانی کمک کند؛ ضمن این که افزایش نشاط اجتماعی در بعد جسمی میتواند کمک کرده، آسیبپذیری جسمی را کاهش داده و بدن را در مقابل انواع میکروبها و ویروسها مقاوم کند؛ یعنی سیستم ایمنی بدن درزمانی که امید بالاست، تقویتشده و قابلیت بیشتری برای مقابله با ویروسهای مهاجم دارد.ارجمندنیا تصریح کرد: ضرورت اخبار مثبت و امیدآفرین بر کسی پوشیده نیست و لازم است که حتماً برای این موضوع فکری بشود و حتماً سینماگران ما در کنار دنبال کردن دغدغۀ جذب مخاطب، به اخبار توسعه و پیشرفت بپردازند و از سیاهنمایی دوری کنند.
این استاد دانشگاه افزود: گفتن واقعیتها بد نیست ولی زمانی که صرفا اخبار منفی گفته شود، این موضوع میتواند مغرضانه یا حتی ناآگاهانه باشد اما در هر صورت نتیجه آن بد و آسیبزاست؛ درنتیجه سیاستگذاران فرهنگی چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی حتماً باید به این امر مهم توجه کرده و دستکم نوعی از تعادل را بین نوع اخبار و نوع مخاطبان پدید آورند.
درست است کشورهای زیادی را در مسیر توسعه پیش رو داریم؛ کشورهایی هم هستند که در این مسیر از ما عقبترند ولی امید و نشاط در آن جوامع به مراتب نسبت به جامعه ما بالاتر است. این موضوع نشان میدهد اگرچه حرکت توسعه در این جوامع کند است؛ حرکات امیدآفرین، شتاب بیشتری دارد و این موضوع نیازی است که در جامعه ما در حال حاضر وجود دارد.
وی گفت: ما اخبار مثبت و منفی را عادلانه بین مخاطبان منتشر نمیکنیم (این موضوع یا آگاهانه است یا ناآگاهانه)؛ در هرصورت فقدان تعادل بین این دو دسته اخبار میتواند پیامدهای منفی بسیاری از منظر روانشناسی، جامعهشناختی، عصبشناسی و زیستی برای جامعه ایجاد کند.
نظر شما