ایدئالیسم آلمانی بیتردید یکی از دورانسازترین جنبشهای فلسفی در تاریخ فلسفه است. این جنبش که در اصل با امانوئل کانت، فیلسوف آلمانی قرن هیجده، آغاز شد و با فیلسوفانی چون یوهان فیشته، فردریش شلینگ و گئورگ هگل (فلاسفه قرن هیجده و نوزده آلمان) دوام یافت چنان انقلابی در فلسفه به پا کرد که همه نحلههای متعاقبش، از اگزیستانسیالیسم گرفته تا پدیدارشناسی و از فلسفه تحلیلی گرفته تا نظریه انتقادی، را به طرزی ایجابی یا سلبی تحت تأثیر قرار داد.
ویل دادلی Will Dudley استاد فلسفه کالج ویلیامز تلاش کرده در کتابی با عنوان درآمدی بر فهم ایدئالیسم آلمانی، تا جای ممکن شرحی دقیق و نظاممند و در عین حال روان و قابل فهم از روند تکوین و بسط ایدئالیسم آلمانی به دست دهد.
کتاب با سالشمار ایدئالیسم آلمانی آغاز میشود و نخستین تاریخ آن ۱۷۲۴ میلادی، سال تولد امانوئل کانت در کونیکسبرگ آلمان است. این سالشمار با مرگ شلینگ در سال ۱۸۳۱ پایان می یابد.
کتاب در هفت فصل نوشته شده است؛ مقدمه: مدرنیته، عقلانیت و آزادی، کانت: ایدئالیسم استعلایی، چالش های شکاکانه و بسط ایدئالیسم استعلایی، فیشته: به سوی ایدئالیسمی علمی و نظاممندریال شلینگ: ایدئالیسم و مطلق، هگل: فلیفه نظام مند بدون بنیاد و در اخز فصل نتیجهگیری: عقلانیت، آزادی و مدرنیته؟
در بخش نظام اخلاقیات در فصل ۴ کتاب که به آرای فیشته Johann Gottlieb Fichte ۱۷۶۲- ۱۸۱۴) اختصاص دارد، میخوانیم:
غالبا چنین پنداشته شده که نظریه اخلاقی مقدم بر نظریه سیاسی است، زیرا اخلاق با عاملهای منفرد سر و کار دارد، حال آن که سیاست به مجموعههایی از این عاملها می پردازد. بر اساس این مفروض متداول، عاملیت اخلاقی بدون اجتماع سیاسی نیز می تواند وجود داشته باشد، اما هیچ اجتماع سیاسیای بدون عاملهای اخلاقی امکان وجود ندارد، و بنابراین نظریه پردازی درباره موجودیتهای سیاسی، طفیلیوار فهمی پیشینی از فرد انسانی تلقی میشوند. با این حال، فیشته با این استدلال که بیرون از اجتماعات سیاسی هیچ فرد انسانی حقیقیای وجود ندارد تا ظهور عقلانیت و صیانت از فعلیت آزادی را میسر کند، این شیوه تفکر را وارونه میسازد. در نتیجه ، فلسفه سیاسی او مقدم بر فلسفه اخلاقش است؛ فیشته تنها پس از آنکه شرایط ضروری عاملیت آزاد را در بنیادهای حق طبیعی تعیین کرد، در نظام اخلاقیات به این پرسش می پردازد که افراد با آزادیای که اجتماعات در اختیارشان قرار می دهند ملزم به انجام دادن چه کارهاییاند.
نظام اخلاقیات نیز واجد همان ساختار پایهای بنیادهای حق طبیعی است. (...) فیشته اعمال اخلاقیاتی را به عنوان اعمالی شناسایی میکند که از قوانین ضروری عقلانیت نشئت میگیرند. او قوانین ضروری عقلانیت را آن قوانینی می داند که سوژه برای این که خودآیین باشد باید خود را تسلیم آنها کند، و نه قوانینی که تحت حکمرانی تمایلات طبعاند که سوژه نهایتا مسئولیتی در قبال آنها ندارد. (ص. ۱۶۸-۱۶۹)
یکی از موارد مهم در مورد مطالعه ایدئالیسم آلمانی نثر دشوار نوشتههای فیلسوفان این نحله است که ترجمه و شرح نوشتهها را به امری دشوار تبدیل میکند؛ بخشی از این دشواری به ماهیت تفکرات مربوط میشود و بخشی دیگر ماحصل شیوه نگارش اندیشمندان در قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی است. همین امر دادلی را بر آن داشت تا کتابی بنویسد که به نثری روان و قابل فهم این مکتب را توضیح دهد.
سید مسعود آذرفام در مقدمه این کتاب، آن را یکی از بهترین مراجع اساسی برای دانشجویان فلسفه و نیز علاقه مندان ایدئالیسم آلمانی معرفی میکند و معتقد است: با توجه به این که در پایان هر فصل بخشی با عنوان «خلاصه نکات کلیدی » و در پایان کتاب نیز بخشی با عنوان «پرسش هایی برای بحث و بازنگری» وجود دارد خوانندگان میتوانند مفاد اصلی مباحث را مرور کنند و فهم خود را از آن ها بسنجند.
کتاب درآمدی بر فهم ایدئالیسم آلمانی را انتشارات ققنوس در ۳۲۰ صفحه و شمارگان یکهزار و۱۰۰ نسخه منتشر کرده است.
نظر شما