انجمن علوم و هنر آمریکا ۱۰۲ سال پیش جایزه ادبی را در حوزه تقدیر از نویسندگان داستان کوتاه با نام یکی از بزرگترین نویسندگان داستان کوتاه جهان، ویلیام سیدنی پورتر که با نام مستعار اُ.هنری شناخته می شوند راهاندازی کرد. اتفاقی که برای نخستین بار فارغ از حیطه رمان و نوول (رمان کوتاه) بهعنوان اصلیترین جریانهای ادبی قرن بیستم به شیوهای متفاوت برای تقدیر از نویسندگانی پرداخت که این بار قلمشان را بر قالب جهان ادبیات داستان کوتاه متمرکز کردهاند.
این جایزه در شکل مدرن و شیوه نوین خود از سال ۲۰۱۲ با انتخاب برترین داستانهای کوتاه از میان داستانهایی که طی یک سال میلادی در مجلات ادبی امریکا و کانادا منتشر شده است داوری ابتدایی را انجام میدهد و بعد ۲۰ اثر برگزیده را به سه نفر از اعضای هیات مدیره این جایزه که منتخب انجمن هنر و علوم امریکا هستند به عنوان داوران نهایی و تخصصی ارائه میدهد. در نهایت این داوران به شکلی مستقل با خوانش آثار بدون اسم مولف آنها به معرفی برترین نویسنده داستان کوتاه در آن تاریخ میلادی اقدام میکنند.
تقویت جایگاه هنر و قلم نویسندگان داستان کوتاه
آنچنانکه در اساسنامه جایزه ادبی اُ.هنری آمده است؛ هدف از این رویداد تقویت جایگاه هنر و قلم نویسندگان داستان کوتاه است. اتفاقی که از سال ۲۰۰۳ میلادی به اهدای نشانی به نام این نویسنده شهیر به نویسنده منتخب اعضای هیات داوران این مجموعه اختصاص پیدا میکند. نویسندهای که توانسته طی آن سال و یا در جریان فعالیتهای ادبی خود سهمی عمده در ارتقاء هنر داستان کوتاه داشته باشد.
لورا فِرمن از سال ۲۰۱۲ میلادی تا امروز بهعنوان سرویراستار این جایزه ادبی آثار برتر منتخب از سوی هیئت داوری نهایی را در قالب یک مجلد به مخاطبان و علاقمندان داستان کوتاه در جهان معرفی می کند. سابقه سر ویراستاران حاضر در این جایزه نیز به مدت و سابقه و درازنای تاریخ ۱۰۲ ساله راهاندازی جایزه ادبی اُ.هنری متفاوت است. به عنوان مثال از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۲ بلانش کلتون ویلیامز، از سال ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۰ هری هانسن، ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۱ هرشل بریکل، ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۹ پاول انگل، ۱۹۶۰ مری استگنر، ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۶ ریچارد پویریه، ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۷ ویلیام آبرامز، ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۹ لری دارک به عنوان سر ویراستاران این جایزه ادبی آثار منتخب را در قالب مجلد به مخاطبان ارائه کردند.
اُ.هنری
اُ.هنری. نام مستعار نویسندهٔ آمریکایی ویلیام سیدنی پورتر (۱۸۶۲ تا ۱۹۱۰) است. داستانهای کوتاه اُ.هنری به دلیل لطافت طبع، بازی با کلمات، شخصیتپردازی شورانگیز و پایان هوشمندانه و غافلگیرانه معروف هستند. این نویسنده در طول عمر خود بیش از ۴۰۰ داستان کوتاه نوشت.
نخستین مجموعه داستانهای کوتاه اُ.هنری مجموعه چهار میلیون با نام در ۱۸۹۹ منتشر شد. وی در ادبیات آمریکا نوعی از داستان کوتاه را به وجود آورد که در آنها گرهها و دسیسهها در پایان داستان به طرزی غافلگیرانه و غیرمنتظره گشوده میشوند. داستانهای این نویسندهٔ آمریکایی معمولاً حول چهار محور زندگی شهری به ویژه نیویورک، عشق و روابط عاطفی، زندگی در غرب در مایهٔ وسترن و طنز میچرخد.
نگاهی منتقدگونه به تنهایی انسان در جامعه امروز
مجموعه گفتوگو با چارلی که آثار داستان کوتاه برگزیدگان جایزه اُ.هنری در سال ۱۹۹۵ میلادی را شامل می شوند با ترجمه علی فامیان توسط انتشارات نیستان در سال ۱۳۹۸منتشر شده است.
داستانهای این مجموعه بیش از هر چیز به ساختار زندگی مدرن در جامعه آمریکای شمالی توجه نشان داده است. به موضوعاتی مانند جدایی، تنهایی، زندگی در شرایط آرمانی و همچنین موقعیت فعلی آن در جامعه آمریکایی اشاره کرده است. از این رو در داستانهای این مجموعه آثاری دیده میشود درباره تنهایی و زیست انفرادی انسان در جامعه شلوغ و پرکار غرب. میتوان تمهایی مانند اضطراب، دروغ و سختی در زندگی را نیز در میان داستانهای این مجموعه دید و نگاه داستاننویسان آمریکایی به آن را خواند.
داستانها برای مخاطبان هم از نظر مضمونی شامل رهیافتی تازه به زیست و زندگی در جامعه غربی در آستانه ورود به هزاره جدید است و هم از منظر زبانی، روایت نوعی بدیع و خاص از اجتماعینویسی در داستان کوتاه است که در آن به جای توجه به جزئیات حادثه و استفاده از عنصر تعلیق سعی شده زبان در خدمت توصیف و شرح ماوقع قرار گیرد.
بر همین اساس آنچه مخاطب در مواجهه با آثار این مجموعه در مییابد حس انسانی یا موقعیت خاص اجتماعی یا شخصیتهایی خاص در دل داستان را واکاوی کرده و از دل آن به بازخوانی بخشی از رنجها و واقعیتهای زیست اجتماعی دست بیابد.
تخصص و وسواس در انتخاب جهان زبانی و روایت
علی فامیان مترجم مجموعه گفتوگو با چارلی نامی آشنا و شناخته شده در عرصه ترجمه است. وی پیشتر مجموعههای قطار هاربین، داستان یک پرستار و آوار سرنوشت را ترجمه کرده همچنین مجموعه داستانهای این داستان واقعیت دارد و بدرود سعادت زمین از دیگر ترجمههای شناخته شده اوست. مترجمی که بیش از دو دهه با متمرکز بر ادبیات نویسندگان امریکایی و کانادایی تلاش کرده مخاطبان و علاقهمندان به داستانهای کوتاه را با فصل و فضایی متفاوت از آثار نویسندگانی متفاوت و تا حدی ناشناخته برای علاقهمندان به ادبیات داستانی معرفی کند.
دیگر ویژگی فامیان به عنوان یک مترجم، جایگاه او بهعنوان ویراستاری متخصص است. با توجه به فعالیت فامیان به عنوان یکی از ویراستاران ارشد انتشارات نیستان، فصل مهمی از همراهی مخاطب با قلم او در جایگاه مترجم و مقبولیت میان مترجمان آثار نویسندگان انگلیسی زبان به همین نگاه، دقت و وسواس او در ویراستاری آثار بازمیگردد.
به بیانی سادهتر تخصص فامیان در کنار اشراف او بر ادبیات انگلیسی به ویژه نویسندگان قرن بیستم و زبان و جهان مدرن آنها در خلق داستانهای کوتاه یک سده اخیر که در قلم نویسندگان انگلیسیزبان پیدا کرده است باعث شده مخاطبان در مواجهه با آثاری که به قلم او ترجمه شدهاند بدون مکث در رهیافت به جهان داستانی و دریافت مفاهیم مدنظر نویسنده زبان مبدا توفیق بالایی داشته باشند.
امری که به یکی از چشم اسفندیارهای جهان ترجمه به ویژه طی یک دهه اخیر در کشور ما بدل و باعث دلزدگی سهم بالایی از علاقهمندان به عرصه آثار ادبیات نویسندگان دیگر کشورها شده است. علی فامیان با توجه به نگاه تخصصی و وسواسی در انتخاب جهان زبانی و روایت آثار داستانی از این آسیب به سلامت عبور و تا حد زیادی به برطرف ساختن آن کمک کرده است.
مجموعه داستان گفتوگو با چارلی نیز ازین قاعده مستثنی نیست و فامیان توانسته علاقهمندان به جهان داستان کوتاه را با نگاه و شیوایی قلم خود از جذب و همراهی با جهان ادبیات داستانی زبانی دیگر اما انطباق پیدا کرده با زبان و فرهنگ فارسی، سیراب کند.
از چارلی همان هیچکس تا حال و روز مادری جوان در پیادهروهای شهر
در اولین داستانِ مجموعه گفتوگو با چارلی که نام این مجلد نیز از این داستان وام گرفته شده است، نویسنده داستان جان.جی کلیتون با خواننده به گفت و گو می پردازد و سناریوهای مختلف قصه را پیشنهاد می دهد.
البته هر بارنویسنده، ابتکار عمل را در دست می گیرد. او دیوید (قهرمان داستان) را دچار انواع و اقسام بلاها می کند؛ جدایی از همسر، وابستگی به الکل، از دست دادن شغلی پردرآمد و غیره. دیوید بالاخره از شهری شلوغ و پرزرق و برق به کلبهای دورافتاده پناهنده میشود و در آنجا ضمن کار با الوارها و چیزهای واقعی دیگر در جهان چنبره زده مجازی و ماشینی اطرافش؛ دیویدی نو می سازد.
در انتهای داستان، دیوید در جریان سهلانگاریای کودکانه گوشی تلفنش را در دست می گیرد و وقتی پسرش از او میپرسد با چه کسی صحبت می کند، او پاسخ می دهد با چارلی، یعنی با هیچ کس!!.
«سینه پهن و شانه های قوی. تصور اینکه مردی جوان با چنین هیکلی روی زمین زانو بزند و نهال نازکی را در زمین بکارد جالب توجه بود. دیوید با هیکل درشتش در تیم فوتبال دبیرستان بازی میکرد و در سیزدهسالگی برای استفاده از بورس ورزشی به آکادمی دیرفیلد رفت. بااینکه بیسبال را خیلی خوب بازی میکرد در تیمهای فوتبال فرصتی یافت تا خودی نشان بدهد. هنوز خیلی از دوستانش او را بازیکنی قوی با هیکل ورزشکاری و گردنی قوی تصور میکردند اما بعد از بستریشدن در بیمارستان به خاطر ناراحتی کمر، احساس کرد شبیه قلعهای در مقابل امواج است. اندامش رو به افول گذاشت؛ چشمهایش پف کرد و پوستش کمی چروکیده شد. موهایش جوگندمی شدهاش ژولیدگی خاصی داشت. همین باعث میشد سفیدی موهایش بیشتر به چشم میآمد.» (ص. ۱۰)
شلیک: یک داستان نیویورکی اثر الیزابت هاردویک روایتی است از فقدان ناگهانی زونا، مهاجری خدمت کار که در خانه شماری از روشنفکران نیویورک خدمت و به تعبیری پادشاهی می کند. هم قبیلهای نوجوان زونا به خانه اقوام آن خدمتکار می رود و ضمن دادن خبر مرگ زونا، از آنان پول میخواهد. پول تدفین زونا در زادگاهش، آبالاما. نوجوان در اشاره به هم قبیله هایش می گوید آنان عاشق خاک سپاریاند.
همین جمله پایانی هاردویک کافی است تا مخاطب بار دیگر به اهمیت حضور و وجود اطرافیانش که در سایه زندگی شلوغ و پرازدحام مدرنش گم کرده و تنها هنگام مرگ آنها را به خاطر می آورد نقدی اگر نه تند؛ اما تلخ را وارد سازد.
خانه ای با نمای گچی به قلم الن گلریست داستان تدی است، پسرکی حساس که مادرش را به حالت نیمه هوشیار در وضعیتی نامناسب می بیند و برای فرار از فضای سنگین خانه به مزرعه پدربزرگش پناه می برد. تنها دلخوشی او چپ شدن تراکتور مزرعه است و این که هر چه دیرتر و دیرتر به خانه برگردد.
تدی در مزرعه با خود می گوید امروز روز موفقیت است. باید به چیزهای ساده فکر کرد. آدمی باید صبر کند باید صبر کند تا زندگی خیلی زود به او لبخند بزند. و در پایان مخاطب می ماند و این پرسش ساده که آیا لبخند فراموش شده زندگی مدرن، در پس سادگی نگاه به آن پنهان شده است؟! (ص. ۱۲۵)
ساکن ساحل زغال اخته اثر مایکل بایرز روایت دیدار دوباره دو دوست دوران نوجوانی است که حالا در کنار نوه یکی از آنها به بازسازی ویلایی قدیمی می پردازند. سقف و کف خانه، کل آشپزخانه و سیم کشی ساختمان بازسازی میشود تا کمکم زندگیای از دست رفته نیز ترمیم شود. مخاطب در مواجهه با این روند بازسازی مدام سراغ زندگی زنگار گرفته و شرایط روحی افسرده خود در دنیای آمیخته با پیچ و مهره و فلز جهان مدرنش می رود. زندگیای که گویا به شدت نیازمند بازسازی است در کنار دوستان و اقوام فراموش شده است.
آن سوی دریاچه اثر دبرا آیزنبرگ گزارشی است از جهانگردی منطقی که در جزیرهای نامطمئن با دو جوان غیرمنطقی همراه می شود و در گشت و گذار ماجراجویانهاش تا پای مرگ پیش میرود. او همچون سایر جانوران از کشف قدرتی عظیم در درون جسمش به وجد می آید؛ زیرا در دل آن جزیره پرحاشیه می تواند صدای خون را بشنود.
تقابل جریان نگرش منطقی و استدلالی در برابر نگاه بی چون و چرا، حتمی و غیرقابل گفتوگوی زندگی صنعتی، چالشی است که مخاطب با قلم آیزنبرگ و داستان آن سوی دریاچه مواجه میشود.
غرقشدگی به قلم ادوارد جی.دلنی اعترافنامه پدری است که در واپسین روزهای عمرش هویت واقعیاش را برای پسرش بازگو می کند. این که چطور کشیش روستایی دورافتاده در ایرلند به خاطر قتلی که مرتکب نشده اما پنهانش کرده است، ناچار می شود به آمریکا فرار کند و با هویتی جدید به زندگی سخت و پرمشتقش ادامه دهد. فرار از معنویت و گمگشتگی هویت انسانی در پس قتل روح انسانی و سرسپردن به جبر زندگی ماشینی، به زیبایی هر چه تمامتر در قلم جی.دلنی و روایت او از «غرق شدگی»اش به مخاطب ارائه میشود.
در داستان اتاق سیاه اثر جان آپدایک، لی همراه با مادر پیر و مقتدرش به خانه دوران کودکی خود میرود تا در گوشه گوشه خانه قدیمی، گذشته خانواده را مرور کند. مالک خانه با رویی خوش همه جا را نشان می دهد. خیلی چیزها عوض شده اما تکلیف یک چیز هرگز روشن نمی شود: اتاق سیاه.
قلم جان آپدایک برای مخاطبان جهان داستان، قلمی اثبات شده است اما ورود به سبک ادبی رازآمیز مخاطبش را شگفت زده می کند. هر چند آپدایک با همان قلم دقیق و نگاه نافذ و تیزبین در پس این تجربه آوردهها و داشتههای فراوانی از لحاظ جنبه ادبی و زیبایی بصری به مخاطبانش هدیه می کند.
«متلکهای فانتزی مادرش برای لی همیشه جلوهای از حقیقت بود. دیدن آن خانه پیشنهاد خود لی بود. مادرش ذهن او را خوانده بود و برای خوشایند او ترتیب آن دیدار را داده بود. لی از صمیم دل گفت: مادر بدون تو اصلاً مزه نمیده!
- من میتونم بشینم پشت میز پیشخوان و معجون سفارش بدم! معجونهای لوترویزباک حرف نداره!
چی میگی مادر اون داروخانه الان اسمش هم عوض شده؛ تازه دیگه داروخانهها پیشخوان ندارند. سطح جاده نمناک بود روزهای پایانی سپتامبر بود و آفتاب بیرمق لابهلای درختان را روشن میکرد. انباری که زمانی روی دیوارش عبارت مسیح رهاییبخش درج شده بود حالا جایش را داده بود به یک باشگاه گلف با ساختمانی به سبک معماری ژاپنی..» (ص. ۱۲۵)
واقعگرایی زمینی به قلم چارلز باکستر توصیف دوستی تدریجی دختری با یک مرد است. دختر شیفته مرد شده اما با شنیدن سخنان همسر سابق مرد و شنیدن موسیقی دردناک به این نتیجه می رسد که دور از خیال پردازی و با تکیه بر واقعگرایی بهترین تصمیم را بگیرد.
رئالیسم (واقعگرایی) آشکار باکستر در این اثر داستانی و تلنگری است بر مخاطب تا دور از حب و بغض، شرایط زیست فردی، اجتماعی و از همه مهمتر خانوادگی خود را مورد نظاره قرار دهند و برای جبران بی مسئولیتیهایی که در قبال خانواده خود داشتند هر چه سریعتر به واقعگرایی زمنی و زیستی خود پناه ببرند.
داستان اگر این نامه شیئی مهرهدار بود به قلم رابین بردفورد روایتی است اول شخص از زنی گرفتار طوفان که هنوز از هاله جادویی دوران مدرسهاش بیرون نیامده است. بردفورد در قالب این داستان به عدم گذار و شکلگیری جریان شخصیتی انسانهای جامعه مدرن از کودکی به نوجوانی؛ از نوجوانی به بزگسالی و از بزرگسالی به بلوغ ذهنی میانسالی نقبی عمیق میزند و در قالب داستان کوتاه خود به سبب انتخاب دیدگاه اول شخص؛ مانیفست لزوم توجه به نقد جامعهشناسی فرهنگ جوامع مدرن را مطرح می کند.
و در نهایت پیادهروهای شهر اثر پری کلاس حال و روز مادری جوان را شرح میدهد که ناچار است در عین تنگدستی، شب کریسمس را کنار دختر خودش و نوزادی رهاشده در پیاده روی شهر جشن بگیرد. داستانی تلخ برای پایان این مجموعه که در بطن نگاه تمام ۱۰ داستان نویسندگانش میتوان طعم گس و تلخ انزوای انسان مدرن و عدم نگاه همدلانه افراد به یکدیگر در جامعه استحاله یافته زیر تیغ جریان سنتی شدن و استیلای ماشین را با روح و روان آغشته در جذابیت پنهان زیباییشناسانه جهان ادبیات درک کرد؛ هر چند هضم آن بسیار سخت و صعب خواهد بود.
نظر شما