چراغ امر به معروف و نهی از منکر در کربلای حسینی

۸ شهریور ۱۳۹۹، ۸:۱۰
کد خبر: 84017858
چراغ امر به معروف و نهی از منکر در کربلای حسینی

شیراز-ایرنا- یکی از مؤلفه‌هایی که امام حسین(ع) برای آن قیام کرد، احیای امر به معروف و نهی از منکر بود که بشر امروز بیش از هر زمان به تبیین اندیشه‌های این امام همام در این زمینه نیازمند است.

امام حسین (ع) و اصحاب باوفایش در مسند احیاگری دین خدا و در رخداد کربلا، تأثیر بسیاری از مفاهیم و معانی عالی برای بشریت را تا ابد تبیین کردند که با توجه به تأثیر شعائر و فرایض دینی در خلق عاشورا، به موضوع امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یکی از شعارهایی که در طول همه زمان و مکان‌ها جاری و ساری است؛ می‌توان توجه کرد.

از جمله عواملی که در پیدایش قیام امام حسین(ع) در کنار دیگر عوامل نقش محوری دارد امر به معروف و نهی از منکر است که خود حضرت اباعبدالله(ع) نیز در اعلام مواضع صریح خود در وصیت‌نامه به برادرش محمد بن حنفیه، این حقیقت را بیان کرد: «ارید أن آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر» می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم.

امام حسین (ع) همچنین یکی از اهداف قیام خود را اجرای عدالت اجتماعی بیان فرمود. امام حسین(ع) در این نامه که مخاطب آن همه انسان‌های آزاده جهان است پیام رسول الله(ص) را در مبارزه با ظلم و ستم و بی عدالتی بیان می‌کند و ضمن اعلان هدف قیامش، همه را به همکاری در مبارزه با تبعیض های نامشروع و ظلم و ستم‌های آشکار و گسترده بنی‌امیّه دعوت می‌کند.

از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری، شیوع بدی‌ها و منکرات و به تعبیر خود امام «حلال شدن حرام‌ها و حرام‌شدن حلال‌ها» و بالاخره مشاهده وضع نابسامان و فاسد اجتماع، حضرت را در برابر دشمن قرار می‌دهد و وادار به قیام می‌کند و عامل عمده‌ای که به نهضت کربلا این شایستگی را داده است که برای همیشه در پیشانی تاریخ بدرخشد و یک درس جاویدان در دنیا باشد نیز از این رو است.

گفته شده یکی از چهار شرط امر به معروف عدم زیان جانی و مالی است، اما بعضی از معروف‌ها و منکرها از نظر شارع مقدس اسلام به اندازه‌ای با اهمیت است که برای حفظ آن واجب، یا نهی از آن منکر، باید بذل جان کرد. در قیام عاشورا «معروف» اصل اسلام و سنت پیامبر بود که در حال از بین رفتن یا تحریف بود.

امام حسین(ع) با حصول سه شرط دیگر وجوب امر به معروف و نهی از منکر یعنی: علم و آگاهی به معروف و منکر،  احتمال اثر کردن امر یا نهی،  اصرار داشتن یزید یعنی مرتکب معصیت بر تکرار و استمرار گناه متوجه شد عدم امر به معروف و نهی از منکر در این برهه زمانی باعث به خطرافتادن اصل اسلام است و تلاش‌های پیامبر و تمام زحماتی که طی ۵۰سال پس از وی برای اسلام کشیده است و جانفشانی شهیدانی که خونشان را در راه اسلام نثار کردند، در معرض بی‌اثر شدن است.

از این رو بر خود لازم دانست که قیام کند،‌گرچه جان خود و بستگانش را در این راه فدا کند.

پیش از حرکت، امام حسین(ع) مروان بن حکم حضرت را در کوچه دید و گفت: یا اباعبدالله من تو را نصیحت می‌کنم به این که با یزید بیعت کنی که خیر دین و دنیایت در بیعت با یزید است. حضرت در پاسخ فرمود: وقتی فردی مانند یزید حاکم امت اسلام باشد فاتحه اسلام خوانده است.

بنابراین معلوم است که در آن زمان و موقعیت، اساس اسلام در خطر بود. حضرت در جای دیگر فرمود: آیا نمی‌بیند به حق عمل نمی‌شود؟ آیا نمی‌بیند قوانین الهی پایمال می‌شود؟ آیا نمی‌بیند این همه مفاسد پیدا شده و احدی نهی نمی‌کند؟ در چنین اوضاعی، مؤمن باید از جان خود بگذرد و لقای پروردگار را در نظر بگیرد.

دنیاطلبی و اشرافیت، فخر فروشی به اصل و نسب، بی‌عدالتی و تبعیض، فراموشی برادری دینی، نژادپرستی و زیر پا نهادن احکام خدا همگی به یک‌باره در قامت یزید تجسم یافت.

زنده یاد دکتر جعفر شهیدی استاد دانشگاه درکتاب پس از پنجاه سال؛ پژوهشی تازه پیرامون قیام امام حسین(ع)  نوشته است:: «بیش از چهل سال از مرگ پیغمبر نگذشته بود که رسم دیگری از رسم‌های جاهلیت زنده گردید. چنانکه در نظام قبیله رسم است، هرگاه شیخ بمیرد، فرزند ارشد او جای وی را می‌گیرد، معاویه درصدد برآمد این رسم را زنده کند» (ص ۸۴).

کار مسلمانان به آن‌جا رسید که چاره کار جز به قیام نبود و سرانجام امام حسین (ع) علیه یزید قیام کرد. از خواسته‌های امام حسین(ع) می‌توان دریافت که جامعه مسلمانان در آن روزگار گرفتار چه واقعیت‌های تلخی بود. حسین (ع) خواهان زنده شدن سنت و میراندن بدعت بود. همان سنتی که سال‌ها فراموش شده بود و همان بدعتی که همگان به آن خو گرفته بودند. او خود مردم آن روزگار را چنین توصیف کرده بود، مردم بندگان دنیایند، دین را تا بدانجا خواهانند که کار دنیا را با آن به سامان رسانند و آنگاه که روز امتحان فرا رسد، تنها اندکی از آنان دل در گروه دین دارند.

او در قیام خود خدا را می‌خواست؛ پس از خدا مردم را. او می‌دید آن‌چه خدای اسلام به نام عبادت بر مسلمانان واجب ساخته، به خاطر آن است که آنان را مسلمانانی پاک‌دل، پاک‌اعتقاد و مسلمان‌دوست بار آورد تا آن‌چه را که روح اسلام خواهان آن است تحقق یابد.

نهضت عاشورا نشان داد «اگر جزئی بی‌عدالتی در اجتماعی پدید آمد و فوری برطرف نگردید، بی‌عدالتی‌های دیگر را یکی پس از دیگری به دنبال خواهد داشت»(ص ۸۵).

آن‌جا که می‌گویند «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا» نشان می‌دهد که این واقعه برای تمام اعصار و قرن‌ها نسخه شفابخش برای اجتماع بشریت است که می‌تواند روزبه‌روز و لحظه‌به‌لحظه جلوه‌های جدیدی از آن را برای جامعۀ بشری به تصویر بکشد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha