نزدیک به سه دهه است که در ایران و در تقویم رسمی روزی را به عنوان «روز خبرنگار» داریم؛ ۱۷ مردادماه روزی که به عنوان روز خبرنگار شناخته و تقدیر میشود، روزی است که در سال ۱۳۷۷ محمود صارمی خبرنگار خبرگزاریِ جمهوری اسلامی (ایرنا)، به همراه هشت نفر از اعضای کنسولگری ایران در مزار شریف افغانستان به دست گروهک تروریستی طالبان به شهادت رسید.
روز خبرنگار شاید بهانه دوبارهای برای یادآوری شغلی پرمشغله و سراسر سختی باشد که گاهی نادیده گرفته میشود، گاهی با آن مقابله میشود و گاهی کوتاه (شاید به اندازۀ یک روز در تقویم) از آن تقدیر میشود. البته خبرنگاری در ایران مشکلات عمدهای دارد که از مباحث کلان و ساختاری تا مشکلات خرد را شامل میشود.
یکی از مشکلات عمده در کار خبر خلط مفهوم دانایی با آگاهی محسوب میشود؛ اساسا دانایی و آگاهی تفاوتهای عمدهای دارند که توجه و ضرورت پرداختن به آگاهی در کار خبر، یکی از نکات برجستهای است که عمدتا در خبرنگاری ما نادیده گرفته شده و خبررسانی را معادلی برای افزایش دانایی درنظر میگیرند.
بین آگاهی و دانش، تفاوتهای عظیمی وجود دارد
محمدعلی الستی دکتری جامعهشناسی ارتباطات و استاد دانشگاه آزاد اسلامی در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا با تبریک روز ۱۷ مرداد (روز خبرنگار) را به تمام خبرنگاران و به ویژه خبرنگاران ایرنا، در تشریح باید و نبایدهای کار خبری و بایدِ نادیده گرفته شده در کار خبر، تصریح کرد: در فلسفۀ کار رسانهای باید به گونهای مفهوم اطلاعات، انگیزهها و انگیختههای رسانه یعنی فرایند اطلاع رسانی و ارتباطات را باز کنیم تا در تشخیص رسالت دست اندرکاران امر خبر (همه کسانی که اسمشان خبرنگار است و از دبیر سرویس و ویراستار و ... را شامل میشوند) را در بر گیرند.
این استاد دانشگاه گفت: اگر قرار است که خبرنگار صرفا اطلاعات به افراد بدهد، پس کار معلم چه هست؟ یعنی اگر قرار است روزنامهنگاران ما به مردم آموزش بدهند، پس مدرسهها، آموزشگاهها و کتابهای درسی کارشان چه چیزی است؟
فرق یک روزنامه و مجله با یک کتاب درسی در چه چیزی است؟ اگرچه در نهایت حاصل کار خبرنگار که منتشر میگردد، به دانایی فرد اضافه میکند اما هدف اصلی، افزایش آگاهی و ارتقا آگاهی است؛ باید دقت کنیم که بین آگاهی و دانش، تفاوتهای عظیمی وجود دارد.
زمانی که از دانش صحبت میکنیم، متضاد آن جهل است؛ اما وقتی از آگاهی صحبت میکنیم، مفهوم متقابل آن غفلت است؛ در حقیقت در کار خبری، ما درحال هوشیارسازی آگاهانه هستیم. یعنی مردم و مسئولین را هوشیار میسازیم و این موضوع بسیار با افزایش دانایی تفاوت دارد.
خبر در دوران بحران کرونا باید جامعه را در وضعیت هشدار دائم نگاه دارد
این جامعهشناس در تشریح اهمیت افزایش آگاهی جامعه در عملکرد کار خبری، خاطرنشان کرد: اسفند سال گذشته آمار کشتهشدگان از کرونا بسیار کمتر از امروز بود، چرا که مردم دقت زیادی در رعایت موارد بهداشتی همچون استفاده از ماسک و شستن دستان و ... داشتند؛ اما امروز همان آدمهایی که آن اطلاعات را دارند و میدانند که کرونا خطرناک است، حساسیت خودشان را از دست دادهاند و انگار این موضوع برایشان عادی شده است. اگر هم به آنها گوشزد کنید اعلام میکنند که خودمان میدانیم و انگار این گونه ملحوظ دارند که این دانستن، باعث کاهش خطر میشود.
وی افزود: این موضوع نشان میدهد که ما در کار خبری خودمان نتوانستهایم که به درستی به هوشیارسازی بپردازیم؛ یعنی ما بیشتر دانایی افراد را افزایش دادهایم و علت این است که از مهارتهای روزنامهنگاری که مبتنی بر افزایش آگاهی است، غافل بودهایم.
الستی ادامه داد: وقتی مسئله کرونا از چپ و راست و به صورت متناوب تکرار شد، ذهن افراد نسبت به آن واکسینه شد، ترسشان ریخت و نسبت به این مفهوم کرخت شدند.
کار خبری خوب یعنی نوعی از کار خبری که هوشیاری مردم را حفظ کند. اگرچه امروز ما به دانش مردم نسبت به این موضوع (کرونا) به مقداری زیاد اضافه کردهایم اما متاسفانه مردم بیاهمیت شدهاند و حساسیتشان نسبت به موضوع کاهش یافته است. ما در کار خبری باید به هوشیاری دائمی نائل شویم، یعنی بتوانیم جامعه را در وضعیت هشدار دائم و گوش به زنگ بودن دائم نگه داریم.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: آگاهی رسانی به جامعه با خبررسانی صرف، زمین تا آسمان تفاوت دارد و گاهی اوقات اطلاعات به شکلی که امروز به صورت رگباری منتشر میشود، مردم را واکسینه و حساسیتزدایی میکند. در اینجا خبرنگار باید چه کار کند؟ سکوت کند یا قلم به مزد شود؟ دروغ بگوید؟ یا این که نه، ادامه بدهد؟
متاسفانه در کشور ما این که چطور میتوانیم از هر دو این معضلات (سکوت یا دروغگویی) گذر کنیم را به فرزندانمان آموزش ندادهایم.
خبرنگار وظیفه دارد که راست بگوید و حقایق و واقعیت را افشا کند اما موضع این است که بسیاری از افشاگریها هزینه دارد.
با ملاحظۀ ملحوظات، راست بگوییم
الستی در ادامه و در توضیح اهمیت اطلاع رسانی صادقانه همراه با حفظ آرامش جامعه و دوری از سیاهنمایی، با ذکر تمثیلی گفت: پادشاهی بود که پایی لنگ و چشمی کور داشت. به نقاشی دستور داد که تصویر او را بکشد؛ نقاش شاه را همانگونه که بوده است، میکشد و شاه از تلخی حقیقت آزرده شده و دستور قتل نقاش را می دهد؛ نقاش دوم او را با چشمان و پایی سالم میکشد و پادشاه بار دیگر برآشفته شده و میگوید این نقاشی من را مسخره کرده است و باز دستور قتل نقاش را صادر میکند.
نقاش سوم شاه را بر روی اسب و در حال شکار می کشد؛ پای معلول شاه را در قسمتی از اسب و تصویر که دیده نمیشود، میگذارد و شاه را به گونهای که گویی زه کمان را کشیده و یک چشمش (که چشم معیوب) را بسته است، به تصویر میکشد؛ این نقاش جان سالم به در میبرد.
این استاد دانشگاه توضیح داد: با این مثال ساده میخواهم بگویم، رسالت روزنامهنگاری آگاهی بخشی است و بر این اساس راستی و درستی را هرگز نباید فراموش و رها کنیم؛ اما در عین حال نباید از تدبیر و مهارت در دادن خبرها غافل شویم، ضمن این که باید از افشاگری، سیاهنمایی و تحریک اذهان هم خودداری کنیم.
وی در انتها یادآور شد: مهارت روزنامهنگارانه و خبرنگارانه را باید ضمن حفظ امانت، اصالت، راستی و درستی اخبار درست انجام دهیم چون اگر ما در جایگاه خبرنگار به اوپوزیسون هرج و مرج طلب یا شبیه آن بدل شویم، کار خبری را تعطیل کردهایم؛ یعنی فرصتی را که میتواند برای خبرنگاران مسئول در جهت اصلاح جامعه ایجاد شود را از آنان سلب کردهایم.
نظر شما