۲۱ مهر ۱۳۹۹، ۸:۰۳
کد خبرنگار: 2100
کد خبر: 84072574
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

نخستین نشست مجازی حافظ‌شناسی برگزار شد

۲۱ مهر ۱۳۹۹، ۸:۰۳
کد خبر: 84072574
نخستین نشست مجازی حافظ‌شناسی برگزار شد

شیراز- ایرنا- نخستین نشست‌ مجازی علمی بیست‌وچهارمین یادروز حافظ ۱۳۹۹، شامگاه ۲۰ مهر با سخنرانی کاووس حسنلی، بهاالدین خرمشاهی، میرجلال‌الدین کزازی و محمود فتوحی رودمعجنی برگزار شد.

دبیر علمی بیست‌وچهارمین یادروز حافظ در این مراسم علمی، با یادکرد از استاد محمدرضا شجریان، ابراز داشت:او شعر حافظ را در ذهن و ضمیر مردم گسترد و نام خود را به جاودانگی حافظ گره زد و ماندگار کرد.

دکتر کاووس حسن‌لی حافظ را از ارزنده‌ترین سرمایه‌های ملی و جهانی خواند و افزود: قرن‌هاست که مردم ما در لحظه‌های بحرانی به شعر او پناه برده‌اند و وقت خود را شیرین و حال خود را خوش کرده‌اند.

رئیس مرکز حافظ‌شناسی با بیان اینکه شعر حافظ سخنی همه‌زمانی و همه‌مکانی است، عنوان داشت: بسیاری از گفته‌های او همین امروز هم زبان حال مردم ماست؛ گویی حافظ با ما در همین دوران تلخِ کرونایی زندگی می‌کند، که گفته است: مزاج دهر تبه شد در این بلا حافظ / کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی

بعضی از مراجع حافظ‌پژوهی

در این نشست، بهاءالدین خرمشاهی در مقاله‌ای با عنوان "بعضی از مراجع حافظ‌پژوهی" به معرفی مهم‌ترین منابع حافظ‌پژوهی پرداخت.

عضو پیوسته‌ فرهنگستان زبان و ادب فارسی تصحیح قدسی شیرازی، علامه قزوینی و هوشنگ ابتهاج (سایه) را نسخه‌هایی از دیوان حافظ خواند که در حافظ‌پژوهی ارزشی ویژه دارند.

وی در میان واژه‌نامه‎‌های دیوان حافظ، دو اثر فرهنگ اشعار حافظ از احمدعلی رجایی و کلک خیال‌انگیز از دکتر پرویز اهور را شایسته توجه دانست.

او در ادامه از آثاری همچون فرهنگ واژه‌نمای حافظ اثر مهین‌دخت صدیقیان،شرح سودی، شرح هروی، حافظ‌نامه، شرح شوق و شرح عرفانی غزل‌های حافظ، دانشنامه حافظ و حافظ‍‌پژوهی را معرفی کرد.

میرجلال‌الدین کزازی نیز مقاله‌ای با عنوان "دوگانه‌گرایی ایرانی در شعر حافظ" را ارائه کرد.

وی پایه اصلی ‌ اندیشه‌ورزی و جهان‌بینی ایرانی را دوگانه‌گرایی دانست و ابراز داشت: سرشت و ساختار اندیشه  ایرانی را دو ناساز می‌سازند که ناچارند از همسازی با یکدیگر.

ساختار و سرشت اندیشه در ایران از گونه‌ حماسی است. این دوگانه‌گرایی در درازنای تاریخ و فرهنگ ایران کاربرد داشته است تاآنجاکه به قلمرو زبان نیز راه یافته و واژگان را هم در بر گرفته است.

به گفته کزازی واژگان به دو دسته تقسیم می‌شوند،گونه‌ اهورایی واژه و گونه‌ اهریمنی. ایرانیان در گذشته روا نمی‌داشتند که این دو گونه را باهم درآمیزند. ما در زبان فارسی با واژگانی روبه‌روییم که هم‌معنی هستند اما کاربرد متفاوت دارند: دین و کیش، کالبد و تن، دهان و پوزه و... . دهانی را پوزه می‌خوانیم که خوشایند نیست، اهریمنی است.

حافظ پس از فردوسی نماینده تبار ایرانی است

وی وجود این دوگانگی‌ها را در سروده‌های حافظ بازتابیده همین تفکر دانست و عنوان داشت: او سخنوری است که پس از فردوسی، نماینده ناخودآگاهی تبار ایرانی است. 

دیدگاه ها درباره بازخوانی انتقادی آثار  

محمود فتوحی رودمعجنی از دیگر سخنرانان شب اول نشست حافظ‌شناسی بود. او مقاله‌ای با عنوان "حافظ در چهارسوی نظریه ادبی" را ارائه کرد.

استاد دانشگاه فردوسی مشهد بیان داشت: در میان محققان ادبیات فارسی دو دیدگاه درباره بازخوانی انتقادی آثار ادبی و فرهنگی وجود دارد؛ دیدگاه نخست از اساس به قرائت جدید از شعر قدیم ناباور است. صدای معروف "حافظ بس" در دهه 50، نماینده ذهنیت تک‌صدا و سنت‌گراست.

او افزود: این دیدگاه در شکل امروزینش به نظریه ادبی روی خوش نشان نمی‌دهد و مرزهای بلند هویتی میان ما و بیگانه، به‌ویژه غرب، برمی‌کشد. باورش هم این است که فهم فرهنگ و زبان ما با نظریه بیگانه ممکن نیست و باید در پیِ برساختن نظریه خودی و بومی بود و بومی‌سازی از صداهای بلندی است که این روزها فراوان شنیده می‌شود.

به گفته فتوحی دیدگاه دوم، قائل به قرائت آزاد و خوانش باز از متن‌ها به‌خصوص اَبَرمتن‌هایی مثل متن حافظ است. 

حافظ ابَرمتن فرهنگی است

وی با اشاره به اینکه خوانش‌های گوناگون جامعه‌شناختی، زبان‌شناختی، روان‌شناختی، سیاسی و تاریخی هم‌چنان از دیوان حافظ ادامه دارند، اظهار کرد: این رویه تا زمانی که حافظ متنِ شبه‌مقدس ما باشد، ادامه داردو  این‌که چرا حافظ محمل چنین خوانش‌هایی می‌شود و مثلاً خواجوی کرمانی نمی‌شود، به این دلیل است که حافظ، اَبَرمتن فرهنگی است.

استاد دانشگاه فردوسی با بیان اینکه حافظ در تاریخ ایران پس از مغول به یک پدیده نمادین و یک وفاق فرهنگی بدل شده است ادامه داد: او محمل توافقات فرهنگی میان جامعه فارسی‌زبان است. دیوان حافظ مثل هر متن ادبی ماندگاری، خواه‌ ناخواه همراه حرکت تاریخ با خوانندگانش حرکت خواهد کرد.

فتوحی ابراز داشت: مجموعه خوانش‌هایی که از حافظ در دسترس داریم و پژوهش‌های ادبی پیرامون او را می‌توان در دو دسته تقسیم‌بندی کرد. دسته نخست، پژوهش‌هایی هستند که مسئله‌ای در شعر حافظ دارند و تلاش می‌کنند آن مسئله را حل کنند. مثلاً در باب فرمِ حافظ یا بحث نظریه بینامتنیت یا هرمنوتیک حافظ یا شخصیت حافظ و عقاید او که با روش‌های جدیدِ شناختی مورد بحث قرار می‌گیرد. این‌ها دسته‌ای هستند که کانون نگاهشان خود حافظ و مسائل مربوط به حافظ است. این دسته از تحقیقات برای گفتمان حافظ‌شناسی، افزوده معرفتی به همراه می‌آورند.

او افزود: دسته دوم، پژوهش‌هایی هستند که از حافظ اعتبار می‌گیرند یا حافظ را به مدد می‌طلبند برای این‌که معرفتی را گسترش دهند. در این دسته از پژوهش‌ها، حافظ صرفاً یک نمونه آزمایشی یا شاهد مثالی است برای معرفی یک نظریه از طریق کالبدشکافی و تشریح؛ درست مثل کالبدی که برای تشریح در آزمایشگاه به‌کار گرفته می‌شود، متن حافظ نیز به‌کار گرفته می‌شود تا مقاصدی را برای پژوهشگر حاصل کند.

این حافظ‌پژوه با اشاره به اینکه هر معرفت فراگیر نوینی طبعاً کلان‌نمادها و اَبَرنشانه‌های فرهنگ را بازخوانی می‌کند، گفت: این موضوع ما را به بازاندیشی در سنت، زندگی و نمودهای فرهنگیمان فرامی‌خواند. این‌که یک سوژه فرهنگی مثل متن حافظ با هر جنبش فکری تازه‌ای به کانون چالش‌های فرهنگی و فکری می‌آید، بختِ بلندی است برای پایداری و تداوم آن متن. حافظ با هر تحول فکری این بخت را می‌یابد که به محمل بحث و فحص‌های نوین بازگردد و افق‌های تازه‌ای به روی فرهنگ و هویت ما بگشاید.

دیوان حافظ در زبان فارسی متنی شبه‌مقدس است

او اظهار کرد: دیوان حافظ در زبان فارسی یک متن نمادین‌شده و شبه‌مقدس است که از فرهنگ و هویت ایرانی نمایندگی می‌کند. به تعبیری حافظ، حافظه ایرانی و فارسی‌زبان‌هاست. طبیعی است که گفتمان‌های مسلط فکری، فرهنگی و سیاسی ناگزیر باشند مواضع خودشان را با کلان‌نماد فرهنگی تنظیم کنند. نظریه نو و معرفت نو، امکان فهم تازه از حافظ را گسترش می‌دهد و باعث پیوند بیشتر گروه‌های اجتماعی با شعر حافظ می‌شود، مشروط بر این‌که محقق حافظ را به خوبی بشناسد. 

این استاد دانشگاه با بیان اینکه شور و شوق ادراکات تازه از حافظ تا امروز نگذاشته است که خوانندگان به "حافظ بسِ" ادیبان بزرگ ما توجه کنند، اظهار داشت: ماجرای حافظ هم‌چنان پایان‌ناپذیر مانده است و خواهد ماند. وی عنوان کرد: حافظ از آن‌رو که اَبَرنماینده فرهنگ ما و یک متن شبه‌مقدس است، در مرکز چهارسوی نظریه‌های ادبی و فکری و فلسفی قرار دارد و جامعه نمی‌تواند نسبت به متن شبه‌مقدس خود خاموش باشد. خود حافظ نیز می‌گوید: «گوهری دارم و صاحب‌نظری می‌جویم» و هم او می‌گوید که: «به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک». ما نیز می‌گوییم:حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان/ این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha