قطب‌الدین صادقی از هفت عامل آسیب‌زا در تئاتر دفاع مقدس گفت

تهران- ایرنا- کارگردان تئاتر و مدرس دانشگاه عواملی چون فقدان تحلیل بزرگ از جنگ، نبود روایت تصویری قوی از جنگ، خلق شخصیت‌های کلیشه‌ای، تاکید بر عنصر قصه‌گویی به جای شکل‌گیری درام، ستایش فراتر از حد منطقی از نیروهای خودی و زبون نشان دادن دشمنان، تمرکز بر اسطوره‌سازی و تلاش برای راضی نگه داشتن تمام نظرها را هفت مولفه مهم در مسیر آسیب‌شناسی چهار دهه تئاتر دفاع مقدس نام برد.

نشست تخصصی بررسی چهار دهه تئاتر مقاومت با حضور دکتر قطب‌الدین صادقی نمایشنامه‌نویس، کارگردان، مدرس دانشگاه و هوشنگ توکلی بازیگر و کارگردان پیش‌کسوت تئاتر با اجرای دکتر مهرداد رایانی‌مخصوص شب گذشته (سه‌شنبه اول مهر) در تالار مشاهیر مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.

نمایش‌هایی ماندگار می‌شوند که بر اساس نگاه تدافعی تولید شده باشند

صادقی در ابتدای این نشست گفت: رمز ماندگاری آثار تئاتری در حوزه جنگ در طول تاریخ تئاتر جهان مربوط به آثاری است که برگرفته از جنگ دفاعی هستند. درحقیقت نمایشنامه‌هایی که از نبردهای کشورگشایان برداشت، تولید و به مخاطب ارائه شده است از رمز ماندگاری برخوردار نبودند. به‌عنوان مثال در این حوزه می‌توان به نمایشنامه‌هایی که درباره جنگ جهانی دوم با محوریت یورش و تجاوز هیتلر به رشته تحریر درآمده نام برد که دیگر اثری از آن‌ها در تاریخ تئاتر نیست.

وی با اشاره به آنکه تمام آثاری که هنگام وقوع جنگ، در ماه‌ها و سال‌های ابتدایی این رویداد به رشته تحریر درمی‌آیند رویکرد و نگاهشان، تبلیغی، تهییجی و مبتنی بر برانگیختگی احساس مخاطبان است گفت: اما با پایان یافتن جنگ، نیازمند گذشت حداقل یک دهه زمان هستیم تا آرامش به جامعه بازگردد و آرام آرام نگاه منطقی جایگزین نگاه احساسی شود. درحقیقت آن چه درام را ماندگار می‌کند نگاه عقلانی و جایگاه تعقل در تولید آثار تئاتری است. در حوزه نمایش‌های جنگ نیز آثاری ماندگار شده‌اند که وجه عقلانی آن‌ها از رویکرد احساسی شان گسترده‌تر است.

آسیبی که مدیریت هیجانی در روزهای ابتدایی جنگ به تئاتر زد

این مدرس دانشگاه یکی از اصلی‌ترین چشم اسفندیارهایی را که موجب خلأ شکل‌گرفتن مفهومی به عنوان تئاتر جنگ، مقاومت و دفاع مقدس در همان ماه‌ها و سال‌های ابتدایی وقوع جنگ تحمیلی علیه ایران شد مدیریت هیجانی در سال‌های ابتدایی مدیریت فرهنگی کشور بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دانست و تصریح کرد: یکی از مهم‌ترین این تصمیمات که باعث خلأ حضور هنرمندان قدرتمند در عرصه تئاتر شد این بود که اداره تئاتر در همان نخستین اقدامات مدیریتش تمامی هنرمندان زمان انقلاب را ستاره‌دار کرد و بنابر آن شد تا بعد از بازنشستگی آن‌ها، دیگر نیرویی به جایشان جایگزین نشود.

وی افزود: این امر در کنار  نبود قانونی مدون و ساختارمند برای حمایت از عرصه تولیدات نمایشی در حوزه برنامه‌های تئاتر کشور باعث شد اغلب هنرمندان در قالب کارگردان، نمایشنامه‌نویس و بازیگر به سمت تلویزیون و سینما که از قوانینی نظام‌مندتر تبعیت می‌کردند حرکت کنند. این کوچ ناگهانی اهالی تئاتر به سمت سینما و تلویزیون باعث شد بنیه و بدنه تئاتر ناگهان با خلأیی مواجه شود که مهم‌ترین تاثیر خود را در فقدان جریان‌سازی اشکال نمایشی مانند تئاتر دفاع مقدس، مقاومت و جنگ در کشور نشان داد.

تئاتر دفاع مقدس نیازمند خلق درام است نه روایت و قصه‌گویی

در بحث آسیب‌شناسی تئاتر مقاومت و دفاع مقدس با یک جلسه و یک نشست نمی‌توان تمام مفاهیم را تبیین کرد. انگاره‌هایی چون نبود تحلیلی بزرگ از مفهوم جنگ، فقدان روایت تصویری قوی از اتفاقی مانند جنگ، شخصیت‌های کلیشه‌ای و نه خلق کاراکترهای جذاب، تاکید بر عنصر روایت و قصه‌گویی به جای شکل‌گیری مفهومی به نام درام، ستایش و تأییدی فراتر از حد منطقی از نیروهای خودی و ضعیف و زبون نشان دادن دشمنان، تمرکز بر اسطوره‌سازی به جای خلق شخصیت و تلاش برای راضی نگه داشتن تمام نظرها که نشانه آن جاری شدن سایه روح نگاه سفارشی بر تولید آثار تئاتری است به‌عنوان مهم‌ترین موارد آسیب‌شناسی عرصه تئاتر دفاع مقدس شناخته می شوند.

این مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: تجمیع این موارد با شدت و ضعفی متفاوت است که باعث می شود آنچه در طول فعالیت‌های عرصه تئاتر دفاع مقدس در طی این چهار دهه صورت‌گرفته فارغ از موارد استثنایی اغلب روایت‌ها و موضوعات مطرح‌شده در نمایشنامه‌های دفاع مقدس موضوعاتی تکراری باشند. این خود نشان‌دهنده فقر تخیل و تبدیل شدن آثار نمایشی به آثاری غیر قابل باور است.

وی افزود: همچنین در بسیاری موارد شاهد حضور روح آماتوری به جای حضور هنرمندان قدرتمند و حرفه‌ای در تئاتر دفاع مقدس هستیم که این نیز باز به خلأ اندیشه به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین موارد اثرگذار و جریان‌ساز در حوزه تئاتر به آسیبی دیگر در عرصه تئاتر دفاع مقدس منتج شده است. اثری که باعث شده اغلب آثار نمایشی‌مان در عرصه تئاتر دفاع مقدس به جای برانگیختن نیروی تعقل مخاطب بیشتر با احساس سروکار داشته باشد.

تجلی مفهوم حماسه یا کمرنگ ساختن آن

وقتی درباره دوران هشت سال جنگ تحمیلی صحبت می‌کنیم درباره کشوری مهاجم حرف می‌زنیم که به خاک ایران یورش برده و نیروهای ایرانی با امکاناتی به‌مراتب کمتر به دفاع از خاک کشور برخاستند و همین رویارویی نابرابر در حوزه قدرت و تسلیحات جنگی باعث پیروزی ایران در جنگ هشت‌ساله و خلق تعبیر حماسه شده است. در مواجهه با آثار نمایشی دفاع مقدس ضد قهرمان‌ها یا همان نیروهای عراقی اغلب آن‌قدر مفلوک، زبون و حقیر به نمایش درمی‌آیند که مخاطبان معنای حماسه را کمتر درمی‌یابد، زیرا احساس می کنند شکست دادن افرادی تا این حد ناتوان کار بزرگی نبوده است.

به گفته صادقی اگر تئاتر بنا دارد باوری را منتقل کند آن باور باید همگانی باشد. به‌همین سبب توازن میان تعادل شخصیت‌ها و کاراکترهای نمایشی در دو بعد قهرمان و ضدقهرمان می‌تواند به مخاطب برای همراهی، همذات‌پنداری و درگیر شدن با اثر کمک کند. غفلت از چنین مواردی شاید به‌ظاهر ساده امروز بعد از گذشت چهار دهه تبدیل به آسیب‌های عرصه تئاتر دفاع مقدس ما شده است.

چوب افرادی را می‌خوریم که با فرهنگ اصیل ایرانی بیگانه هستند

در ادامه هوشنگ توکلی، کارگردان و بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون گفت: در اوایل انقلاب، دو نگاه بر فضای کلی هنری کشور حاکم بود؛ یک دیدگاه باور داشت برای سازوکار امور فرهنگی کشور زحمت بسیاری کشیده شده‌است به همین جهت باید از این ظرفیت بهره ببریم تا با آن آرمان‌های انقلاب اسلامی را تبلیغ کنیم و در مقابل این نوع نگاه، نگاه دیگری وجود داشت که فعالان اهل هنر و فرهنگ را انسان‌هایی تصور می‌کرد که باید از این حوزه دور و به محاق انزوا رانده شوند. متاسفانه در هنر کشور، عمدتا چوب آدم‌هایی را می‌خوریم که از آن سوی آب‌ آمده‌اند و گلوگاه‌های حساس فرهنگی و هنری را نیز در برهه‌های خطیر و حساس در اختیار گرفته و می‌گیرند.

وی با بیان اینکه در سال ۵۸ نمایشی را با عنوان دوندۀ تنها روی صحنه برده‌است گفت: این کار یک اثر صلح‌طلب بود. در این نمایش بیان شد می‌شود با وجود اختلاف سلیقه کنار یکدیگر کار کرد. با گذشت زمان و در دوران نخست‌وزیری شهید محمدعلی رجایی از ما خواسته شد به عرصۀ فرهنگ و هنر وارد شویم تا سمت‌وسوی هنر را به تعالی سوق دهیم، ولی هنوز چند روزی از شروع کار ما نگذشته بود که جنگ تحمیلی آغاز شد.

تقسیم بندی چهارگانه تئاتر بعد از انقلاب

توکلی تاکید کرد: در ابتدای جنگ با کمک شهید مصطفی چمران توانستیم هنرمندانی را جمع‌آوری کنیم که با زبان هنر از دفاع و شرایط آن روزهای کشور حرف بزنند. در آن ایام کمک می‌کردیم تا تمام هنرمندانی که خواهان فعالیت در حوزۀ جنگ هستند بتوانند کارهای موردنظر خود را روی صحنه ببرند. البته کارهایی که انجام دادیم تنها به تئاتر یا سینما ختم نمی‌شد، بلکه در عرصۀ موسیقی نیز آثار خوبی تولید شد. در عرصۀ هنرهای نمایشی و تئاتر، هفت گروه راه‌اندازی شد که یکی از این گروه‌های هفت‌گانه وظیفه داشت در حوزۀ پژوهش کار کند و اتفاقا کارش را به‌خوبی انجام داد که یکی از ثمره هایش تئاتر ننه خضیره بود که با استقبال زیادی روبرو شد.

تئاتر پس از انقلاب را به چهار بخش تقسیم می‌کنم؛ ابتدا برهه‌ای که در آن همۀ هنرمندان با هر طرز فکری حضور داشتند، دورۀ دوم از سال ۶۲ آغاز شد و در آن اتفاقات فرهنگی بدون مدیریت رهبری شد، در دورۀ سوم تئاتر کمی به پختگی نزدیک شد و در مقطع چهارم، مجدد رکودی را در تئاتر به‌ویژه کارهای دفاع مقدسی شاهد بودیم.

کارگردان سریال مدرس در پایان سخنانش افزود: امیدوارم روزی برسد بتوانیم از اقیانوس دفاع مقدس به‌درستی بهره ببریم، چون این عرصه پایانی ندارد و انتظار می‌رود تا سال‌ها از آن برای ساخت آثار هنری سود ببریم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha