باید نگران عادی‌سازی روابط اسراییل و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس بود

تهران- ایرنا- روزنامه اعتماد در گفت وگو با نادر انتصار پژوهشگر سیاست خارجی و استاد دانشگاه آلابامای جنوبی نوشت: مساله این است که موساد در حال ساخت یکی از بزرگ‌ترین پایگاه های‌خود در امارات است و اسراییل از عادی‌سازی روابط برای تسهیل عملیات‌های اطلاعاتی در این کشور حاشیه خلیج‌فارس بهره می‌برد.

روزنامه اعتماد شنبه ۱۰ آبان گفت وگویی با نادر انتصار پژوهشگر سیاست خارجی و استاد دانشگاه آلابامای جنوبی منتشر کرد که در گزیده ای از آن آمده است: مه ۲۰۱۷ زمانی که تنها چند ماه از آغاز به کار دولت جدید در امریکا می‌گذشت، دونالد ترامپ، رییس‌جمهور منتخب تصمیم گرفت ریاض را به عنوان اولین مقصد خارجی خود انتخاب کند. این انتخاب و گفت‌وگوهایی که طی این سفر درباره مسائل مهم خاورمیانه صورت گرفت، باعث شد دونالد ترامپ در تصمیم خود مبنی بر اعمال تغییرات جدی در سیاست خاورمیانه‌ای باراک اوباما مصمم‌تر شود و در موضوعاتی نظیر توافق هسته‌ای با ایران، خروج از سوریه و فضا دادن به اسراییل برای پیاده‌سازی سیاست‌هایش در خاورمیانه، راهبردی بسیار متفاوت با دولت قبلی امریکا در پیش گیرد. حالا یک‌بار دیگر در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا گمانه‌زنی‌های زیادی پیرامون آینده سیاست‌ این کشور در منطقه خاورمیانه به وجود آمده و تحلیل‌های متفاوتی درباره آینده سیاست دولت‌های احتمالی بایدن یا ترامپ ارایه می‌شود.

«اعتماد» در گفت‌وگو با نادر انتصار، پژوهشگر سیاست خارجی و استاد دانشگاه آلابامای جنوبی به بررسی این موضوع پرداخته است. انتصار می‌گوید، انتظار اعمال تغییر جدی در سیاست امریکا در قبال خاورمیانه در کوتاه‌مدت انتظاری منطقی نیست اما می‌توان امیدوار بود در صورت پیروزی بایدن، به مرور تغییراتی در این سیاست اعمال شود. او تداوم دولت ترامپ را خطری برای آینده منطقه معرفی می‌کند. این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

حزب دموکرات برنامه خود را برای دولت احتمالی جو بایدن، در چارچوب سندی ارایه داده است. به نظر شما باتوجه به این سیاست‌های اعلامی و همچنین نگاه دموکرات‌ها به منطقه خاورمیانه، نتیجه انتخابات امریکا چه تاثیری بر این منطقه خواهد داشت؟

هر نتیجه‌ای که در انتخابات حاصل شود، ما در کوتاه‌مدت نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که تغییر خاصی اتفاق بیفتد و سیاست خارجی امریکا دچار یک دگرگونی اساسی شود. اگر به تاریخ نگاه کنیم، خواهیم دید که ممکن است تغییراتی جزیی و حاشیه‌ای در سیاست خارجی ایالات‌متحده به وجود آید اما تغییر سیاست خارجی کلان این کشور فرآیندی زمان‌بر است. مساله بعدی این است که برای نمونه اگر دموکرات‌ها در انتخابات ریاست‌جمهوری به پیروزی برسند، آقای بایدن تیم سیاست خارجی خود را چگونه انتخاب خواهد کرد. هنوز مشخص نیست که او برای تیم سیاست خارجی خود سراغ دموکرات‌های پیشرو خواهد رفت یا ترجیح می‌دهد با محافظه‌کاران دموکرات کار کند. این نکته بسیار حائز اهمیت است که بدانیم در حزب دموکرات، برخلاف حزب جمهوری‌خواه که در سال‌های اخیر یکدست شده، نگاه‌های متفاوت و متکثری نسبت به سیاست‌های داخلی و خارجی امریکا وجود دارد. آقای بایدن در حال حاضر ۴۹ گروه از کارشناسان را مامور به مطالعه درباره سیاست خارجی کرده و هر کدام از این گروه‌ها از متخصصانی با عقاید مختلف تشکیل شده. با این وصف اگر بایدن هفته آینده به پیروزی برسد، نمی‌توان انتظار داشت که در طول ۶ ماه ابتدایی ریاست‌جمهوری او تغییری جدی در سیاست خارجی امریکا به وجود آید. با این وجود قابل پیش‌بینی است که پس از گذشت مدتی، ریل‌گذاری‌های برای تغییر برخی نگاه‌هایی که از دوره ترامپ بر سیاست خارجی امریکا حاکم شده، آغاز شود.

یکی از موارد مورد تاکید در صحبت‌های جو بایدن درباره خاورمیانه، ضرورت بازنگری در روابط واشنگتن با عربستان است. این بازنگری از نگاه شما در چه سطحی خواهد بود و آیا می‌تواند تاثیری بر معادلات سیاسی منطقه‌ای داشته باشد؟

نظرات آقای بایدن و حزب دموکرات تا مقداری با نظرات دولت کنونی امریکا درخصوص مساله عربستان‌سعودی متفاوت است. به آن معنی که نمی‌توان انتظار داشت جو بایدن نیز مانند ترامپ رابطه‌ای نزدیک و دوستانه با سران عربستان داشته باشد. با این حال اگر به تاریخ روابط دو کشور توجه کنیم، درخواهیم یافت که ایالات‌متحده و عربستان‌سعودی پس از جنگ جهانی دوم فراز و نشیب زیادی را در روابط دوجانبه خود تجربه نکرده‌اند و امروز هم بعید است با روی کار آمدن معاون اول آقای اوباما، تغییر خاصی در روابط آنها ایجاد شود. منطقی است که انتظار نداشته باشیم بایدن مانند ترامپ عمل کند و به دنبال دوستی شخصی با افرادی نظیر محمد بن سلمان باشد، اما من معتقدم امریکا در دوره بایدن همچنان عربستان را به عنوان یکی از کشورهای محوری در سیاست خاورمیانه‌ای خود در نظر خواهد گرفت.

وال استریت ژورنال چندی پیش گزارش داد که دولت عربستان همکاری هسته‌ای گسترده‌ای را با چین آغاز کرده و این همکاری ممکن است در سال‌های آینده به غنی‌سازی یا حتی فراتر از آن یعنی ساخت سلاح هسته‌ای منجر شود. برنامه هسته‌ای کشورهای خاورمیانه به‌خصوص عربستان و امارات چه جایگاهی در تعیین روابط امریکای بایدن با این کشورها خواهد داشت؟

برنامه‌های هسته‌ای این کشورها به ‌طور کامل زیرنظر امریکاست و واشنگتن تسلط اطلاعاتی کاملی بر این مساله دارد. گزارشی که وال استریت ژورنال در این ‌باره منتشر کرده کمی اغراق شده بود و نمی‌توان آن را مبنا قرار داد. اگر عربستان بخواهد برنامه هسته‌ای خود را گسترش دهد یا به قول شما به سمت غنی‌سازی برود، مطمئنا تلاش خواهد کرد تا از طریق امریکا این کار را انجام دهد نه از طریق چین. آنچه اهمیت دارد این است که عربستان‌سعودی و امارات متحده عربی جاه‌طلبی هسته‌ای زیادی دارد و تا جایی که بتوانند تلاش خواهند کرد با بهره‌برداری از مساله ایران، در راستای تحقق جاه‌طلبی‌های خود گام بردارند. اگر هم این بهانه جواب ندهد، به دنبال مسائلی دیگر خواهند رفت. آنها تصمیم دارند در چند سال آینده برنامه هسته‌ای خود را توسعه دهند اما فکر می‌کنم باتوجه به نگرانی‌های ایالات‌متحده در زمینه هسته‌ای، چین حاضر به ریسک نخواهد شد و اگر اتفاق ویژه‌ای هم در برنامه هسته‌ای این کشورها بیفتد از طریق چین نخواهد بود.

برخلاف امارات که حاضر شده از غنی‌سازی و تولید سوخت هسته‌ای چشم پوشی کند، عربستان همچنان بر این موضع اصرار دارد. آیا این اصرار می‌تواند به ابراز رضایت امریکا یا ایجاد تنش در روابط واشنگتن و ریاض منجر شود؟

اگر تصور کنیم عربستان به اصرار خود ادامه دهد، قابل پیش‌بینی است که مشکلاتی در روابط امریکا با این کشور به وجود آید اما اگر براساس واقعیات موجود در سیاست خارجی ریاض بخواهیم به تحلیل این مساله بپردازیم، به عقیده من عربستان نیز در نهایت راه امارات را خواهد رفت. چه جو بایدن پیروز انتخابات سوم نوامبر باشد چه دونالد ترامپ، عربستان کشوری نیست که در مقابل خواست امریکا ایستادگی کند و هزینه‌اش را بپردازد. خود دولت عربستان نیز بر این ضعف واقف است. آنها حد خود را می‌دانند و آگاهند که تا کجا می‌توانند روی موضع خود بایستند. امکان ندارد که عربستان جرات کند برخلاف میل و اراده امریکا اقدام به غنی‌سازی کند، به همین دلیل احتمالا فارغ از اینکه چه کسی رییس‌جمهور باشد باید اذعان کرد عربستان سیاست کلان خود را با دولت آینده امریکا سازگار خواهد کرد.

گزارش سازمان اطلاعات امریکا (CIA) از تایید نقش بن سلمان در قتل خاشقجی حکایت داشت. باتوجه به اینکه دموکرات‌ها تلاش دارند نشان دهند که با جمهوری‌خواهان در مسائل حقوق بشری متفاوتند، چه تغییراتی را در رفتار دولت احتمالی بایدن در رابطه با کشورهای منطقه خلیج‌فارس و به ویژه عربستان می‌توان شاهد بود؟

حقوق بشر تنها برای برخی دموکرات‌ها مساله جدی است. حزب دموکرات هم تا مقدار زیادی سیاست کلی دولت‌های پیشین را در قبال عربستان ادامه خواهد داد، با این تفاوت که دیگر مانند دولت ترامپ چک سفید امضا به ریاض نمی‌دهد تا هر کاری دوست داشت انجام دهد. در کارزارهای انتخاباتی امریکا هیچ کس بیشتر از کارتر از حقوق بشر و سیاست خارجی حقوق بشر محور سخن نگفته بود اما دیدیم او نیز زمانی که به کاخ سفید راه یافت، مجبور شد ۹۹درصد وعده‌های خود در این زمینه را رها کند. ساختار سیاست خارجی امریکا این‌گونه ایجاب می‌کند و در برخی مسائل مهم نیست که دموکرات‌ها بر سر کار باشند یا جمهوری‌خواهان.

منظور شما این است که در دولت احتمالی دموکرات‌ها نیز مساله حقوق بشر در سیاست خارجی در سایه مناسبات سیاسی و اقتصادی قرار می‌گیرد؟

بله دقیقا همین است. حقوق بشر موضوعی است که استفاده سیاسی برای امریکایی‌ها دارد و تا جایی که منافع سیاسی و اقتصادی امریکا به خطر نیفتد از آن به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده خواهند کرد، اما نباید تصور کرد حقوق بشر پایه اصلی سیاست خارجی امریکاست.

تداوم دوره ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، خاورمیانه را به چه سمت و سویی خواهد کشاند؟

اگر ترامپ بتواند در انتخابات سوم نوامبر پیروز شود، سیاست امریکا تداوم سیاست چهار سال گذشته خواهد بود. عربستان که در حال حاضر سومین کشور دنیا از نظر بودجه نظامی است و بیشترین خریدهای تسلیحاتی را دارد، همچنان به خرید تسلیحات از امریکا ادامه خواهد داد و با تکیه بر همین موضوع و باتوجه به نگاه دولت ترامپ، به برخی جاه‌طلبی‌های خود در منطقه ادامه خواهد داد. امارات نیز که همین امروز جاه‌طلبی‌هایش فرامنطقه‌ای شده و با انتخاب مجدد ترامپ این دو کشور با افزایش جاه‌طلبی‌های غیرمنطقی خود آینده خاورمیانه را با خطری جدی مواجه خواهند کرد. این موضوع امنیت ایران را هم تهدید می‌کند و به نفع ایران نیست که این شرایط ادامه یابد.

یکی از سیاست‌های دولت ترامپ که در چند ماه اخیر بسیار روی آن تاکید شده، تلاش برای عادی‌سازی روابط کشورهای منطقه با اسراییل است. آیا این سیاست امکان تداوم دارد و اگر بله تداوم آن چه تبعاتی برای ایران خواهد داشت؟

این موضوع یکی از اهداف بلندپروازانه دولت ترامپ است. ما تا امروز شاهد بودیم کشورهایی نظیر امارات، بحرین و سودان به طرح عادی‌سازی پیوستند و دور از انتظار نیست که اگر دیگر کشورها مانند عربستان‌ سعودی هم به‌زودی در پی عادی‌سازی روابط خود با اسراییل باشند. البته عربستان همین امروز هم همکاری‌هایی با تل‌آویو دارد اما با انتخاب مجدد ترامپ بعید نیست که این روابط علنی شود. این اتفاق سود چندانی برای کشورهای منطقه نخواهد داشت اما به اسراییل کمک زیادی می‌کند. زمانی که اسراییل حاضر می‌شود از اعتراض خود به فروش جنگنده‌های اف-۳۵ به امارات در مقابل عادی‌سازی روابط دوجانبه چشم پوشی کند، یعنی یک امتیاز بزرگ‌تری در این میان برای خود به دست آورده است. تل‌آویو نگران این نبوده که توریست‌هایش نمی‌توانند به امارات سفر کنند یا شهروندان اماراتی نمی‌توانند عازم اسراییل شوند. مساله این است که موساد در حال ساخت یکی از بزرگ‌ترین پایگاه های‌خود در امارات است و اسراییل از عادی‌سازی روابط برای تسهیل عملیات‌های اطلاعاتی در این کشور حاشیه خلیج‌فارس بهره می‌برد. این موضوع خطرات زیادی برای امنیت ایران دارد و باید نگران بود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha